جعفر چند شب را با هواداران صدر در منطقه سبز بغداد سپری کرد تا اینکه بیانیه مقتدی صدر صادر شد.
این مرد 36 ساله که حوالی ساعت 11 صبح در یکی از چادرهای برپا شده توسط معترضان از خواب بیدار شده بود، با دیدن بیانیه آیتالله کاظم حائری شوکه شد. وی صدر را به تفرقه انداختن بین فرزندان کشور متهم کرده و مشروعیت رهبری او را در جنبش صدر زیر سؤال برده بود.
جعفر از چند تن از دوستانش پرسید که آیا این بیانیه واقعی است و آیتالله حائری به راستی پسر دوست نزدیک خود محمد صادق صدر را مورد حمله قرار داده است؟ اگر اینگونه است پاسخ مقتدی چه خواهد بود؟
جعفر به میدل ایست آی گفت که همه مثل او بودند «گیج و منتظر پاسخ صدر»
جعفر یادآور میشود: «از زمان فوت آیتالله صدر، آیتالله حائری پدر معنوی جنبش صدر بود. با وجود او یک نوع حمایتی را حس میکردیم؛ اما اکنون به نظر میرسید که این حمایت پایان یافته است. همه ما عصبانی بودیم، اظهارات آقای حائری فتوا علیه ما بود»
در روزهای قبل از صدور فتوای آقای حائری، منطقه سبز تبدیل به یک منطقه جنگی شده بود. افزایش تنش بین صدر و گروههای مورد حمایت ایران باعث شده بود که نیروهای امنیتی و شبه نظامیان در این منطقه مستقر شوند.
پاسخ صدر به حائری، جرقه نهایی را زد. او گفت که این بیانیه به میل خود آیتالله حائری نوشته نشده است؛ ولی در ادامه افزود که از سیاست کنارهگیری خواهد کرد و خطاب به پیروانش گفت که آزاد هستند.
با انتشار این پاسخ تنشها فوران کرد. صدریها که تقریبا پنج هفته در منطقه سبز اردو زده و خواهان برگزاری انتخابات جدید بودند، سخنان صدر را چراغ سبزی برای خود تلقی کردند.
چند معترض به ما گفتند که پس از این بیانیه به چند گروه تقسیم شدند و به سمت میدان 14 جولای رفتند. یک ساعت در آنجا توقف کردند و منتظر ماندند تا یا افراد بیشتری به آنها بپیوندند یا اینکه دستوری به آنها داده شود؛ اما هیچکدام از اینها اتفاق نیفتاد.
به گفته جعفر «هیچکس با ما تماس نگرفت، به تماسهای ما نیز پاسخ نمیدادند. ناگهان همه ناپدید شده بودند»
انتخاب مقصد بعدی بر عهده معترضان بود. سمت راست آنها ساختمان ریاست جمهوری و سفارت آمریکا قرار داشت و در جهت دیگر کاخ جمهوری بود که نخستوزیر از آنجا کارهای خود را انجام میداد. معترضان کاخ جمهوری را انتخاب کردند.
نیروهای امنیتی در منطقه سبز دستور اکید داشتند که از سلاحهای خود علیه تظاهرکنندگان استفاده نکنند.
یک فرمانده نظامی که در منطقه سبز خدمت میکرد به ما گفت زمانی که هواداران صدر تصمیم گرفتند کاخ جمهوری را اشغال کنند و داخل استخر کاخ رفتند، کسی مانع آنها نشد.
یک ساعت و نیم گذشت؛ رهبران سرایاالسلام شاخه مسلح گروه صدر که مسئولیت تأمین امنیت معترضان و حمایت لجستیکی از آنان را بر عهده داشتند، به طور کامل ناپدید شده بودند.
بنابراین رهبری این توده چند صد نفری، به فرماندهان رده پایینتر و جوانتر سرایا سلام واگذار شد.
به حدود 50 تن از صدریها گفته شد در کاخ جمهوری بمانند. بقیه به سمت محل استقرار حامیان چارچوب هماهنگی که خارج از منطقه سبز بود حرکت کردند. اما به گفته جعفر این پیشروی درهای جهنم را به روی آنان گشود.
صدریها ساعت 2:45 بعداز ظهر به پل معلقی که نیروهای چارچوب هماهنگی روی آن قرار داشتند، رسیدند.
بین آنها نیروهای ویژه بودند که تلاش میکردند مانع عبور صدریان از رود دجله شوند. به گفته جعفر «نیروهای ویژه به ما التماس میکردند که عبور نکنیم زیرا عبور ما به معنای مرگ حتمی است. ما به آنها گوش نکردیم»
حامیان چارچوب هماهنگی به سمت صدریان در حال پیشروی، سنگ پرتاب کردند. ناگهان پنج مرد مسلح از پشت چادر حامیان چارچوب، ظاهر شدند. آنها که یونیفورم سیاه پوشیده بودند و نقاب زده بودند، با سلحههای کلاشینکف شروع به تیراندازی به سمت صدریها کردند.
جعفر میگوید: «راستش به سمت ما شلیک نمیکردند؛ اگر مستقیما ما را هدف گرفته بودند، تعداد زیادی از ما را میکشتند»
با تشدید اوضاع صدریها تصمیم گرفتند به کاخ جمهوری برگردند اما نمیدانستند که دوستانشان را از کاخ بیرون کردهاند و نیروهای مسلح جای آنها را گرفتهاند.
ابرهای سنگین گاز اشکآور فضا را احاطه کرده بود. صدریها که توان نفس کشیدن نداشتند این بار زیر آتش گلوله قرار گرفتند.
جعفر و همراهانش در تلاش بودند بفهمند که چه اتفاقی دارد میافتد. نیروی بزرگی از مجاورت کاخ جمهوری ظاهر شدند؛ آنها لباس و نقاب مشکی داشتند و در سه ردیف حرکت میکردند. ردیف اول با باتوم حمله میکردند؛ ردیف دوم با گاز اشکآور و ردیف سوم با تفنگ.
جعفر میگوید «آنها به سمت ما پیشروی میکردند. به آنها التماس کردیم و گفتیم ما هم مثل شما عراقی هستیم؛ ظلم نکنید اما گوش نمیکردند. اسپری فلفل و گاز اشکآور میزدند و مجالی برای اینکه عقبنشینی کنیم، نگذاشتند. با کینه و نفرت رفتار میکردند»
معترضان صدری گرسنه، تشنه و ترسان، در میانه جهنم رها شده بودند. بالاخره نیروی کمکی که منتظرش بودند، رسید و درگیریای که نزدیک به 20 ساعت به طول انجامید، با کشته شدن حداقل 40 رزمنده سرایا سلام به پایان رسید.
به گفته یکی از فرماندهان: «بیشتر تلفات مربوط به افراد غیرمسلح شرکت کننده درتحصن بود که حاضر به عقبنشینی نشده بودند. برخی هم به اشتباه بین دو گروه مسلح گیر افتاده و جان خود را از دست دادند»
صدر که ساعت یک بعد از ظهر روز بعد در یک کنفرانس خبری حاضر شد، خسته و عصبانی به نظر میرسید. او به پیروانش دستور داد که مواضع خود را ترک کنند و به این ترتیب دقایقی بعد بغداد رنگ آرامش به خود گرفت.
اسلحهها خاموش شد؛ اما سؤالات باقی ماند. آیا خشونتها برنامهریزی شده بود؟ آیا صدر و پیروانش قصد کودتا داشتند؟ اگر کودتا نبود پس چه اتفاقی افتاد؟ اما هیچکس نمیتوانست به طور قطع بگوید که اصلا چه کسی درگیری را انجام داده بود.
اعتقاد بسیاری از ناظران این است که صدر از ماهها پیش برای تصرف منطقه سبز بغداد برنامهریزی کرده بود اما قدرت نظامی مخالفان خود را دستکم گرفته بود.
به گفته چند تن از مخالفانِ صدر، فرماندهان سرایا سلام در اجرای این طرح شکست خوردند. آنها برنامه داشتند که نوری مالکی را بکشند و به مقر حشدشعبی حمله کنند.
صدر مدتها بود تلاش میکرد علیه نظام سیاسی عراق کودتا کند. بلوک او به عنوان بزرگترین برنده انتخابات ظاهر شد؛ او از این اهرم استفاده کرد و با اتحاد با احزاب کرد و سنی کوشید سیستم سیاسی عراق را که مبتنی بر تقسیم قدرت بین گروههای مختلف بود، تغییر دهد.
این امر منجر به برکناری رقیبان صدر میشد که مورد حمایت ایران بودند. آنها این تصمیم صدر را توطئهای برای واگذاری عراق به قدرتهای غربی و عرب خلیج فاس میدانستند.
اما رقیبان صدر نقطهضعف او را پیدا کردند: خوی تند و غرور و خودرأیی او را.
به گفته یکی از رهبران چارچوب هماهنگی: «تحریک او به ارتکاب برخی اشتباهات استراتژیک، یکی از مؤثرترین تاکتیکهای اتخاذ شده توسط رقیبان شیعه او بود»
بزرگترین اشتباه صدر وقتی بود که به نمایندگان خود دستور داد از پارلمان استعفا دهند. پس از آن هم وقتی دید خواستهاش برای تعیین تاریخ انتخابات جدید برآورده نمیشود، از هرگونه گفتگو خودداری کرد.
هر لحظه انتظار مداخله ایران میرفت اما هیچکس انتظار نداشت که حائری چماق ایران برای ضربه زدن به صدر باشد.
به گفته یکی از رهبران سیاسی شیعه نزدیک به ایران: «ایرانیان که بزرگترین بازیگر منطقهای در عراق هستند، سرانجام تصمیم گرفتند برای پایان دادن به بازی صدر و حذف او از معادلات سیاسی از حائری استفاده کنند»
حائری توسط پدر مقتدی به عنوان رهبر معنوی و هادی صدریان انتخاب شده بود. دو استاد حوزه علمیه نجف به ما گفتند که بیانیه حائری در واقع فتوایی بود که مشروعیت رهبری مقتدی را زیر سؤال میبرد. این درحالی است که صدر در دو دهه گذشته مشروعیت خود را برای رهبری صدریان، از آیتالله حائری میگرفت.
به گفته این دو استاد: «اکنون صدر و پیروانش این مشکل را دارند که هیچ مرجعی پشت آنها نیست و به فعالیت آنها مشروعیت نمیدهد. آنها باید به سرعت برای این مشکل راهحلی پیدا کنند»
با این حال بسیاری دیگر از چهرههای حوزه نجف معتقد هستند که این فتوا ماهیت سیاسی دارد و نشان میدهد که حائری برای صدور آن تحت فشار بوده است.
بیانیه حائری و اینکه از مقلدانش خواست از آقای خامنهای تقلید کنند، با توجه به اینکه میدانست بین صدر و پیروانش با ایران خصومت وجود دارد، بسیار عجیب و غیرمنتظره بود و همین امر بیش از همه عصبانیت صدریها را برانگیخت.
به گفته یک سیاستمدار شیعه نزدیک به ایران: «ایرانیان با فتوای حائری، صدریان را بسیار تحریک کردند. بیانیه حائری اعلان جنگی صریح و آشکار بود که توسط ایرانیان علیه صدر انجام شد. از دید من این فتوا با اطلاع و تأیید آقای خامنهای صادر گشت»
بغداد بعد از عقبنشینی صدریان آرام شد اما خشونت در جاهای دیگر ادامه یافت. کمتر از 24 ساعت بعد از دستور مقتدی، اوضاع در بصره و کربلا رو به تنش رفت و صدریان دفاتر و رهبران عصائب اهل حق را هدف قرار دادند.
آنها همچنین به کاخ ریاست جمهوری که پایگاه تعدادی از مبارزان حشد شعبی است در بصره حمله کردند و به گفته شاهدان عینی در این حمله نیز منحصرا جنگجویان عصائب اهل حق را هدف قرار دادند. این درگیریها به کشته شدن پنج تن انجامید.
محمد صالح عراقی که صدر از او برای ابلاغ دستورات خود به حامیان و مخالفانش استفاده میکند، پیامی به قیس خزعلی فرمانده عصائب اهل حق فرستاد: «به شما هشدار میدهم اگر شبهنظامیان گستاخ خود را مهار نکنید و از قاتلان و جنایتکاران تبری نجویید یا ثابت نکنید که آنها از گروه شما نیستند، شما نیز شریک جرم انها هستید. از بیاعتنایی به خون مردم دست بردارید»
دلیل خشم صدریان از جنگجویان عصائب مبهم به نظر میرسید اما رهبران صدر گفتند که این جناح برجستهترین گروهی بود که هفته قبل با صدریان در منطقه سبز جنگید.
به گفته یکی از فرماندهان صدر: «آنها بودند که پسران ما را کشتند. به آنها اجازه نمیدهیم به خانههای خود بازگردند. آنها و خانوادههاشان را شکار میکنیم؛ اول انتقام میگیرم و بعد وارد گفتگو میشویم»
خزعلی به افراد خود دستور داد که خویشتنداری کنند. او همچنین تمامی دفاتر جنبش خود را در سراسر عراق تا اطلاع ثانوی تعطیل کرد.
رهبران سیاسی و فرماندهان و رسانههای مرتبط با عصائب، ارتباط جنگجویان خود یا دیگر گروههای حشد شعبی را با کشتار صدریان در منطقه سبز تکذیب کردند. ولی سه تن از فرماندهان حشد که دو تن آنها در این درگیری حاضر بودند، به ما گفتند که مبارزان حشدشعبی بودند که صدریان را عقب راندند و از ورود نیروهای مسلح سرایا سلام به منطقه سبز جلوگیری کردند.
آنها افزودند که تیپ 1500 مرتبط با ابوفدک محمداوی رئیس ستاد حشد شعبی بود که در تمام مدت میجنگید و ابوفدک به دستور فالح فیاض رئیس حشد بر جنگ نظارت میکرد.
به گفته این سه فرمانده، اکثر رهبران جناحهای مورد حمایت ایران موافق بودند که به صدر و پیروانش درس عبرت دهند؛ به جز سه نفر که قاطعانه به هر دلیلی از شرکت در جنگ امتناع کردند. سازمان بدر، کتائب حزبالله و حرکت نجباء، از اعزام جنگجو برای جنگ یا کمک به عقب راندن صدریان خودداری کردند.
قبل از نیمهشب دوشنبه بسیاری تلاش کردند تا درگیری را متوقف کنند اما هرگونه آتشبس، به فرماندهان سرایا سلام و رهبری صدر بستگی داشت. حشد و سایر نیروها صرفا در تلاش بودند تا پیشروی صدریان را دفع کنند.
چندین حزب عراقی از رهبران حزب صدر خواستند تا برای متقاعد کردن جنگجویان این گروه به آتشبس، مداخله کنند اما این تلاشها ثمری نداشت. به این ترتیب تیراندازی تا ساعت 13 روز سهشنبه ادامه یافت و تا هفت دقیقه پس از اینکه صدر دستور عقبنشینی نیروهاش را صادر کرد، متوقف نشد.
صدر در سخنرانی تلویزیونی خود، به مقامی اشاره کرد که برای وادار کردن او به عقبنشینی مداخله کرده است. این امر راه را برای گمانهزنی باز کرد.
برخی از پیروان صدر گفتند که آیتالله سیستانی از صدر خواسته است جنگ را متوقف کند. برخی نیز مدعی شدند که سیستانی تهدید کرده است اگر صدر به جنگ پایان ندهد، علنا اقدامات او را محکوم خواهد کرد.
پس از توقف تیراندازی، برخی از رهبران مورد حمایت ایران از آقای سیستانی به خاطر ورود به صحنه تشکر کردند. چند سیاستمدار شیعه گفتند که هدف از اعلام سپاسگذاری این چهرهها، بیشتر این است که صدر را کوچک کرده و او را فردی تابع معرفی کنند.
یک روز بعد گزارشهایی منتشر شد که حسن نصرالله کسی بوده که به دستور ایران مداخله کرده است اما منابع نزدیک به آقایان سیستانی و نصرالله مداخله این دو شخصیت را رد میکنند.
منابعی در نجف به ما گفتند چون این یک درگیری سیاسی بود، آقای سیستانی در آن مداخلهای نکرد. منابعی در حزبالله لبنان نیز به ما گفتند نصرالله مداخله نکرد زیرا او سالهاست که با صدر اختلاف دارد؛ مقتدی به رهبر حزبالله اعتماد ندارد و میانجیگری او را نمیپذیرد.
اما صرف نظر از همه اینها آن 20 ساعتی که درگیری طول کشید و درهای جهنم به روی هواداران صدر باز شده بود اما صدر در آن مدت سکوت کرده بود، این سؤال را ایجاد کرده است که آیا مقتدی به عواقب اعمال و تصمیمات خود آگاه است. رهبران جنبش صدر به ما گفتند که اکثر افراد جنبش از جمله افراد رده بالا، ناامید و خشمگین هستند و احساس میکنند که مقتدی انها را به بازی گرفته است.
اتفاقات آن روز و خساراتی که به جنبش صدر وارد شد، حاصل عدم هماهنگی، شتابزدگی و خشم حاکم بر جنبش صدر و اطاعت کورکورانه از رهبری مقتدی است که هرگونه تدبیر و استقلال رأی را از اعضای جنبش گرفته است.
به گفته یکی از رهبران برجسته جنبش صدر: «وضعیت بسیار بد است؛ خلقو خوی صدر و تصمیمات نسنجیده او باعث شده است که مخالفان ما در تقابلهای پیش آمده، پیروزی را یکی پس از دیگری از آن خود کنند. اگر صدر نتواند عواقب بحران اخیر را مهار کند، جنگ بار دیگر در عرض چند هفته شروع میشود و این بار مناطق وسیعتری از کشور را درگیر خواهد کرد.»
*منبع: میدل ایست آی
مترجم: فاطمه رادمهر
نظر شما