در قرآن کریم دو آیه راجع به مشورت با دیگران آمده است:

1- آیه 36 سوره شوری در خصوص مؤمنین می فرماید: و کار آنان در میانشان شورایی است؛

امام صادق علیه السلام می فرماید: به پیامبر اکرم گفته شد: یا رسول الله، حزم و دوراندیشی چیست؟ حضرت فرمودند: مشورت کردن با دانایان و پیروی کردن از آنان.

از جمله سفارشات رسول اکرم صلی الله علیه وآله به امیرمؤمنان علیه السلام این بود: هیچ پشتیبانی مطمئن تر از مشورت کردن نیست و هیچ عقلی بهتر از تدبیر نیست.

در روایتی دیگر از امام صادق علیه السلام نقل شده است که« مشورت کردن هرگز به خوبی صورت نمی گیرد، مگر با رعایت کردن شروط آن. بنابراین هرکس آن شروط را بداند (به نتایج آن مشورت دست می یابد) وگرنه ضرر و زیانش برای مشورت کننده، بیشتر از سود و منفعتش خواهد بود. نخستین شرط آن است که شخصی که با او مشورت می کنی خردمند باشد، دومین شرط آن است که متدین و آزاده باشد و سوم آن است که دوستی صمیمی و مانند برادر باشد».

2 -و آیه 153 سوره آل عمران خطاب به پیامبر اسلام می فرماید: با مردم مشورت کن، پس اگر تصمیم گرفتی آنگاه بر خداوند متعال توکل کن.

در این آیه ملاحظه می شود که پیامبر اکرم با آن عظمت و مقام عصمت، مأمور به مشورت با مردم شده است. مشورت با مردم سبب گردآوری آنان می شود، وگرنه استبداد و خودمحوری هیچگونه اثری جز جدایی مردم و دوری آنان ندارد.

 در جنگ احد هنگامیکه پیامبر اکرم با سپاهیان خود برای بررسی تاکتیک جنگ به مشاوره نشست، برخی معتقد بودند در مدینه بمانیم و در آنجا با دشمن روبرو شویم، ولی اکثریت سپاه که شامل جوانان می شدند، خواهان جنگ در خارج از مدینه بودند و پیامبر با وجود اینکه با نظر گروه اول هم عقیده بود، به احترام رأی اکثریت از مدینه خارج شد و در احد با سپاه دشمن روبرو گشت.

وجود مقدس حضرت علی علیه السلام نیز به پیروی از پیامبر گرامی اسلام، به مردم می فرمود: شما بر من حقی دارید، که من از شما مشورت کنم و شما رأی دهید.

جالب آن است که امیرمؤمنان هنگام تعیین حاکمی از سوی خود بر یکی از شهرها، به آن حاکم می فرمود: هنگامی که به آن شهر رسیدی مردم را در میدان عمومی شهر گرد خود جمع کن و نامه مرا بر آنان بخوان و آنان را از محتوای نامه مبنی بر آنکه من تو را حاکم بر آنان قرار داده ام آگاه کن، سپس از مردم بخواه که راجع به ولایت تو رأی دهند؛ اگر رأی مثبت به تو ندادند، مجدداً به همین جا بازگرد تا انشاالله حاکم دیگری را بر آنان تعیین کنم.

بنابراین اسلام تا آنجا به رأی مردم احترام می گذارد، که یک استاندار یا فرماندار منصوب از سوی رهبر و فرمانده کل قوای اسلامی نیز باید مورد توافق مردم باشد و در صورت عدم توافق مردم، از پست خود برکنار می شود. دادن این حق به مردم علیرغم آن است که حضرت علی علیه السلام، منصوب از سوی خدا و معصوم بوده، دستور او واجب الاطاعه و آنچه را که انجام می دهد حجت است.

خود حضرت را نیز مردم با انتخابات آزاد و با شورای همگانی بر سر کار آوردند؛ لذا حضرت علی علیه السلام تنها خلیفه ایست که هم منصوب از سوی خداوند بوده و هم طبق آرای مردم بر سر کار آمده است، به عبارت دیگر نص و شوری در او جمع شد. اما درباره ابوبکر به فرض وجود شوری نصی نبود و در خصوص عمر با وجود انتصاب از سوی ابوبکر نه نصی از جانب خدا می باشد و نه شورایی در کار بوده است.

حضرت علی علیه السلام علاوه بر تعیین از سوی خدا در یوم الانذار و غدیر خم، با انتخاب اکثریت قریب به اتفاق مردمی که از کوفه، مصر، مدینه و دیگر نقاط گرد آمده بودند بر سر کار آمد.

برگرفته از کتاب امیرمؤمنان علی علیه السلام خورشیدی در افق بشریت، نوشته آیت الله سید محمد حسینی شیرازی

نظر شما