twitter share facebook share ۱۴۰۰ دی ۰۸ 921

در دوهه اخیر شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایران به طور پیوسته بدتر شده است. البته پس از امضای برجام در سال 2015 و لغو بخشی از تحریم‌های اقتصادی آمریکا، اوضاع ایران در دوره کوتاهی بهتر شد؛ ولی با خروج ترامپ از برجام و اعمال تحریم‌های جدید و شدیدتر علیه ایران در ماه می 2018 این روند بهبودی متوقف شد.

کاهش درآمد، افزایش فقر، کاهش نرخ زادوولد، هزاران پروژه ناتمام و توقف واحدهای صنعتی، نشان‌دهنده بدتر شدن شرایط ایران و بحران‌های چند وجهی و متعددی است که دامن کشور را گرفته است. حالا بر این مشکلات باید افزایش میزان مهاجرت ایرانیان به ویژه اقشار تحصیلکرده را نیز افزود. به گفته وزیر بهداشت 3000 پزشک از کشور خارج شده‌اند و اگر این روند ادامه یابد، با توجه به تداوم همه‌گیری کووید 19 نظام سلامت با بحرانی جدی مواجه می‌شود. همچنین آفتاب‌نیوز گزارش داده است که از هر سه ایرانی یک نفر می‌خواهد در صورت امکان کشور را ترک کند.

گرچه مشکلات اقتصادی عامل اصلی مهاجرت است اما از تأثیر محدودیت‌های فرهنگی و سرکوب‌های سیاسی نیز نباید غافل شد. تندروهایی که مناصب دولتی را در دست دارند، در جواب نارضایتی‌های مردم می‌گویند «اگر دوست ندارید، کشور را ترک کنید» ولی اخیرا مدیر خانه موسیقی ایران پاسخ چنین اظهاراتی را داد و گفت «اگر همه بروند دیگر چه‌کسی در ایران می‌ماند».

مقامات ایران به ویژه کسانی که حرف آخر را در سیاست‌های داخلی و خارجی کشور می‌زنند، مشکلات موجود را به تأثیر تحریم‌های آمریکا نسبت می‌دهند. بدیهی است که تحریم‌ها تأثیر مخربی بر اقتصاد ایران داشته و علیرغم این نتوانسته تغییری در رفتار نظام ایجاد کند. درواقع واشنگتن از زمان انقلاب 1979 هرگز دید خوبی نسبت به ایران نداشته است و سیاست‌های نابخردانه‌ای را در قبال این کشور اتخاذ کرده که اغلب هم نتایج معکوس داشته است. اما مقامات ایران هیچوقت از خود نپرسیده‌اند که آیا رفتار ایران هم به خصومت آمریکا دامن زده است یا خیر؟ درحالیکه یک ناظر بی‌طرف متوجه می‌شود که دشمنی متقابل این دو کشور و پیامدهای منفی این دشمنی بر ایران، تا حدی ناشی از نقص‌های اصول اساسی سیاست خارجی تهران بوده است.

اولویت‌های اشتباه

منشأ اصلی مشکلات ایران، اولویت‌های اشتباه رهبران این کشور است. اکثر کشورها تأمین منافع و رفاه مردم خود را در اولویت اهداف و برنامه‌هایشان قرار می‌دهند. گرچه ممکن است در این راه موفق نشوند؛ اما حفظ و پیشبرد منافع ملی، هدف اصلی آنها است؛ به‌طوری که حتی از ایدئولوژی و ارزش‌ها در راستای تأمین منافع خود استفاده می‌‌کنند.

ولی برای مقامات ایران حفظ منافع کشور و مردم در اولویت نیست. آنها علاوه بر حفظ قدرت، اهداف فراملی همچون مبارزه با امپریالیسم (یعنی آمریکا)، آزادی فلسطین و قدس و وحدت مسلمانان را در اولویت قرار داده‌اند و برای‌شان مهم نیست که پیگیری این اهداف هزینه‌های سنگینی بر شهروندان تحمیل کند. گروهی از اسلام‌گرایان تندرو در حکومت هیچگونه وفاداری‌ای به ایران و رفاه مردم ندارند. آنها حتی فرهنگ پیش از اسلام ایران را رقیب اسلام و در نتیجه تهدیدی برای سلطه خود می‌دانند. ایران برای آنها تنها ابزاری است برای خدمت به دیدگاهی که آنان از اسلام دارند.

اخیرا علی مطهری نماینده سابق مجلس و فرزند مرتضی مطهری به این نگرش آیت‌الله خمینی در روابط بین اسلام و ایران اشاره کرد. از همان اوایل انقلاب، آیت‌الله خمینی نشان داد که بهبود وضعیت ایران و مردم، هدف اصلی انقلاب نبوده؛ بلکه احیای جایگاه اسلامی در ایران و جهان هدف بوده است.

البته در بین مقامات جمهوری اسلامی، نیروهای عمل‌گرایی نیز حضور دارند که بدنبال تعدیل و منطقی کردن سیاست‌های کشور بوده و هستند. چهره‌هایی همچون هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و حسن روحانی را می‌توان نماینده این گرایش دانست. اما تلاش انها به‌طور مداوم توسط گروههای مخالف خنثی شده است.

با فهم این نکته است که می‌توان به جنبه‌های کلیدی سیاست خارجی جمهوری اسلامی پی برد. این جنبه‌ها عبارتند از دشمنی با آمریکا، امتناع از گفتگوی مستقیم با واشنگتن، خصومت شدید با اسرائیل، حمایت از حزب‌الله، حماس، جهاد اسلامی و اسد که همگی بخش‌های اساسی محور مقاومت تلقی می‌شوند.

همین سیاست‌ها و اولویت‌های اشتباه مبتنی بر باور اسلام‌گرایان افراطی است که باعث شده است ایران تحت تحریم‌های بین‌المللی و فشار قرار بگیرد و در مخمصه فعلی گرفتار شود. وگرنه پاکستان هم سلاح هسته‌ای تولید کرد اما چون درگیر یک جنگ صلیبی ضد امپریالیستی نبود و نمی‌خواست فلسطین را آزاد کند یا اسرائیل را نابود نماید، از فشار و تحریم‌هایی که ایران گرفتارش شد در امان ماند.

بی‌توجهی به سیاست بین‌الملل

رهبران ایران و دست‌اندرکاران سیاست خارجی این کشور، درک کافی و درستی از سیاست بین‌الملل به ویژه نقش مهمی که توازن قدرت بین کشورها ایفا می‌کند ندارند. آنها پروپاگاندایی را که خود به‌راه انداخته‌اند باور کرده و معتقدند که با تکیه بر فرهنگ مقاومت، شهادت و خوداتکایی، می‌توانند دشمنان قدرتمندشان را شکست دهند. آنها بر قرابت مذهبی و ادعای دوستی سایر کشورها حساب باز می‌کنند و وقتی با رفتاری مغایر با انتظارات خود مواجه می‌شوند، می‌گویند که کشورها به ما خیانت کرده‌اند. برای مثال وقتی هند سال 2006 به ارسال پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت رأی داد، علی لاریجانی مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران بسیار متعجب شد و انگار متوجه نبود که هند با توجه به روابط گرم خود با واشنگتن، در راستای منافع ملی خود عمل می‌کند.

رهبران ایران علیرغم اینکه در این چهل سال تأثیر اصول و سیاست‌های خود را دیده‌اند، همچنان بر تکرار و ادامه این الگوها پافشاری می‌کنند. هنوز وقتی سایر کشورها در مقابل اقدامات تحریک‌آمیز تهران جبهه می‌گیرند، مقامات ایران متعجب می‌شوند و وقتی همسایگان ایران از مشکلاتی که این کشور در صحنه بین‌الملل دارد برای پیشبرد اهداف و منافع خود استفاده می‌نمایند، احساس خیانت می‌کنند.

یکی از مشکلات ایران در عرصه سیاست خارجی این است که یک کادر ثابت و مؤثر ندارد. پاکسازی وزارت خارجه پس از انقلاب باعث شد که باتجربه‌ترین نیروهای این وزارتخانه اخراج با بازنشسته شوند و افراد بی‌سواد و کم‌تجربه در سطح وزیر و سفیر جایگزین آنها گردند. با مرور زمان افراد تحصیلکرده و ماهرتری وارد خدمت شدند اما در هنر دیپلماسی تجربه نداشتند و زبان خارجی نمی‌دانستند. برای نمونه وزیر خارجه کنونی نمی‌تواند به انگلیسی صحبت کند. چنین کاستی‌هایی، به‌ویژ‌ه هنگام مذاکره در مورد مسائل پیچیده حقوقی و فنی می‌تواند بسیار آسیب‌زا باشد.

فقدان واقع‌گرایی

عدم واقع‌گرایی یکی دیگر از مشکلات ایران در روابط با سایر کشورها است. رهبران ایران اهدافی را تعیین کرده‌اند که توانایی دستیابی به آنها را ندارند و در این روند به کشور و مردم از نظر اقتصادی، روانی و زیست محیطی ضربه زده‌اند.

حتی اگر برخی از تحریم‌ها کاهش یابد، تا زمانی‌که رهبران کشور اولویت‌های خود را تغییر ندهند، سیاست خارجی واقع‌بینانه‌تری اتخاذ نکنند، تمرکز خود را بر حفاظت و پیشبرد منافع مشروع ایران و مردمش قرار ندهند و یک کادر دیپلماتیک حرفه‌ای را جایگزین کادر ایدئولوژیک فعلی ننمایند، مشکلات‌شان حل نخواهد شد.

*منبع:responsiblestatecraft

مترجم: فاطمه رادمهر

*ترجمه این مقاله صرفا به منظور آشایی با نظرات نویسنده بوده و به معنای تأیید مطالب گفته شده نمی‌باشد

نظر شما