بخش های زیر نکات کلیدی یک نظرسنجی جدید است که توسط Stasis Consulting در بین مردم ایران درباره سیاست خارجی، نفوذ منطقه ای و روابط دیپلماتیک انجام شده است:
این نظرسنجی نشان می دهد که اکثر جمعیت ایران معتقدند مشکلات اقتصادی کشور ناشی از تصمیمات سیاست خارجی جمهوری اسلامی است. آنها گرچه طرفدار تداوم حضور نظامی ایران در خاورمیانه هستند ولی در عین حال می خواهند توافق هسته ای جدیدی با قدرت های غربی بدست آید و روابط دیپلماتیک با آمریکا عادی شود. این نظرسنجی بین 21 سپتامبر تا 3 اکتبر 2024 از بین 1189 شهروند ایرانی از 31 استان کشور انجام شده است
در 20 سال گذشته سیاست خارجی ایران و به ویژه برنامه هسته ای، تأثیر زیادی بر زندگی روزه در این کشور داشته است. در این دو دهه آقای خامنه ای و در برخی مواقع رؤسای جمهور، گاه برنامه هسته ای را به پیش راندند و گاه با تأخیر مواجه کردند. از سال 2009 شهروندان ایران رفته رفته به این نتیجه رسیدند که توافق هسته ای با قدرت های غربی به ویژه آمریکا، برای حل مشکلات اقتصادی کشور حیاتی است. مردم بر این باور هستند که عادی سازی روابط دیپلماتیک با غرب و دستیابی به توافق هسته ای، به حل مسائلی مانند تأثیر تحریم های بین المللی، کاهش ارزش پول و کاهش تورم کمک می کند
در نوامبر 2013، 65% از ایرانیان از توافق هسته ای حمایت می کردند و به این امید به حسن روحانی رأی دادند که بتواند به توافق هسته ای دست یابد و مشکلات اقتصادی ایران را حل کند. تنها 11% از ایرانیان در سال 2013 با توافق هسته ای مخالف بودند؛ بنابراین پس از دستیابی به برجام در سال 2015 محبوبیت روحانی به بالاترین سطح خود (67%) رسید
در سالهای 2015 و 2016 موضوع بهار عربی و افزایش افراط گرایی مذهبی پیش آمد و برای ایرانیان نیز حائز اهمیت شد. سقوط برخی از دیکتاتورهای خاورمیانه و شمال آفریقا، با ظهور داعش و نبرد طولانی با این گروه به ویژه در سوریه، همراه شد. در سوریه ایران به کمک نیروی قدس و دیگر شبه نظامیان نیابتی، رسما مداخله کرد و بر داعش اعلام پیروزی نمود. این اعلام پیروزی چه درست و چه غلط، باعث اعتباربخشی به نظام شد. نظام از احساسات ناسیونالیستی مردم استفاده کرد؛ بیانیه هایی داد که تداعی کننده امپراتوری باستانی ایران بود و به مردم گفت که ایران به دریای مدیترانه دسترسی پیدا کرده است. همچنین مدعی شد که از طریق گروههای نیابتی، به کشوری ابرقدرت در منطقه تبدیل شده است و می تواند بر تصمیمات مهم مربوط به منطقه تأثیر بگذارد
در این نظرسنجی، 43% از شرکت کنندگان می گویند سیاست خارجی ایران به تنش ها در خاورمیانه دامن زده است و تنها 18% نظر مخالف دارند. همچنین اکثر پاسخ دهندگان (69%) می گویند که از وجود شبه نظامیان نیابتی و حضور نظامی ایران در خاورمیانه –به ویژه سوریه- حمایت می کنند و معتقدند این حضور ایران را کشوری امن تر می کند؛ این درحالی است که 78% سیاست خارجی ایران را باعث مشکلات اقتصادی کشور می دانند. جالب آنکه حتی بسیاری از حامیان سرسخت نظام نیز بر این عقیده هستند. به نظر می رسد که بین این دو نگاه تناقضاتی وجود می کند دارد
نگاه آن 69% مطابق با دکترین «دفاع رو به جلو» نظام است که هدفش دور نگه داشتن جنگ ها از ایران می باشد. این نگاه با تمایل اکثر شرکت کنندگان در نظرسنجی که امیدوار به عادی سازی رابطه با آمریکا هستند و از توافق جدید هسته ای با قدرت های جهانی حمایت می کنند، سازگاری ندارد. آمریکا تمایزی بین شبه نظامیان نیابتی و تروریست ها قائل نمی شود و آن دو را یکی می داند. برخی از مهمترین گروههای شبه نظامی که به نیابت از ایران عمل می کنند –از جمله حماس، حزب الله، جهاد اسلامی فلسطین، کتائب حزب الله و عصائب اهل حق- در فهرست سازمان های تروریستی آمریکا قرار دارند. به عبارت دیگر برای امریکا موضوع شبه نظامیان نیابتی، از آنجا که گسترش تروریسم تلقی می شود، بزرگترین نگرانی است و در مذاکرات آینده در اولویت قرار دارد
آمریکا از اواسط دهه 1990 برای ایجاد اختلال در تأمین مالی این گروهها، از ابزار تحریم استفاده کرده است؛ امری که مانع از حضور سرمایه گذاران خارجی در ایران و دسترسی به بانک های آمریکایی شده است. اما این تحریم ها تأثیر زیادی بر روابط ایران و نیروهای نیابتی اش نداشته و تنها هزینه های زیادی بر اقتصاد ایران گذاشته است. از این رو است که اکثر شرکت کنندگان در نظرسنجی، سیاست خارجی را عامل مشکلات اقتصادی می دانند
سیاست ایران در استفاده از نیروهای نیابتی چندین ضعف بالقوه دارد: نخست اینکه اقتصاد ایران را بسیار شکننده کرده است. حمایت مداوم نظام از گروههای نیابتی با اعطای وجوه و تسلیحات، منجر به افزایش هزینه های اقتصادی برای کشور شده است؛ به طوری که در آینده ایران دیگر ظرفیت اقتصادی و حمایت مردم را برای کمک به بازسازی غزه و لبنان ندارد
تکیه ایران بر این گروههای نیابتی درحالی است که مردم منطقه استقبال چندانی از حضور و نفوذ ایران در کشورهای خود ندارند. برای مثال در عراق علیرغم افزایش قدرت و نفوذ ایران از سال 2003 در این کشور، ملی گرایی و احساسات ضد ایرانی در میان بخش هایی از جامعه رشد پیدا کرده است
در نظرسنجی همچنین می بینیم که 77% شرکت کنندگان معتقدند جوانان ایرانی نسبت به آینده خود در کشور بدبین هستند و 72% می گویند ترجیح جوانان این است که مهاجرت کنند. این نتایج نیز تعجب آور نیست؛ در چهار دهه اخیر ایران یکی از بالاترین نرخ های فرار مغزها را در میان کشورهای جهان داشته است و روشنفکران، متخصصان و دانشجویان برای زندگی به خارج از کشور رفته اند. این درحالی است که مقامات برای مدت های طولانی مهاجرت نخبگان را نادیده می گرفتند و حتی از آن استقبال هم می کردند؛ زیرا مهاجران عمدتا افرادی بودند که نظام آنها را غیرخودی می دانست و ترجیح می داد که آنها کشور را ترک کنند تا در ایران بمانند و چالشی سیاسی برای حاکمیت باشند. اما به مرور زمان هزینه های اجتماعی-اقتصادی و دیگر پیامدهای مهاجرت نخبگان برهمگان آشکار شده و نادیده گرفتن آن دیگر دشوار است –این هزینه ها طبق برآورد یک مقام رسمی تا 150 میلیارد دلار در سال می باشد- رهبری نگران خود را از این موضوع ابراز کرده و کسانی را که جوانان را به مهاجرت تشویق می کنند، خائن خوانده است.
مهاجرت نخبگان ایرانی پدیده جدیدی نیست؛ این امر بلافاصله بعد از انقلاب اسلامی شروع شد ولی سرعت خروج ایرانیان با گذشت زمان رو به افزایش گذاشت. از نظر جذب استعدادهای تحصیلکرده در منطقه نیز، ایران پشت سر ترکیه و کشورهای حاشیه خلیج فارس قرار دارد. این وضعیت به رشد اقتصادی ایران آسیب می زند؛ مقامات ایران اعتراف می کنند که نظام در تشخیص هزینه های اجتماعی-اقتصادی فرار مغزها و مزایای جذب سرمایه و استعدادهای خارجی بسیار کند عمل کرده است. برای مثال از اوایل دهه 1990 بود که دولت رفسنجانی به ضرورت بازگرداندن ایرانیان خارج از کشور پی برد و در دولت روحانی بود که کارگروهی برای پیش برد این هدف تشکیل شد که دستاوردهای بسیار کمی هم داشت. علاوه بر مسائل سیاسی، انزوا و عدم ادغام ایران با اقتصاد جهان، یکی از موانع اصلی پیش روی متخصصانی است که مهاجرت کرده اند. حل این مسائل ممکن است سالها طول بکشد اما قبل از همه، نظام سیاسی باید شروع به تغییر کند و تغییر سیاست خارجی را در دستور کار قرار دهد
مترجم: فاطمه رادمهر
نظر شما