twitter share facebook share ۱۴۰۱ اردیبهشت ۱۸ 445

کشور کوچک قطر را می‌توان تنها کشوری در خاورمیانه نامید که توانسته بین بازیگران مختلف و قدرتمند، توازن برقرار کند: از یک‌سو میزبان پایگاه مهم آمریکا به نام العدید است و با پیمان دفاعی‌ای که با ایالات متحده دارد، متحد اصلی غیرناتوی واشنگتن به شمار می‌رود؛ از سوی دیگر توانسته روابط دوستانه خود را با ایران حفظ کند. این کشور میزبان رهبران ارشد گروه‌هایی همچون حماس و طالبان و دیگر گروه‌های تروریستی است و شبکه الجزیره را که غالبا رویکردی ضد اسرائیلی و ضد آمریکایی دارد و هوادار ایران و اخوان‌المسلمین است را، تأمین مالی می‌کند

تلاش‌های مختلفی که برای تنبیه قطر و وادار کردن این کشور به تغییر رویکردش صورت گرفته، به شکست منتهی شده است و حالا موفقیت این کشور آن را به الگویی برای سایر کشورهای منطقه بدل کرده است

وقتی کشورهای عرب خلیج‌فارس تغییر سیاست منطقه‌ای آمریکا را دیدند و در مورد تداوم حمایت نظامی ایالات متحده دچار تردید شدند، تصمیم گرفتند که راه قطر را در پیش بگیرند: در قبال ایران سازگاری بیشتری از خود نشان دهند، با چین و روسیه قراردادهای اقتصادی و تسلیحاتی ببندند و سیاست‌هایی را در پیش گیرند که در صورت پشت کردن واشنگتن، کمترین خسارت را متحمل شوند

اما یک کشور از تغییر رویکرد کشورهای خلیج فارس بیشترین بهره را می‌برد: ایران

چند عامل به قطری سازی خلیج فارس سرعت بخشید: مهمترین آنها دور شدن باراک اوباما از منطقه در دوران ریاست جمهوری‌اش بود؛ عامل بعد توافقنامه ابراهیم بود که با حمایت دونالد ترامپ همراه شد. هدف ترامپ این بود که از وابستگی کشورهای خلیج فارس به واشنگتن بکاهد و اتحاد با اسرائیل را جایگزین آمریکا کند. و در آخر جو بایدن بود که با اشتیاق خود به احیای برجام، نشان داد که همان راه اوباما را می‌رود

یکی از دغدغه‌های همیشگی و مهم شریکان سنتی واشنگتن در خلیج فارس به‌ویژه امارات و عربستان و بحرین، این بوده است که چه کسی از آنها در برابر ایران و نیروهای نیابتی‌اش دفاع می‌کند. در دوران اوباما آنها پاسخ به سؤال خود را یافتند و برای‌شان روشن شد که آمریکا در کنار ایران خواهد ایستاد

در دوران ترامپ پرتو امیدی در دل این کشورها تابیدن گرفت؛ اما پس از آنکه نیروهای تحت حمایت ایران به تأسیسات نفتی عربستان حمله کردند، بار دیگر برای اعراب خلیج فارس روشن شد که حتی سرسخت‌ترین دشمنان ایران در کاخ سفید، برای دفاع از ریاض دست به اقدامی نمی‌زنند. واضح بود که در دوران ریاست جمهوری بایدن، با تیمی که متشکل از عناصر دولت اوباما است و محکوم کردن عربستان را یکی از عناصر کلیدی سیاست خارجی خود قرار داده است، پیشرفتی در روابط آمریکا و کشورهای خلیج فارس حاصل نخواهد شد. در اینجا بود که کشورهای حاشیه خلیج فارس تصمیم به الگو قرار دادن قطر گرفتند

از سوی دیگر افزایش توجهات به مسئله تغییرات اقلیمی و لزوم تنوع بخشیدن به منابع انرژی، کشورهای خلیج فارس را نگران امنیت اقتصادی خود در آینده کرده است. جان کری که در دولت اوباما مسئول مذاکرات هسته‌‌ای با ایران بود، اکنون نماینده بایدن در امور اقلیمی است. از دید کشورهای خلیج فارس، جان کری که در مذاکرات هسته‌ای دوران اوباما در کنار ایران بود و به ضرر کشورهای عرب خلیج فارس کار می‌کرد، حالا همین کار را به بهانه حفظ محیط زیست تکرار می‌کند و سعی دارد تا تولید کنندگان نفت را نابود نماید

بنابراین تغییر سیاست‌های واشنگتن در قبال متحدان سنتی خود در خلیج فارس، بر محاسبات و رویکرد این کشورها تأثیر گذاشته است. از زمان انقلاب 57 در ایران، کشورهای خلیج فارس با تهران روابط پرفراز و نشیبی داشته‌اند و گفتگوهای دوجانبه‌ای که با ایران انجام می‌دهند، به ندرت منتهی به نزدیکی طرفین می‌شود

یکی از دلایل این امر نگرانی‌های عربستان در مورد جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای ایران است. ریاض سیاست‌های مختلفی را برای مهار تهدیدات ایران در پیش گرفت که از جمله می‌توان به تأمین مالی القاعده، به رسمیت شناختن دولت طالبان در افغانستان در دهه 1990 و صدور افراط گرایی وهابی اشاره کرد. اما حملات یازده سپتامبر به این رویکرد عربستان پایان داد. شعار «با ما یا علیه ما» که جورج دبلیو بوش در پی حملات یازده سپتامبر سر داد، باعث شد پادشاهی سعودی از تلاش خود برای ساختن نسخه‌ای سُنی از جمهوری اسلامی دست بردارد

عربستان دو دهه اول قرن بیست و یک شروع به تغییر شکل داد، بلوکی منطقه‌ای علیه ایران ساخت و تحت حمایت آمریکا این بلوک را رهبری کرد. در این میان اگر برخی از کشورهای همسایه تلاش می‌کردند تا روابط خود را با تهران بهبود بخشند، با مانع عربستان مواجه می‌شدند. اما این دوره نیز به پایان رسید

اولین تلاش ریاض برای ایجاد اجماع علیه ایران پس از رویگردانی آمریکا در منطقه، به تحریم قطر و جنگ فاجعه‌بار یمن انجامید. در هر دو مورد ریاض می‌خواست استقلال سیاست خارجی خود را به نمایش گذاشته و اولویت‌های خود را مورد تأکید قرار دهد؛ که در مورد نخست این اولویت جلوگیری از حمایت قطر از مخالفان سعودی و تندورهای اخوان‌المسلمین و در مورد دوم جلوگیری از حملات فرامرزی حوثی‌های مورد حمایت ایران بود. اما در هر دو مورد نتایج معکوس بدست آمد و باعث شد که حامیان اولیه سعودی از جمله آمریکا و همسایگان عربستان در خلیج فارس، خود را کنار بکشند

در پی این تحولات، امارات و پس از آن عربستان به این نتیجه رسیدند که باید سیاستی را در پیش گیرند که در صورت خروج آمریکا در منطقه، بتوانند منافع و امنیت خود را تضمین کنند. اکنون عربستان در کنار دیگر اعضای شورای همکاری خلیج فارس، استراتژی‌ای را در پیش گرفته است که شامل روابط بهتر با مسکو و پکن و گفتگوهای بیشتر با ایران می‌شود

مهمترین پیامدی که تاکنون این استراتژی در پی داشته، بی‌اعتنایی عربستان و امارات به درخواست‌های کاخ سفید برای افزایش تولید نفت در پی تحریم روسیه بوده است. از دیگر نتایج این سیاست می‌توان به خرید هواپیماهای آموزشی چینی توسط امارات، پروژه بندری چین در نزدیکی ابوظبی، ساخت یک کارخانه موشک‌های بالستیک توسط چین در عربستان و رأی ممتنع کشورهای شورای همکاری به مجازات روسیه بدلیل حمله به اکراین در مجمع عمومی سازمان ملل اشاره کرد

اما تهران این تحولات را فرصتی می‌بیند که باید از آن بهره‌برداری کرد. نظام ایران در نفوذ و نقش‌آفرینی در کشورهایی همچون لبنان و سوریه و عراق و یمن موفق عمل کرده است اما نتوانسته در کشورهای جنوب خلیج‌فارس به آنچه می‌خواسته برسد. تهران دریافته است که تلاش برای دامن زدن به مخالفت‌های داخلی در کشورهایی همچون عربستان و بحرین، محکوم به شکست است و نمی‌تواند در همسایگان مرفه‌تر خود در خلیج‌فارس، بی‌ثباتی ایجاد کند. پس سیاست دیگری را دنبال کرد

سال گذشته عراق بین ایران و عربستان برای تنش‌زدایی و انجام گفتگو میانجی‌گری کرد و اکنون به اصرار ایران به این میانجیگری ادامه می‌دهد. همچنین دسامبر گذشته دیداری مهم و در سطح بالا بین مقام ارشد امنیت ملی امارات و ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران در تهران برگزار شد. البته نه اشتیاق ایران برای مذاکره با همسایگانش در خلیج فارس و نه تمایل کشورهای عرب برای گفتگو، به تنهایی سبب تحول در روابط فیمابین نمی‌شود

رهبران امارات و عربستان همچنان نسبت به ایران بی‌اعتماد هستند و ایران همچنان با اقدامات خود به تحریک همسایگان سُنی خود ادامه می‌دهد. اما از آنجا که شکاف بین آمریکا و دوستان سابقش در شورای همکاری افزایش یافته، ایران بر ادامه گفتگوها با همسایگان عربش اصرار دارد، به این امید که از تغییر سیاست کشورهای خلیج فارس، به نفع خود بهره‌برداری کند

این امر می‌تواند از جنگ فرسایشی بین شیعیان و سنی‌های منطقه در کوتاه مدت بکاهد، سلطه ایران را بر عراق و لبنان و یمن تقویت کند و سبب از دست رفتن نفوذ کامل آمریکا در منطقه شود. البته آمریکا همانگونه که در قطر پایگاه دارد، در کویت و بحرین و امارات نیز حضور نظامی خواهد داشت؛ اما این به معنی وفاداری سیاسی و اقتصادی کشورهای خلیج فارس به واشنگتن نیست و آمریکا متوجه شده است که عربستان و همسایگانش زین پس بر اساس منافع خود تصمیم می‌گیرند، نه منافع واشنگتن

*منبع: فارین پالیسی

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما