twitter share facebook share ۱۳۹۹ اسفند ۱۰ 1049

کرملین ناتو را متهم به تلاش برای سرنگونی ولادیمیر پوتین کرده و الکسی ناوالنی برجسته ترین رقیب پوتین را دست نشانده آمریکا می داند. از نظر کرملین اتحادیه اروپا که مسمومیت ناوالنی و زندانی شدنش را محکوم کرده، شریک قابل اعتمادی نیست. اما یک کشور در عضویت ناتو وجود دارد که کاندید عضویت در اتحادیه اروپا نیز هست و در عین حال پوتین از همکاری با آن ابراز خشنودی می کند: ترکیه.

رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه در مورد رفتار روسیه با ناوالنی و دستگیری هزاران معترض روس سکوت کرده است. سکوت وی گویای آن است که بین این دو رهبر اقتدارگرا، روابط حسنه ای وجود دارد و این درحالی است که رقابت تاریخی بین دو کشور، سبب جدایی و برخورد منافعشان در پاره ای از نقاط شده است. با این وجود در زمینه قدرت سخت،[1] دو کشور با یکدیگر رابطه دارند.

از منظر تاریخی، روسیه و ترکیه دوازده بار در میادین جنگی رودرروی هم قرار گرفته اند؛ بارها در جاهایی که منافعشان در تضاد باهم قرار گرفته با یکدیگر مقابله کرده اند و همچنان هم این کار را انجام می دهند. برای نمونه اخیرا در جنگ داخلی لیبی و سوریه در برابر یکدیگر بودند و ماه سپتامبر نیز در قفقاز جنوبی رودرروی هم ایستادند.

بسیاری نگران بودند که جنگ قره باغ گسترش یابد، اما دیدیم که حتی وقتی پهپادهای ترکیه، تانک های روسی را -که ارمنی ها مورد استفاده قرار می دادند- هدف گرفتند، پوتین دست از تمجید اردوغان به عنوان کسی که می تواند با او معامله و دادوستد کند، برنداشت. وی ماه اکتبر خطاب به کسانی که در Valdai Discussion Club حضور داشتند، گفت «کار کردن با چنین شریکی، نه تنها لذت بخش که مایه اطمینان خاطر است». اردوغان هم در مقابل، با آزمایش سیستم دفاع موشکی اس 400 که از روسیه خریده بود، به پوتین ابراز ارادت کرد.

ماه نوامبر جنگ قره باغ با توافقی که بین ترکیه و روسیه صورت گرفت، پایان یافت. این توافق به روسیه اجازه حضور نظامی در قره باغ می داد و این امکان را برای ترکیه فراهم می کرد که دست برتر را در این منطقه از نظر اقتصادی داشته باشد.

این توافق، پیامی در مورد استفاده از قدرت سخت و واقعیت جهان چند قطبی داشت. به گفته «اندره کورتونوف» رئیس شورای امور بین الملل روسیه «هردو طرف فهمیده اند که توازن نیروها مهم نیست، بلکه استفاده از نیروهاست که اهمیت دارد». شاید آمریکا برترین ارتش دنیا را داشته باشد، اما عدم تمایلش به درگیر شدن در سوریه، فضا را برای حضور روسیه و ترکیه در این منطقه جنگ زده فراهم کرد و بعد از نزدیک به سی سال مذاکرات بی نتیجه حول موضوع قره باغ، این حمایت نظامی ترکیه و چراغ سبز روسیه بود که به آذربایجان کمک کرد خاک از دست رفته خود را پس بگیرد.

جنگ قره باغ اولین باری نبود که روسیه با ترکیه برای کاهش نفوذ قدرت های غربی همکاری می کرد. پس از انقلاب بلشویکی و فروپاشی امپراتوری عثمانی، کمال آتاتورک، لنین را به عنوان متحدی علیه غرب برای خود می دید و از منظر بلشویک ها نیز، ترکیه یار و همکار آنها در سلطه یافتن بر جهان بود. بلشویک ها سلاح های مورد نیاز ترکیه را در جنگ با یونان و بریتانیا در اختیار آن کشور قرار دادند و ترک ها نیز با توافقی که بین آتاتورک و لنین در سال 1921 صورت گرفت، اجازه دادند بلشویک ها کنترل میادین نفتی آذربایجان را در اختیار بگیرند و بر جنوب قفقاز حکومت کنند. این توافق مرز شمال شرقی ترکیه را معین نموده و حضور این کشور را در جنوب قفقاز محدود می کرد.

حالا پوتین که در رویارویی خود با غرب، ترکیه را نیز ترغیب به حضور در جبهه خود کرده، امیدوار است بتواند از آن کشور، برای اِعمال فشار بر ناتو استفاده کند. روابط گرم بین دو کشور، با توجه به اینکه ترکیه تنها کشور ناتو است که در سالهای اخیر با روسیه برخورد نظامی داشته، جالب توجه است. سال 2015 ترکیه یک جنگنده روسی را که حریم هوایی آن کشور را نقض کرده بود، بر فراز سوریه سرنگون کرد

روسیه پاسخ این کار را با اعمال تحریم علیه محصولات ترکیه، سفارش به گردشگران روس برای خودداری از سفر به ترکیه و بمباران جنگجویان ترکمن در شمال سوریه داد. همچنین مقامات روسیه و رسانه ها، اعضای خانواده اردوغان را متهم به خرید نفت از داعش کردند.

اما روابط دو کشور از تابستان سال 2016 که پوتین پس از کودتای نافرجام ترکیه با اردوغان همدردی کرد، رو به بهتر شدن رفت. به گفته مقامات ترکیه «پوتین فورا تلفن کرد و انقدر باهوش بود که همبستگی خود را با مردم و دولت ترکیه نشان دهد.» این درحالی بود که اغلب رهبران غربی، با تأخیر نسبت به کودتا واکنش نشان دادند. اردوغان به روسیه سفر کرد و قراردادی برای انتقال گاز امضا کرد؛ همچنین دو کشور توافق کردند که روسیه کار خود را بر روی نیروگاه هسته ای جنوب ترکیه از سر بگیرد؛ دو خلبانی که هواپیمای روسی را ساقط کردند نیز، به اتهام همکاری در کودتا زندانی شدند. به گفته «امره ارسن» متخصص امور روسیه در دانشگاه مرمره «بحران اسقاط جنگنده روسیه، نقطه عطفی در روابط دو کشور بود. بعد از آنکه ناتو به کمک ترکیه نیامد، ترکیه فهمید که تنها راه برای پیشبرد منافعش در سوریه توافق با روسیه است»  

از سال 2016 اردوغان بیش از هر رهبر دیگری با پوتین دیدار رودر رو داشته است؛ به این ترتیب روسیه، از دشمن ترکیه در جنگ داخلی سوریه، به مهمترین شریکش در آن کشور بدل شد. ترکیه توانسته است که با موافقت روسیه، عملیات نظامی خود را در شمال سوریه انجام دهد؛ رسانه های خبری روسیه نیز توانسته اند در میان مخاطبان ترکِ خود نفوذ پیدا کنند. حالا حلقه نزدیکان اردوغان، شامل گروهی از اوراسیایی هایی هستند که برای همکاری با چین و روسیه ابراز رضایت و آمادگی می کنند و در ضدیت با اروپا و ناتو قرار دارند. دولت ترکیه و دستگاه تبلیغاتی اش، به همان اندازه که می کوشند تنش ها با روسیه را کاهش دهند، بر آتش غرب ستیزی می دمند.

تصمیم به خرید سیستم دفاع موشکی اس 400 مهمترین پیامد روابط جدید بین دو کشور تا کنون محسوب می شود. دو سال قبل، اردوغان خرید این سیستم را «مهمترین معامله تاریخ ترکیه» نامید. البته خرید این سیستم ارزان نبود و ترکیه 2.5 میلیارد دلار در ازای آن داد، از برنامه آمریکا برای فروش جنگنده های اف 35 کنار گذاشته شد و ضرری 9 میلیارد دلاری به صنعت اسلحه سازی ترکیه وارد آمد؛ ماه دسامبر هم آمریکا تحریم هایی را علیه سازمان صنایع دفاعی ترکیه اعمال کرد.

بسیاری از هواداران اردوغان معتقدند که آمریکا در وقوع کودتا دست داشته است. ماه فوریه وزیر کشور ترکیه، آمریکا را به سازماندهی خشونت ها متهم کرد؛ همچنین شایعاتی وجود داشت مبنی بر اینکه سازمان اطلاعات نظامی روسیه، اردوغان را از تهدیدی قریب الوقوع با خبر کرده است.

در سوریه، ترک ها می گویند که چاره ای جز همکاری و دادوستد با روسیه نداشتند زیرا آمریکایی ها از مواجهه با حکومت اسد خودداری کردند و علیرغم اینکه خط قرمزی برای خود ترسیم کرده بودند، وقتی اسد این خط قرمز را نادیده گرفت، اقدام قاطعی انجام ندادند. ترکیه همچنین مخالف تصمیم آمریکا برای انجام جنگ زمینی با داعش توسط کردها بود؛ مقامات ترکیه می گویند که آمریکا نه تنها به روسیه اجازه داد به عنوان قدرت اصلی در سوریه حضور یابد، که با همکاری با نیروهای نزدیک به پ.ک.ک، ترکیه را از خود دور کرد

هنوز هم برخوردهای گاه و بیگاهی بین ترکیه و روسیه در سوریه رخ می دهد؛ برای مثال یکسال پیش یک کاروان از نظامیان ترکیه هدف جت های روسیه قرار گرفتند و حداقل 36 سرباز آن کشور کشته شدند. با این وجود ترکیه مراقب بود که در تقابل مستقیم با روسیه قرار نگیرد و اسد را مقصر این حمله دانست.

از آن سو پوتین نیز کوشید تا با ترکیه همدلی نشان دهد؛ برای این منظور اجازه داد که ترکیه انتقام این حمله را بگیرد و مواضع ارتش سوریه را با پهپاد بمباران کند. برای پوتین استفاده از ترکیه برای تضعیف ناتو، از کمک به اسد مهمتر است؛ همین انگیزه باعث شد که روسیه با جنگ آذربایجان در قره باغ و کمک ترکیه به آذری ها موافقت کند. در پی این جنگ، روسیه حضور نظامی خود را به عنوان نیروهای حافظ صلح در منطقه تثبیت کرد و ترکیه نیز علاوه بر کسب اعتباری منطقه ای، قرار است به کریدور حمل و نقل ارمنستان-باکو تبدیل شود و به این ترتیب می تواند به طرح کمربند و جاده چین بپیوندد. توافق قره باغ اما برای غرب هیچ دستاوردی به همراه نداشت

تجارت و سرمایه گذاری نیز در پیوند ترکیه به روسیه نقش دارد. عمده تجارت بین دو کشور را صادرات انرژی روسیه تشکیل می دهد و ترکیه دارای کسری 13 میلیارد دلاری تراز تجاری با روسیه است. به گفته «بهلول اوزکان» استاد دانشگاه مرمره «نباید روابط تجاری را دست کم بگیریم؛ شرکت های ساختمانی تُرکِ نزدیک به اک پارتی، (حزب اردوغان) مناقصه های بزرگی را در روسیه برده اند» بین سالهای 2010 و 2019 روسیه با بیش از 40 میلیارد دلار پروژه های تمام شده، بزرگترین بازار برای پیمانکاران ترکیه بوده است.

اشتراک دیگر دو کشور این است که پوتین و اردوغان با چالش های بسیاری در عرصه اقتصادی رو به رو هستند. بیکاری و تورم در ترکیه از سال 2018 دو رقمی مانده و در کمتر از چهار سال گذشته، لیر ترکیه نیمی از ارزش خود را در برابر دلار از دست داده است. در روسیه نیز رکود اقتصادی و کاهش درآمدها در شش سال گذشته باعث افزایش نارضایتی از کرملین شده است. هم پوتین و هم اردوغان از این نظریه که کشورشان توسط دشمنان محاصره شده، دست برنمی دارند و برای پرت کردن توجه مردم از مشکلات داخلی، اقدام به تجاوز و حمله به سایر کشورها می کنند

از دیگر مسائلی که سبب همکاری بین دو کشور شده، حس مشترکی است که هر دو به سبب طرد شدن از کشورهای اروپایی دارند. تلاش ترکیه برای پیوستن به اتحادیه اروپا نزدیک به شش دهه است که بی نتیجه مانده و امروزه بیش از هر زمان دیگری روشن شده است که ترکیه جایی در این اتحادیه ندارد. دلیل این امر علاوه بر مسئله جنگ طلبی و اقتدارگرایی اردوغان، ترسی است که کشورهای اروپایی از پذیرش کشوری مسلمان با حدود هشتاد میلیون نفر جمعیت دارند و لذا حتی اگر ترکیه به یک دموکراسی تمام عیار تبدیل شود، احتمال حضور این کشور در اتحادیه نمی رود

امپراتوری، نوستالژی مشترک پوتین و اردوغان است. پوتین از خودش تصویر یک وطن پرست را به نمایش گذاشته که در حال بازسازی بخش هایی از امپراتوری شوروی است؛ از این رو با اوکراین و گرجستان مقابله می کند و می کوشد بلاروس و ارمنستان را وابسته خود نگه دارد. از آن طرف اردوغان با استناد به دوران عثمانی، سیاست خارجی تجاوزگرانه خود را توجیه می کند و هم اکنون نیز خبرهایی مبنی بر تلاش این کشور برای تسلط دوباره بر جزایر نزدیک به دریای اژه که متعلق به یونان است و مقابله با یونان، قبرس و فرانسه بر سر منابع گاز شرق مدیترانه به گوش می رسد. اردوغان خود را صدای جهان اسلام می داند

به گفته آقای ارسن «روابط شخصی اردوغان با پوتین متمایز از روابط وی با سایر رهبران غربی است. هر دو، مردان قدرتمندی هستند که در داخل، چالشی پیش رو ندارند و هر کدام می دانند که دیگری قدرت اجرای تصمیمات گرفته شده را دارد». اردوغان می داند که اگر با دولت آمریکا به توافقی رسد، آن توافق می تواند توسط نمایندگان کنگره، افکار عمومی یا بروکرات های مستقل به چالش کشیده شود، اما با پوتین دیگر این نگرانی ها را ندارد

به گفته «سوات کینیکلی اوغلو» از انستیتوی امور بین الملل و امنیت آلمان «اردوغان ارزش و اهمیت قدرت سخت را می داند» پس از الحاق کریمه به روسیه، رهبر ترکیه فهمید که اقدامات تجاوزکارانه همیشه با تنبیه و جریمه مواجه نمی شود «آنکارا ضعف، اختلاف نظر و عدم توافق، بلاتکلیفی و سردرگمی را در غرب دید و آن را فرصتی مناسب برای مداخله در امور همسایگانش دانست» وی از پوتین درس گرفت و دید که روسیه به کریمه و دونباس[2] و لیبی مزدور و سرباز می فرستد؛ پس ترکیه نیز از طریق یک شرکت امنیتی خصوصی، صدها مزدور سوری، روانه جنگ لیبی و آذربایجان کرد. روسیه برای اعمال فشار بر دولت های اروپایی از گاز استفاده می کند؛ ترکیه نیز از موضوع مهاجران و پناهندگان بهره می برد

البته تفاوت های بزرگی بین دو کشور و دو رهبر وجود دارد. پس از تغییرات قانونی اساسی که محدودیت دوران ریاست جمهوری را لغو کرد، پوتین بیش از پیش به سمت دیکتاتوری پیش رفته است. ولی قدرت اردوغان استحکام کمتری نسبت به پوتین دارد؛ بزرگترین شرکت ها و مجامع ترکیه توسط طبقه سکولار اداره می شود که علاقه ای به رئیس جمهور ندارند. اردوغان علیرغم اینکه بسیاری از مخالفان خود را به زندان انداخته، رسانه های آزاد را از بین برده و دادگاهها را به کنترل خود درآورده است، اما هنوز در انتخابات رقابت تنگاتنگی با احزاب دیگر دارد و آنگونه که نظرسنجی ها نشان می دهد، حمایت مردم از حزب متبوعش کم شده است. وی دو سال قبل در انتخابات شهرداری ها، کنترل استانبول (موتور محرک اقتصاد کشور) و آنکارا (پایتخت) را از دست داد

روسیه و ترکیه هنوز اختلافات زیادی با هم دارند و شاید هیچگاه یک اتحاد واقعی بین آنها شکل نگیرد. به گفته «انور ایشجی» مدیر مرکز مطالعات روسیه در دانشگاه بیلکنت « فکر نمی کنم که ترکیه این خطر را بپذیرد و روابطش را با غرب کاملا نابود کند» گرچه دو کشور در سوریه با هم همکاری دارند، اما همچنان در جنگ روبروی هم هستند؛ این وضعیت در لیبی و قره باغ هم حاکم است

در گرجستان و اوکراین نیز منافع دو کشور تا حد زیادی با هم تناقض دارد و در هر دو مورد ترکیه به عنوان عضوی از ناتو، موضعی همراه با سایر اعضای این سازمان گرفته است؛ این درحالی است که روسیه می کوشد گرجستان و اوکراین را از غرب دور نگاه دارد. ترکیه روابط اقتصادی و دفاعی خود را با اوکراین تقویت کرده است؛ سال 2019 اوکراین برای نخستین بار اقدام به خرید پهپاد برای ارتش خود کرد که ترکیه، فروشنده نیمی از پهپادهای مورد نیاز آن کشور بود. به گفته یکی از مقامات ترکیه «ترکیه، ترکیه سی سال قبل نیست؛ ظرفیت اقتصادی و دفاعی ما ارتقا یافته؛ ما از موضع ضعف با روسیه گفتگو نمی کنیم»

آنگونه که ارسن می گوید، ترکیه و روسیه هر جا که بتوانند زمینه مشترکی برای همکاری پیدا می کنند، اما همه جا این منافع با یکدیگر همپوشانی ندارد، به ویژه در دریای سیاه و منطقه قفقاز؛ چراکه در این دو منطقه مواضع ترکیه به غرب نزدیک تر از روسیه است. چشم انداز بلندمدت آنها نیز با هم متفاوت است و ترکیه چشم انداز جمعیتی و اقتصادی روشن تری از روسیه دارد؛ جمعیت ترکیه درحال افزایش است درحالیکه جمعیت روسیه رو به کاهش دارد.

گرچه ترکیه روز به روز از غرب دور می شود، اما مشارکتش با روسیه شکننده و برگشت پذیر است؛ لذا در میان مواردی که بایدن باید مورد توجه قرار دهد، جلوگیری از دوری بیشتر ترکیه از غرب و پناه بردنش به آغوش پوتین می باشد.

*منبع: اکونومیست

مترجم: فاطمه رادمهر


[1] به استفاده از ابزار نظامی و اقتصادی برای تأثیرگذاری بر رفتار یا منافع دیگر نهادهای سیاسی گفته می‌شود. این شکل از قدرت سیاسی اغلب تهاجمی (اجبارآمیز) است، و زمانی مؤثر می‌باشد که توسط یک بازیگر سیاسی در مقابل بازیگر دیگری که از نظر قدرت نظامی یا اقتصادی ضعیف تر باشد، به کار رود

[2] منطقه ای در شرق اوکراین

نظر شما