جهانيان به اين حقيقت پى برده‏ اند كه ايده‏هاى نادرست ومخالف فطرت و نهاد پاك انسانى، تنها در شرايط خاصى كه نادانى و جهل بر جوامع بشرى حكومت مى‏ كند، پا گرفته و هر زمان كه ملت‏ها ـ هر چند پس از گذشت سال‏ها و قرن‏ها ـ به خود آيند، به راحتى ايده‏ها و عقايد باطل را رها مى‏ كنند.

غرب مسيحى، دين خود را رها كرده به لاييك و مادى‏ گرايى روی آورد؛ چرا كه انجيل تحريف شده به دليل فقدان قدرت اداره جامعه و فراگير نبودن تمام جوانب مادى و معنوى حيات بشرى نمى‏ توانست تمام نيازهاى آنان را تأمين كند و زندگى روحى و مادى آنان را فرا گيرد. تنهاچيزى كه از انجيل برجاى مانده اندك سفارش‏هاى اخلاقى است كه آن هم عملاً تغيير يافته و از چرخه زندگى معنوى خارج شده است.

امروزه جاى آموزه‏هاى اخلاقى را بمب و موشك و دو جنگ جهانى و جنگ‏هاى بى ‏شمار منطقه‏ اى و هزار و يك مورد ديگر از ظلم و ستم گرفته است كه از سوى غرب هدايت مى‏ شود.

در برابر اين بى پايگى كه از ويژگى‏ هاى ايدئولوژى‏ هاى اختراعى به شمار مى‏ رود، اسلام تنها دينى است كه پس از گذشت پانزده قرن، پابرجاست و در مراحل مختلف حيات بشر، آن را همراهى مى‏ كند و على‏ رغم ستمگرى حاكمان جور و نيز كينه ‏ورزى دشمنان دين، پايا مانده وتا روز واپسين نيز خواهد ماند؛ چرا كه اسلام دين فطرت است و هر آنچه بافطرت انسان سر و كار داشته باشد فناناپذير است.

البته مدعيان خلافت و امارت كه با القاب مختلف بر مسلمانان حكومت مى‏ كردند در غبارآلود شدن چهره اسلام تأثير قابل توجهى داشته‏ اند، و اگر اراده خدا بر حفظ اين دين نبود حتى نامى هم از اسلام باقى نمى ‏ماند.

طاغوت‏ها، مهمترين عامل  ضعف مسلمانان 

 ضعف و ناتوانى كه امروزه گريبان مسلمانان را گرفته عوامل متعددى دارد كه مهم‏ترين آنها عملكردِ نادرست حاكمان جبار، غيرمشروع و غاصب است كه در طول تاريخ اسلام، به ناحق بر مسلمانان و جامعه اسلامى حكم راندند. همان طور كه عدم رعايت بهداشت در كودكى و نوجوانى، فرد را در سنين بالا در معرضِ بيمارى‏ هاى گوناگون قرار مى‏ دهد، اعمالى كه حاكمان جور انجام دادند، سبب شد تا مسلمانان تضعيف شوند و عقب بمانند.

پشت پا زدن به عوامل پيشرفت

از زمانى كه غرب به برخى قوانين اسلامى، مانند: حق رأى و انتخاب، حق خلع حاكمان سركش، حق مطالبه حقوق اجتماعى و آزادى ‏هاى مشروع، نظم و دقت در كارها و... عمل كردند، توانستند به پيشرفت‏هاى چشم‏گيرى نايل آيند. درمقابل ما مسلمانان و نيز حاكمان ما تغيير منش و روش داده ‏ايم، به گونه‏ اى كه هيچ ارزش و احترامى براى انسان ـ كه خداوند او را گرامى داشته و برترى بخشيده و جان و مال و آبرويش را محترم دانسته است ـ قائل نيستيم؛ به طورى كه حاكمان ظالمِ به ظاهر مسلمان، مردم خود را به راحتى قتل عام مى‏ كنند و هيچ دغدغه‏ اى به خود راه نمى‏ دهند.

آنچه در صدر اسلام موجبات پیشرفت مسلمانان را فراهم ساخت:

نيروى ايمان ، عزم و اراده استوار ، نيت صادقانه آنان، اخلاص در عمل، تلاش مستمر، جان فشانى در راه خدا، توكل بر او و اطاعت از خدا و پيامبر او بود. 

اين ويژگى‏ ها كره خاكى را در اختيار آنان قرار داد؛ و اين همان چيزهايى است كه امروزه مسلمانان از دست داده ‏اند. مى‏ توان داشتن و نداشتن موارد ياد شده را از مهم‏ترين عوامل پيشرفت مسلمانان صدر اسلام و عقب ماندگى ما در اين دوره بر شمرد.

چگونگى پيدايش طاغوت‏ها

جهل و غفلت را بايد مهم‏ترين عامل پيدايش طاغوت‏ها بر شمرد. انسان‏ها اگر به اين اصل بديهى پى ببرند كه خدا انسان را آزاد آفريد و او را بر مقدراتش حاكم گرداند، به بردگى و ستم تن نداده، ستمگران و طاغوت‏ها را به رسميت نمى ‏شناسند و آنها را نخواهند پذيرفت. از همين رو بايد با تمام توان و با بهره ‏گيرى از وسايل ارتباطى نوشتارى، شنيدارى و ديدارى، به بيدار سازى ملت‏ها پرداخت و آنان را با انديشه ‏هاى ناب اسلام در زمينه مبارزه با ظلم و ظالم آشنا كرد.

يكى ديگر از عوامل پيدايش خودكامگان، نبودن فرهنگ تحمل‏ پذيرى ديگران در قالب گروهها و احزاب، شيوع پديده خود محورى در شئون مختلف اداره جامعه و انحصارطلبى مى‏ باشد.

تكثّر احزاب سياسى نيز هر چند نه به طور كامل اما تا حد زيادى حاكمان را از خودكامگى باز مى‏ دارد. و اين چيزى است كه غالب كشورهاى اسلامى فاقد آن هستند.

ارعاب و تصفيه مخالفان

از برجسته‏ ترين ويژگيهاى طاغوتها، زندان، شكنجه و قتل مخالفان خود است. آنان براى رسيدن به اهداف خود، از به كار بستن حيله و نيرنگ دريغ نمى‏ ورزند.

حذف دوستان!

در قاموس طاغوت، جوانمردى، دوستى و ديگر صفات انسانى جايى ندارد. آنان نه تنها مخالفان، بلكه دوستان و نزديكان خود را نيز از ميان بر مى‏ دارند.

كوچ اجبارى

ايجاد ترس در دل مردم به وسيله شكنجه، اعدام و كوچاندن اجبارى نيز از ويژگى‏ هاى بارز حاكمان سركش است.

پاداش نيكى با بَدى

از ديگر خصوصيات حاكمان جبار و ستمگر پاداش نيكى با بَدى است. تاريخ آكنده از اين دست ماجراهاست، از جمله خيانت منصور عـباسى به ابو مسلم خـراسـانى ؛ همو كه حكومت امويان را سرنگون كرد و عباسيان را به قدرت رساند.

ارعاب و قتل، تفريح جباران

يكى ديگر از صفات حاكمان جور، عشق ورزيدن به ظلم و جنايت است! تاريخ، شواهد زيادى در اين زمينه ثبت و نقل كرده است كه نام امويان، عباسيان، عثمانيان و حتى نام حاكمانى در زمان معاصر ما نيز در اين ميان ديده مى ‏شود. پر واضح است كه اسلام از آنان بيزار بوده و ساحت مقدس‏اش از چنين جناياتى مبراست و كتاب خدا و سنت پيامبر او آن را مردود مى‏ دانند. خداى متعال مى‏ فرمايد:

«... مَن قَتَلَ نَفْسَا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِى الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا...»؛ هر كس كسى را ـ جز به قصاص قتل، يا [به كيفر ]فسادى در زمين ـ بكشد، چنان است كه گويى همه مردم را كشته باشد.

نيز در حديث شريف آمده است: «لو إشترك أهل الارض في قتل مؤمن لعذّبهم اللّه‏ جميعا؛ اگر تمام مردم در كشتن يك مؤمن شريك باشند، خداوند تمام آنان را كيفر خواهد كرد».

ارزش ملت‏ها در نظر جباران

حاكمان جبار هيچ ارزشى براى ملت‏ها قائل نيستند و در موارد فراوانى اين باور از زبان بسيارى از حاكمان ستمگر شنيده شده است. آنان بى پروا ازحفظ قدرت به قيمت نابود كردن تمام ملت خود سخن گفته و هر گاه با ملت خود دچار اصطكاك و چالش شده‏ اند گفته خود را عملى كرده‏ اند، كه از آن جمله مى ‏توان از برخورد نظام بعثى عراق با مردم بى دفاع و مؤمن تحت حاكميت اين نظام نام برد.

غافل نباشيم كه بيدارى غربيان و غفلت مسلمانان اين فاصله را به وجود آورد و روز به روز بر آن مى ‏افزايد و مسلمانان در اثر بى كفايتى و خودكامگى حاكمان خود، دچار ضعف شديدى شده‏ اند.

جباران و جعل حديث

حاكمانى كه با زور سر نيزه، قدرت را به دست مى ‏آورند، از عدم مشروعيت حكومت خود و تنفر مردم از آنان و نداشتن پايگاه مردمى آگاه هستند. از اين رو در تلاشند تا به هر وسيله‏ اى به حكومت خود مشروعيت بخشيده، مردم را بدان فريب دهند. يكى از راه‏هايى كه اين حاكمان همواره به آن توجه دارند، خريدن افراد دين باخته براى جعل حديث در مشروعيت بخشيدن به جنايات خويش است.

جاعلان نيز به منظور جلب رضايت ولى نعمتان خود، احاديثى جعل مى‏ كردند، مبنى بر اين‏كه: «بايد در برابر ستم حاكم، صبر كرد» يا اين كه: «خروج بر حاكمى كه احكام دين خدا را سبك مى‏ شمارد و بر مردم ظلم مى‏ كند حرام است»، چرا كه از نظر آنان، اين كار وحدت مسلمانان را به تفرقه مبدل مى‏كند.

محكوم كردن ستم و ستمگر

در مذهب اهل بيت عليهم‏ السلام رواياتى وجود دارد كه بر نكوهش و محكوم كردن ستمگر و حرمت فرمانبردارى از او و لزوم قيام عليه وى و دفاع از مظلوم تأكيد مى‏ كند؛ چرا كه قرآن بدان امر فرموده آن‏جا كه مى‏ فرمايد:

«به كسانى كه ستم كرده‏ اند متمايل مشويد كه آتش [دوزخ] به شما مى‏ رسد».

فريضه امر به معروف و نهى از منكر در قرآن

امر به معروف و نهى از منكر دو مقوله‏اى است كه قرآن كريم بر همگان واجب كرده تا بدين وسيله انواع منكر را از جامعه بزدايد و پيروان آن را، كه ستمگران و وحشت آفرينان از مصاديق بر جسته آن هستند از ميان بردارد.

حال تفاوت نمى‏ كند فردى كه مأمور به معروف شده و از منكر بازداشته مى‏شود، حاكم باشد يا فردى از افراد جامعه، فرا دست باشد يا زير دست. متأسفانه زمانى كه مسلمانان امر به معروف و نهى از منكر را ناديده گرفته و به دست فراموشى سپردند، ستمگران و طاغوت‏ها بر آنان چيره شدند.

امر به معروف و نهى از منكر در روايات معصومان عليهم‏ السلام جايگاه والايى دارد. در اين روايات به طور صريح نتايج پاى بندى يا بى‏ توجهى به آن ذكر شده است. از على بن موسى الرضا عليه ‏السلام روايت شده است كه فرمودند:

«امر به معروف و نهى از منكر كنيد كه [در صورت‏ ترك آن] بدترين شما بر شما مسلط خواهند شد و آن گاه است كه [حتى اگر] نيكان شما دعا كنند، دعايشان مستجاب نمى‏ شود».

عاقبت مدارا با ستمگران

در روايت است كه امام صادق عليه‏ السلام فرمودند: خداوند دو فرشته را براى زير و رو كردن شهرى فرستاد. فرشتگان براى انجام مأموريت خود به آن شهر فرود آمدند. در آن جا مردى را ديدند كه به درگاه خدا دعا و زارى مى‏ كرد. يكى از آن دو گفت: آيا اين دعا كننده را نمى‏ بينى؟

ديگرى پاسخ داد: مى‏ بينم، اما بر آنم تا فرمان خدا را عملى كنم.

او گفت: پيش از باز گشت نزد خدا كارى نخواهم كرد. آن گاه باز گشت و عرضه داشت: خدايا، به شهر مورد غضبت رسيدم و فلان بنده تو را ديدم كه در حال تضرع و دعا به درگاهت بود.

خطاب رسيد: برو و فرمان را اجرا كن. اين مرد هرگز در راه من از عمل بَدى چهره درهم نكشيده است».

در پايان از خداىِ عزو جل مى‏ خواهيم تا شكوه و عظمت مسلمانان را به آنان بازگردانده، ضعف و ذلت را از آنان بزدايد. دست ما را بگيرد و در پاى‏بندى به دو فريضه امر به معروف و نهى از منكر موفق‏مان بدارد و در شمار مؤمنانى قرار دهد كه از آنان خشنود است، كه همو شنواى اجابت كننده است.

برگرفته از کتاب «برخی از عوامل ضعف مسلمانان» نوشته ایت الله العظمی سید محمد شیرزای

نظر شما