twitter share facebook share ۱۴۰۳ خرداد ۰۵ 975

پس از کشته شدن ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران در سانحه سقوط بالگرد، سؤالاتی در مورد روند جانشینی رهبر بعدی ایجاد شده است. یکی از افرادی که شائبه تصدی این مقام توسط او می رود، علیرضا اعرافی است.

نسل اول روحانیون مبارز ایران که پس از انقلاب اسلامی کنترل کشور را در دست گرفتند، همگی یا مرده اند و یا فاصله ای با مرگ ندارند. گمانه زنی ها در مورد روند جانشینی، بسیار زیاد است. برنامه ایران در مؤسسه خاورمیانه، بر آن است که در مجموعه مقالاتی، چهره های مهم نسل دوم جمهوری اسلامی را که به نظر می رسد شانس خوبی برای رسیدن به مقام رهبری دارند، شناسایی و ارزیابی کند.

این مرد را ببینید؛ او می تواند رهبر بعدی باشد

نام علیرضا اعرافی برای عموم مردم چندان آشنا نیست؛ ولی او از جمله چهره هایی است که باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد. کل زندگی حرفه ای وی با پست هایی که آقای خامنه ای وی را بدانها منصوب کرده، شکل گرفته است و حالا او حتی ممکن است نامزد جانشینی رهبری باشد.

اعرافی متولد 1338 از خانواده ای روحانی در شهر میبد استان یزد است. گفته می شود که اعرافی ها زرتشتیانی بودند که در قرن نوزده به اسلام گرویدند. پدر اعرافی شیخ محمد ابراهیم اعرافی، معمولا در رسانه های دولتی ایران به عنوان یکی از افراد نزدیک به آقای خمینی معرفی می شود

ولی به نظر می رسد که در مورد ارتباط شخصی نزدیک بین آقایان خمینی و اعرافیِ پدر، در سالهای بعد از رهبری آقای خامنه ای عمدا اغراق شده است. سؤال این است که هدف از این اغراق گویی چیست؟

محتمل ترین دلیل این است که این کار بخشی از تلاش حساب شده برای ارتقای اعتبار اعرافیِ پسر است. برای مثال امروزه در رسانه های دولتی ایران این روایت وجود دارد که «بسیج مردم شهر میبد برای انقلاب، توسط خانواده اعرافی صورت گرفته است»؛ حال آنکه شهر میبد شهر کوچکی است که هیچ نقش مهمی در انقلاب نداشته است.

شواهد فراوانی وجود دارد که نشان می دهد پس از روی کار آمدن آقای خامنه ای به عنوان رهبر، نظام به طور سیستماتیک نام خانوادگی اعرافی را ارتقا داد. سال 1349 وقتی علیرضا تنها 11 سال داشت، برای ادامه تحصیلات حوزوی که نزد پدرش در میبد آغاز کرده بود، به قم رفت. در قم اکثر اساتید او مانند آیت الله علی مشکینی در نهایت پس از انقلاب به اعضای ارشد نظام تبدیل شدند. از دیگر اساتید برجسته اعرافی در حوزه عملیه قم، می توان محمد فاضل لنکرانی، مهدی حائری یزدی، حسین وحید خراسانی و عبدالله جوادی آملی را نام برد.

در طی سالها تحصیل، سرانجام او به مقام اجتهاد رسید. طبق گزارش ها حوزه تخصصی وی فقه و فلسفه است؛ به زبان های عربی و انگلیسی تسلط دارد و 24 کتاب و مقاله منتشر کرده است.

آقای خامنه ای او را شخصی توانمند می بیند

در زمان انقلاب اسلامی، علیرضا تنها 21 سال داشت و کوچکتر از آن بود که نقش مهمی ایفا کند؛ بنابراین نمی توان او را بخشی از انقلابیون نسل اول دانست. در طول دهه 1980 اعرافی جوان کار خاصی نکرد که بر پایه آن، بتوان او را از دیگر روحانیون جوانی که به صف انقلاب پیوسته بودند، متمایز کرد.

ولی پس از آنکه آقای خامنه ای به مقام رهبری رسید، نام وی بر سر زبانها افتاد. اعرافی برای نخستین بار سال 1371 به امامت جمعه میبد منصوب شد؛ او در آن زمان تنها 33 سال داشت که سن کمی برای رسیدن به امامت جمعه است و نشان از اعتماد رهبری به وی دارد.

در سالهای بعدی، آقای خامنه ای اعرافی را به سمت های دیگری منصوب کرد که از جمله آن امامت جمعه شهر قم در سال 1394 بود. آقای خامنه ای بعد از رسیدن به رهبری، گروهی از روحانیون جوان از جمله اعرافی را –اعرافی حدود 20 سال جوان تر از خامنه ای است- به دقت برای تصدی نقش های مدیریتی ارشد در جمهوری اسلامی انتخاب کرد. از منظر آقای خامنه ای این مردان سربازان وفاداری هستند که دستور کار او را پیش می برند و در مقابل از حمایت رهبری برخوردار می شوند.

یکی از مناصب متعدد اعرافی که هم نشان دهنده اعتماد رهبر به او است و هم او را به یکی از گزینه های رهبری در آینده تبدیل کرده است، نقش ریاست جامعة المصطفی در قم است. این نهاد علمی که سال 1387 تأسیس شد، زاییده فکر آقای خامنه ای بود ولی گفته می شود که اعرافی نیز در طراحی بخش هایی از آن نقش بسزایی داشته و خامنه ای بابت این کار، بارها از او تمجید کرده است.

جامعة المصطفی دو مأموریت دارد: تمرکز بر تبلیغ اسلام طبق ایدئولوژی رسمی نظام، و آموزش افراد غیر ایرانی برای تبدیل شدن به روحانیون شیعه.

پیش از تأسیس جامعة المصطفی، ابتکارات و برنامه هایی برای آموزش غیرایرانیان برای تبدیل شدن به روحانیون شیعه وجود داشت؛ ولی آقای خامنه ای تصمیم به تجمیع این ابتکارات و برنامه ها گرفت و اعرافی را به رهبری آن برگزید. وی در زمان تأسیس جامعة المصطفی به اعرافی گفت: «حتی اگر تنها به 30% از اهداف و برنامه های خود برسیم، موفق شده ایم». امروزه جامعة المصطفی دارای دهها حوزه عملیه و مراکز دینی در داخل و خارج از ایران است. سال 1395آقای خامنه ای اعرافی را که آن زمان 57 سال داشت، به ریاست تمام حوزه های علمیه در سراسر کشور منصوب کرد. تیرماه 1398اعرافی توسط رهبر به عضویت شورای نگهبان منصوب شد. شورای نگهبان فیلتر نهایی جمهوری اسلامی است که می تواند هر طرح و لایحه ای را وتو کرده و جلوی نامزدی هرکسی را بگیرد.

این انتصابات نشانه اعتماد عمیقی است که آقای خامنه ای به اعرافی دارد. او چند سال بعد از آنکه به جانشینی آقای خمینی منصوب شد، تمرکز خود را بر کنترل سیاسی روحانیت شیعه گذاشت. در راستای این تلاش و برای اجرایی کردن دیدگاه های خود، وی تعداد انگشت شماری از روحانیون را به مقامات بالا ارتقا داده و به خود نزدیک کرده است. اعرافی از جمله این افراد است که آقای خامنه ای او را نزدیک به سی سال زیر نظر خود پرورش داده است.

ارزیابی شایستگی های اعرافی برای مقام رهبری

انتصاب های مکرر اعرافی در پست های بالا و مهم، نه تنها گویای اعتماد آقای خامنه ای به او است که نشان می دهد اعرافی با رهبری در مورد مسیر آینده جمهوری اسلامی، هم فکر و همسو است.

در عرصه بین الملل اعرافی همانند آقای خامنه ای ، دشمن اصلی اسلام شیعه را نسخه سعودی از اسلام می داند. اعرافی علاوه بر اینکه کوشیده است تا نقش سیاسی روحانیت طرفدار نظام را در داخل تحکیم کند، تلاش کرده است که ایدئولوژی جمهوری اسلامی را در تمام جهان انتشار دهد. نقش او به عنوان رئیس حوزه های علمیه و ریاست جامعة المصطفی گواه این مطلب است.

بر اساس اظهارات اعرافی، امروز حدود 40 هزار حوزوی غیرایرانی در ایران مشغول به تحصیل هستند و 80 هزار نفر دیگر در طول این سالها از جامعة المصطفی فارغ التحصیل شده اند. فلسفه سیاسی اعرافی به قول خودش این است که «حوزه های علمیه باید مردمی، انقلابی، بین المللی و سیاسی باشد».

او در تلاش برای کسب کرسی مجلس خبرگان در انتخابات 1394 شکست خورد. این اتفاق، شکستی تحقیرآمیز برای فردی با سن و سال و سابقه سیاسی او بود. وی در حوزه انتخابیه تهران شرکت کرده بود و در لیست جامعه مدرسین حوزه علمیه قم حضور داشت.

پیش از انتخابات، اخباری منتشر شد مبنی بر اینکه نام اعرافی در لیست نزدیک به هاشمی رفسنجانی موسوم به لیست خبرگان ملت است؛ ولی وی حاضر نشد نامش در این لیست قرار گیرد. اعرافی به وضوح می خواست که به اردوگاه تندروها نزدیک باشد؛ بنابراین او که می توانست در هر دو لیست نامزد شود و باتوجه به احتمال پیروزی لیست خبرگان ملت، شانس خود را برای پیروزی افزایش دهد، ترجیح داد از رفسنجانی که رابطه اش با رهبر تیره شده بود دور بماند.

ولی شکست اعرافی در این انتخابات، مانع از ادامه صعود او در رتبه بندی نظام نشد و رهبر او را به سمت مدیریت حوزه های علمیه سراسر کشور منصوب کرد. در سالهای اخیر اعرافی بیشتر به چهره ای شناخته شده تبدیل شده است؛ دیدار با مقامات خارجی، بازدید از مناطق زلزله زده غرب کشور و صحبت در مورد مسائل امنیت ملی، از جمله وظایف رسمی وی بوده است. او در مورد حمایت خود از ارتش و سپاه صریح بوده و گفته است که عزم ایران برای تقویت دفاع نظامی غیرقابل توقف است. در یک رویداد سیاسی مهم دیگر، اعرافی در نامه ای سرگشاده به آیت الله سیستانی در عراق، شکست داعش را به او تبریک گفت.

مانند هر اتفاق دیگری در کارنامه سیاسی اعرافی، به نظر می رسد حضور و فعالیت های عمومی بیشتر او، توسط دفتر رهبری و به عمد تنظیم و اجرا شده است. ولی حضور بیشتر در منظر مردم و رسانه ها، نگاه ریزبین و انتقادی به او را نیز بیشتر می کند؛ برای مثال اخیرا ادعای عجیب وی مبنی بر اینکه 50 میلیون نفر در سراسر جهان به لطف جامعه المصطفی شیعه شده اند، مایه تمسخر شد.

در مجموع به نظر می رسد که اعرافی تاکنون یک مسیر صعودی ثابت و بدون دردسر را طی کرده است. احتمالا نام او به عنوان جانشین رهبر مطرح خواهد شد ولی برای موفقیت نهایی یک عنصر حیاتی لازم است: اینکه آقای خامنه ای همچنان به ارتقای جایگاه سیاسی اعرافی متعهد باقی بماند. به ویژه آنکه شخصیت سیاسی اعرافی کاملا توسط رهبر ساخته شده و بنابراین کاملا وابسته به اوست و هیچ پایگاه دیگری جز آقای خامنه ای برای حمایت ندارد.

منبع: مؤسسه خاورمیانه

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما