twitter share facebook share ۱۳۹۶ شهریور ۱۹ 2068

برمه(میانمار) کشوری است در جنوب شرقی آسیا از مستعمرات سابق بریتانیا که پس از جنگ جهانی دوم استقلال خود را به دست آورد اما درگیر یک سلسله ناآرامی و جنگ های داخلی شد که منجر به قدرت گرفتن نظامیان از دهه شصت میلادی شد. با فشار تحریم های خارجی و مقاومت های مردمی سرانجام در سال ۲۰۱۵ انتخاباتی برگزار شد که قدرت بین حزب پیروز آنگ سان سوچی و ارتش تقسیم شد و قدرت تا حدودی از اختیار نظامیان خارج گشت. مذهب نود درصد مردم این کشور بودایی است.

یکی از ایالات این کشور راخین نام دارد که بیش از هشتاد درصد ساکنین آن را مسلمانان روهینگیا با جمعیتی بالغ بر 1.1 میلیون نفر تشکیل می دهند. بنابراین در کشور بودائی مذهب برمه که تقریبا هفتاد میلیون جمعیت دارد، قوم روهینگیا هم یک اقلیت قومی و هم یک اقلیت مذهبی است.

قوم روهینگیا در ایالت راخین از دویست سال قبل ساکن بوده اند، و با زراعت و دامپروری روزگار می گذرانند. حکومت برمه تحت نفوذ راهبان بودائی چشم بر افراد روهینگیا بسته و مدعی است که چون اجداد آنان از بنگلادش به برمه آمده اند بنابراین باید کشور را ترک کنند و از اعطای تابعیت به آنان امتناع می کند. تنها رقمی در حدود ۴۰ هزار نفر از جمعیت یک میلیون و سیصد‌هزار نفری مسلمانان میانمار تابعیت این کشور را دارند. واقعیت این است که پس از فلسطینی‌ها، مسلمانان روهینگیا بزرگ‌ترین جمعیت بی‌تابعیت جهان را تشکیل می‌دهند. گفته می‌شود که یک دهم از کل جمعیت بی‌تابعیت جهان، مسلمان روهینگیا هستند.

افراد روهینگیا که چند نسل است در این کشور ساکن هستند، علتی برای ترک خانه و کاشانه خود نمی بینند و از سوی دیگر، سایر کشورها از جمله بنگلادش هم حاضر به اعطای تابعیت به آنان نیستند و در نتیجه بیش از پنجاه سال است که افراد این قوم از کلیه حقوق شهروندی محروم هستند، نه می توانند گذرنامه گرفته و قانوناً کشور را ترک کنند، نه حق شرکت در انتخابات را دارند، نه از خدمات بهداشتی، آموزشی رایگان می توانند بهره مند شوند، نه اجازه استخدام در ادارات و شرکتهای دولتی یا تحت پوشش دولت را دارند. برای مثال، برنامه‌های واکسیوناسیون کودکان در این مناطق اقلیت‌نشین اجرا نمی‌شود و صرفاً تعداد معدودی مدرسه در روستا‌ها به طور غیررسمی و محلی فعال هستند. آن دسته از جوانان روهینگیایی هم که توانسته‌اند به دانشگاه‌‌ها بروند؛ از تحصیل در برخی از رشته‌های مشخص مانند پزشکی، حقوق یا رشته‌های مهندسی-فنی محروم‌ هستند.

بارها دهکده ها و خانه های محقّر آنان مورد هجوم بودائیان بنیادگرا و متعصب قرار گرفته و به آتش کشیده شده است. برای فرار از این وضعیت دردناک افراد روهینگیا چاره ای جز پناه بردن به سایر کشورها ندارند اما متاسفانه آغوش بازی برای آنان وجود ندارد. تعدادی از آنان هنگام رفتن به کشور استرالیا غرق شدند آنهایی هم که زنده ماندند به اردوگاه هایی اعزام شدند که از وضعیت قبلی آنان بهتر نبود.

حکومت برمه با ایجاد محدودیّت برای خبرنگاران جهت رفتن به راخین سعی کرده سر پوشی بر رفتار خود بگذارد اما بر اثر فعالیت مدافعان حقوق بشر در سراسر جهان، به تدریج مردم دنیا از وضعیت مسلمانان روهینگیا مطلع شدند و سازمان ملل گزارشگرانی به آنجا روانه کرد.

در مقابل، حکومت برمه نه تنها تغییری در روش خود نداد بلکه با راه اندازی کمپینی تحت عنوان کمپین حمایت از مسلمانان راخین سعی در القای این نکته کرد که اساساً قومی به نام روهینگیا وجود ندارد، این کمپین که هیچ حمایتی از مسلمانان روهینگیا نمی کند در حقیقت پاسخی است بر اعتراضات بین المللی و فقط به بودائیان سفارش می کند که آرامش خود را حفظ کرده و با ملایمت رفتار کنند، اما هیچ صحبتی از حقوق شهروندی مردم بیگناه و محروم نمی کند. نکته دردناک آن که این کمپین از سوی آنگ سان سوچی، برنده جایزه صلح نوبل که خود سالها در حبس خانگی بوده هدایت و رهبری می شود و این امر باعث اعتراضات شدیدی شده است از جمله دالای لاما و اسقف دزموند توتو با اعتراض به همکار برمه ای خود خواهان اقدامی عملی برای احقاق حقوق اقلیت تحت ستم در کشور برمه شده اند.

نکته قابل تامل سکوت و بی تفاوتی کشورهای اسلامی در قبال سرنوشت چند صد هزار مسلمان روهینگیا است. این فراموشی ها مسلما سهوی نیست زیرا حمایت از مردم روهینگیا نفع سیاسی برای این گونه حکومت ها ندارد و مسلمانان روهینگیا برخلاف مسلمانان برخی کشورهای خاورمیانه در محاسبات و منافع سیاسی جائی ندارند.

جرقه درگیری های اخیر چگونه زده شد؟

خشونت‌های اخیر نقطه اوج درگیری‌ها قلمداد می‌شود و این نه صرفاً به خاطر وسعت خشونت‌ها بوده، بلکه بدان خاطر است که این بار یک گروه جدید از مبارزین روهینگیایی، تحت عنوان «ارتش آزدی‌بخش آراکان روهینگیا» دست در کار است. در بیست و پنجم ماه اوت گروهی از شبه نظامیان روهینگیا به نیروهای دولتی هجوم بردند و بدین ترتیب درگیری‌های خشونت‌‌آمیز در ایالت راخین آغاز شد. در مقابل، نیروهای امنیتی نیز که موردحمایت نیروهای شبه‌نظامی بودایی بودند «عملیات پاکسازی» را شروع کردند. متعاقباً قتل‌عام‌هایی در روستاها رخ داد و سربازان خانه‌های مردم را به آتش کشیدند.

طبق گزارش ارتش، در گیرودار این خشونت‌ها چهارصد نفر جان باخته و بنا به اعلام سازمان ملل، 123000 نفر نیز به بنگلادش گریخته‌اند. کسانی که موفّق شده‌اند به مرز برسند، روزهای طولانی راه رفته‌اند، در جنگل‌ها پنهان شده و از کوهستان‌ها و رودخانه‌ها عبور کرده‌اند. بسیاری از آنها نیز در این مسیر بیمار و مجروح شده‌اند. ارتش میانمار علاوه بر این که مدّعی شده روهینگیایی‌ها خودشان روستاهایشان را به آتش کشیده و بودایی‌ها و هندوها را به قتل رسانده‌اند، عنوان داشته که اکثریت کشته‌شدگان «تروریست» بوده‌اند.

چرا آنگ سان سوچی هیچ کاری در این رابطه انجام نداده است؟

وقتی در ژانویه ۲۰۱۶ پس از سال‌ها حصر خانگی، آنگ سان سوچی، برنده جایزه صلح نوبل در یک مبارزه تاریخی در این کشور به قدرت رسید این امید وجود داشت که وی به رفع شکاف‌های قومیِ کشور کمک کند. اما متاسفانه به قدرت رسیدن این زندانی سیاسی سابق، در وضعیت اقلیت مسلمان این کشور بهبودی ایجاد نکرد و هم اکنون شاهد سکوت او در برابر خشونت‌ها هستیم

به تازگی سازمان ملل متحد از دولت میانمار به رهبری آنگ سان سوچی به دلیل شیوه رفتار با اقلیت مسلمان روهینگیا به شدت انتقاد کرده و نیروهای نظامی این کشور را به جنایت علیه بشریت متهم کرده است.

کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد گفته است که روزانه گزارش‌هایی درباره کشتار، تجاوز و آزار اقلیت مسلمان میانمار دریافت می‌کند.

اما وین تین یکی از متحدان خانم سوچی و سخنگوی حزب اتحاد ملی برای دموکراسی می‌گوید او بر سر دوراهی گیر کرده است. به گفته او اگر خانم سوچی سخن نمی‌گوید به این خاطر نیست که برای این موضوع اهمیتی قائل نیست بلکه به این دلیل است که اگر حرفی بزند ممکن است وضعیت وخیم‌تر شود.

حقیقت این است که آنگ‌سان سوچی موضعی کاملا منفعل و به نظر برخی حتی جانبدارانه در کشتار مسلمانان روهینگیا داشته است. شیرین عبادی می‌گوید سوچی هیچگاه فعال حقوق بشر نبوده بلکه رهبر سیاسی بوده که به آرمان‌های دموکراسی پشت کرده است.

پس از آنکه حزب سیاسی آنگ‌سان‌ سوچی در یک انتخابات آزاد در برمه در سال ۱۹۹۰ برنده شد، ارتش میانمار در یک شبه کودتا نتیجه انتخابات را باطل کرد و آنگ‌سان‌سوچی را به زندان و بعد حبس خانگی انداخت.

خانم عبادی می‌گوید نقطه قوت فعالیت سیاسی سوچی همینجا بود که او حاضر نشد به خاطر به دست آوردن قدرت به طرفدارانش بگوید به خیابان‌ها بیایند چون می‌دانست در این صورت جنگ داخلی رخ می‌دهد و به حصر خانگی رفت.

شیرین عبادی می‌گوید: «قدرت سیاسی یک معایبی دارد که خواه ناخواه می‌تواند انسان را از آرمان‌های قبلی خودش دور نگه دارد و به همین دلیل است که مدافعان حقوق بشر هیچگاه نباید داخل قدرت سیاسی بشوند بلکه همیشه باید بیرون قدرت بمانند و قدرت را نظاره کنند و در مواقع لزوم رهنمود داده یا انتقاد کنند

این فعال حقوق بشر البته شخصیت آدمها را نیز در این تغییر مشی موثر می‌داند و به عنوان مثال به ماندلا اشاره می‌کند که حاضر نشد بیشتر از چهار سال در قدرت بماند و در اوج محبوبیت از قدرت کناره‌گیری کرد.

در حالی که به نظر او موضع‌گیری کنونی آنگ‌سان ‌سوچی در قبال کشتار مسلمانان در میانمار دقیقا به دلیل باقی ماندن در قدرت است: «آنگ‌سان‌سوچی چون پیروانش بودایی هستند و باید در دور بعدی انتخابات از آنها رأی بگیرد و اگر اکنون آنها را محکوم کند یا جلوی کشتار مسلمانان توسط آنها را بگیرد از آنها رأی نخواهد گرفت، این کار را نمی‌کند

شیرین عبادی معتقد است در آن زمان که نوبل صلح به آنگ‌سان‌ سوچی داده شد، او این جایزه را به حق دریافت کرد چرا که حاضر نشد به خاطر باقی ماندن در قدرت در کشورش جنگ داخلی راه بیندازد.

به گفته برنده ایرانی نوبل صلح: «رفتار پس از دریافت جایزه دیگر ارتباطی به موسسه نوبل ندارد، ارتباط به کسی دارد که این جایزه را گرفته و او باید حرمت جایزه‌اش را حفظ کند که متاسفانه در مورد خانم سوچی این اتفاق نیفتاد و او احترام این جایزه را حفظ نکرد

messages.comments