twitter share facebook share ۱۳۹۶ مهر ۱۹ 2177

متن این گفت وگوی را در ادامه می خوانید:

 * آمار دقیقی از شمار مسلمانان آمریکایی در دست نیست چرا که دولت آمریکا ساکنان خود را براساس گرایش های دینی شان طبقه بندی نمی‌کند، اما تخمین ها نشان می‌دهد این میزان بین حداقل ۲ میلیون تا ۷ میلیون در خوشبینانه‌ترین حالت در نوسان است؛ این ارقام نشان دهنده رشد بالای آمار مهاجرت مسلمانان و میانگین بالای زاد و ولد آنان و نیز میزان پذیرش اسلام در آمریکاست؛ چرا میزان مهاجرت مسلمانان به آمریکا تا این حد زیاد است؟

مجموعاً حدود ۳۱۰۰ مسجد و مرکز اسلامی در آمریکا وجود دارد، ۵۲۵ مرکز در ایالت کالیفرنیا، ۵۰۷ مرکز در نیویورک و ۳۰۲ مرکز در تگزاس است بنابراین پراکندگی مراکز اسلامی وابسته به نوع ایالت و پراکندگی مسلمانان در این ایالت هاست، شاید بتوان گفت که حدود ۲/۱ میلیون ایرانی در آمریکا زندگی می کنند که اکثر آنها در ایالت کالیفرنیا هستند و به خاطر این تجمع، مراکز اسلامی در کالیفرنیا بیش از ایالت های دیگر است، ایالت هایی مانند فلوریدا، مسلمانان و ایرانیان کمتری دارد و مراکز اسلامی در آنها کمتر هستند؛ تعداد کل مسلمانان در آمریکا کاملاً مشخص نیست و ادعای دو میلیون تا ۱۰ یا دوازده میلیون شده، ولی اوباما گفته تعداد مسلمانان در آمریکا ۷ میلیون نفر است که می شود ۲ درصد جمعیت آمریکا.

موسسه ای به نام موسسه پیو در آمریکا، تغییرات جمعیت شناختی را در میان ادیان بزرگ جهان مورد بررسی قرار داده و گفته که در بین سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۵۰ جمعیت مسلمانان ۷۳ درصد افزایش خواهد داشت، مسیحیت رشد ۳۵ درصدی دارد و در این بازه زمانی جمعیت مسلمانان بیش از مسیحیان رشد خواهد داشت، این موسسه پیش بینی کرده که بین سال های ۲۰۵۰ تا ۲۰۷۰؛ یعنی بین این دو دهه، تعداد مسلمانان از مسیحیان بیشتر خواهد شد، اینکه این پیش بینی درست است یا خیر، مطمئن نیستیم، اما این مساله را مطمئن هستیم که رشد جمعیت مسلمانان در آمریکا و کل غرب بیش از رشد مسیحیان هست، علت آن هم مشخص است که مسلمانان به فرزندآوری اعتقاد دارند، خصوصا کسانی مانند افغانستانی ها و پاکستانی ها چهار تا پنج فرزند می آورند، اما بسیاری از خانواده های غربی فرزند ندارند و بسیاری هم تک فرزند هستند.

* دینداری به شکل عام و تمایل به اسلام در آمریکا روبه رشد است؟

دو مساله متضاد در آمریکا وجود دارد، یک مساله اینکه بی دینی در حال رشد است و روی دیگر سکه این است که دینداری هم در حال رشد است، چطور این دو مساله با هم جمع می شوند، به این صورت که صورت کلی جامعه به شکل بی دینی پیش می رود، مظاهر بی دینی در جهان روبه افزایش است، مانند مساله هم جنس گرایی و حتی مساله عدم اعتقاد به خداوند، ولی در عین حال دینداری هم در بین قشری از مردم روبه افزایش است، من برای این دو ادعا دو مثال می زنم، مثال اول اینکه گروهی با عنوان SBNR منظور این است که Spiritual but not religious آنها گروهی هستند که حتی روی ماشین خود هم این اصطلاح را به صورت مخفف درج می کنند که ما معنویت گرا هستیم، اما مذهبی نیستیم، پدیده ای است در غرب که احساس می کنند می توان معنویت گرا بود، ولی مذهبی نبود، نوع معنویت غیر دینی، شعار آنها این است که شما برای معنویت نیاز نیست که به خداوند اعتقاد داشته باشید همین که امید و عشق به هم نوع خود داشته باشید، کافی است؛ مثال دیگر برای این مساله، رشد همجنس گرایی و عدم توجه به ملاحظات اخلاقی و ارزش خانواده است، از طرف دیگر علاقه مندان به ادیان ابراهیمی و خصوصاً دین اسلام، بسیار زیاد هستند، مثالی که به شکل خاص در مدت زمان ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۷ در آمریکا با آن برخورد کردم، شخصی بود به نام هـیوستن اسمیت که در همین مدت با فوت او مواجه بودیم، هـیوستن اسمیت استاد دانشگاه MIT، چینی تبار و با سابقه تدریس ۱۵ ساله در این دانشگاه بود، ایشان اصالتاً مسیحی و پروتستان و معتقد به متدیسم بود، هـیوستن اسمیت از اشخاصی است که تمایل بسیاری به مسایل معنوی داشت و به اسلام هم علاقه مند بود، نکته جالب این است که ایشان با زبان عربی آشنا شده و با اینکه مسیحی بود، پنج بار نماز به زبان عربی می خواند؛ و باز نکته جالب اینکه کسی که ترجمه ای از چند پاراگراف کتاب «طوبای محبت» حاج اسماعیل دولابی به ایشان ارایه کرده، می گوید که وقتی ایشان این جمله را شنید، شادی کودکانه ای به او دست داد، او به هر حال مسلمان نشد، ولی به اسلام علاقه مند بود و در سال ۲۰۱۷ فوت کرد، اشخاص دیگری هم مانند ابراهیم گومار هستند که آنها مسلمان شدند و حج به جا آوردند و مثنوی و دیوان حافظ را به انگلیسی ترجمه کردند.

* چرا میزان مهاجرت مسلمانان به آمریکا تا این حد زیاد است؟   

آمریکا کشور جذابی است، اولاً از نظر اقتصادی، آمریکا سرزمین فرصت هاست، در اروپا فرصت های اقتصادی و رشد اقتصادی افراد نوآور، چندان زیاد نیست؛ مساله ای که به فرصت های اقتصادی آمریکا  کمک می کند، تراکنش مالی بسیار زیاد در آمریکاست که امکان استفاده و بهره وری از طرح های جدید و پول ساز را بسیار می کند، نکته ای که باز باید به این مساله اضافه کرد، رشد علمی آمریکاست که در بسیاری از زمینه ها در رتبه اول جهان قرار دارد، به طور مثال دانش ژنتیک در کشورهای اروپایی بسیار رشد کرده، اما در آمریکا رشد بیشتری دارد؛ خصوصاً با توجه به اینکه به شکل بسیار زیادی پول ساز است بنابراین بسیاری از افراد که حتی در اروپا زندگی می کنند تمایل به مهاجرت به آمریکا دارند، نه تنها مهاجرت از کشورهای جهان سوم به آمریکا وجود دارد بلکه از اروپا هم به آمریکا این مساله وجود دارد، به طور کلی می توان گفت که اگر کسی در سن میانسالی و بازنشستگی باشد و بخواهد یک زندگی آرامی داشته باشد، اروپا با توجه به وجود سیاست های دولت رفاهی مانند بیمه، حقوق بازنشستگی مناسب تر است، اما اگر کسی جوان و نوآور باشد، طرح و ابداع داشته باشد و به دنبال پیشرفت مادی باشد، آمریکا برای او بهتر است، در کنار این مسایل، می توان به مسایل دیگری از جمله زیبایی و خوب بودن آب و هوا در ایالت های آمریکا به عنوان یک عامل فردی اشاره کرد.

* برخی از کشورهای اروپایی و آسیایی بارها و بارها مورد حملات تروریستی قرار گرفتند؛ اما در آمریکا این حملات تروریستی به نسبت کمتری از کشورهای اروپایی رخ داده است و شاید نشان از این باشد که امنیت بهتری در آمریکا به نسبت کشورهای اروپایی وجود دارد، از سوی دیگر بر طبق تحقیقات به دست آمده تنوع سیاسی، فرهنگی، نژادی و اقتصادی بسیاری در جامعه آمریکا وجود دارد، در چنین فضایی، امنیت مسلمانان در چه سطحی است؟ مسئولان امنیتی آمریکا در برقراری امنیت، جامعه و انسان محور هستند یا در برقراری امنیت، مذهب و نژاد را دخیل می کنند؟ 

همان علتی که باعث شد آمریکا نسبت به اروپا در جنگ جهانی دوم از تخریب مصون باشد، همان علت در خصوص مصونیت از حملات تروریستی هم وجود دارد، اروپا به کشورهای اسلامی و کشورهای جهان سوم و خاورمیانه نزدیک و امکان مهاجرت و مسافرت به کشورهای اروپایی بسیار آسان است، در جنگ جهانی دوم هم به همین دلیل کشورهایی مانند آلمان با خاک یکسان شد، ولی آمریکا به دلیل دور بودن در جنگ جهانی دوم مصون از تخریب بود؛ همین عامل آمریکا را در حملات تروریستی حفظ کرد، شما تصور کنید اگر کسی ویزای شینگن داشته باشد، می تواند به کل اروپا به جز انگلستان که حالت جزیره ای دارد، سفر کند، اما ویزا به آمریکا بسیار سخت و یک پروسه بسیار طولانی دارد و کسانی که از قبل رفتند، شاید در حال حاضر جای پایی در آمریکا داشته باشند بنابراین میزان حملات تروریستی و حملات انتحاری در آمریکا کمتر است و نیروهای سلفی به شکل بهتری قابلیت شناسایی دارند چون آمریکا یک کشور است و  کشورهای شنگن چندین کشور هستند که مرز در بین آنها برداشته شده است، ولی مجموعا می توان گفت که مسلمانان، مسیحیان و یهودیان در آمریکا در آرامش هستند. در غرب و به خصوص در آمریکا از افراد نمی توان در مورد سه مساله سوال کرد چرا که حالت توهین آمیز دارد، اولاً نمی توان از سن کسی سوال کرد، دوماً نمی توان از میزان درآمد کسی سوال کرد و سوماً نمی توان از مذهب کسی سوال کرد بنابراین برای بسیاری از افراد در محل کار مشخص نیست که فلان کارمند چقدر درآمد دارد، سن او چقدر است و به کدام مذهب تعلق خاطر دارد.

یکی از اتفاقاتی که در طول فرصت مطالعاتی یکساله در آنجا شاهد بودم، این بود که گروهی ناشناس در ایالت فلوریدا، قبرهای یهودیان در گورستان های یهودی ها را تخریب کردند، اما مسلمانان برای اینکه نشان دهند این خرابکاری آنها نیست؛ ۹۱ هزار دلار جمع آوری کردند و برای بازسازی قبرستان یهودیان اختصاص دادند بنابراین ارتباط بین مسلمانان، یهودیان و مسیحیان و حتی اشخاص بی دین بسیار خوب است و با همزیستی مسالمت آمیز با یکدیگر زندگی می کنند.

* اینکه افراد از مذهب، سن و میزان درآمد یکدیگر پرسش نمی کنند، یک فرهنگ است یا یک قانون؟

هم فرهنگ است و هم قانون؛ قانون به این معنا که اگر کسی غیر از این رفتار کند و بخواهد به کسی اهانتی کند یا آزادی مذهبی کسی را مورد هجمه قرار گیرد از نظر اعتقادی و بدنی می تواند به پلیس شکایت کند، پلیس بلافاصله حاضر می شود و مساله را بررسی می کند؛ فرهنگ هم هست یعنی در طول قرن ها این فرهنگ به شکل انباشتی تجمیع شده تا به اینجا رسیده که یک نفرِ غربی اینگونه رفتار می کند که به کسی تعرضی نمی کند، نکته جالبی که باید بگویم این است که من در طول یک سالی که در آمریکا زندگی کردم، یک نگاه آلوده به کسی ندیدم، یک نگاهی که یک پسر جوان بخواهد به یک دختر جوان داشته باشد، ندیدم، در حقیقت نگاه آلوده نیست، این نوع نگاه ها اولاً غیر قانونی است یعنی اگر پسری به دختری خیره شود، آن دختر می تواند به پلیس شکایت کند و هم فرهنگ است؛ یعنی افراد شخصاً این کار را انجام نمی دهند و این مساله به شکایت نمی رسد.

سمیناری به نام MESA راجع به خاورمیانه در بوستون بود، من در آن سمینار شرکت کردم، در خیابان های بوستون که قدم می زدم به کلیسایی برخورد کردم که بخشی از انجیل را روی یک بیلبوردی بالای سر کلیسا زده بود که همسایه خود را همانند خود دوست بدارید، جالب بود که در پرانتز نوشته بود همسایه مسلمان خود را یعنی اگر همسایه شما مسلمان هم هست همانند خودتان باید او را دوست بدارید.

* طبق آمار جمعیت سنیان در آمریکا  ۴٬۶۴۰٬۰۰۰ و جمعیت شیعیان  ۲٬۳۰۰٬۰۰۰ اعلام شده که نشان می دهد در آمریکا اهل تسنن دو برابر شیعیان هستند، رابطه شیعیان و سنی ها در آمریکا به چه صورت است؟ اختلافات مذهبی میان این دو مذهب به صورت ملموس وجود دارد؟ یا فارغ از مذهب، زندگی مسالمت آمیزی در کنار یکدیگر دارند؟

اصالتاً مراکز اهل سنت با مراکز شیعه جدا هستند یعنی مراکز اسلامی که نام بردیم، مشخص است که چه تعداد شیعه و چه تعداد اهل سنت هستند، ولی این بدین معنا نیست که هیچ شیعه ای به مراکز اهل سنت نیاید یا برعکس؛ در حقیقت مشارکت از هر دو طرف وجود دارد، علت آن این است که کسانی که در غرب زندگی می کنند، مشکلشان شیعه یا سنی بودن نیست، مشکل بی دینی است؛ بدین معنا که جوانان آنها ممکن است که از میان ادیان دینی، هیچ دینی نداشته باشند و فقط زندگی مادی مدنظر آنها باشد یا اینکه جذابیت صوری و تبلیغات مسیحیان باعث شود که از اسلام به مسیحیت تغییر دین دهند، خانواده های مسلمان اعم از شیعه و سنی، مشکلشان تجدد، مدرنیته، بی دینی و تغییر دین است. شیعیان و اهل سنت اعتقاد و مراکز خود را دارند، ولی تعارض چندانی هیچ گاه به گوش نمی خورد که شیعیان با سنی ها بحث کنند یا درگیر شوند، این مسایلی که در جهان سوم و خاورمیانه هست، در جهان اول رنگ و بوی خود را از دست می دهد چون شکل مسایل تغییر می کند.

* پس از انتخاب ترامپ به عنوان رییس جمهور، مسلمانان در آمریکا دچار چه محدودیت هایی شدند و در چه وضعیتی هستند؟    

بدون شک دموکرات ها سیاست های حمایت از اقلیت ها را بیشتر از جمهوری خواهان دارند بنابراین اوباما، خانم کلینتون و دیگران توجه زیادی به حقوق اقلیت ها دارند، در دوره اوباما ما شاهد حمایت بسیار زیادی از مسلمانان در آمریکا بودیم البته حمایت از اقلیت شامل هر نوع اقلیتی می شود، اگر اقلیت مسلمان، یهودی یا از ادیان دیگر و حتی اقلیت های همجنس گرا باشد، از آنها هم حمایت می شود، یعنی وجه دیگر قضیه این می شود که اقلیت ها ممکن است اقلیت های قومی و نژادی هم باشند، مانند کسانی که از آمریکای لاتین می آیند. در واقع وجه دیگر قضیه این می شود که جمهوری خواهان مذهبی تر هستند و با سقط جنین یا با همجنسگرایی تا حدی مشکل دارند، اما برعکس دموکرات ها با سقط جنین و هم جنس گرایی هم مشکلی ندارند، به هر حال در دوره ترامپ طبق آمار میزان ویزا به ایرانیان ۵۳ درصد کاهش پیدا کرده و این نشانگر این است که فضا برای مسلمانان و ایرانیان در دوره ترامپ مقداری سنگین شده، سنگین شدن فضا به معنای فشار مستقیم و علنی به مسلمانان نیست مثلا ما هیچ موردی را ندیدیم که کسی مورد اذیت به شکل بارز و ظاهر قرار گیرد، اما فضا برای مسلمانان و خصوصاً ایرانیان سنگین شده است.

* نظر مسلمانان آمریکا در مورد ترامپ و سیاست هایی که به کار گرفته چیست؟

مسلمانان به علت های مختلف نظر منفی دارند؛ اولاً ترامپ یک سیاست مدار برجسته نیست، ثانیاً یک شخص آکادمیک مانند اوباما نیست، تحصیل کرده نیست و نوع سخن او پوپولیستی است و بعضا همراه با حرمت افراد و کرامت انسان نیست و علاوه بر این، خود او اعلام کرده که من با اقلیت ها در آمریکا اعم از مسلمانان، ایرانیان، مکزیکی ها و دیگران و به طور کلی مهاجران مشکل دارم حتی او به زنان در کمپین های انتخاباتی خود توهین کرد؛ بنابراین نوع گفتار او مشخص می کند که با اقلیت ها و مهاجران مشکل دارد لذا مسلمانان هم از این جهت که نوع گفتار او گفتار همراه با کرامت نیست و هم به خاطر فشاری که به مسلمانان به خصوص ایرانیان می آورد، با او موافق نیستند.

* وضعیت مسلمانان آمریکا از نظر آزادی بیان و حق نقد و انتقاد به چه صورت است و با آمدن ترامپ وضعیت آزادی بیان تغییری کرده است؟

نه چندان! چون جامعه آمریکا یک جامعه دموکراتیک هست و هر کسی در ظاهر می تواند از آزادی بیان برخوردار باشد، من در دانشگاه های مختلف شاهد تظاهرات ضد ترامپ بودم، در خود واشنگتن به مناسبت روز زن تظاهرات بزرگی برگزار شد که به تظاهرات ضد ترمپ تبدیل شد، در دانشگاه هاروارد شخصاً در تظاهرات ضد ترامپ شرکت کردم، هیچ کسی مورد تعرض و آزار قرار نمی گیرد و این آزادی برای آنها وجود دارد که عقیده خود را ابراز کنند مثلاً در تظاهرات واشنگتن جان کری هم شرکت کرده بود.

* مسلمانان در آمریکا در ایام مذهبی، مانند شهادت ائمه یا ایام محرم، به راحتی می توانند مراسم مذهبی برگزار کنند؟ مانع یا محدودیتی برای آنان وجود ندارد؟

هیچ گونه محدویتی نیست و در آمریکا مانند سایر کشورهای غربی و کشورهای اروپایی در برگزاری مراسم مذهبی و دینی محدودیتی برای کسی وجود ندارد، به عنوان مثال مرکزی که من به عنوان امام جماعت حضور داشتم، مرکز مسیحی و کلیسا بود که مسلمانان خریدند و آن را تبدیل به مرکز اسلامی کردند، شاید در فرهنگ ما چنین چیزی اجازه داده نشود که یک مسجد تبدیل به کلیسا شود، شاید شرعا هم مشکل داشته باشد ولی برای آنها مشکلی ندارد که یک کلیسا خریده شود و تبدیل به یک مرکز اسلامی شود مثلا دهه محرم و صفر و در طول سال برنامه های مذهبی در این مرکز برپاست.

* اشاره کردید که فرصت های اقتصادی، رشد علمی و جاذبه های محیطی از جمله عوامل است که موجب شده مسلمانان به این کشور مهاجرت کنند، مسلمانان در آمریکا چه دغدغه های دیگری دارند؟

دقیقا نمی دانم؛ یعنی باید مطالعات میدانی صورت گیرد که دغدغه و انگیزه مسلمانان از مهاجرت به آمریکا مشخص شود ولی می توان حدس زد که وجود یک زندگی راحت بدون دغدغه با حداقل های زندگی در آمریکا وجود دارد، مثلا کسی اگر به آمریکا برود و هیچ نوع تخصص دانشگاهی نداشته باشد و یک نانوایی باز کند، می تواند یک زندگی عادی و ماشین معمولی داشته باشد و زندگی کند، اگر این شخص دارای تحصیلات عالیه باشد که معمولا ایرانی ها یا از نظر مالی برجسته هستند و به آمریکا رفتند یا از نظر سطح دانش، اگر آنگونه باشد به شکل بهتر می تواند زندگی کند ولی به هر حال شاید انگیزه برای اشخاص متفاوت باشد.

* با توجه به اینکه مدت هاست در آمریکا حضور دارید، به نظرتان دولت و مسئولان یا قانون آمریکا فارغ از سیاست و مسایل بین المللی، توانسته جامعه مملو از نژاد و مذهب آمریکا را درست مدیریت کند و به واسطه مذهب و نژاد، تبعیضی قائل نشود؟

آمریکا مدینه فاضله و جامعه بدون مشکل نیست، تصوری که شاید برای برخی از جوانان ایرانی داشته باشند که مثلا آمریکا یک مدینه فاضله است که هیچ مشکلی در آن وجود ندارد، درست نیست، آمریکا مانند هر کشور دیگری مشکل خاص خودش را دارد، به طور مثال تبعیضی که علیه سیاهان اعمال می شود، خودِ اوباما، چندین بار ابراز کرده که ما باید از نظر قوانین و در عمل این تبعیض ها را برداریم یا مثلاً فرض کنید وجود اسلحه در آمریکا، کسی با مجوز می تواند اسلحه داشته باشد ولی اسلحه وقتی در خانه شما وجود داشته باشد یک جوان ۱۳ ساله ممکن است که اسلحه را بردارد و به دبیرستان ببرد و استفاده کند و تیراندازی ها و اتفاقاتی که هر از گاهی می بینیم، رخ دهد؛ شاید اوباما در طول ۸ سال ریاست جمهوری خود، یک بار گریه کرد و آن زمانی بود که به این مساله اشاره کرد که من می خواستم قانون آزاد بودن اسلحه را بردارم و قول آن را به شما دادم، ولی نتوانستم. این مساله از اختلافات موجود بین جمهوری خواهان و دموکرات هاست؛ جمهوری خواهان چون سهام کارخانجات اسلحه سازی را دارند تمایل به وجود اسلحه حتی در آمریکا دارند ولی دموکرات ها مخالف وجود اسلحه در جامعه هستند بنابراین در آمریکا مشکلات خاص این کشور بزرگ وجود دارد و قابل انکار نیست و نمی توان گفت که آمریکا کشور بدون مشکل است.

*شفقنا

messages.comments