twitter share facebook share ۱۴۰۲ آذر ۰۱ 672

سرنوشت حماس پس از پایان جنگ چه خواهد شد؟ با توجه به ارتباط این سازمان با ایران و حمایت ایران از این گروه، آینده حماس به موضوع گسترده تر نقش تهران در خاورمیانه ربط پیدا می کند. ارتباط ایران با اعضای باقی مانده حماس در آینده، هرگونه سناریو در مورد جنگ حماس و اسرائیل را تحت الشعاع قرار می دهد. اگر آمریکا برای از بین بردن تهدید حماس، تقویت تشکیلات خودگردان فلسطین و برقراری ثبات در خاورمیانه جدی است، باید نقش مرکزی ایران به عنوان ایجاد بی ثباتی در منطقه را بپذیرد و به آن به طور جدی رسیدگی کند

اسرائیل هنوز برنامه ای برای حکومت غزه پس از جنگ ندارد و تنها روشن است که نمی خواهد شاخه نظامی حماس دیگر کنترل اوضاع را در این منطقه در دست گیرد.هدف اسرائیل از حمله به غزه از بین بردن رهبران نظامی حماس است و این کار به معنی تعقیب و کشتن شخصیت هایی همچون یحیی سنوار، محمد سنوار، محمد دیف و صالح العروری می باشد

اما مانند سایر گروههای شبه نظامی مرتبط با ایران، از بین بردن رهبران نظامی منجر به انحلال آن گروه نمی شود؛ چنانکه کشته شدن رهبران حزب الله باعث فروپاشی آن نشد؛ نیروی قدس سپاه پس از ترور قاسم سلیمانی به حیات خود ادامه داد و نیروهای حشد شعبی علیرغم کشته شدن ابومهدی مهندس همچنان در عراق وجود دارند

تا زمانی که ایران گروههای شبه نظامی را برای نفوذ منطقه ای خود ضروری بداند، به حمایت از آنها ادامه می دهد و این امکان را فراهم می کند تا این گروهها پس از شکست های نظامی و از دست دادن رهبرانشان، بازسازی شوند. گرچه حماس مهمترین کارت ایران در منطقه نیست ولی تهران براحتی از آن دست نمی کشد؛ به خصوص که ایران آرمان فلسطین را بهانه ای برای حمایت از گروههای شبه نظامی در سراسر خاورمیانه کرده و این گروهها را به عنوان بخشی از محور مقاومت علیه امپریالیسم و صهیونیسم معرفی می کند

ایران تنها کشوری نیست که از وجود حماس سود برده است؛ نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل از حکومت حماس در غزه حمایت کرد تا جایگاه سیاسی خود را در اسرائیل تقویت کند. علیرغم دشمنی مصر با اخوان المسلمین –که حماس شاخه ای از آن است- قاهره وجود حماس را به عنوان یک بازیگر امنیتی، مفید می داند زیرا که حماس توانسته است جلوی ورود مهاجران به مصر و به تبع آن بی ثباتی در این کشور را بگیرد. قاهره به آسانی جایگزینی برای حماس نمی بیند

اگر اسرائیل موفق شود رهبران نظامی حماس را حذف کند، علیرغم شعارهای تندی که علیه این گروه می دهد، ممکن است نسخه اصلاح شده حماس را بپذیرد. این سناریو مطابق با بیانیه ای است که پس از نشست مشترک اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی در ریاض در اوایل ماه جاری صادر شد. در آن بیانیه علاوه بر به رسمیت شناختن ساف به عنوان تنها نماینده قانونی فلسطینیان، تأکید شده بود که سایر جناح های فلسطینی باید تحت رهبری ساف مشارکت فعال داشته باشند

این بیانیه خواستار تقسیم قدرت بین ساف و حماس نیست ولی ایده این است که حماس –یا حداقل عناصر عملگرای این گروه- موافقت کند که به عنوان یک بازیگر فرعی سیاسی زیر چتر سازمان آزادیبخش فلسطین فعالیت نماید

اینکه آیا حماس با این طرح همراهی خواهد کرد یا نه جای سؤال است. یکی از اهداف حماس از حمله 7 اکتبر این بود که ضعف ساف و تشکیلات خودگردان را برجسته کند و تأکید نماید که تنها خود صدای واقعی مردم فلسطین است. حماس نمی خواهد به عنوان یک گروه سازشگر بزرگ سیاسی شناخته شود

برخی از رهبران سیاسی حماس که خارج از کشور هستند –به ویژه اسماعیل هنیه- احتمالا می پذیرند که بخشی از طرح مشارکت ملی باشند. 9 نوامبر هنیه در رأس هیأتی متشکل از خالد مشعل، با رئیس اطلاعات مصر عباس کامل دیدار کرد. هنیه همچنین در مذاکرات با دیگر کشورهای عرب مشارکت داشت. گفتگوهای پشت پرده میان مصر، قطر و امارات از زمان آغاز جنگ، نشان دهنده احتمال پذیرفتن هنیه در نقش نماینده حماس در ائتلاف سیاسی جدید فلسطینی است؛ ائتلافی که حاکمیت تشکیلات خودگردان را از کرانه باختری تا غزه گسترش می دهد

از انجا که حماس علیرغم انتقادها، از حمایت مردمی در میان فلسطینیان برخوردار است، طرد سیاسی آن می تواند باعث خشم برخی از حامیان تندرو این گروه شده و آنها را با حمایت ایران به شورش وادارد. کشورهای عربی از این سناریو آگاه هستند و می خواهند از آن جلوگیری کنند. در چنین شرایطی تشکیل مشارکت ملی در فلسطین و حضور حماس در این طرح، می تواند جلوی این پیامدها را بگیرد

اما حتی اگر شخصیت هایی همچون هنیه با مصالحه موافقت کند و حماس از نظر نظامی به شدت ضعیف شود، ائتلاف پیشنهادی به رهبری ساف تنها یک سناریوی میان مدت است. در بلندمدت بسیار بعید است که گروهی همچون حماس که مورد حمایت ایران است، جاه طلبی های خود را کنار بگذارد و به ایفای نقشی جزئی در قدرت راضی شود؛ به ویژه که برای تهران نیز حضور حماس در ائتلاف فلسطینی آینده کافی نیست

منشور تأسیس حماس بر پایه دو اصل بود: رد وجود اسرائیل و رد راه حل دو کشوری. منشور تأسیس حزب الله نیز دولت سکولار لبنان را رد می کرد. هر دو گروه بعدا منشور خود را اصلاح کردند؛ منشور جدید حماس در سال 2017 با تشکیل کشور فلسطین بر اساس مرزهای 1967 موافقت ضمنی کرد و هنیه اخیرا در اظهارات خود در مورد پذیرش راه حل دو کشوری سخن گفت. حزب الله نیز به تدریج به عنوان بازیگری سیاسی شروع به ادغام در نهادهای دولتی لبنان کرد؛ از سال 1992 در انتخابات پارلمانی شرکت نمود و بخشی از دولت شد. منشور اصلاح شده حزب الله در سال 2009 این گروه را به عنوان بازیگری سیاسی در کشور لبنان معرفی می کند

اما به موازات ادغام تدریجی حزب الله در دولت لبنان، این گروه درراستای بخشی از استراتژی بلندمدت خود برای تصاحب قدرت، دست به ارعاب مخالفان سیاسی خود زد. سال 2008 قانون اساسی لبنان تغییر کرد و به حزب الله به عنوان مدافع مسلح لبنان -که جدا از ارتش عمل می کند- مشروعیت رسمی داده شد. از آن زمان حزب الله به تلاش های خود برای کسب قدرت ادامه داده و به نیروی سیاسی پیشرو در لبنان بدل شده است؛ در عین حال از جاه طلبی های خود برای کنترل سیاست لبنان و پیشبرد نفوذ منطقه ای ایران دست برنداشته است

داستان حزب الله نشان می دهد که گروههای مورد حمایت ایران در بلندمدت به ایفای نقش سیاسی جزئی رضایت نمی دهند. اگر ایران به حمایت از آنها ادامه دهد، آنها از حضور خود در قدرت سوء استفاده می کنند؛ فعالیت های خرابکارانه خواهند داشت و برای کسب نفوذ بیشتر تلاش می کنند. مادامی که حمایت ایران ادامه می یابد، آنها نیز ابزار نفوذ ایران باقی می مانند

به این ترتیب اگر پیشنهاد اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی قابل اجرا باشد، تنها یک راه حل میان مدت است. این امر به کشورهای عربی و اسرائیل زمان می دهد تا تحت شرایط ابتکار صلح عربی در سال 2002 فرایند صلح بین اسرائیل و فلسطین را احیا کنند، به عربستان اجازه می دهد تا مذاکرات عادی سازی روابط با اسرائیل را از سر بگیرد و روابط سیاسی قطر با عناصر عمگرای حماس را حفظ می کند

از سوی دیگر ایران نمی خواهد مناقشه اسرائیل-فلسطین حل شود؛ نمی خواهد ببیند که تشکیلات خودگردان به دستاوردهای سیاسی برسد و مذاکرات عادی سازی بین اسرائیل و عربستان که تهران به شدت با آن مخالف است، دوباره از سر گرفته شود. به ویژه که یکی از اهداف حمله حماس متوقف کردن این مذاکرات بود

بنابراین حتی اگر حماس به سازمانی کوچک در غزه تقلیل یابد، ایران در بلندمدت از نارضایتی های موجود در میان فلسطینیان برای احیای نسخه ای از حماس استفاده خواهد کرد. مشابه این اتفاق را ما در لبنان دیدیم؛ سال 1984 که عوامل مرتبط با اسرائیل راغب حرب از رهبران اصلی مقاومت شیعه را کشتند، حزب الله هنوز شکل نگرفته بود. ولی یکسال بعد این گروه نخستین منشور خود را صادر کرد و با استفاده از نارضایتی هایی که در میان جامعه شیعه وجود داشت و تعهد ایران به حمایت از این گروه، به سازمانی منسجم بدل شد

گرچه کشورهای عربستان و امارات درگیر تنش زدایی با ایران هستند ولی تهدیدی را که ایران می تواند برای منافع آنها در منطقه ایجاد کند، نادیده نمی گیرند. تلاش این کشورها برای کاهش تنش، تاحد زیادی معلول عدم مشارکت آمریکا برای مقابله با نقش ایران در خاورمیانه است

واشنگتن باید به همراه متحدان عرب خود استراتژی جامعی را در قبال ایران پیش بگیرد و موضوع غنی سازی، برنامه موشک های بالستیک، مداخلات منطقه ای و گروههای نیابتی ایران را در اولویت یکسان قرار دهد و پرونده ایران را به روند صلح فلسطین-اسرائیل وصل کند. تنها با پرداختن به نقش ایران است که می توان چشم انداز روشنی از آنچه قرار است بعد از جنگ برای حماس رخ دهد، بدست آورد

منبع: فارین پالیسی

مترجم: فاطمه رادمهر

 

نظر شما