يكى از مهمترين عوامل سامانيابىِ جوامع اسلامى از ديدگاه آيه اللّه شيرازى وجود آزادى است كه در حقيقت سبب ساز شكوفندگى همه استعدادها و به جريان افتادن توانهاى نهفته آدمى است.
اسلام براى انسان، آزادى انديشه، آزادى سخن و آزادى كار قايل است، ولى اينها همه در چارچوب صحيح و معقول جريان مى يابد و كسى حق ندارد به ديگران يا به خود زيان رسانَد، چنانكه كسى حق ندارد چندان بخورد و بياشامد كه بدو زيان رسد، یا حق ندارد كسى را دشنام دهد يا كسى را بزند، زيرا مقتضاى اينها همه زيان رساندن به ديگران است، همان گونه كه نبايد از مواهب حيات بيش از حدّ معقول بهره برد زيرا اين كار به نسلهاى آينده زيان مى رسانَد.
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله هر انديشه، سخن يا كارى را منوط به زيان نرساندن كرده و فرموده است: «لا ضررَ ولا ضرار فِى الاسلام».
آزادى براى اديان ديگر
در روايات متواتر مى بينيم كه اسلام مسلمانان را ملزم كرده تا آنچه را اديان ديگر بدان ملتزم هستند محترم بشمرد و براى اديان ديگر آزادى قايل شده است. محمد بن مسلم گوید كه از امام باقر عليه السلام درباره احكام پرسش كردم و ایشان فرمود: «هر طرفدار آيينى مى تواند به آنچه در دين خود رواست عمل كند».
فراگيرى آزادى
آزادى، همه مردم حتّى كافران را در همه زمينه ها در بر مى گيرد كه از آن جمله است: آزادى فكرى ـ يعنى آزادى كنكاش و گفتگو در كاوشهاى علمى و دينى ـ ، آزادى اقتصادى ـ يعنى آزادى كسب و كار در همه بخشها ـ و آزادى دينى ـ يعنى آسانگيرى نسبت به ديگر اديان ـ .
كلمه توحيد، نماد آزادى
هر كه در جمله «لا اله الاّ اللّه» ـ كه هزاران بار در قرآن و حديث وارد شده و مسلمانان هنگام نماز و جز آن اين جمله را به سان شعار بر زبان مى آورند ـ درنگ كند، در مى يابد كه اين جمله نماد و گوهر آزادى است. كسرى خود را خدايى از خدايان مى دانست كه مرگ و زندگى در دست اوست، چنانكه قيصر روم خود را خدا مى انگاشت و مخالفت با او مخالفت با اوامر خدايى بود. آنها خويش را حلقه پيوند ميان خدا و مردم مى دانستند و ادّعا مى كردند اسناد مالكيت بهشت در دست آنهاست و هر كه را بخواهند به بهشت رهنمون مى شوند و هر كه را اراده كنند به جهنم مى رانند. حتّى در ميان بسيارى از تازيان و غير تازيان سنگ را به خدايى مى گرفتند و براى آن خادمانى مى گماشتند و سنّتهاى باطل و خرافه ها بر آدمى نفوذ داشتند و هم اينك نيز ميليونها بت در هند، چين و ژاپن پرستيده مى شوند و در كشورهاى كمونيستى بتهاى انسانى همچون شخصيّتهاى كمونيست پرستش مى شوند. انسان پيش از طلوع اسلام ـ مانند انسان معاصر ـ در سرزمينهاى گوناگون زير قيد و شرط و بردگى كمر خم كرده بود، ولى هنگامى كه پيامبر خدا صلى الله عليه وآله شعار «لا الهَ الاّ اللّه» را سر داد، انقلابى بنيان نهاد كه همه اين قيدها را درهم شكست و اعلان داشت كه تنها يك سرور و سيد در ميان است و آن خداوند سبحان است كه بايد فرمانش بُرد و آدمى بايد بى هيچ واسطه اى با او پيوند برقرار كند، و پيامبران و امامان سفيران وحى هستند كه اوامر خداوندى را به انسان مى رسانند.
ما در پاره اى نگاشته هاى غربى كه با نام «تراث فارس» به عربى ترجمه شده ديده ايم كه شهريار ايرانيان باستان، نزديكترين آفريده هابه خدا شمرده مى شدند و هنگام گفتگو با ايشان نام آنها را بر زبان نمى آوردند بلكه چنين مخاطبشان مى ساختند: «شما خدايان».
در آيين زردشتيگرى نيز همين تقدّس را براى سلطان قايل بودند و اوامر او مقدّس تلقّى مى شد و تبار او را برتر از بشر مى انگاشتند و حكمش را حكم خدايى مى دانستند، امّا در اسلام خدا يكى است و قيد و بندى در كار نيست و از سركوب نشانى نمى يابى و همه گونه آزادى موجود است از جمله آزادی در خرید و فروش، رهن، ضمانت، اختراع، سازش، تعهد، بیمه، شرکت، ودیعه، وکالت، وقف، هبه، سکونت، عبادت، وصیت، طلاق، شیر دادن، سفر، اقامت، اشتغال، فرهنگ، صنعت، ساخت و ساز، انتشار جراید، اظهارنظر، تجمع، تشکیل سازمان و حزب، ولایت، عقیده، تقلید از مرجع و ...
آزادى زن
يكى ديگر از آزاديهايى كه در جهان قرن بيست و يكم مطرح مى باشد «آزادى زن» است. آزادى زن در امور اقتصادى، سياسى، اجتماعى و تربيتى و ديگر زمينه ها روشن است. خداوند در آیات گوناگون از مرد و زن در كنار هم نام برده و آنچه براى مردان آمده براى زنان نيز بيان شده است.
در روزگار رسول اكرم صلى الله عليه وآله زنان در مسجد رسول حضور مى يافتند ، در نماز جماعت شركت مى جستند و در خطبه هاى رسول اكرم نيز حاضر بودند.
و اين چنين پيامبر از زنان بيعت مى ستانْد : ظرف آبى را پيش مى آورْد و دست مباركش را در آن مى نهاد و بيرون مى آورْد و زنان نيز دست در ظرف آب مى نهادند و همين گواه بيعت آنان بود.
بدين سان مى بينيم كه زنان روزگار پيامبر نيز در قضاياى سياسى و حكومتى و گزينش فرمانروا از حقوق همسان برخوردار بوده اند و آنچه در اين زمان چنين مايه مباهات گشته در هزار و چهارصد و اندى سال پيش وجود داشته است.
آزادى بيان
در اسلام همه صاحب نظران و پيروان اديان آزادند تا طرز تفكّر خود را به ديگران ارائه دهند، سؤال كنند، يا به دفاع از عقيده خويش پردازند.
در تاريخ مى بينيم كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله و امام رضا عليه السلام با دانشمندان اديان گوناگون گفتمان داشته اند، و دست همه مذاهب و اديان براى اظهارنظر باز بوده است، زيرا اسلام بر بحث و گفتمان تكيه داشته و با منطق و برهان پيش رفته است و هرگز چنان كه جاهلان آن را متهم مى كنند، دين شمشير و زور به شمار نمى آيد.
در اسلام شمشير تنها براى دفع تجاوز به كار رفته و در برابر كسانى از نيام بيرون كشيده شده كه با مسلمانان جنگيده اند، و زور تنها در مورد كسانى به كار گرفته شده كه بر ملّتهاى ضعيف، ستم روا مى داشتند.
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله و اميرالمؤمنين عليه السلام به گروههاى مخالف اجازه مى دادند در جامعه و حكومت ايشان ظاهر شوند و به اظهار عقيده و حتّى به ايفاى نقش بپردازند.
همان گونه كه جسم به فعاليت و خوراك نياز دارد انديشه نيز به پويايى نيازمند است و نشانه آن همين است كه بى هيچ ابايى در برابر همگان اظهارنظر كنيم و انديشه خود را بر زبان جارى سازيم.
برگرفته از کتاب «رهبردهای رهایی امت اسلام» نوشته آیت الله العظمی سید محمد شیرازی
نظر شما