آدمی از عقل، روح و جسم برخوردار است. جسم او به منزله ی بدنه ی اتومبیل است و عقل او به منزله ی راننده اش، با این تفاوت که راننده می تواند به چپ و راست منحرف شود، ولی عقل جز به راه راست نمی تواند رهنمون شود.

قرآن کریم و سنت پیامبر و اهل بیت، مردم را به تعقل تشویق کرده اند و بی توجهی و ترک آن را نکوهش می کنند. حضرت موسی بن جعفر در وصیت خود به هشام می فرماید:« خداوند تبارک و تعالی اهل عقل و فهم را در کتاب خویش بشارت داد و فرمود:« بشارت ده به آن بندگان من که به سخن گوش فرا می دهند و بهترین آن را پیروی می کنند، اینانند که خدایشان راه نموده و اینانند همان خردمندان». سپس آنانکه نمی فهمند و عقل خود را به کار نمی گیرند را نکوهیده، می فرماید:« و چون به آنان گفته شود از آنچه خدا نازل کرده پیروی کنید، می گویند نه، بلکه از چیزی که پدران خود را بر آن یافته ایم پیروی می کنیم. آیا هرچند پدرانشان چیزی را درک نمی کرده و به راه صواب نمی رفته اند( باز هم درخور پیروی هستند)».

تا آنکه فرمود: همانا خدا دو حجت بر مردم دارد: حجتی آشکار و حجتی پنهان. حجت آشکار همان رسولان، پیامبران و امامانند و حجت پنهان عقل است. و در ادامه فرمود: هیچ علمی دارای ارزش نیست مگر از عالمی ربانی و شناخت علم به کمک عقل صورت می گیرد».

آیات و روایات از حسن عقل و هدایتگری او به سوی حق و صراط مستقیم سخن گفته اند. در روایات فراوانی به فواید و آثار عقل پرداخته شده است که پاره ای از آنها بدین شرح می باشد:

امام علی(ع) می فرماید: کوتاهی سخن نشانه ی کمال خرد است.

و امام کاظم (ع) می فرماید: خواب عاقل، برتر از شب زنده داری جاهل است.

امام صادق (ع) در روایتی فرمودند: نجاتی نیست جز به اطاعت، و اطاعت هم با علم حاصل می شود، علم از راه تعلم و تعلم به سبب عقل است ( عقلی که) می خواهد بفهمد و درک کند.

از امیر مؤمنان روایت شده است: هرگاه خبری شنیدید آن را با خرد بسنجید نه اینکه بشنوید و نقل کنید، زیرا راویان علم، بسیار و رعایت کنندگان آن اندک اند.

نیز از حضرت رسول نقل است که فرمود: زمانی که خواستی میزان عقل مردی را در یک نشست بیازمایی، با او سخن بگو و در میان سخنت از امور محال صحبت کن. اگر آن را باور نکرد و نپذیرفت، عاقل است و اگر آن را پذیرفت و باور کرد کم خرد است.

امام صادق می فرماید:عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود؛ ایشان همچنین در جایی دیگر فرمود: کمال عقل در سه چیز است: تواضع در برابر خدا، یقین نیکو وسکوت( از گفتن هر سخنی) جز از خیر.

امیرمؤمنان می فرمایند: عاقل کسی است که باطل را ترک گوید؛ نیز فرمودند: زبان عاقل در پس دل او و دل احمق در پشت زبان اوست. انسان عاقل ابتدا می اندیشد سپس سخن می گوید، اما آدم کم خرد ابتدا سخن می گوید و سپس در این فکر فرو می رود که آیا سخنی که بر زبان راند درست بوده یا نادرست، گاهی حتی پس از آن هم فکر نمی کند.

امام صادق(ع) می فرماید: به وسیله ی نوشته ی مرد، بر میزان عقل و حوزه ی بصیرت او، و با فرستاده ی او بر فهم و درایتش استدلال می شود.

رسول خدا نیز در حدیثی می فرماید: انسان عاقل اینگونه است: در مقابل کسی که بر او اظهار جهل می کند، حلم می ورزد، و از کسی که به او ستم می کند در می گذرد. در مقابل ضعیف تر از خود تواضع می کند و با آنکه بالاتر از اوست در نیک خواهی سبقت می گیرد. آنگاه که می خواهد سخن بگوید، ابتدا تدبر می کند، اگر سخنش خیر باشد می گوید و به مقصود می رسد و اگر شر باشد، سکوت می کند و سالم می ماند. زمانی که با فتنه و مشکلی مواجه می شود، از خدا مصونیت می طلبد و دست و زبانش را نگاه می دارد. زمانی که فضیلتی ببیند به خاطر آن از شادی می لرزد، حیا از او جدا نیست و حرصی از وی آشکار نمی گردد. این ها ده خصلتی است که عاقل بدان ها شناخته می شود.

 

برگرفته از کتاب مباحثی در عقاید با رويكرد فقهی نوشته ایت الله العظمی سید محمد شیرازی رحمة الله عليه

نظر شما