twitter share facebook share ۱۴۰۱ تیر ۲۹ 557

در جهان معاصر یک مسلمان با چالش‌های بزرگی روبروست، که یکی از مهمترین این چالش‌ها، بحران هویت می‌باشد. دلیل پیدایش این بحران این است که مسلمانان در عصر کنونی با نظریه‌ها، اندیشه‌ها و سبک‌های متفاوتی از زندگی روبرو می‌شوند که پذیرش هر یک از آنها بر هویتشان تأثیرگذار است.

پیشرفت تکنولوژی سبب ترویج رویکردهای فرهنگی و فکری متفاوتی شده؛ اید‌ه‌ها، اطلاعات و تئوری‌های مختلفی را عرضه می‌کند و می‌تواند فرد را تحت کنترل خود درآورد. بنابراین بررسی هویت انسان مسلمان در عصر مدرنیته و پست مدرنیته حائز اهمیت است.

یک مسلمان از طریق کانال‌های ماهواره‌ای، کتاب‌ها و برنامه‌های درسی، اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، با داده‌ها و فرهنگ‌های مختلفی روبرو می‌شود که در ساخت شخصیت و رفتار او دخیل است و این تأثیرگذاری بدون اینکه فرد بدان آگاه باشد صورت می‌گیرد. بنابراین این سؤال مطرح می‌‌شود که طرز تفکر چنین انسانی، چگونه خواهد شد؟ و این تداخل فرهنگی بر اندیشه و رفتار او چه اثری دارد؟

برخی از فضای فرهنگی و ایده‌هایی که انسان مسلمان با آن روبروست، برای او مفید بوده و می‌تواند در ساخت شخصیت واقعی اسلامی او کمک‌رسان باشد ولی برخی دیگر از این ایده‌ها و فرهنگ‌ها نیز می‌تواند به بیگانگی او منجر شود. پس باید محیط پیرامون انسان مورد بررسی و شناخت قرار گیرد.

کوتاه سخن اینکه: ما باید گوهر و حقیقت وجودی انسان مسلمان را با شناسایی ارزش های فطری و اصیل اسلامی -با استناد به قرآن و سیره اهل‌بیت (علیهم‌السلام) که دو ثقل سفارش شده پیامبر اکرم(ص) می‌باشند- ‌شناسایی کرده و از این طریق به شخصیت و طرز فکر انسان مسلمان پویایی و جهت دهیم.

هدف ما از طرح این مبحث این است که شخصیت گمشده انسان مسلمان را در عصر مدرنیته از شخصیت اصیل برخاسته از ارزش‌های فطری و اسلامی بازشناسی کرده و با کمک آیات قرآن و احادیث شریف اهل بیت، انسان مورد نظر اسلام را بشناسیم.

چالش‌های عصر مدرنیته

مهم‌ترین چالش‌هایی که فرد مسلمان در عصر مدرن با آن روبروست از قرار ذیل است:

1- چالش سرگرمی‌های مَجازی و غیرمفید: مردم این عصر با ماقبل خود بسیار متفاوت هستند. در این زمان انواع تجملات، سرگرمی‌ها و تفریحات وسوسه‌انگیز انسان معاصر را احاطه کرده است؛ سرگرمی‌هایی که انسان را مبتلا به تنبلی و رکود می‌کند. در حالی که در گذشته مردم به دلیل کمبود امکانات مادی مجبور بودند اکثر نیازمندی‌های خود را اعم از تولیدات کشاورزی تا صنایع دستی و مهارت های فنی، خود تأمین کنند و نیاز زندگی، آنها را تبدیل به فردی کوشا و جدی می‌کرد. پس عصر حاضر به دلیل وجود انواع وسایل رفاهی جای خود را با عصر تلاش و کوشش عوض کرده و مردم را با سرگرمی‌های زائد و بی‌شمار تبدیل به انسان‌هایی راحت‌طلب و تن‌پرور نموده است. حتی بازی‌های کودکان در گذشته با حرکت و یادگیری همراه بود و خلاقیت کودک را بالا می‌برد؛ اما در زمان کنونی کودک از سنین کم با وسایلی مانند موبایل و اینترنت آشنا شده، سرگرم بازی‌های اینترنتی می‌شود و از حرکت و نشاط و یادگیری باز می‌ماند.

پس تمامی اقشار سنی از کودک و جوان گرفته تا میانسال، در چالش سرگرمی‌های مَجازی و غیر مفید گرفتار شده و زندگی را به بطالت و بی‌تحرکی می‌گذرانند. در حالی که انسان سابق روز خود را با طلوع فجر آغاز می‌کرد اما ساعت بیدارباش برای انسان امروزی بعد از نماز ظهر است. این مسئله تفاوتی آشکار را بین زندگی انسان گذشته و معاصر نشان می‌دهد. پس ما عصر حاضر را عصر خمودی نام‌گذاری می‌کنیم؛ عصری که از جمله تبعاتش برای انسان بیماری‌های جسمی و روحی و مشکلات اجتماعی است. افسردگی یکی از بیماری‌هایی است که در اثر بی‌تحرکی فکر و جسم حاصل می‌شود و انسانی که به این بیماری مبتلا است ممکن است برای تسکین درد خود به سمت راه‌ها و وسایل مخرب‌تری برود.

2-چالش مالکیت اشیاء: امروزه انواع ابزارآلات مادی از وسایل منزل گرفته تا وسیله نقلیه و چیزهای دیگری که هر روز مدلی جدید از آن به بازار می‌آید، انسان معاصر را احاطه کرده است. این وسایل مدرن، انسان معاصر را تبدیل به انسانی مصرف‌گرا کرده و میلی افراطی در مالکیت اشیا در او ایجاد نموده است. مثلا فرد با وجود داشتن موبایل، مدلی بالاتر را خواهان است؛ یا با وجود داشتن وسیله نقلیه، میل به تبدیل آن به مدلی بالاتر و پیشرفته‌تر دارد. لذا می‌توان گفت، انسان امروزی غرق در عالم مادیات است و می‌خواهد از هر راهی که شده -اعم از قرض یا راه‌های غیرقانونی- به مالیکت چیزی که می‌خواهد برسد.

3-چالش ماتریالیسم مدرن: مادیگرایی مدرن که اصالت را به عوامل مادی می دهد، یک جنبه بسیار مخرب دارد که از دید مردم مخفی است. این مکتب با شکستن چارچوب های انسانی و طغیان علیه اخلاق، در پی آن است که ارزش های مصرفی بر جهان حاکم شود. برخی از متفکران غربی محور سرمایه‌داری را مصرف می‌دانند، و چنان تبلیغی برای ان می‌کنند که شخص فکر می‌کند، تنها ارزش حاکم بر جهان ارزش مصرف است؛ ارزشی که نه برخاسته از فطرت و ارزش های انسانی که برخاسته از این جهان مادی است.

4-چالش دنیای اطلاعات: عصر کنونی در مقایسه با عصر ما قبل مدرنیته، مملو از اطلاعات، ایده ها و فرهنگ هایی است که توسط کامپیوتر انتقال می‌یابد. اگر در زمان گذشته شخص با امکانات بسیار اندک به معلومات کمی دست پیدا می کرد، در این دوره با فشردن یک دکمه می‌توان به میلیون‌ها داده رسید.

اما مشکل اصلی این است که بیشتر اطلاعات ارائه شده به هدف شستشوی مغزی و گمراهی مخاطبان صورت می گیرد تا از آنان شخصیتی مصرف‌گرا و برده نظام سرمایه داری ساخته شود.

5-چالش برنامه ها و آموزه های وارداتی: یکی از مشکلات و چالش های پیش روی جوامع اسلامی در عصر کنونی این است که سیاست ها و برنامه های اداری جامعه اعم از برنامه های اقتصادی، سیاسی و آموزشی وارداتی بوده و از جوهره اسلامی خالی است. برای مثال شاهد ربا در بانکداری اسلامی هستیم که این امر نشان می دهد ما اقتصاد سرمایه‌داری غرب را وارد زندگی خود کرده‌ایم. همچنین مواد درسی دانشگاه‌های ما بر اساس برنامه‌های درسی غربی است و برای مثال علومی مانند جامعه‌شناسی و روانشناسی ربطی به واقعیت اسلام نداشته و متکی بر مبانی اسلامی نمی‌باشد. این بدان معناست که تفکر ما غیر اسلامی شده است، زیرا وقتی انسان این برنامه‌های درسی را می‌آموزد، نمی‌تواند در مدیریت سیاسی، اقتصادی یا آموزشی کشور، از این آموزه‌ها و برنامه‌ها تخطی کند، زیرا او با این نگرش و تفکر بیگانه رشد کرده است.

با نفوذ چالش‌های نامبرده به بطن جوامع اسلامی، انسان مسلمان‌ به‌تدریج گرفتار بحران هویت خواهد شد. به عبارت دیگر این آموزه‌ها و رویکردها کم کم او را از چارچوب حلال و حرام شرعی خارج کرده و نگاه او به عقاید، توحید، نبوت، عدل، امامت و معاد را تغییر خواهد داد. برای مثال در کشورهای غیراسلامی یکی از اصول تجارت این است که می‌گوید (سود بالاتر از اخلاق)؛ این اصل شاید مناسب آن کشورها باشد، اما در دین اسلام که اصل بر فضایل اخلاقی است و (اخلاق را بالاتر از سود) می‌داند، کارایی ندارد. لذا در مواجهه با رویکردهای وارداتی، باید آنچه را با فطرت و ارزش های اسلامی سازگار است بگیریم و به ضد ارزش‌ها بها ندهیم.

علل عدم تعادل جهان

امروزه عامل اصلی عدم تعادل جهان، همان میل به مصرف بیش از نیازهای اولیه مردم است. این میل کاذب، عامل بسیاری از مشکلات و بحران‌‌ها، از جمله مشکلات بهداشتی، روانی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی شده است.

برای مثال جهان امروز از نظر زیست محیطی در معرض فروپاشی می‌باشد؛ گازهای آلاینده سبب گرم شدن کره زمین شده و جهان را با تغییرات اقلیمی مواجه کرده است. لذا دانشمندان سعی می‌کنند با استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر، آنها را جایگزین گازهای آلاینده کنند. اما تا زمانی که میل به مصرف کاهش نیابد و شرکت‌هایی که تنها هدفشان از تولید، سود بیشتر است -هدفی که برخاسته از حرص نفس انسانی است- به کار خود ادامه دهند، این روند کارساز نخواهد بود.

چالش‌ها چگونه بر شکل گیری شخصیت فرد مسلمان تأثیر می‌گذارد؟

1- این چالش‌ها در فرهنگ و ارزش‌های اخلاقی فرد تأثیرگذاشته و از این طریق شخصیت او را تغییر می‌دهد؛ به عبارت دیگر فرد در ظاهر مسلمان است اما فرهنگ و ارزش‌های اخلاقی او اسلامی نیست.

2- ایجاد اختلال در هویت مسلمانی و شکل‌گیری شخصیت دوگانه، او را به سوی افراط گرایی می کشاند، زیرا نمی توان دو شخصیت متضاد را با هم جمع کرد. مثلا وجود صداقت و کسب سود بیشتر با دروغ به مشتری قابل جمع نیست یا نمی‌توان هم عادل بود و هم از شعار عدالت برای ظلم به مردم و تضییع حقوق آنان استفاده کرد. بنابراین این چالش ها باعث می‌شود که بین ظاهر و باطن مسلمان نوعی تضاد ایجاد شود و دوگانگی اخلاقی و هویتی در فرد عارض گردد، در حالی که مسلمان باید هم در ظاهر و هم در ذات خود، مسلمان باشد.

افراط‌ گرایی

وقتی انسان اصالت و زیربنای فکری و هویتی خود را از دست می دهد، از خود بیگانه شده و نمی داند وابسته به چیست. این از خودبیگانگی را به خصوص در کسانی که در غربت و در کشورهای غربی به سر می برند می‌بینیم. کسانی که در غرب زندگی می‌کنند –اعم از اینکه مسلمان باشند یا دین و قومیت دیگری داشته باشند- به نوعی تحت فشار هستند؛ این فشار گاهی خود را به شکل خشونت و افراط گرایی در حفظ ارزش های اولیه فرد مسلمان نشان می دهد. مهاجران با ارزش ها و اعتقادات کشور مبدأ وارد غرب می شوند، اما از آنجا که بین فرهنگ خود و فرهنگ جامعه میزبان تضاد و دوگانگی می بینند و نمی توانند بین دو فرهنگ را جمع کنند، شروع به سرپیچی و مقابله با فرهنگ جامعه میزبان کرده، در این مسیر رو به افراط گرایی و خشونت می آورند

درونی شدن فرهنگ اصیل اسلامی نیازمند یک فرآیند آموزشی-تربیتی مستمر و دائمی است. این فرهنگ بر پایه‌های فکری و اخلاقی عمیقی بنا نهاده شده و غایتی برای انسان در نظر گرفته است. ولی چنانکه پیشتر اشاره کردیم چالش های نامبرده، شخص را دچار نوعی دوگانگی در ارزشها می‌کند.

برای مثال حجاب از مسائلی است که فرد را دچار دوگانگی هویتی می کند، زیرا امروزه دو تفسیر متفاوت از حجاب داریم: 1- تفسیری که دنیای مدرن از حجاب دارد. 2- تفسیری که اسلام از حجاب دارد. در جهان معاصر تفسیر مدرن از حجاب پذیرفته می شود، در حالی که این تفسیر در چارچوب احکام شرع نبوده و مطلوب شرع نمی باشد.

وظیفه یک مسلمان در مقابله با این چالش ها چیست؟

در آینده به تفصیل به این موضوع خواهیم پرداخت. اما مهمترین عاملی که انسان را در این رویارویی نگه می‌دارد، آگاهی است. زمانی که شخص از یک ساختار فکری قوی در فرآیند تربیت برخوردار نباشد، در فرهنگ دیگر ذوب شده و در نتیجه هویت خود را از دست می دهد. همانگونه که انزوا و کناره گیری از یک جامعه اشتباه است، ذوب شدن در آن هم اشتباه است. یک مسلمان باید خود را از نظر فکری، عقیدنی، اخلاقی و فرهنگی چنان تقویت کند که بتواند با این چالش ها، با صلابت و موفقیت مواجه شده و زندگی سالمی را برای خود و خانواده اش رقم زند. بایسته است که مسلمان شخصیتی متوازن داشته باشد تا نه به افراط کشیده شود و نه به تفریط

ادامه دارد....

(برگرفته از سلسله سخنرانی های پخش شده در کانال مرجعیت با عنوان (جواهر الافکار)

*منبع: نبأ

مترجم: حکیمه سادات راغب‌زاده

نظر شما