از پيامبر اكرم صلى‏ الله ‏عليه ‏و‏اله روايت شده است كه فرمود: «من ورّخ مؤمنا فقد أحياه؛ كسى كه تاريخ مؤمنى را [با نوشتن يا گفتن] بيان كند، او را زنده كرده است».

مثلاً اگر شما احوالات و اخلاقيات مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى ـ رضوان اللّه‏ تعالى عليه ـ را براى مردم بگوييد يا به نگارش در آوريد، در واقع نام مؤمنى زنده شده است و ازثواب احياى يك انسان مؤمن برخوردار خواهيد شد و خداى متعال در نامه عمل شما ثواب احياء يك مؤمن را ثبت مى‏نمايد.

اگر كسى انسانى را با نجات دادن از مرگ زنده كند پاداش بسيار بزرگى دارد. خداى ـ عزوجل ـ در اين باره مى‏فرمايد: «وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَآ أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا؛ كسى كه يك نفر را زنده كند مانند آن است كه تمام مردم را زنده كرده» در مقابل، اگر كسى انسانى رابكشد: «فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا؛ چنان است كه گويى همه مردم را كشته باشد». پس حسب اين روايت، كسى كه تاريخ مؤمنى را بگويد يا بنويسيد آن مؤمن را زنده كرده است؛ و اين كار به نص آيه همانند زنده كردن تمام مردم مى‏ باشد».

روشن است كه هرچه مقام فرد مؤمن بالاتر باشد، پاداشى كه نصيب زنده كننده نام و ياد او مى‏شود نيز بالاتر و والاتر است؛ اما اگراين فرد يكى از معصومان عليهم‏ السلام يا پيامبر اسلام صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم باشد،نه تنها نام او را زنده كرده بلكه مكتب او را نيز استحكام بخشيده است. مثلاً اگر كسى تاريخ زندگانى حضرت زهرا عليهاالسلام را بنويسد يا براى ديگران باز گويد، مثل آن است كه حضرت زهرا عليهاالسلام را زنده كرده است. ممكن است كه گفته شود: چگونه آن حضرت را زنده كرده است؟

پاسخ چنين است: از آن جا كه انسان به اعتبارى داراى دو بُعدِ جسمى و شخصيتى است، بيان تاريخ و سيره زندگانى حضرت زهرا عليهاالسلام پرتويى از شخصيت آن حضرت را در يادها زنده مى‏ كند و احياى شخصيت مهم‏تر از احياى جسم است، زيرا جسم همان خاك است كه خداوند متعال صورت آن را عوض كرده و به شكل جسم در آورده است. روزگارى را سپرى كرده ، چند صباحى ديگر نيز مى‏ ميرد و باز زير خاك مى‏ رود و به خاك تبديل خواهد شد.

حضرت ابراهيم عليه‏السلام هم بنا به فرموده قرآن كريم به همين بُعد اشاره دارد و خطاب به پروردگار متعال عرضه مى‏ دارد: «وَ اجْعَل لِّى لِسَانَ صِدْقٍ فِى الْأَخِرِينَ؛ و براى من در [ميان ]آيندگان آوازه نيكو قرار ده». يعنى مرا بر زبان آيندگان در بعد تاريخى و شخصيتى، نيكو بگردان تا سخنم را پذيرا باشند.

البته اين دعا و خواسته حضرت ابراهيم عليه ‏السلام از روى تكبر و خودخواهى نبوده، بلكه مى‏ خواست مردم به دور او جمع شوند و سخن او را بشنوند و هدايت گردند.

پس ما اگر مجلس مصيبت حضرت زهراء عليهاالسلام برپا كرديم و يا در آن شركت كرديم؛ اگر مجلس عزادارى امام حسين عليه‏السلام رفتيم؛ اگر جشن ميلاد پيامبر اكرم صلى ‏الله ‏عليه ‏و‏آله رفتيم؛ اگر در جشن عيد غدير شركت كرديم؛ اگر در كتابهاى خود، تاريخ أئمه طاهرين عليهم‏ السلام را نوشتيم و از فضائل و مناقب آنان ياد كرديم، آنها را زنده كرده‏ ايم و روايت (من ورّخ مؤمنا فقد أحياه) بر ما قابل تطبيق خواهد بود. لذا بر ما لازم است تا با بپا داشتن مجالس سوگوارى اهل بيت عصمت و طهارت عليهم ‏السلام و همچنين ميلادهاى آن بزرگواران، فضائل آنان و ظلم‏هايى كه بر آن‏ها شده است را بيان كنيم تا مشمول آن روايت گردیم.

برگرفته از کتاب تاثیر مجالس عزاداری بر پیشبرد اهداف اسلامی اثر ایت الله العظمی سید محمد شیرازی

نظر شما