خلیج فارس که معمولا با اخبار جنگ و درگیری همراه بود، حالا به کانون مذاکرات و ابتکارات دیپلماتیک بدل شده است.
محمد بن زاید پس از فوت پدرش مستحکمتر از همیشه بر صندلی رهبری امارات تکیه زده است. او بود که باعث شد ایران به جای فلسطین به بزرگترین نگرانی منطقه تبدیل شود و به این ترتیب زمینه برای برقراری روابطی گرم با اسرائیل فراهم گردد. هم اکنون نیز مذاکراتی را با واشنگتن جهت دستیابی به توافقی استراتژیک آغاز کرده است که به امارات تضمینهای امنیتی میدهد. بر اساس این توافق آمریکا متعهد به محافظت از امارات در برابر حملات حوثیها یا ایران است.
دو هفته پیش که برت مکگورک هماهنگ کننده امور خاورمیانه در کاخ سفید، با پیشنویس توافق همکاریهای امنیتی و دفاعی آمریکا و امارات به ابوظبی سفر کرد، روابط دو کشور جهشی رو به جلو یافت. البته گستره تعهدات امنیتی آمریکا در این توافق، هنوز فاش نشده است.
عربستان نیز در حال تغییر روابط نظامی و دیپلماتیک خود با آمریکا و اسرائیل است. طرح ادغام سامانه دفاع هوایی اسرائیل و کشورهای عرب خلیج فارس از جمله عربستان برای مقابله با تهدیدات ایران و ایجاد ناتوی خلیج فارس که از سوی نمایندگان دو حزب آمریکا در کنگره حمایت میشود، از جمله این تغییرات است.
سفر بایدن به اسرائیل و عربستان در ماه ژوئیه و دیدار با سایر رهبران عرب خلیج فارس، فرصتی است تا زمینههای اجرایی شدن این طرح فراهم شود.
عربستان به عنوان زادگاه اسلام و خادم حرمین شریفین، به اندازه همسایگان خود در عادیسازی رابطه با اسرائیل آزاد نیست و نه تنها مجبور است واکنش مسلمانان را مدنظر بگیرد، که باید بین نقش خود به عنوان حامی آرمان فلسطین و روابط فزایندهاش با اسرائیل توازن ایجاد کند.
توجه به همین ملاحظات باعث شد که ریاض توافق صلح ابراهیم را تاکنون امضا نکند. البته محمد بنسلمان به صراحت گفته است که درحال تجدیدنظر روی مواضع سنتی عربستان است. وی امیدوار بود که پیش از عربستان یکی از کشورهای پرجمعیت مسلمان همچون پاکستان یا اندونزی –که هر دو جمعیتی بالغ بر 200 میلیون نفر دارند- دست به عادیسازی بزنند تا فضا برای توافق ریاض و تلآویو مساعدتر شود، اما اینگونه نشد.
با مطرح شدن طرح ادغام دفاع هوایی کشورهای خلیج فارس و اسرائیل از سوی آمریکا، به نظر میرسد این طرح آن چنان برای بن سلمان مهم است که حاضر شده است خطرات برقرای رابطه با اسرائیل را به جان بخرد اما زیر این چتر امنیتی جدید قرار گیرد.
کشور کوچک و ثروتمند قطر نیز در این بازی حضور دارد. قطر که میزبان پایگاه منطقهای فرماندهی مرکزی آمریکا است، متحد غیرناتوی آمریکا به شمار میرود و برای واشنگتن اهمیتی استراتژیک دارد.
توانایی قطر برای مذاکره با ایران یکی از ارزشمندترین کارتهای این کشور است. امیر قطر شیخ تمیم بنحمد آلثانی و چند تن دیگر از اعضای خانواده که دارای مناصب وزارتی هستند، طی چند ماه گذشته از تهران دیدن کردند و تلاش نمودند نقطه مشترکی بین مذاکره کنندگان دو طرف در برجام پیدا کنند. شکست دوحه در پل زدن بر اختلافات و پیشبرد مذاکرات برجام، سبب افزایش تنشها میشود.
باز نگه داشتن کانال ارتباطی ایران با آمریکا و سایر کشورهای خلیج فارس بر عهده قطر است، بهویژه اینکه ابتکار امنیت دفاعی واشنگتن خطرات را برای همه بازیگران افزایش داده و احتمال تلافی از سوی ایران و هدف گرفتن کشتیها در تنگه هرمز را شدت میبخشد.
منفورترین بازیکن این بازی ایران است. این کشور سال گذشته با میانجیگری عمان و عراق مذاکراتی را با ریاض و ابوظبی انجام داد و در مواجهه با بنبست مذاکرات هستهای و تغییر استراتژیک کشورهای خلیج فارس و نزدیکی با اسرائیل، راه افزایش تولید و ذخایر اورانیوم غنی شده و ایجاد محدودیت بر سر نظارت بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی را در پیش گرفت.
ایران همزمان در حال افزایش قابلیتهای موشکی و پهپادی خود است. در چنین شرایطی اقدام آمریکا در تقویت همکاریهای دفاعی متحدانش در خلیج فارس از دو جهت بر ایران تأثیرگذار است: نخست تحکیم نقش و موقعیت اسرائیل در خلیج فارس و تقویت جبهه ضد ایران؛ و دوم اینکه واشنگتن میتواند حضور نظامی خود را در منطقه کاهش داده و تمرکز استراتژیک خود را به سمت شرق معطوف کند. اینگونه یک ساختار امنیتی جدید که شامل قابلیتهای بینظیر نظامی و اطلاعاتی اسرائیل است، جایگزین حضور نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس میشود.
با اجرایی شدن این طرح، حمله به اهداف آمریکا در منطقه برای ایران سختتر میشود. همچنین به اسرائیل این امکان را میدهد تا سیاستهایی متفاوت با سیاستهای واشنگتن را دنبال کند و بهویژه برای مقابله با برنامه هستهای ایران –حتی در صورت احیای برجام- به شکل یکجانبه اقدام نماید.
بنابراین اسرائیل یکی از بازیگران میز است که هرچند از نظر جغرافیایی در خلیج فارس حضور ندارد، اما با توافقنامه ابراهیم و تمرکز بر ایران به عنوان بزرگترین تهدید منطقه، این حضور را تضمین کرده است و برخلاف سایر بازیگران، درگیر جنگی محدود با ایران میباشد.
این تحولات بر موضوع فلسطین نیز تأثیرگذار بوده است؛ به طوری که اکنون تمام کشورهای خلیج فارس، فلسطین را موضوعی داخلی و بیارتباط به خود میدانند.
کوتاه سخن اینکه استراتژی آمریکا این است که خود را از رویدادهای منطقه و هرگونه جنگ احتمالی در خلیج فارس دور نگه دارد و ناظر توافقات کشورهای منطقه باشد.
مترجم: فاطمه رادمهر
نظر شما