عقب نشینی اخیر روسیه از خرسون در جنوب اوکراین برای خیلی از ناظران غیر منتظره بود و هنوز هم خیلیها به آن به چشم یک "معما" مینگرند؛ عدهای هم آن را بیشتر یک دام و برخی دیگر یک جابجایی میپندارند.
این غیر منتظره انگاشتن محصول دو عامل است؛ نخست این که این اتفاق در حالی رخ داد که نیروهای روسیه در این منطقه با وجود موفقیتهای اخیر نیروهای اوکراینی مثل دو جبهه کییف و خارکیف تحت فشار شدیدی نبودند که عقب نشینی را به تنها گزینه ممکن در وضعیت فعلی بدل سازد. دومین عامل نیز، ارزش بالای ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک خرسون است که تصور دست کشیدن پوتین از آن را سخت مینمود. این منطقه تنها گذرگاه زمینی به جزیره راهبردی کریمه و همچنین مصب آبی این جزیره و حلقه اتصال سواحل دریای سیاه با اودیساست. الحاق خرسون به روسیه نیز معطوف به این جایگاه ویژه بود؛ الحاقی که در نتیجه همهپرسی در سپتامبر گذشته انجام شد و بدان معناست که روسیه بر اساس دکترین نظامی خود کلیه توانمندیهایش حتی توان اتمی را برای دفاع از آن و حفظ این شهر به کار خواهد گرفت. اما این اتفاق نیفتاد و عقبنشینی سریعی انجام شد. اینجا این اتفاق، عجالتا حامل چند پیام مهم است: نخست این که راهبرد پوتین در جنگ اوکراین نقطه ارتکاز و تعادل خود را به گونهای از دست داده است که فاقد چشمانداز روشنی گردیده و نمیتواند برای یک بازه زمانی کوتاه مدت دو ماهه هم برنامه ریزی کند که اگر چنین بود، اساسا آن همه پرسی دو ماه قبل انجام نمیشد تا این عقبنشینی با دردسر و پیامدی کمتر صورت گیرد. دوم این که خود عقبنشینی و همچنین جشن ساکنان خرسون خط بطلانی بر همهپرسی ادعایی کشید و حامل این پیام منفی به دیگر مناطقی است که همه پرسی در آنها انجام شده است، مبنی بر این که روسیه توان حفظ آنها را ندارد و همین خود از یک طرف روحیه اوکراینیها و نظامیان آن را بالا برده و باعث تضعیف روحیه نظامیان روسیه میشود.
اما با شرحی که رفت، پرسش کانونی این است که چرا روسیه از خرسون عقبنشینی کرد؟ به نظرم دو دلیل عمده و مرتبط به هم در این امر دخیل است. نخست این که هر چند نظامیان روسیه در ساحل غربی قبل از عقبنشینی چندان تحت فشار شدید نبودند؛ اما به نظر میرسد که ضدحملههای موفق ارتش اوکراین در ماه اکتبر و باز پسگیری بیش از 12 منطقه در شمال خرسون این تصور را در فرماندهی جنگ روسیه ایجاد کرد که با تداوم پیشروی نیروهای اوکراینی، زمستان سختی در این منطقه در انتظار نظامیان روسیه است. از این رو، با توجه به روحیه بالای نظامیان اوکراینی و به دست گرفتن ابتکار عمل در خرسون، گویا نظر به دشواری حفظ این منطقه و برای جلوگیری از تلفات سنگین در زمستان، پوتین نیروهای خود را خارج ساخته است.
اما در کنار عامل پیشگفته، دلیل دیگر میتواند ارسال سیگنالی ناگزیر دال بر تمایل روسیه برای مذاکرات دیپلماتیک جهت حل و فصل بحران باشد. این پالس هم میتواند در راستا و حتی خروجی مذاکرات پنهان روسیه و آمریکا باشد که به نظر میرسد هر کدام به دلایلی ادامه جنگ را به مصلحت نمیدانند. از یک طرف پرواضح است که جنگ اوکراین طبق اهداف و برنامه از پیش طراحی شده روسیه پیش نرفته و به یک جنگ فرسایشی پرهزینه تبدیل شده است. روسیه یک جنگ کوتاه و سریع با دستاوردهای بزرگ میخواست؛ اما اکنون با یک جنگ فرسایشی و طولانی بدون دستاورد قابل ملاحظهای روبرو است و تداوم عقبنشینیها و شکستها نیز ابهت ارتش روسیه را زیر سوال برده است. در کنار آن نیز حال و روز اقتصاد روسیه و آثار سوء آن حتی برای آینده پوتین هویداست. در آن سو نیز، جمهوریخواهان آمریکا مدتی است که فشار فزایندهای را برای محدود کردن کمک به اوکراین به دولت بایدن وارد میکنند و این فشار پس از سلطه احتمالی حزب بر مجلس نمایندگان بیشتر خواهد شد. کما این که خود کاخ سفید نیز با توجه به وضعیت اقتصادی داخلی تحت فشار است.
در این راستا نیز، اخیرا نشانههای زیاد تحرکاتی پشت پرده میان روسها و آمریکاییها ظاهر شده است؛ از درز یافتن مذاکرات محرمانه تا تلاشها و فشارهای واشنگتن بر زلنسکی برای مذاکره با روسیه. احتمالا ظرف هفتههای آتی شاهد ازسرگیری گفتگوها باشیم؛ اما هنوز اراضی اکراینی زیادی در اشغال روسیه است و با این روحیهای که اوکراینیها پیدا کردهاند، عزم آنها برای ضد حملات بیشتر است و به آنها ادامه خواهند داد. با این حال، به نظرم، جنگ با شدت کمتری نسبت به قبل ادامه یابد و احتمالا متناسب با شروع مذاکرات احتمالی روند آن برای مدتی طولانی کند شود. اما این بسته به رفتار آتی روسیه پس از عقب نشینی اخیر است. این که بخواهد این شکست تاریخی را با حملات سهمگینی جبران کند یا عکس آن عمل کرده و راه برای شروع مذاکراتی جدی هموار شود. در هر صورت، شکست در خرسون نقطه تحولی در جنگ خواهد بود.
*کانال تلگرام صابر گل عنبری
نظر شما