twitter share facebook share ۱۴۰۰ خرداد ۰۴ 1937

ایران به ورشکستگی آبی دچار شده است؛ پیش بینی می شود که امسال یکی از خشک ترین سالهای ایران در پنجاه سال گذشته باشد. از 85 میلیون جمعیت ایران 28 میلیون نفر در مناطقی زندگی می کنند که از نظر منابع آب به شدت تحت فشار است و عمدتا مناطق جنوبی و مرکزی کشور را شامل می شود. کمبود آب تمام اقشار جامعه اعم از شهری و روستایی را تحت تأثیر قرار داده است.

اما ایران تنها کشوری نیست که با چنین وضعیت بغرنجی دست و پنجه نرم می کند. از 17 کشور جهان که بیش از همه با بحران بی آبی مواجه هستند، 12 کشور در خاورمیانه و شمال آفریقا قرار دارند که شامل تمام کشورهای حاشیه خلیج فارس می شوند. برای مقابله با این چالش، ایران و همسایگان عربش نیاز به همکاری منطقه ای دارند تا بتوانند آسیب های وارده به محیط زیست خلیج فارس را به حداقل برسانند. با توجه به اینکه رئیس جمهور آمریکا نیز روی مسئله تغییرات اقلیمی توجه ویژه ای دارد، می تواند این همکاری ها را تشویق و تقویت کند.

طی دهه گذشته مقامات ایران برای حل مشکل کمبود آب، هم از نظر مالی و هم از نظر سیاسی سرمایه گذاری زیادی کرده اند که از جمله آن، نمک زدایی از آب خلیج فارس و انتقال آن به استان های مرکزی است. هزینه تکمیل این طرح که هم اکنون نیز در حال انجام است و شامل چهار خط اصلی انتقال آب و شمار فزاینده ای نیروگاه آب شیرین کن می شود، تا سال 2025 حدود 285 میلیارد دلار است و انتظار می رود که 70000 شغل ایجاد کند.

این آب در صنایع سنگین و کشاورزی مورد استفاده قرار خواهد گرفت (90% آب مصرفی ایران در بخش کشاورزی استفاده می شود). وارد شدن آب خلیج فارس به چرخه آب مصرفی ایران، باعث می شود منابع باارزش آب های زیر زمینی محفوظ باقی بماند؛ همچنین مانع از مهاجرت مردم از مناطق روستایی به شهرها می شود. در بخش هایی از کشور کمبود آب منجر به درگیری بین جوامع محلی و بین مردم و نیروهای امنیتی شده است؛ لذا مشکل آبی ایران در چندین سطح، چالشی جدی برای مسئولین سیاسی کشور است.

توان تهران در مقابله با بحران آب به چالش های سیاست خارجی این کشور مرتبط است. بدتر شدن مشکل آبِ ایران، تنها به خاطر خشکسالی های پیاپی سالهای اخیر نیست؛ بلکه تحریم های شدید آمریکا که بدترین تحریم های اعمال شده علیه یک کشور بوده نیز، به نوبه خود در تشدید بحران آب تأثیر داشته است؛ چراکه توان مالی تهران را تضعیف کرده و امکان دسترسی به جدیدترین فناورهای آبی را از این کشور گرفته است.

همزمان عزم واشنگتن برای متوقف کردن صادرات نفت ایران باعث شد که تهران بدنبال منابع مالی جایگزین بگردد. از جمله این منابع جایگزین صنایعی همچون پتروشیمی، معدن و فولاد بود که مشتریان مشتاقی در آسیا دارند (از جمله چین) و در عین حال آب زیادی هم مصرف می کنند. سال 2000 قبل از آنکه ایران با تحریم های پی در پی روبرو شود، 1.2% از ذخیره آب کشور صرف بخش صنعت و معدن می شد، اما این سهم تا سال 2021 به 3% رسید. در استان اصفهان که بسیاری از صنایع سنگین کشور را میزبانی می کند، رودخانه های منطقه در آستانه خشک شدن هستند.

ایران نسبت به سایر کشورهای خلیج فارس دیرتر وارد روند شیرین کردن آب دریا شد. کشورهای عرب خلیج فارس مدتها است که به دستگاههای آب شیرین کن متکی هستند و معتقدند که هیچ جایگزین بهتری برای آنها وجود ندارد. این کشورها همگی بین 55 تا 100 درصد از آب مورد نیاز خود را از طریق آب شیرین کن تأمین می کنند؛ این میزان در مورد ایران حدود 0.1% است اما تهران امیدوار است که آن را افزایش دهد و کمبود بی سابقه باران را جبران کند.

حدود 850 نیروگاه آب شیرین کن در خلیج فارس فعالیت می کند و عربستان و امارات بزرگترین نیروگاههای آب شیرین کنِ جهان را دارند. اما افزایش استفاده از آب شیرین کن سؤالاتی را پیرامون محیط زیست منطقه ایجاد کرده است. ساخت نیروگاههای آب شیرین کن، کشیدن آب دریا و تخلیه نمک به داخل دریا، بر اکوسیستم دریا اثر منفی دارد؛ ضمن اینکه فعالیت نیروگاههای آب شیرین کن سبب افزایش گازهای گلخانه ای می شود.

بر اساس برآوردها در کشورهای خلیج فارس پروژه هایی به ارزش 100 میلیارد دلار برای نمک زدایی آب دریا در جریان است. در مسابقه ای که برای شیرین کردن آب براه افتاده، کشورهای حاشیه خلیج فارس امکانات مالی و دسترسی به جدیدترین فناوریهای نمک زدایی را دارند و این فناوری های جدید آسیب کمتری به محیط زیست وارد می کنند. محدودیت هایی که ایران با آن مواجه است، این کشور را مجبور کرده که از تکنولوژی های قدیمی برای نمک زدایی استفاده کند و از این حیث نمی تواند تأثیرات سوء ناشی از شیرین کردن آب را به حداقل برساند؛ اما محدودیت های ایران در دسترسی به جدیدترین فناوری ها و آسیب های زیست محیطی که به بار می آورد، می تواند بر کشورهای جنوب خلیج فارس نیز تأثیر بگذارد.

علیرغم تأثیر چالش های آبی بر تمام کشورهای حاشیه خلیج فارس، هیچ سازمان منطقه ای برای مقابله با این چالش ها وجود ندارد. کشورهای خلیج فارس توان ذخیره آب آشامیدنی را برای بیش از چند روز ندارند و در صورتی که در پروسه تأمین آب، بحرانی ایجاد شود، این کشورها فاقد سازمانی چندجانبه برای مشورت هستند. تنها یک سازمان برای مقابله با این موضوع ایجاد شده است: سازمان منطقه ای برای حفاظت از محیط زیست دریایی (ROPME) این سازمان که سال 1979 تأسیس شد، اکنون هیچ فعالیتی ندارد. لذا احیای این سازمان یا ایجاد یک تشکیلات مشابه برای حل چالش های زیست محیطی ضروری می نماید. اگر در زمینه امنیت آب از جمله کاهش آسیب های ناشی از نمک زدایی، مشارکتی بین کشورها صورت گیرد، کل منطقه از این همکاری منتفع می شود.

گرچه تنش های بین ایران و کشورهای عرب خلیج فارس، همکاری های زیست محیطی را مشکل کرده است اما دست روی دست گذاشتن و کاری انجام ندادن، گزینه خوبی نیست. خلیج فارس به همکاری کشورهای مجاور برای حل چالش های پیش رو از جمله صید بی رویه، رشد سریع توسعه سواحل و افزایش شوری آب نیاز دارد.

ایران و سایر کشورهای خلیج فارس در دو ویژگی مشترک هستند: نخست اینکه همگی به صادرات نفت و گاز متکی می باشند حال آنکه این صنعت به محیط زیست آسیب می زند و دوم اینکه همگی در برابر تأثیرات تغییرات اقلیمی بسیار آسیب پذیر بوده و با گرمای زیاد و کمبود آب دست و پنجه نرم می کنند.

این کشورها متوجه این مطلب هستند و به همین دلیل می کوشند با تنوع بخشیدن به اقتصاد خود، از بند وابستگی به نفت رهایی یابند. اما برای مقابله با مشکلات ناشی از تخریب محیط زیست، باید تلاش بیشتری کنند. طبق پیش بینی ها افزایش دما و کمبود آب، کشاورزی را در بسیاری از نقاط خلیج فارس غیرممکن خواهد کرد و تغییر اقلیم در منطقه باعث مهاجرت گسترده می شود.

با توجه به گفتگوهایی که بین ایران و امارات و عربستان برای حل مشکلات فیمابین در حال انجام است، همکاری های زیست محیطی نیز می تواند بین این کشورها صورت گیرد؛ به ویژه که هیچ کدام از کشورهای منطقه به تنهایی قادر به حل مشکلات زیست محیطی نیستند و همگی می توانند از منافع حاصل از این همکاری سود می برند.

*منبع: فارین پالیسی

مترجم: فاطمه رادمهر

messages.comments