twitter share facebook share ۱۳۹۷ اسفند ۰۷ 1695

آقای ظریف درحالی در صفحه اینستاگرام خود از مردم و مسئولان به خاطر «کوتاهی‌ها» در وزارت امور خارجه عذرخواهی و از سمت خود استعفا کرد که حدود یک ماه پیش نیز در برخی از رسانه‌ها خبر از استعفای وی مطرح شده بود و نهاد ریاست جمهوری، آن خبر را تکذیب کرده بود. حال اما منابع آگاه خبر استعفای اخیر وی را تأیید نموده و از رایزنی های گسترده برای عدم پذیرش آن از جانب رییس جمهور خبر می دهند.

برخی از منابع خبری اعلام کرده‌اند که ظریف، شامگاه دوشنبه تصمیم خود را به صورت شفاهی به مقامات مسئول اعلام کرده و در پی آن در صفحه اینستاگرام خود نیز این مساله را با مردم در میان گذاشته است. وی که پیش از این نیز استعفا داده به نظر می رسد این بار در تصمیم خود راسخ است و گویی هدف وی از اینکه استعفایش را عمومی کرده آن است که می‌خواهد رئیس‌جمهور این بار با استعفایش موافقت کند

حسن روحانی امروز سه شنبه در سخنرانی خود، تنها به اشاره‌ای گذرا و سربسته به استعفای محمدجواد ظریف اکتفا کرد و از پذیرش یا عدم پذیرش آن سخنی نگفت. وی که در مجمع عمومی سالانه بانک مرکزی سخن می گفت، تاکید کرد: «خط مقدم ما در برابر آمریکا، وزارت خارجه، بانک مرکزی و وزارت نفت است. من از دکتر ظریف، اقایان همتی و زنگنه بخاطر ایستادگی‌شان تشکر می‌کنم. اگر وزارت خارجه ما کاری می‌کند، نماینده مردم است. دولت منتخب ملت است.» او همچنین با اشاره به این‌که دیدار بشار اسد از ایران یک سفر دیپلماتیک نبود، افزود «سفر وی به دلیل تشکر از رهبر و از ملت ایران بود و اتفاقا بشار اسد در خلال صحبت‌هایش از وزارت خارجه هم تشکر کرد.»

با انتشار خبر استعفای ظریف برخی رسانه‌ها و خبرنگاران به نقل از برخی منابع آگاه، اخباری منتشر کردند که تعدادی از مدیران و دیپلمات‌های وزارت خارجه نیز اعلام کرده‌اند که در صورت موافقت با استعفای ظریف، آنها نیز استعفا خواهند داد. اما محمد جواد ظریف در واکنش به انتشار این خبر ضمن تأکید بر پرهیز از چنین اقداماتی تصریح کرد: «برای بنده خدمت در کنار شما افتخار بود و امیدوارم استعفای بنده تلنگری برای بازگشت وزارت امور خارجه به جایگاه قانونی اش در روابط خارجی باشد.»

به دنبال اعلام ناگهانی خبر استعفای ظریف، بیشتر رسانه های بین المللی به صورت گسترده این خبر را پوشش دادند. نشریه فارن پالسی ظریف را آخرین مهره ارتباط با غرب دانست که در صورت استعفای وی از سمت وزارت خارجه، این مهره ارتباطی از دست می رود؛ این نشریه آمریکایی وزیر خارجه ایران را استاد دیپلماتی خطاب کرد که به خوبی می دانست چگونه بر اساس منافع کشور خود عمل کند. نیویورک تایمز نیز محمدجواد ظریف را معمار توافق هسته ای ایران نامید و استعفای وی را پایانی ناگهانی برای یکی از مشهورترین شخصیت های جمهوری اسلامی در خارج از کشور دانست. واشنگتن تایمز استعفای ظریف را وابسته به چالش هایی دانست که طی دوران ریاست جمهوری «دونالد ترامپ» در آمریکا برای توافق هسته ای ایران ایجاد شده است؛ این رسانه آمریکایی نیز ظریف را فردی نامید که در صورت عدم حضورش در دولت، دیگر کسی نیست که ایران را به سوی مذاکره با غرب سوق دهد.

سخنگوی دستگاه دیپلماسی آمریکا اعلام کرد: «ما گزارش‌های استعفای وزیر امور خارجه ایران را به دقت رصد می‌کنیم». و مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا در واکنش به این خبر روحانی و ظریف را مردان خط مقدم مافیای فساد مذهبی‌ دانست و افزود ایالات متحده می داند «همه تصمیمات نهایی را آیت‌الله علی خامنه‌ای می‌گیرد». بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل نیز در توییتر فارسی خود نوشت: «ظریف رفت. از دستش راحت شدیم. مادامی که من اینجا هستم، رژیم ایران به سلاح هسته‌ای نخواهد رسید.»

اما درباره دلایل ظریف برای استعفا گمانه‌های زیادی مطرح می‌شود که از جمله آنها می‌توان به بی‌نتیجه ماندن جلسات مجمع درباره FATFو پالرمو اشاره کرد.

خبرانلاین رفتن ظریف را موجب افزایش احتمال خروج ایران از برجام دانسته می نویسد: «نشانه هایی در داخل نشان می دهد این موضوع در ذهن مقامات ایران وجود دارد. نشانه هایی که از روند تصویب کنوانسیون پالرمو و CFT در مجمع تشخیص مصلحت دیده می شود. محمد جواد ظریف به عنوان وزیر خارجه یکی از افرادی بود که بارها به مجمع رفت تا از تصویب کنوانسوین های مرتبط با FATF حمایت کند. آیا استعفای او به منزله ناامیدی او از این روند است؟ او به این نتیجه رسیده بود که حاکمیت به پایان این روند رای خواهد داد؟ اینکه تصویب این لوایح در مسیر خود با مشکلاتی روبرو است و پس از اختلافات بین مجلس و شورای نگهبان، حالا اعضای مجمع تشخیص هم نظر مثبتی به آن ندارند. از سویی دیگر ادبیات خاصی که اروپایی ها در بیانیه پس از رونمایی اینستکس بکار بردند ممکن است حکومت را به این نتیجه رسانده باشد که اروپایی ها نمی توانند خروج امریکا از برجام را پوشش دهند و حمایت سیاسی به تنهایی برای آنها کافی نیست.»

علی مطهری نایب رییس مجلس مهمترین دلایل استعفای ظریف را دخالت‌هایی می داند که از طرف برخی نهادهای غیر مسئول در سیاست خارجی دولت و کشور انجام می‌شود. به گفته وی «طبق قانون اساسی وزارت خارجه متولی سیاست خارجی کشور است ولی استقلال کافی ندارد. بنابراین طبیعی است که ایشان احساس می‌کند موانعی پیش رویش است و نمی‌تواند کار خودش را انجام دهد».

شاید اشاره مطهری به نقش گسترده سپاه در کشورهایی همچون عرق، لبنان، سوریه و یمن است، حوزه هایی که وزارت خارجه در آنها اجازه هیچ دخالتی ندارد. جعفر شیر علی نیا در این خصوص در صفحه تلگرام خود به گفتگوی خود با هاشمی رفسنجانی اشاره کرده، می نویسد: به هاشمی می‌گویم که اگر (ادغام ارتش و سپاه) انجام می‌شد اکنون نیروی بانفوذی مانند سپاه قدس در منطقه نداشتیم اما او نظر دیگری دارد و معتقد است اگر چنین نیرویی نداشتیم وزارت خارجه فعال‌تر و موثرتر کار می‌کرد: «الان آن یک اشکال واقعی دارد و اشکالش این است که وزارت خارجه را از اِعمال مسئولیت خودش در حساس‌ترین نقاطی که به ما مربوط می‌شود محروم کرده است. در عراق، سوریه، لبنان، افغانستان، یمن و هر جایی که این‌گونه می‌شود، ما حقیقتاً مشکل داریم. کسی نمی‌تواند در این کشورها سفیری را بدون موافقت سپاه قدس بگذارد.»

روزنامه جمهوری اسلامی در شماره امروز خود مصاحبه ای با محمدجواد ظریف منتشر کرده که زمان انجام آن پیش از استعفای اوست. ظریف در این مصاحبه از تصویب نشدن پیشنهادهای گروه ویژه اقدام مالی، رویکرد صداوسیما به مسائل جاری ایران، وضعیت مجمع تشخیص مصلحت نظام، حمایت نشدن دولت در مذاکره با کشورهای دیگر و برخی از ناهماهنگی ها در سطوح مختلف جمهوری اسلامی ایران گلایه کرده و می گوید: «بعضی‌ها مذاکره را ضد ارزش می‌دانند و آنرا مترادف سازش و حتی خیانت معرفی می‌کنند. این است که اجماعی در این زمینه وجود ندارد که مذاکره پشتوانه قدرت میدانی است و بالعکس» وی همچینن از بی اعتمادی ها گله مند است و می گوید «من و بعضی از همکارانم درباره گروه ویژه اقدام مالی بیست سی بار مسائل را پاسخ داده‌ایم ولی هنوز هم همان سوال‌ها مطرح است. مشکل این است که دوستان به ما اعتماد ندارند.»

حبیب حسینی فرد معتقد است «این که ظریف در همان روزی استعفای خود را اعلام کرد و از آن بمب خبری ساخته شد، که اسد به تهران رفته بود همه نشان آن است که وی به لحاظ تحمل فشارها به جایی رسیده بوده که ملاحظاتی از این دست برایش اهمیت نداشته. و اصلا شاید هم عامدا خواسته که اعلام کناره‌گیری‌اش نشانه‌ای از عدم خرسندی از سیاست منطقه‌ای جمهوری اسلامی تلقی شود، همان منطقه‌ای که «مدیریت مقاومت» در آن را آیت‌الله خامنه‌ای به سپاه سپرده و عملا وزارت خارجه آمر و عامل اصلی این عرصه نبوده و نیست. ظریف از مدت‌ها پیش به دلیل قدرت دوگانه و سیاست‌هایی که عمدتا آیت‌الله خامنه‌ای و سپاه در منطقه و جهان دنبال می‌کردند زیر فشار بود و دائم در عرصه بین‌المللی می‌بایست پاسخگوی یک تناقض باشد. رئیس دیپلماسی جمهوری اسلامی با توجه به شناختی که از صحنه بین‌المللی و پاشنه آشیل حکومت داشت، در جهان (به ناراست) مدعی می‌شد که کسی در ایران صحبت از لزوم نابودی اسرائیل نکرده و صرفا گفته‌اند که این سرنوشت خود به خود برای اسرائیل پیش می‌آید و دو روز بعدش دوباره فرماندهان سپاه همان شعاری که ظریف سعی کرد آن را نفی و انکار کند با غلظت و شدت بیشتری مطرح کردند و در شیپور نابودی اسرائیل می‌دمیدند. طرح ترورهای اخیر در اروپا هم که تکذیبش سخت شده بود. همچنین، او که نتوانسته بود به دلیل مخالفت آیت‌الله خامنه‌ای از برجام محملی برای مذاکرات بعدی با آمریکا جهت رفع سایر اختلاف‌ها بسازد، این تلاش را دنبال می‌کرد که دستکم برای کاستن از فشارهای اقتصادی و فراهم‌آوردن زمینه برای کمک اروپا در این راستا پس از تحریم‌های دولت ترامپ، لوایح FATF را در داخل تصویب کنند، با این استدلال که اگر بکنیم لزوما وضع بهتر نمی‌شود، ولی اگر نکنیم حتما وضع بدتر خواهد شد. و خب حالا ۴ ماه دیگر ایران فرصت دارد که در این زمینه تصمیم‌گیری نهایی را بکند، و هنوز نشانه‌ای در دست نیست که واقعا تصمیم‌گیری به سود تصویب لوایح باشد. فراتر از آن، در حالی که همه وضعیت کشور ایجاب می‌کند که تصمیم‌گیری‌های اساسی در زمینه سیاست خارجی (و داخلی) صورت گیرد، مواضع آیت‌آلله خامنه‌ای که دولت را به «ایستادگی و عدم ترس و جبون» دعوت می‌کند و در پیام «گام دوم» هم بر تداوم سیاست تا کنونی تاکید می‌ورزد، همه و همه روزنه‌ای برای ادامه مثبت کار کسانی مثل ظریف باقی نمی‌گذارد. ظریف که در ماه‌های پس از برجام از مقبولیتی معین در جامعه ایران برخوردار شده بود، در این ایام اخیر، از جمله به دلیل تلاشش برای آن که میان مواضعش با مواضع راس حکومت اختلافی مشاهده نشود، حرف‌ها و نظراتی را مطرح می‌کرد که افکار عمومی با توجه به فشارهایی که تحمل می‌کرد آنها را غریب می‌یافت و به آنها معترض بود.»

اما علاوه بر مسئله FATF و فشار تندوران داخلی به نظر می رسد آنچه ظریف را بر تصمیم خود مصمم کرده است بی اطلاعی وی از سفر اسد به ایران باشد چنانکه الیاس حضرتی نماینده تهران در گفتگو با ایلنا بر این امر صحه گذاشته است. دیشب سایت خبری انتخاب اعلام کرد که پس از انتشار خبر استعفای وزير خارجه، بصورت پيامكی، صحت و سقم اين خبر را از او جويا شده و ظريف در پاسخ گفته است: «بعد از عکس های ملاقاتهای امروز دیگر جواد ظریف به عنوان وزیر خارجه در جهان اعتباری ندارد.» گویی اشاره وزیر امورخارجه مستعفی به ملاقات رهبر جمهوری اسلامی با بشار اسد در حضور قاسم سلیمانی و علی‌اکبر ولایتی و همچنین ملاقات حسن روحانی با بشار اسد در حضور قاسم سلیمانی است.

به نوشته مهسا محمدی: «نادیده انگاشتن مقام رسمی وزارت خارجه دولت در استقبال از این همسایه بحث‌برانگیز ایران از نگاه تحلیل‌گران این پیام رهبر جمهوری اسلامی را به طور عریان به دولت رسانده است که در عرصه سیاست خارجی دیگر به همان میزان اندک هم نقش‌آفرین نخواهد بود و این می‌توانست دلیل کافی برای اقناع ظریف برای وانهادن این سمت باشد. گروهی اما حسن روحانی را در این استعفا بی‌تقصیر نمی‌بینند و این اتفاق را نتیجه عدم حمایت رییس‎جمهوری از وزاریش در برابر فشارتندروها می‎دانند. تابدانجا که احتمالا در نتیجه همین فشار دیدار رییس دولت با اسد هم بدون حضور وزیرامورخارجه اش صورت گرفت.»

با توجه به این امر صادق ملکی استعفای ظریف را باعث علنی شدن اختلاف عمیق در حاکمیت دوگانه در ایران می داند و معتقد است «رفتن ظریف نقطه ضعف عمیقی را در ساختار نظام به رخ جهانیان کشید که مهندسی ترمیم آن بسیار سخت خواهد بود.»

اما دلیل استعفای ظریف هرچه هست، صاحب نظران سیاسی بر این امر اتفاق نظر دارند که استعفای وی نشانه هشدار دهنده ای است مبنی بر اين كه ديپلمات ترين فرد ايران دريافته است كه اراده ای برای ديپلماسی در كشور وجود ندارد و سررشته امور در دست كسانی است كه باوری به ديپلماسی ندارند. به عبارت دیگر انگونه که دویچه وله می نویسد «استعفای ظریف یک شکست بزرگ برای دولت حسن روحانی در برابر تندروها و شکست عقلانیت در برابر افراطی‌گری است.»

رضا حقیقت نژاد در نوشتاری، به شکست دیپلماسی دولت اشاره نموده، معتقد است «از تیمی که برای مذاکرات هسته‌ای ایران مامور شد یا در حاشیه مذاکرات فعال بودند، مشکان مشکور و محمدعلی شعبانی و سیروس ناصری مجبور به خروج از کشور شدند تا بازداشت نشوند، عبدالرسول دری اصفهانی متهم به جاسوسی شد و در زندان است، مجید تخت روانچی به نهاد ریاست جمهوری رفت، حمید بعیدی‌نژاد سفیر ایران در لندن شد و جان سالم به در برد، حسین فریدون در مسیر دادگاه در حال رفت و آمد است، محمد نهاوندیان کاملاً به حاشیه پرت شده، عباس عراقچی درگیر حاشیه‌هایی چون بازداشت برادرزاده‌اش به اتهام فساد مالی است و خسته و عصبانی از گیرهای سیاست داخلی نشان می‌دهد و محمدجواد ظریف، دغدغه اصلی‌اش رفتن از میز وزارت شده است. استعفای ظریف حتی اگر پذیرفته نشود، جلوه کاملی از فروپاشی دیپلماسی دولت روحانی است؛ کابوس‌ شیخ دیپلمات».

سهند ایرانمهر نیز در تلگرام خود می نویسد: «برای من از روزی که عالیترین مقام نظام گفت: «من دیپلمات نیستم، انقلابی‌ام» این پرسش اساسی مطرح بود که ظریف، چگونه می‌خواهد سنت تکنوکراسی و علم دیپلماسی را حفظ کند و چگونه می‌شود در نظامی که انقلابی بودن بر دیپلمات بودن ارجحیت دارد، متصدی امر دیپلماسی با التزام به منویات سطوح عالی نظام بود؟ از این منظر بیشتر تاخیر ظریف برایم عجیب بود تا تعجیل او در استعفاء. ظریف به جز بدبیاری ترامپ و تناقض شادمانی دلواپسان از عهدشکنی در حق برجام به خوبی دریافته بود که با اما و اگرهای شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت در باب FATF دیگر نقطه مشترکی برای هیچ‌گونه گفتگو باقی نمی‌ماند، ظریف حتی سرمایه ‌اجتماعی را که زمانی تمام قد حامی خود می‌دید، از دست داده بود سخنان او با ناآگاهی یا شاید به دلیل غیرعادی بودن فضای حاکم بر اذهان مردم مستاصل از فشار اقتصادی، بازتاب‌های بدی داشت و دامنه اختیارات او حتی آنقدر نبود که با اظهارات مثبت در حق بازیکنان منتقد فوتبالیست بتواند مانع احضار آنان شود. نوجوان بودم اما روزی را که ادواردشواردنادزه وزیرخارجه شوروی استعفاء کرد، خوب به یاد دارم. آن استعفاء در زمانه تعیین‌کننده‌ای رخ داد و به مثابه نقطه تعیین کننده‌ای در ناکامی یک نگاه و آغاز یک تحول قلمداد شد. شواردنادزه اواخر کار البته دوباره بازگشت اما دیگر برای تحقق ایده‌هاش دیر شده بود. خام نیستم که همه حوادث تاریخ را از یک جنس بدانم اما استعفای ظریف بی‌شک تیرخلاص به گفتمان مبتنی بر مذاکره و دیپلماسی بود.»

کوتاه سخن انکه ظريف مشاهده كرد كه نه خدمت بزرگ و تاريخی اش ارج نهاده می شود و نه اجازه دارد علم ديپلماسی را آنگونه كه می داند و اقتضای نفع كشور است، به كار گيرد، گو اين كه نه وزير خارجه ايران كه موجودی است برای توجيه در خارج و فحش خوردن در داخل! بنابراين چرا بايد می ماند؟

 

نظر شما