اسرائیل قول داده است که حمله موشکی ایران را تلافی کند؛ سپاه نیز وعده داده است که اگر اسرائیل دست به اقدام متقابل بزند، ضربات ویرانگرتری به آن کشور وارد خواهد کرد
بعید است که تهدیدات سپاه، اورشلیم را بازدارد. اسرائیل برای دفاع در برابر موشک های تهران، تنها نبود؛ برای دومین بار آمریکا، بریتانیا، فرانسه و اردن به کمک او امدند. اردن اعلام کرد که این کار را برای حفاظت از مردم خود در برابر موشک های سرگردان انجام داده است. بنابراین اسرائیل می تواند انتظار داشته باشد که اگر ایران بار دیگر حمله ای انجام دهد، آمریکا، اردن و سایر کشورها دوباره به کمک او برخیزند
تردیدی وجود ندارد که اسرائیل در پاسخ به ایران دست به حمله خواهد زد؛ یکی از گزینه ها حمله به برخی از تأسیسات هسته ای ایران است. اسرائیل توان انجام این کار را دارد زیرا هواپیماهای نفتکش دارد و احتمالا می تواند از حریم هوایی عربستان سوختگیری کند
اما تأسیسات هسته ای ایران در اعماق زمین است و در سراسر کشور پراکنده می باشد. بدون کمک آمریکا، اسرائیل نمی تواند همه تأسیسات ایران را نابود کند و بعید است که آمریکا برای این منظور به کمک اسرائیل بیاید. علاوه بر این، حمله به تأسیسات هسته ای، ایران را قادر می سازد تا برنامه ساخت سلاح هسته ای خود را تسریع و توجیه کند. مردم ایران علیرغم تمام اختلافاتی که با نظام دارند، از این برنامه حمایت می کنند و متحد می شوند
اسرائیل گزینه های دیگری نیز دارد؛ برای مثال می تواند به پدافند هوایی ایران نفوذ کند. همچنین اگر بتواند جنگنده های خود را برای انجام عملیات دوربرد سوختگیری کند، می تواند به پالایشگاه نفت ایران در بندرعباس حمله نماید. چنین حمله ای ضربه ای ویرانگر به اقتصاد ایران خواهد بود؛ اقتصادی که پیش بینی می شود امسال به لطف فروش سوخت فسیلی رشد 2.7 درصدی داشته باشد
گزینه دیگر این است که اسرائیل به پایگاه های سپاه حمله کند، یا حتی شخص رهبری را بکشد. مقامات ایران آشکارا از اینکه مورد هدف اسرائیل قرار گیرند، ترس دارند و گفته می شود که آقای خامنه ای به مکانی نامعلوم منتقل شده است
باتوجه به ناآرامی های سالهای اخیر ایران، حمله بزرگ اسرائیل به تأسیسات نفتی این کشور یا حمله ای که سپاه و رهبری مورد هدف قرار گیرند، می تواند آشوبی بزرگ و سراسری در کشور ایجاد کند و نظام جمهوری اسلامی را سرنگون نماید. مقامات ایران از آسیب پذیری خود در برابر یک انقلاب مردمی آگاه هستند، به همین دلیل ممکن است تصمیم بگیرند در دور بعد به اسرائیل حمله ای جدی نداشته باشند، در عوض از جامعه بین الملل درخواست کنند که برای آتش بس با اسرائیلی ها میانجیگری نمایند و حداقل در کوتاه مدت از درگیری همه جانبه با اسرائیل خودداری کنند
حمایت آمریکا از عملیات نظامی اسرائیل در لبنان
به گفته مقامات اسرائیلی و آمریکایی، مقامات ارشد کاخ سفید علیرغم اینکه در جلسات عمومی از دولت اسرائیل می خواهند حملات را کاهش دهد، ولی پشت پرده از تصمیم این کشور برای افزایش فشار نظامی علیه حزب الله حمایت می کنند
اموس هوخشتاین مشاور رئیس جمهور و برت مک گورک هماهنگ کننده کاخ سفید در امور خاورمیانه، در هفته های اخیر به مقامات بلندپایه اسرائیل اعلام کردند که ایالات متحده با استراتژی نتانیاهو برای تغییر تمرکز نظامی اسرائیل از جنوب به شمال علیه حزب الله موافق است
اما باوجود حمایت کاخ سفید، همه در داخل دولت با تغییر استراتژی اسرائیل موافق نیستند. تصمیم بر تمرکز نظامی روی حزب الله باعث شکاف در دولت ایالات متحده و مخالفت افرادی در داخل پنتاگون، وزارت امور خارجه و سازمان های اطلاعاتی شده است که معتقدند اقدام اسرائیل می تواند نیروهای آمریکایی را به یک درگیری دیگر در خاورمیانه بکشاند
در تماس ها و ملاقات هایی که اواسط سپتامبر بین مقامات اسرائیلی و آمریکایی انجام شد، مقامات اسرائیلی اعلام کردند که ارتش این کشور درحال آماده سازی برای انتقال تمرکز نظامی از جنوب به شمال است. هوخشتاین و مک گورک در این گفتگوها زمان را برای انجام چنین اقدامی مناسب دانستند، به خصوص که حزب الله در ماههای اخیر به طور قابل توجهی تضعیف شده است
حزب الله اعلام کرده بود که تنها در صورت برقراری آتش بس بین اسرائیل و حماس دست از موشک پراکنی برمی دارد. ارزیابی آمریکایی ها در ان مقطع این بود که حماس به این زودی ها با آتش بس موافقت نمی کند، پس می توان تمرکز بیشتر را بر حزب الله گذاشت و جبهه لبنان را از غزه جدا کرد
مقامات آمریکایی دقیقا از برنامه ریزی اسرائیل اطلاع نداشتند ولی ضمن حمایت از اسرائیل، خواستار احتیاط شدند. آنها هشدار دادند که اگر اسرائیل بیش از حد پیش رود، ممکن است جنگی منطقه ای دربگیرد
هوخشتاین، مک گورک و دیگر مقامات ارشد امنیت ملی آمریکا، عملیات اسرائیل در لبنان را لحظه ای تعیین کننده در تاریخ توصیف می کنند؛ لحظه ای که می تواند خاورمیانه را به سمت بهتر شدن ببرد. اسرائیل ساختار فرماندهی ارشد حزب الله را در لبنان از بین برده و توانایی این گروه و ایران را تضعیف کرده است؛ بنابراین این درگیری می تواند فرصتی برای کاهش نفوذ ایران در لبنان و در کل منطقه باشد
برخورد دو جریان در خاورمیانه؛ کدامیک پیروز است؟
در ماههای آینده روشن می شود که آیا حمله اسرائیل به حزب الله و متعاقب آن حمله موشکی ایران به اسرائیل، باعث تداوم چرخه بی امان خشونت در خاورمیانه می شود؟ یا نتایج مثبتی در پی داشته و موجب مهار تجاوزات ایران می گردد؟
خاورمیانه صحنه برخورد دو جریان است: یکی ایران و نیروهای نیابتی اش که خواهان نابودی اسرائیل و برقراری یک اسلام رادیکال انقلابی هستند و یکی دیگر جریانی که خواهان مقابله و مهار جاه طلبی های ایران است و می کوشد زمینه را برای ظهور خاورمیانه ای پویا و صلح آمیز مهیا کند. توافق ابراهیم محصول کوشش های جریان دوم است که اگر ادامه یابد می تواند به عادی سازی روابط اسرائیل و سعودی انجامیده و زمینه تشکیل کشور فلسطین را فراهم کند
با توجه به تهدیدات واقعی و فوری جنگی گسترده، تحقق رؤیاهای جریان دوم در کوتاه مدت غیرممکن به نظر می رسد. تغییر خاورمیانه در جهت مثبت، رویدادی زمان بر است. یادآوری این نکته ضروری است که اروپا پس از قرن ها درگیری و پس از ویرانی حاصل از دو جنگ جهانی، در نهایت مسیر صلح و پیشرفت خود را پیدا کرد؛ هنوز هم با جنگ روسیه علیه اوکراین، داستان حرکت اروپا به سوی صلح به پایان نرسیده است. همچنین در دوران جنگ سرد که بیش از چهل سال طول کشید، ایالات متحده و متحدانش برای مهار و مقابله با شوروی، رویکردی صبورانه در پیش گرفتند و در نهایت موفق شدند این کشور را از نظر نظامی بازدارند و صلح و رفاه را گسترش دهند
رویکرد کنونی نسبت به ایران باید از ان مدل الهام گرفته شود. مقابله، بازدارندگی و منزوی کردن تهران، در طول زمان می تواند سبب خیزش مردم آن کشور شود. بنابراین اینکه کشته شدن نصرالله را نقطه عطفی در تاریخ خاورمیانه بدانیم، زود است؛ ولی نمی توان کتمان کرد که تحولات اخیر فرصت مناسبی را برای مبارزه با جاه طلبی های ایران در اختیار اسرائیل و متحدانش قرار داده است
در میان تشدید تنش های فعلی، چند عامل سبب ایجاد امید در بلند مدت می شود: نخست کشته شدن نصرالله که استفاده ایران از نیروهای نیابتی اش علیه دیگر کشورها را با مشکل مواجه می کند
پس از ترور سردار سلیمانی در سال 2020 توسط آمریکا ،نصرالله از نظر اهمیت در محور مقاومت، پس از رهبر ایران در جایگاه دوم قرار داشت. در نزدیک به چهار دهه جنگی که نصرالله با اسرائیل داشت، به موفقیت هایی دست یافته بود و زرادخانه بزرگ خود را به سمت اسرائیل نشانه رفته بود. مرگ او بهترین فرصت برای ضربه زدن به ایران است
دومین عامل شکنندگی اقتصادی ایران و غریزه جمهوری اسلامی برای حفظ بقای خود است. جاناتان پانیکوف عضو شورای اتلانتیک توضیح می دهد که دستگاه حاکمه ایران در مورد شدت پاسخگویی به اسرائیل دچار دودستگی شده است. سپاه و دیگر تندروها از واکنش تهاجمی تر برای ایجاد بازدارندگی و تقویت حزب الله دفاع می کنند. انها افرادی هستند که برای انجام حمله موشکی روز سه شنبه به اسرائیل، به رهبری فشار آوردند
ولی مسعود پزشکیان رئیس جمهور اصلاح طلب ایران اقدامات تنش زای اسرائیل را تله ای از سوی این کشور برای کشاندن پای ایران به جنگی گسترده می بیند. او همچنین اجتناب از درگیری مستقیم با اسرائیل را برای ترمیم اقتصاد بیمار ایران و کاهش تحریم های غرب، مهم و ضروری می داند
اسرائیل ایران را در موقعیتی قرار داده است که در هر حال بازنده بازی است. اگر از تشدید تنش بپرهیزد و به اسرائیل ضربه نزند، اعتبار خود را نزد گروههای نیابتی اش از دست می دهد زیرا این گروهها معتقدند که ایران به اندازه کافی برای کمک به آنها تلاش نکرده است. از سوی دیگر تشدید تنش می تواند منجر به حملات تلافی جویانه اسرائیل به ایران (از جمله حمله به تأسیسات اتمی این کشور) شود
اقدامات اخیر اسرائیل وجهه دستگاه اطلاعاتی این کشور را احیا کرده و توانایی این کشور برای بازدارندگی دشمنان را تقویت نموده است. هر دو مورد –قدرت بازدارندگی و دستگاه اطلاعاتی اسرائیل- بعد از حمله 7 اکتبر و کشته شدن 1200 اسرائیلی زیر سؤال رفته بود
این قدرت اطلاعاتی اسرائیل بود که باعث شد تعامل این کشور با حزب الله تغییر کند. اطلاعات دقیقی که در اختیار اسرائیل قرار گرفت، به این کشور امکان داد تا فؤاد شکر یکی از ستون های مهم حزب الله را بکشد، هزاران وسیله ارتباطی این گروه را منفجر کند و از مکان دقیق نصرالله باخبر شود
عامل دیگر ان است که هیچ یک از کشورهایی که توافق ابراهیم را امضا کردند از توافق جدا نشده و روابط خود را با اسرائیل قطع نکرده اند. گرچه بسیاری از کشورها از جمله امارات به دلیل ترسی که از نیابتی های ایران دارند، بدنبال بهبود روابط خود با تهران هستند؛ ولی همچنان باور دارند که در آینده اسرائیل برخلاف خواست ایران، بیش از پیش در خاورمیانه ادغام خواهد شد
ایران برای جنگ با اسرائیل آماده نیست
حمله روز سه شنبه ایران به اسرائیل، یادآور حمله 13 آوریل بود. 13 آوریل ایران با صدها موشک و پهپاد اسرائیل را هدف قرار داد و برای اولین بار در تاریخ دو کشور، مستقیما به اسرائیل حمله کرد. حمله اخیر نیز مشابه حمله 13 آوریل بیشتر جنبه نمایشی داشت تا جنبه اثربخشی و تلفات کمی برجای گذاشت. در حمله آوریل تنها یک دختر عرب اسرائیلی مجروح شد و در حمله سه شنبه نیز تنها یک کارگر فلسطینی در کرانه باختری جان خود را از دست داد. در هر دو حمله آسیبی به غیرنظامیان اسرائیلی وارد نشد؛ گرچه احتمال می رود که در حمله سه شنبه به دلیل استفاده ایران از موشک های پیشرفته تر، خسارات بیشتری وارد شده باشد
اکنون نیز همچون ماه آوریل، ایران تمایلی به وارد شدن به جنگ ندارد و امیدوار است که تنش و درگیری پایان یابد؛ ولی این بار رهبری حاضر شد ریسک جنگ را به جان بخرد. طی یک ماه گذشته ایران شاهد تخریب ساختار فرماندهی حزب الله و کشته شدن رهبر آن حسن نصرالله بود و وجهه و اعتبار ایران درحال ازدست رفتن بود؛ پس آقای خامنه ای تصمیم خود را برای تقویت اعتبار ضد اسرائیلی خود گرفت. گذر زمان نشان خواهد داد که این تصمیم چقدر درست و مؤثر بوده است
پس از رگبار موشکی ایران به اسرائیل، نتانیاهو اعلام کرد که ایران مرتکب اشتباه بزرگی شده و هزینه آن را خواهد داد. نفتالی بنت نخست وزیر سابق اسرائیل از نتانیاهو خواست به سایت های هسته ای و انرژی ایران حمله کند و مدعی شد که این اقدام می تواند باعث خیزش ایرانیان و سرنگونی جمهوری اسلامی شود. بنت افزود که اسرائیل در نیم قرن گذشته هیچ فرصتی بهتر از این برای تغییر بنیادین منطقه نداشته است
ایران لحظات ترسناکی را سپری می کند. آقای خامنه ای مدتهاست که استراتژی «نه صلح و نه جنگ» را در پیش گرفته است؛ از شبه نظامیان منطقه ای مخالف غرب و اسرائیل حمایت می کند ولی از وارد شدن به جنگ نیز خودداری می ورزد. اما او اکنون ناخواسته خود را در آستانه جنگ می بیند؛ این درحالی است که ایران برای جنگی همه جانبه آمادگی ندارد. جامعه ایران که از نظر اقتصادی به شدت تحت فشار است، با رهبران کشور در دشمنی با اسرائیل همدل و همسو نمی باشد و از سوی دیگر توانایی نظامی ایران با زرادخانه پیشرفته اسرائیل هیچگونه همخوانی ندارد. ایران از قابلیت دفاع هوایی قابل توجهی برخوردار نیست و روسیه برای کمک به آن هیچ گامی برنداشته است. یکی از منابع نزدیک به ارتش به من گفت: «ما نیروی هوایی نداریم؛ نمی دانم مقامات چگونه فکر می کنند»
دیپلمات های ایرانی می گویند که حملات روز سه شنبه ایران بر اساس ماده 51 منشور سازمان ملل، برای دفاع از خود بوده است. عباس عراقچی وزیر امور خارجه ایران گفت که کشورش «تنها سایت های نظامی و امنیتی» را هدف قرار داده است؛ سایت هایی که اسرائیل از آنها برای حمله به غزه و لبنان استفاده می کند (ولی در اینجا ادعای دفاع از خود جایی ندارد چون غزه و لبنان جزء خاک ایران نیست). عراقچی افزود: «ایران دو ماه منتظر بود تا در غزه آتش بس برقرار شود ولی موضوع آتش بس اکنون دیگر منتفی است»
دیگر شخصیت های نظام واکنش های شدیدتری داشتند. احمد وحیدی رئیس سابق نیروی قدس سپاه گفت: «ما می توانستیم تل آویو و حیفا را به ویرانه تبدیل کنیم اما این کار را نکردیم. اگر اسرائیل اشتباه کند ممکن است تصمیم خود را تغییر دهیم و تل آویو را یک شبه به ویرانه تبدیل کنیم»
در هفته های گذشته اقدامات اسرائیل علیه حزب الله، قوی ترین نیروی نیابتی ایران را خنثی کرده و تهدید موشک های حماس و حزب الله که از دو سو به سمت اسرائیل نشانه رفته اند، کمتر از همیشه شده است. برخی از ناظران این لحظه را با سال 1967 مقایسه می کنند، زمانی که اسرائیل در جنگ شش روزه، اردن، سوریه و مصر را قاطعانه شکست داد
اسرائیل ظاهرا کارت های زیادی در دست دارد؛ می تواند همان رویکردی را که ماه آوریل به درخواست بایدن در پیش گرفت، این بار نیز در پیش گیرد. اما بایدن در دو روز گذشته به طرز عجیبی سکوت کرده است؛ گرچه می دانیم که نتانیاهو در موقعیت فعلی از هیچکس حرف شنوی ندارد
مترجم: فاطمه رادمهر
messages.comments