twitter share facebook share ۱۳۹۷ دی ۱۱ 1107

تدارکات برای احیای مناسبات کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از چند ماه پیش در جریان بود. همزمان با بازگشایی ایستگاه مرزی میان اردن و سوریه در مهرماه گذشته، دیدار گرم و دوستانه وزیر خارجه بحرین با همتای سوری خود در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل نیز اعتنا و توجه بسیاری برانگیخت. به ویژه مناسبات تنگاتنگ بحرین با عربستان و در عین حال تنش و تشنج در مناسبات آن با ایران که متحد تنگاتنگ سوریه به شمار می‌رود این دیدار را حساس و مهم کرد. اندکی بعدتر بشار اسد در مصاحبه‌ای با روزنامه کویتی الشاهد گفت که به رغم خصومت‌های چند ساله اخیر توانسته‌ایم از آن فضا بیرون بیاییم و با برخی از کشورهای عربی به تفاهمی اصولی دست یابیم. بعدتر رسانه‌های معتبر دیگری نیز از سیر صعودی رفع اختلافات میان دمشق و آن دسته از کشورهای عربی خبر دادند که در جریان جنگ داخلی با حمایت شورشیان درصدد سرنگونی اسد بوده‌اند.

در همین راستا خبرهای متعددی از تصمیم امارات متحده عربی برای بازگشایی سفارت خود در دمشق حکایت داشتند. اما پیش از آن که این تصمیم جنبه عملی به خود بگیرد، عمر البشیر، حاکم سودان که در سال ۱۳۹۵ در چرخشی ۱۸۰ درجه‌ای با متحد دیرین خود یعنی ایران قطع رابطه کرد و به سوی عربستان چرخید به عنوان اولین رهبر عرب، پس از جنگ داخلی سوریه به این کشور رفت و با استقبال گرم اسد روبرو شد. این سفر نمی‌توانست بدون هماهنگی و اطلاع ریاض بوده باشد.

مصر هم از سه سال پیش، از  جمله در چارچوب رقابت و خصومت با ترکیه و ممانعت از قدرت‌گیری نیروهای دارای گرایش‌های اخوان‌المسلمینی همسو با آنکارا در سوریه، رابطه‌ای عادی با دمشق برقرار کرده و حامی احیای قدرت اسد بوده است. دیدار هفته گذشته علی مملوک، رئیس نهاد امنیتی سوریه از مصر نمود دیگری از نزدیک‌شدن هر چه بیشتر مناسبات دو کشور بود.

اقدام اخیر امارات برای بازگشایی سفارت خود در دمشق هم گرچه به ممانعت از قدرت‌گیری بیشتر ترکیه در صحنه سیاسی سوریه بی‌ربط نیست، ولی هدفی فراتر دارد.

 وزیر مشاور در امور خارجه امارات روز پنجشنبه، ۶ دی، همزمان با گشوده‌شدن دوباره درهای سفارت کشورش در دمشق در توئیتی این اقدام را در راستای تقویت نقش عربی در سوریه و مهار بازیگری ترکیه و ایران در این کشور دانست.

متحدان دیروز، رقبای امروز

ترکیه و امارات و عربستان گرچه تا دو سال پیش جبهه تقریبا واحدی را علیه حکومت اسد تشکیل می‌دادند و با حمایت از مخالفان مسلح حذف حکومت اسد را دنبال می‌کردند، ولی دو سه عامل در این جبهه شکاف انداخت. از یک سو حضور نظامی گسترده روسیه و ایران در سوریه از شهریور ۱۳۹۴ورق را به نفع اسد برگرداند و مخالفان مورد حمایت سه کشور یاد شده بیش از پیش در موضع ضعف قرار گرفتند، به گونه‌ای که ترکیه تنها راه تداوم بازیگری در صحنه سوریه را تعامل توام با رقابت با روسیه و ایران دید و راه جدایی از متحدان سابق را در پیش گرفت.

در عین حال بحران در مناسبات میان عربستان و امارات با قطر نیز بیش از پیش به دوری ریاض و شارجه با آنکارا دامن زد، چرا که دولت اردوغان به حامی قدر قطر در این مناقشه بدل شد و با حضور نظامی بیشتر در این کشور و کمک به شکستن تحریم‌ها علیه آن غیرمستقیم رو در روی عربستان و امارات (و نیز مصر و بحرین) قرار گرفت. در صحنه نظامی و سیاسی لیبی نیز ترکیه (همراه با قطر) در جبهه مقابل عربستان و امارات (و مصر) ایستاده است. این چالش و مناقشه‌ها میان سه کشور طبیعی بود که به سوریه هم سرایت کند و آنها از  همکاری و هماهنگی در این کشور به رویارویی ولو غیرمستقیم سوق یابند. حالا ریاض و ابوظبی منافع مشترک با دمشق در مهار قدرت‌گیری اخوان‌المسلمین نزدیک به ترکیه در منطقه را زمینه‌ای برای نزدیکی با دولت اسد تلقی می‌کنند.

عربستان و امارات از دیرباز نسبت به پیوندهای تنگاتنگ حکومت اسد با ایران هم حساس بوده‌اند و سوریه را صحنه‌ای برای جنگ نیابتی خود علیه تهران تلقی کرده‌اند. منتهی با ناموفق‌ماندن تلاش برای براندازی حکومت متحد ایران در دمشق، آنها رویکرد دیگری در پیش گرفته‌اند.

به عبارتی مهار و پس‌زدن نفوذ و حضور ایران در سوریه برای عربستان اولویتی است که حالا همچون مورد عراق شاید با نزدیکی با دولت دمشق بهتر پیش برود تا تدوام خصومت و دشمنی با آن. این سیاست، یعنی نزدیکی با دولت مستقر یا نیروهای مقتدر در درون یا حاشیه آن که دارای ارتباطاتی هم با ایران بوده‌اند، در عراق ناموفق نبود و نتایج انتخابات اخیر در این کشور را به گونه‌ای رقم زد که دامنه نفوذ ایران محدودتر از اوج این نفوذ در دوران پس از خروج آمریکا در سالهای پس از ۲۰۱۲ شد.

تمایل و منافعی متقابل

در مورد سوریه علاوه بر همراهی و هماهنگی برای ممانعت از حضور و نفوذ ترکیه و نیروهای نزدیک به آن در این کشور، بهره‌گیری از امکانات و سرمایه‌های کلان کشورهای عرب خلیج فارس نیز محمل مساعد دیگری برای تمایل متقابل رژیم اسد به احیای رابطه با این کشورهاست.

دولت دمشق در دهه‌های گذشته نیز در چارچوب مشی پراگماتیستی خود ضمن حفظ رابطه با ایران، با کشورهای عرب خلیج فارس نیز روابط خوبی داشت. در جریان جنگ آمریکا علیه عراق در بحران اشغال کویت نیروهایی از سوریه در کنار نیروهای کشورهای یادشده و آمریکا علیه ارتش صدام حسین جنگیدند. دولت دمشق گاه و بی‌گاه ابایی هم نداشته است که از بیانیه عرب‌ها در پشتیبانی از مدعای امارات بر سه جزیره ابوموسی و تنب کوچک و بزرگ هم حمایت کند.

عادی‌شدن رابطه سوریه با کشورهای ثروتمند و بانفوذ عرب خلیج فارس، هم فی‌نفسه قدرت مانور آن در عرصه منطقه‌ای و بین‌المللی را گسترش می‌دهد و تبعا از نیاز به اتکا و رابطه تنگاتنگ با ایران می‌کاهد و هم ارتباط دمشق با کشورهای غربی (و حتی اسرائیل) را ولو به طور غیرمستقیم هموار می‌کند، امری که شاید پیگیری این کشورها در برکناری تدریحی اسد از طریق سازوکارهای مربوط به تدوین قانون اساسی جدید را هم کاهش دهد و نهایتا نیاز شدید حکومت سوریه به روسیه را هم بلاموضوع کند.

به عبارت دیگر، رژیم اسد در چارچوب احیای مناسبات با کشورهای عربی خلیج فارس و استفاده از مزایای مالی و سیاسی و دیپلماتیک آن لزوما به تغییر رویکردی ۱۸۰ درجه‌ای در رابطه با تهران و مسکو سوق نمی‌یابد ولی ادامه روابط تنگاتنک کنونی هم شاید کمتر موضوعیت داشته باشد و بیش از پیش در عمق استراژیکی که جمهوری اسلامی از تهران تا سواحل مدیترانه در لبنان برای خود متصور است خدشه ایجاد شود.

چراغ خاموش عربستان

کشورهای عرب خلیج فارس به رغم ضروری‌شدن احیای مناسبات با سوریه که سال ۲۰۱۲ آن را قطع کرده بودند، در مورد آن شتابی نداشتند و حضور آمریکا در سوریه را عاملی می‌دانستند که تا اطلاع ثانوی، به لحاظ سیاسی و نظامی مانع یکه‌تازی ترکیه و ایران و روسیه می‌شود. اما با اعلام خروج نیروهای آمریکا از سوریه روند احیای مناسبات شتابی محسوس گرفته که تازه‌ترین نمود آن اقدام بحرین و امارات به بازگشایی سفارت‌های خود در دمشق است. کویت هم قرار است به زودی گام در همین مسیر بگذارد.

گرچه اقدام این کشورها بدون هماهنگی و اطلاع عربستان نیست، ولی ریاض راسا هنوز در این زمینه پا پیش نگذاشته که شاید به تامین برخی تفاهم‌ها و هماهنگی‌ها در مورد مسائل منطقه‌ای و از جمله نقش ایران در سوریه مربوط باشد. با این همه، خبرهای مربوط به عدم مخالفت عربستان با حضور دوباره سوریه در جرگه کشورهای اتحادیه عرب و دعوت از دمشق برای شرکت در اجلاس آتی این اتحادیه در تونس احتمالا در احیای سریع‌تر مناسبات میان ریاض و دمشق هم تاثیر خواهد کرد، مناسباتی که لزوما به سود حضور و نفوذ گسترده کنونی ایران در سوریه نیست و شاید بازبینی جنبه‌هایی از سیاست‌های منطقه‌ای و بین‌المللی را برای تهران بیش از پیش ضروری کند.

*دویچه وله

نظر شما