سه هفته پیش روزنامه لبنانی النهار در صفحه فیسبوک خود، از خوانندگان خواست به این سؤال جواب دهند که در مورد ایده عادی سازی روابط لبنان و اسرائیل چه احساسی دارند؟ و آیا این اتفاق در آینده نزدیک شدنی است؟
کاربری به نام ادوارد زیاد نوشت: «امیدوارم بتوانیم از جنگ های بی نتیجه و ویرانگر خلاص شویم». پیر دعبول اظهار داشت: «کاری که سوریه در لبنان کرد بدتر از کاری بود که اسرائیل با ما انجام داد. سوریه ویران کرد، ربود، کشت و ترور کرد؛ پس چرا سوریه دوست است و اسرائیل دشمن؟» و موسی شعبان اینگونه پاسخ داد: «تا آنجا که من می دانم اسرائیل دشمن ما نیست و عادی سازی روابط امکانپذیر است».
شاید در نگاه اول به نظر برسد که پست النهار اقدامی غیرمعمول در گفتمان عمومی لبنان بود؛ ولی دقیق تر که نگاه کنیم می توانیم تغییر نگرش رسانه های لبنان را به سمت عادی سازی ببینیم. همان هفته ای که این پست منتشر شد، فارس حسن ستون نویس روزنامه النهار مقاله ای با عنوان «عادی سازی روابط با اسرائیل...چراکه نه؟» منتشر کرد.
حسن نوشت عادی سازی روابط دو کشور وعده ای است که دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در جریان مبارزات انتخاباتی خود به جامعه آمریکاییان لبنانی تبار داده است. وی در ادامه چنین توافقی را کاملا رد نکرد ولی به تفصیل به موانع اجرای آن پرداخت.
او نوشت: «دولت لبنان در این مرحله نمی تواند حتی یک گام به سوی توافق صلح با اسرائیل بردارد؛ مگر اینکه بر سر این مسئله، توافقی کامل در داخل لبنان وجود داشته باشد». وی افزود: «حتی در صورت مناسب بودن شرایط منطقه ای و بین المللی، چنین اقدامی می تواند لبنان را در بحرانی بزرگ فرو ببرد؛ بحرانی که دولت با توجه به ضعف و شکنندگی نهادهایش، قادر به تحمل آن نیست».
دو هفته پیش دنیس رحمه فخری روزنامه نگار لبنانی که برای بخش عربی روزنامه بریتانیایی ایندیپندنت می نویسد، گزارشی با عنوان «عادی سازی روابط بین اسرائیل و لبنان دیگر تابوی رسانه ای نیست»، منتشر کرد. او نوشت ترامپ بهبود روابط اسرائیل و لبنان را در راستای منافع آمریکا می داند. «حتی قبل از انتخاب شدن ترامپ بسیار واضح بود که وی در صورت پیروزی، برای رسیدن به صلح در خاورمیانه و پایان دادن به جنگ ها و درگیری هایی که دهه هاست ادامه دارد، تلاش خواهد کرد».
پایگاه خبری بیروت تایم نیز در مقاله ای با عنوان «عادی سازی روابط بین لبنان و اسرائیل؛ کلید صلح یا پایان لبنان؟» مروری بر این وضعیت داشت. کریم الحداد در این مقاله نوشت: «حزب الله و متحدانش، عادی سازی را تهدیدی برای استقلال و امنیت لبنان می دانند و دولت را تحت فشار می گذارند تا به عادی سازی تن ندهد. با این حال فشارهایی از سوی کشورهای غربی به ویژه آمریکا وجود دارد که می خواهند روابط بین لبنان و اسرائیل را به عنوان بخشی از یک استراتژی گسترده تر بهبود ببخشند».
اما عادی سازی صرفا در راستای منافع آمریکا نیست. در رسانه های لبنانی برخی از تحلیلگران، به سودی که این اتفاق برای لبنان دارد، می پردازند. تونی بولوس تحلیلگر سیاسی اخیرا در سایت خبری This Is Lebanon نوشت: «نباید صلح بین لبنان و اسرائیل را تابو بدانیم؛ بلکه باید به این قضیه واقع بینانه نگاه کنیم. اگر منافع اقتصادی و امنیتی لبنان چنین مسئله ای را ایجاب می کند، چراکه نه؟ به خصوص که برخی از کشورهای عربی، از قبل بررسی این احتمال را آغاز کرده اند». بولوس در ادامه از ممنوعیت هرگونه رابطه یا تماس شهروندان لبنانی با اسرائیل در قانون اساسی انتقاد کرد و خواهان اصلاح این قانون شد.
برخی از مفسران حملات اخیر اسرائیل به لبنان را در راستای فشار بر دولت برای دستیابی به توافق تفسیر کردند. غسان ریفی روزنامه نگار در روزنامه اینترنتی سفیر شمال نوشت: «اسرائیل می خواهد با هدف عادی سازی روابط با لبنان، جنگ راه بیندازد تا لبنان را مجبور کند که تحت فشار و در شرایط جنگی وارد مذاکره شود». منیر شحاده کارشناس نظامی نیز در تلویزیون گفت: «بر کسی پوشیده نیست که هدف آمریکایی ها عادی سازی روابط لبنان و اسرائیل است. آنها بازسازی لبنان را مشروط به نشستن لبنان بر سر میز مذاکره کرده اند؛ مذاکره ای که نه فقط شامل مسئولان امنیتی، بلکه شامل سیاستمداران و دولتمردان هم می شود».
آنچه تابوی عادی سازی با اسرائیل را در رسانه های لبنان شکست، نشست چهارجانبه ای بود که 11 مارس با حضور نمایندگان اسرائیل، لبنان، ایالات متحده و فرانسه برگزار شد. در این نشست تصمیم گرفته شد که برای حل سه مسئله، سه کارگروه تشکیل شود: عقب نشینی اسرائیل از پنج نقطه در لبنان، بازگشت لبنانیان اسیر شده توسط اسرائیل در طول جنگ، و حل اختلافات مرزی.
اورنا میزراحی محقق مؤسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل می گوید: «این موضوع باعث شده است که در اسرائیل صحبت هایی درباره احتمال عادی سازی روابط با لبنان مطرح شود. اما برخی از سیاستمداران اسرائیلی حرف های غیرمسئولانه ای می زنند و شرایط دشواری را که رهبران جدید لبنان با آن مواجه هستند، در نظر نمی گیرند. رهبران لبنان خیلی زود گزارش هایی را که از نشست آمد، رد کردند و گفتند که تنها مسئولان نظامی در نشست حضور داشتند. آنها درگیر مقابله با حزب الله هستند و از این بابت که لبنانی ها فکر کنند روابطشان با اسرائیل درحال تغییر است، نگران هستند. خواسته های اسرائیل و توان فعلی لبنان از هم فاصله زیادی دارد».
مریم یونس محقق رسانه های اجتماعی و دختر یکی از افسران سابق ارتش لبنان می گوید: «ما در گذشته شاهد چنین بحث های چالش برانگیزی بوده ایم ولی هرکس در این باره صحبت می کرد، مورد تهدید و حمله قرار می گرفت یا توسط پلیس دستگیر می شد. این مسائل پوشش رسانه ای داده نمی شود اما در جامعه مطرح است؛ مثلا اگر یک شهروند لبنانی پیدا شود که در شبکه های اجتماعی با اسرائیلی ها دوست باشد، ممکن است تحت بازجویی قرار بگیرد».
یونس خاطر نشان می کند آندسته از خبرنگاران زن لبنانی که درباره اسرائیل به شکلی مثبت یا حمایت گرانه گزارش تهیه کرده اند، یا به مرگ تهدید شده اند و یا مورد بازجویی قرار گرفته اند. برخی از آنها که در خارج از کشور کار می کنند، حتی اجازه بازگشت به لبنان را ندارند
شناخته شده ترین مورد مربوط است به ماریا معلوف روزنامه نگاری که سال 2017 پس از دعوت اسرائیل به کشتن نصرالله رهبر حزب الله، جنجال به پا کرد. او به بازجویی احضار و متهم به همکاری با اسرائیل شد. خانم معلوف سال 2021 بدنبال تهدیدات جانی، به ایالات متحده گریخت و با یکی از تلویزیون های اسرائیل مصاحبه کرد. در آن مصاحبه وی اتهامات خود را ساختگی خواند و افزود که اسرائیل را دشمن لبنان نمی داند. او همچنین ابراز امیدواری کرد که کشورش روزی به پیمان ابراهیم بپیوندد. از آن زمان خانم معلوف امکان بازگشت به لبنان را ندارد
در موردی دیگر که ماه ژانویه رخ داد، لیلا اختیار روزنامه نگار به ظن همکاری با اسرائیل در فرودگاه بیروت بازداشت شد. دلیل اتهام مصاحبه ای بود که او سال گذشته زمانی که مجری شبکه العربیه بود، با سخنگوی عرب زبان ارتش اسرائیل انجام داد. اختیار به دلیل نقض قوانین ضد عادی سازی رابطه با اسرائیل، جریمه شد و پرونده او همچنان باز است
علیرغم سکوت دولت بیروت، رسانه های لبنانی از طرح موضوع عادی سازی ابایی ندارند. به گفته میزراحی: «در رسانه ها، هم تعداد صداهایی که درباره احتمال عادی سازی با اسرائیل صحبت می کنند بیشتر شده و هم لحن آنها تغییر کرده است. از نگاه آنها اکنون طرح این موضوع قابل قبول تر و راحت تر شده است. البته این نخستین گام است و این موضوع از طرف گروه بسیار محدودی که شامل مسیحیان، لیبرال ها، برخی سیاستمداران و چهره های رسانه ای است مطرح می شود. اکنون صحبت از این موضوع برای این افراد راحت تر شده است زیرا حزب الله تضعیف شده و تغییرات سیاسی چشمگیری در لبنان به وقوع پیوسته است؛ لذا افراد این امکان را می بینند که بپرسند واقعا چه دلیلی برای ادامه جنگ با اسرائیل وجود دارد؟»
این نشانه های تغییر نگرش نسبت به اسرائیل، نشان دهنده وقوع تغییر اجتماعی گسترده تری در لبنان در سال های اخیر است. آنگونه که یونس توضیح می دهد، اولین چیزی که سبب ایجاد این تغییر نگرش شد، انفجار مهیب بندر بیروت در 4 اگوست 2020 بود. در آن حادثه مقدار زیادی نیترات آمونیوم ذخیره شده در بندر منفجر شد و 218 کشته و بیش از 7000 زخمی برجای گذاشت. درحالی که حزب الله دست داشتن در این حادثه را رد می کرد، بسیاری از لبنانی ها معتقد بودند که این گروه پشت ذخیره مواد منفجره بوده است. به گفته یونس: «این مسئله واکنش مردم را برانگیخت؛ آنها می گفتند "ما همیشه اسرائیل را دشمن خود می دانستیم درحالی که این فاجعه را گروهی در داخل لبنان رقم زدند، این ذخایر متعلق به حزب الله بوده است"؛ از همان موقع بود که روایت غالبی که در مورد اسرائیل وجود داشت، ترک برداشت».
8 اکتبر زمانی که حزب الله به حماس پیوست و با وجود مخالفت دولت و اوضاع بد داخلی، به جنگ با اسرائیل رفت، زمانی بود که روایت دشمن سازی از اسرائیل به طور کامل فروپاشید و لبنانی های بیشتری از لزوم پایان دادن به کار حزب الله حرف زدند. به باور یونس پس از درگذشت نصرالله، ترس از اظهار نظر در رسانه ها کاهش یافته و حمایت آمریکا و گفتگو درباره احتمال عادی سازی روابط اسرائیل و عربستان این فرصت را فراهم کرده است تا بسیاری از لبنانی ها این پرسش را مطرح کنند که در داخل محافل سیاسی و امنیتی لبنان چه اتفاقی درحال وقوع است و قرار است در قبال اسرائیل چه تصمیمی گرفته شود؟
اکنون حزب الله در ضعیف ترین حالت خود است، به طوری که حتی برخی از حامیانش از آن فاصله گرفته اند؛ بنابراین کنترلی نیز بر روایت ها و دیدگاه هایی که در مورد اسرائیل بین لبنانی ها حاکم است، ندارد. با وجود افزایش گفتگو پیرامون عادی سازی و نوعی نرمش در نگاه به امکان توافق صلح با اسرائیل، مسیر عادی سازی همچنان طولانی و پرچالش است.
به گفته میزراحی: «باید ببینیم که آیا این گفتگو گسترش پیدا می کند و به جریان غالب در جامعه بدل می شود یا خیر. درحال حاضر ما تنها در آغاز فرایندی طولانی برای تغییر روابط لبنان و اسرائیل هستیم. برای این بحث ها هنوز زود است و اشاره زیاد به این مسئله حتی می تواند به جای سود ضرر داشته باشد».
اما یونس کمی خوشبین تر است. به گفته وی: «رسانه های لبنانی یکپارچه نیستند و دیدگاه های مختلفی دارند. در میان مردم نیز در بسیاری از مسائل اتفاق نظر وجود ندارد. وقتی صحبت از اسرائیل می شود من انتظار رسیدن به توافقی فوری را ندارم. مخالفت ها طبیعی است و ممکن است با ادامه مذاکرات، مخالفت ها بیشتر هم شود. رسیدن به توافق عادی سازی، باتوجه به بحران های داخلی لبنان سال ها طول خواهد کشید. با این حال تضعیف حزب الله، امیدهای بسیاری را در بین لبنانی ها برانگیخته است؛ آنها می خواهند در صلح و رفاه در کشور خود زندگی کنند».
عادی سازی رابطه با اسرائیل دور از دسترس است
در ادامه توافق آتش بس بین لبنان و اسرائیل، دو کشور توافق کردند که کمیته هایی را برای حل سه موضوع تشکیل دهند: اختلافات باقی مانده در مرزهای زمینی، عقب نشینی اسرائیل از پنج نقطه مرزی که هنوز تحت اشغال است و آزادی اسیران لبنانی از اسارت اسرائیل.
اسرائیل از ابتدا بدنبال این بود که چنین مذاکراتی را نخستین گام به سوی برقراری روابط دیپلماتیک با لبنان معرفی کند. یک مقام اسرائیلی به روزنامه تایمز اسرائیل گفت: «هدف، رسیدن به عادی سازی است». با این حال در طرف لبنانی موضع رسمی این است که هیچ قصدی برای عادی سازی وجود ندارد و این نشست ها صرفا برای تضمین خروج اسرائیل از خاک لبنان، آزادی شهروندان لبنانی و دستیابی به توافق بر سر نقاط مرزی مورد مناقشه و بستن این پرونده است.
طرح این ادعاها که دولت ترامپ در تلاش است تا بیروت را به سمت عادی سازی رابطه با اسرائیل سوق دهد، برای لبنان نگران کننده است. 18 مارس روزنامه لبنانی النهار مقاله ای را به قلم شخصیتی ناشناس منتشر کرد که اخیرا با استیو ویتکاف فرستاده ویژه آمریکا در دوحه ملاقات داشته است. گفته می شود که در این دیدار، ویتکاف از لبنان خواسته است تا به سمت مذاکرات مستقیم سیاسی با اسرائیل حرکت کند و یک مقام غیرنظامی را برای انجام گفتگوها معرفی نماید. ویتکاف افزوده است که تیم اسرائیلی را وزیر امور استراتژیک آن کشور «ران درمر» نمایندگی خواهد کرد.
ظاهرا ویتکاف به مقام لبنانی گفته است که قبل از شروع چنین روندی، هیچ بازسازی در جنوب، بقاع و ضاحیه بیروت انجام نخواهد شد و ساکنان شهرک های مرزی نزدیک به خط مقدم، اجازه بازگشت به خانه های خود را نخواهند داشت. اسرائیل حدود یک سال دیگر تپه های اشغالی را نگه خواهد داشت و درباره 13 نقطه مرزی که محل اختلاف با لبنان است، مذاکره نخواهد کرد.
البته آقای ویتکاف گزارش النهار را تکذیب کرد و ان را «بی اساس، نادرست و گمراه کننده» دانست؛ با این حال باتوجه به اظهارات اسرائیل در مورد عادی سازی و نزدیکی دولت ترامپ به اسرائیل، تعداد کمی تکذیبیه ویتکاف را پذیرفتند. می توان حدس زد که این گزارش ها و اظهارات غیررسمی، عمدا برای افزایش فشار بر لبنان مطرح می شوند؛ به خصوص که گفته می شود ویتکاف به طرف لبنانی گفته است که آمریکا از نحوه برخورد لبنان با حزب الله ناراضی است.
اگر هدف آمریکا براستی تحت فشار گذاشتن دولت لبنان برای عادی سازی است، باید به آنها توصیه کنیم که احتیاط کنند. لبنان امروز کشوری چند پاره است و به حدی شکاف بین مردم زیاد شده که نمی تواند از عهده اختلافات داخلی بر سر رابطه با اسرائیل برآید؛ به ویژه که چالش های بسیار مهمتر و فوری تری پیش رو دارد. اگر فکر می کنیم که به دلیل شکننده بودن لبنان و تضعیف حزب الله می توانیم این کشور را علیرغم میلش وارد روند عادی سازی کنیم، باید بدانیم که با این کار شکاف های موجود در لبنان را عمیق تر خواهیم کرد.
درعین حال اگر گزارش النهار درست باشد، لبنانی ها باید چند گام پیشگیرانه بردارند: نخست دولت لبنان باید به روشنی اعلام کند که عادی سازی رابطه با اسرائیل برای کشوری که نیازمند بازسازی قدرت و اقتدار داخلی اش است، قدمی بسیار بزرگ و خطرناک می باشد. اگر لبنان، حزب الله و طرفدارانش را برای حرکت در مسیر عادی سازی تحت فشار بگذارد، ممکن است با واکنش شدیدی مواجه شود که نه تنها اعتبار دولت را زیر سؤال ببرد، که به حزب الله فرصت دهد تا دوباره خود را احیا کند، طرفدارانش را بسیج نماید و سلاح هایش را حفظ کند.
دوم اینکه لبنانی ها باید گفتگوهای بلندمدت با اسرائیل را در چارچوبی انجام دهند که قابل قبول و قانونی است. یکی از این چارچوب ها کمیسیون آتش بس مشترک لبنان و اسرائیل است که بعد از توافق آتش بس در 23 مارس 1949 بین دو کشور تشکیل شد. البته شاید لازم باشد که آن توافق با توجه به شرایط امروز به روزرسانی شود.
در مورد درخواست احتمالی ویتکاف مبنی بر تعیین نماینده ای غیرنظامی از سوی لبنان، این امر بی سابقه نیست و لبنان یک بار این کار را در مذاکرات مرزی دریایی در سال 2022 انجام داده که می تواند به همین سابقه استناد کند. آن مذاکرات را میشل عون رئیس جمهور وقت لبنان به شکل غیرمستقیم و از طریق فرستاده آمریکا آموس هوخشتاین پیش برد.
گفتگوهای مستقیم از طریق کمیسیون آتش بس مشترک و گفتگوهای غیرمستقیم درباره مرزهای زمینی از طریق جوزف عون رئیس جمهور فعلی، می تواند راهی برای پیشگیری از فشارهای احتمالی آمریکا باشد. این روش ها پیشتر تجربه شده و می تواند به حفظ وحدت داخلی لبنان کمک کند
این روند شاید به توافق صلح جامعی منجر نشود ولی می تواند توافق آتش بس را احیا کند و تضمین دهد که دیگر هیچ درگیری نظامی در مرز جنوبی صورت نمی گیرد. در کنار این لبنان باید مذاکراتی را با دولت جدید سوریه شروع کند تا وضعیت مبهم مزارع شبعا مشخص شود. نتیجه این مذاکرات می تواند مشخص کند که مزارع شبعا متعلق به سوریه است یا لبنان و به این ترتیب یکی از نقاط حساس مرزی تعیین تکلیف گردد.
همچنین دولت لبنان باید گفتگویی را با حزب الله آغاز کند تا برای حل مسئله سلاح های این گروه و اجرای قطعنامه های 1559 و 1701 شورای امنیت سازمان ملل راه حلی بیابد. لزوم برقراری توافق آتش بس و مخالفت اکثر لبنانی ها با سلاح های حزب الله، می تواند این گروه را مجبور به دادن امتیاز کند.
با این اقدامات دولت لبنان می تواند تنش ها با اسرائیل را کاهش دهد، بدون اینکه مجبور به پذیرش کامل عادی سازی شود. اگر آمریکا بیش از حد فشار آورد، ممکن است نتیجه معکوس بگیرد؛ بیشتر لبنانی ها خواهان پایان دشمنی با اسرائیل هستند ولی لزوما عادی سازی روابط را نمی پذیرند. بنابراین فرمولی که هر دو هدف را براورده کند، چیزی است که لبنان درحال حاضر بدان نیاز دارد
مترجم: فاطمه رادمهر
نظر شما