twitter share facebook share ۱۴۰۳ اسفند ۲۶ 240
بی میلی کشورهای خلیج فارس در بازسازی لبنان، انتقاد از دعوت ترامپ از پوتین برای میانجیگری در توافق با ایران و دلایل حمایت ایرانیان از ترامپ سه موضوعی است که در ادامه می خوانید
کابوس بازسازی لبنان

اخیرا صحبت های زیادی در مورد بازسازی غزه، لبنان و سوریه مطرح شده است. طبق ارزیابی ها مبالغ مورد نیاز آنقدر هنگفت بوده است که باید قبول کنیم بازسازی ممکن است هیچوقت اتفاق نیفتد. اگر بازسازی انجام نشود، پیامدهای سیاسی گسترده ای دارد

در مورد لبنان وضعیت جالب توجه تر است زیرا تحولات این کشور بازتابی از شکاف ها و رقابت های سیاسی گسترده تر در خاورمیانه است. به عبارت دیگر رقابت بین بسیاری از کشورهای عربی و اسرائیل از یکسو و ایران از سوی دیگر بر روند بازسازی تأثیرگذار خواهد بود.

مها یحیی مدیر مرکز خاورمیانه کارنگی، اخیرا در مقاله ای برای فارین افرز نوشت: «بانک جهانی و سازمان ملل تخمین زده اند که بازسازی خاورمیانه و ارائه کمک های بشردوستانه، بین 350 تا 650 میلیارد دلار هزینه خواهد داشت و تنها بازسازی غزه حداقل 40 تا 50 میلیارد دلار نیاز دارد»

سؤال این است که چه کسی حاضر به پرداخت چنین مبالغ هنگفتی است؟ در لبنان بانک جهانی خسارت ناشی از درگیری با اسرائیل را، در کوتاه مدت و میان مدت 11 میلیارد دلار براورد کرده است. بسیاری در این کشور بر این باور هستند که کشورهای حاشیه خلیج فارس بخشی از این هزینه را تأمین خواهند کرد ولی به سه دلیل این تصور، آرزویی بیش نیست

1. تا زمانی که لبنانی ها اصلاحات اقتصادی و مالی انجام ندهند، پولی به آنها داده نمی شود. دوران چک سفید امضا مدتها است که گذشته است

2. بسیاری از کشورهای حاشیه خلیج فارس اولویت های داخلی دارند؛ ضمن اینکه کشورهای دیگری نیز همچون سوریه و غزه هستند که با لبنان برای دریافت کمک رقابت می کنند

3. کشورهای خلیج فارس چه انگیزه ای برای کمک به بازسازی مناطقی در لبنان دارند که تحت کنترل دشمنان سیاسی شان (ایران و حزب الله) است؟ قطعا این انگیزه بسیار کم است

هفته گذشته جوزف عون رئیس جمهور لبنان از عربستان دیدار کرد و بدون دریافت هیچ تعهد مالی از سوی آن کشور، بازگشت. اما بیانیه پایانی بر لزوم اجرای اصلاحات توسط دولت لبنان تأکید داشت و دو طرف به توافق رسیدند که موانعی را که پیش روی ازسرگیری صادرات لبنان به عربستان وجود دارد، بررسی کنند

هدف از این دیدار شکسته شدن یخ رابطه لبنان و عربستان بود. اما ریاض نشان داد که عجله ای برای بازگشت به لبنان و سرمایه گذاری گسترده در آن کشور ندارد. لبنان پس از بیش از یک دهه تنش با کشورهای خلیج فارس، به زمان بیشتری نیاز دارد تا اعتماد سرمایه گذاران را دوباره جلب کند

یکی دیگر از دلایل تعلل و بی میلی عربستان در ارائه کمک مالی به لبنان، سیاست های ایران است. اوایل ماه جاری آقای خامنه ای با اعلام اینکه گفتگو با ترامپ «هوشمندانه، عاقلانه و شرافتمندانه نیست»، از سخت تر شدن موضع ایران در قبال مذاکره با آمریکا خبر داد و پس از آن هم مسعود پزشکیان با تأیید این جهت گیری سیاسی، اظهار داشت: «من معتقد بودم که بهتر است با آمریکا مذاکره کنیم ولی مقام معظم رهبری گفتند با آمریکا مذاکره نمی کنیم. پس من هم گفتم مذاکره نمی کنیم، تمام شد و رفت»

باتوجه به این موضوع می توان انتظار داشت که ایران به تلاش برای احیای شبکه متحدان منطقه ای خود –به ویژه حزب الله که در جنگ اخیر با اسرائیل به شدت تضعیف شده- بازگردد. در چنین شرایطی اینکه انتظار داشته باشیم کسانی که با شبکه های نیابتی و متحدان ایران در منطقه مخالف هستند، برای بازسازی مناطقی از لبنان که عمدتا به حزب الله وفادار هستند وارد عمل شوند و به تبع آن به احیای حزب الله کمک کنند، انتظاری غیر واقعی است

برعکس، تا زمانی که مناطق تحت کنترل حزب الله ویران باقی بماند، ممکن است محبوبیت این گروه کاهش پیدا کند. دبیر کل حزب الله نعیم قاسم با پیش بینی این موضوع، اخیرا اعلام کرد: «دولت باید تلاش برای بازسازی را رهبری کند زیرا آنچه اسرائیل ویران کرده، در لبنان بوده است». به عبارت دیگر حزب الله می خواهد در صورت عدم تأمین بودجه بازسازی، خشم جامعه شیعه را از خود منحرف کند و به سمت دولت ببرد

این تاکتیک ممکن است تاحد کمی کارساز باشد ولی هیچ چیز نمی تواند این واقعیت را تغییر دهد که اگر بودجه بازسازی تأمین نشود، حزب الله ازسرگیری استراتژی نظامی خود علیه اسرائیل با حمایت عمومی را غیرممکن خواهد دید. این امر همچنین ممکن است در انتخابات پارلمانی سال آینده و انتخابات شهرداری ها تأثیر بگذارد و حزب الله و امل با از دست دادن پایگاه رأی خود در جامعه شیعه، ضربه بزرگی بخورند

دقیقا به همین دلیل است که حزب الله می خواهد تا قبل از انتخابات، کمک های مالی برای بازسازی را دریافت کند و به همین دلیل است که کشورهایی که امید می رود بیشترین کمک را به لبنان ارائه دهند، دلیل و انگیزه ای برای مداخله نمی بینند. حزب الله خود را در وضعیت بدی می بیند؛ این گروه که در گذشته به شدت به کشورهای عرب منطقه می تاخت، اکنون به لطف و مرحمت آنها نیاز دارد و تا زمانی که خود را به عنوان یک گروه غیرنظامی و مدنی بازتعریف نکند، نمی تواند از این کمک ها بهره مند شود

منبع: نشنال نیوز

به روسیه اعتماد نکنید

ماه جاری ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه پس از درخواست دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا، با میانجی گری در توافق هسته ای جدید بین واشنگتن و تهران موافقت کرد. در نشستی که به میزبانی عربستان برگزار شد، مارکو روبیو وزیر امور خارجه آمریکا در گفتگو با همتای روس خود سرگئی لاوروف، این موضوع را پیگیری کرد. ترامپ به صراحت اعلام کرده است که خواهان توافقی جدید با ایران است. او ماه گذشته هنگام امضای فرمان اجرایی مبنی بر اجرای مجدد کازار فشار حداکثری، مجددا به تمایلش برای توافق با ایران اشاره نمود و به تازگی نیز در نامه ای که مستقیما به آقای خامنه ای نوشت، بر این مسئله تأکید کرد

اما منافع مشترک روسیه و ایران، مسکو را به یک میانجی نامناسب تبدیل می کند و می توان مطمئن بود که روسیه در راستای تضعیف منافع آمریکا در خاورمیانه کار خواهد کرد. پس واشنگتن باید به پوتین بی اعتماد باشد و فورا به ایفای نقش او در مسئله توافق با ایران پایان دهد

 ترامپ سیاست ایالات متحده در قبال روسیه را تغییر داده است. در حالی که جو بایدن رئیس جمهور سابق بدنبال همکاری با متحدان آمریکا در ناتو برای حمایت از اوکراین در برابر تجاوزکاری و اقدامات غیرقانونی روسیه بود، ترامپ از اوکراین دور شده و آشکارا از این کشور و متحدان اروپایی آمریکا به دلیل ناسپاسی از حمایت های ایالات متحده و ناتوانی در تأمین امنیت خود انتقاد می کند. ترامپ بدنبال نزدیکی با روسیه در موضوع اوکراین است و حالا هم از مسکو برای میانجیگری در حل پرونده هسته ای ایران دعوت کرده است

این درحالی است که روسیه در هر فرصتی منافع آمریکا در خاورمیانه را تضعیف کرده و این کار را از طریق حمایت از دشمنان آمریکا در منطقه انجام داده است؛ دشمنانی که با اقدامات خود امنیت اسرائیل و شریکان ایالات متحده در خلیج فارس مانند عربستان و امارات را به خطر میندازند. روسیه در کنار ایران، از نظام سابق سوریه حمایت کرد و حالا نیز به مأمنی برای اسد تبدیل شده است. قبل از سقوط اسد، روسیه حزب الله را به سلاح های پیشرفته ای مجهز کرد که از این سلاح ها علیه اسرائیل استفاده می شد. ارزیابی ارتش اسرائیل این بود که 60 تا 70% سلاح های دشمن، منشأ روسی دارد

روسیه همچنین حوثی های یمن را مسلح کرد و به حملات آنها به کشتی رانی در دریای سرخ کمک نمود؛ حملاتی که باعث مختل شدن حمل و نقل تجاری شد و میلیاردها دلار به مصر ضرر زد. مسکو مستقیما از ایران حمایت نظامی و اقتصادی می کند، از تحریم های آمریکا علیه ایران سرپیچی می کند و در بخش های تجاری ایران مشارکت می کند. ایران و روسیه در بازار انرژی، از رقیب به شریک بدل شده اند زیرا روسیه در زیرساخت های نفت و گاز ایران سرمایه گذاری کرده است. تعامل اقتصادی روسیه و ایران سبب تضعیف تحریم های آمریکا شده، به اقتصاد ایران امکان ادامه حیات داده و امکان ادامه فعالیت های نیروی قدس سپاه در خاورمیانه را فراهم ساخته است. اوایل سال جاری روسیه و ایران معاهده همکاری امضا کردند و بر روابط گسترده تر در حوزه های امنیتی و اقتصادی تأکید نمودند

گسترش همکاری اقتصادی و نظامی بین ایران و روسیه باعث شده است که مسکو از اهرم فشار بر تهران برخوردار باشد و اگر بخواهد بتواند به دستیابی به توافق کمک کند. ولی روسیه ثابت کرده است که منافعش بیشتر با تهران همسو است تا با واشنگتن؛ بنابراین اگر در مذاکرات هسته ای با ایران شرکت کند، در راستای منافع خود عمل خواهد کرد نه آمریکا

پس واشنگتن باید به جای روسیه شریکان اروپایی خود را وارد کند. در دور اول ریاست جمهوری ترامپ، سه کشور اروپایی موافق خروج امریکا از توافق نبودند ولی حالا موضع آنها تغییر زیادی کرده است و آماده اند تا به ترامپ بپیوندند

منبع: فارین پالیسی

چرا ایرانیان ترامپ را بر دموکرات ها ترجیح می دهند؟

دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا بارها گفته که خواهان دیپلماسی با ایران و جلوگیری از درگیری است؛ ایران نیز سیگنال های متفاوتی را در مورد مذاکره با ایالات متحده ارسال کرده است

پیش از روی کار آمدن ترامپ، جواد ظریف معاون راهبردی رئیس جمهور ایران در مقالاتی که برای فارین افرز و اکونومیست می فرستاد، یا در سخنانی که در جریان مجمع جهانی اقتصاد داشت، آمادگی خود را برای مذاکره با رئیس جمهور آینده آمریکا اعلام کرد. مسعود پزشکیان رئیس جمهور ایران نیز در مصاحبه با nbc همین کار را کرد

اما در هفته های اخیر رهبر ایران نسبت به اعمال مجدد کارزار فشار حداکثری و هشدارهای ترامپ مبنی بر اینکه در صورت عدم دستیابی به توافق گزینه بعدی جنگ است، واکنش منفی نشان داده است. از آن زمان ظریف از سمت خود استعفا داده –یا توسط تندروها مجبور به کناره گیری شده- پزشکیان لحن تندتری را در قبال آمریکا در پیش گرفته و آقای خامنه ای رهبر ایران مذاکره با آمریکا را رد کرده است

هیأت ایران در سازمان ملل هفته گذشته اعلام امادگی کرد تا درباره نگرانی های نظامی مرتبط با برنامه هسته ای ایران گفتگو کند. این اظهارات یک روز پس از آن انجام شد که آقای خامنه ای در شبکه های اجتماعی، با اشاره ای آشکار به هشدارهای اخیر ترامپ، «دولت های قلدر» را مورد انتقاد قرار داد. برخی از ناظران پس از اظهارات نماینده ایران در سازمان ملل، نسبت به چشم انداز دیپلماسی خوش بین شدند ولی چند روز بعد پزشکیان گفت تا زمانی که آمریکا زبان تهدید را در پیش گرفته، با ترامپ مذاکره نخواهد کرد و بار دیگر نشان داد که ایران آماده مذاکره نیست

ترامپ نیز سیگنال های متفاوتی ارسال کرده است. زمانی که او فشار حداکثری را بازگرداند –سیاستی که در دور اول ریاست جمهوری نیز در پیش گرفت- این کار را از طریق امضای یک یادداشت کرد. یادداشت ریاست جمهوری در آمریکا از فرمان اجرایی رسمیت کمتری دارد و از نظر قانونی الزام آور نیست. او همچنین هنگام امضای یادداشت گفت که در مورد این اقدام مردد است زیرا ترجیح می دهد به توافقی برسد که به نفع هر دو کشور باشد

ناظران مطمئن نیستند که آیا موضع رسمی تهران در مورد مذاکره واقعا تغییر کرده است؟ یا تهران به عنوان تکنیک مذاکره، عمدا پیام های متناقضی می فرستد؟ و یا اینکه دستگاه سیاسی ایران دوپاره شده و نمی تواند موضع ثابتی داشته باشد؟

آنچه می توانیم بگوییم این است که ایرانیان هنوز نمی دانند در برابر ترامپ چه تصمیمی بگیرند و درحال ارزیابی موضوع هستند. طی سفری که در هفته های پایانی مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا در سال گذشته به ایران داشتم، با بسیاری از ایرانیان درباره تأثیر پیروزی ترامپ بر کشورشان گفتگو کردم. آنچه شنیدم من را شگفت زده کرد. اگر نگاه ایرانیان نسبت به ترامپ نسبت به ان موقع تغییری نکرده باشد، باید بگویم که بسیاری از انها بر این باور هستند که تعامل سازنده با او امکانپذیر است و حتی بسیاری از آنها امیدوار هستند که ترامپ تهران را به سمت تعدیل مواضع خود سوق دهد

اکثر مقامات، دانشگاهیان و شهروندان عادی که در این مدت با آنها گفتگو کردم، ابراز امیدواری کردند که ترامپ پیروز انتخابات شود. انها عمدتا به چهار دلیل اشاره می کردند:

1. بسیاری از ایرانیان نسبت به ریاست جمهوری بایدن ناامید شده بودند و بر این باور بودند که دولت او برای احیای برجام کار زیادی نکرده است. ترامپ پس از خروج از توافق، تحریم های سختی را علیه ایران وضع نمود و بایدن تا حد زیادی این تحریم ها را نگه داشت. بنابراین ادامه تحریم های ترامپ توسط بایدن و امتناع از دادن امتیاز به ایران به منظور احیای دیپلماسی، ایرانیان را به این باور رساند که بعید است با پیروزی دموکرات ها ایران و آمریکا به یکدیگر نزدیک شوند

2. حمایت بی قید و شرط بایدن از اسرائیل در جنگ غزه و لبنان، بسیاری را در خاورمیانه از جمله در ایران به این نتیجه رساند که نه تنها دموکرات ها برای منطقه بهتر از جمهوری خواهان نیستند، که شاید بدتر هم باشند. اگر شکست بایدن در احیای برجام باعث شد که ایرانیان تعهد دموکرات ها را در این زمینه زیر سؤال ببرند، حمایت او از اسرائیل به طور کلی حزب دموکرات را پیش ایرانیان بی اعتبار کرد و خشم آنها را برانگیخت

بسیاری از ایرانیان هنگام توضیح اینکه چرا ترامپ را بر نامزد دموکرات ها ترجیح می دهند، دو استدلال فوق را بیان کردند؛ درحالی که این دو استدلال به جای تأیید ترامپ، رد بایدن و دموکرات ها بود. ولی در ادامه دو استدلال دیگر نیز از ایرانیان شنیدم که نشان می داد چرا به ترامپ نگاه مثبتی دارند و از او حمایت می کنند

3. نیاز به رئیس جمهوری سرسخت در آمریکا، برای تحت فشار قرار دادن ایران در راستای تغییر سیاست های داخلی و خارجی اش، ضروری است. بر اساس این استدلال ایالات متحده می تواند رهبران ایران را به تعدیل مواضع خود وادار کند. ایرانیانی که این استدلال را مطرح کردند، منتقد وضع موجود بودند و امیدوار بودند که دیپلماسی با واشنگتن منجر به کاهش تحریم ها، کم شدن مشکلات اقتصادی، بهبود امنیت و بهبود روابط خارجی ایران شود. تعداد کمی از ایرانیانی که با آنها گفتگو کردم، تا آنجا پیش رفتند که استدلال کردند ترامپ در صورت پیروزی باید تغییر رژیم را در رأس برنامه های خود قرار دهد. البته این نگاه در ایران در اقلیت قرار دارد و ترامپ نیز از این گزینه استقبال نکرده است

4. بسیاری از ایرانیان به من گفتند که احتمال بیشتری وجود دارد که ترامپ –علیرغم لفاظی های تندش- نسبت به گزینه های لیبرال، با ایران به توافقی عادلانه برسد. از نگاه آنها ترامپ یک ایدئولوگ وابسته به نظم حزبی و اصول سنتی حزب جمهوری خواه نیست، بلکه سیاستمداری اهل معامله است. باتوجه به سوابق ضعیف حقوق بشری ایران، لیبرال های غربی از تهران می خواهند گام هایی در جهت برقراری دموکراسی بردارد و این خواسته ای است که پذیرش آن توسط ایران بعید است؛ ولی ترامپ کاری به سیاست داخلی ایران ندارد

البته همه ایرانیان ترامپ را بر دیگر سیاستمداران آمریکایی ترجیح نمی دهند و حتی طرفداران ترامپ نیز انتقاداتی به او دارند. ولی اکثریت کسانی که با انها صحبت کردم، یا به دلیل انزجار از دموکرات ها و یا به دلیل قدرت و عمل گرایی ترامپ، او را بر دیگران ترجیح می دادند. حالا اینکه آیا نگاه ایرانیان درست است و ترامپ می تواند روابط ایران و آمریکا را بهبود ببخشد یا خیر، باید منتظر ماند و دید

منبع: theamericanconservative

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما