ماه ژانویه که دونالد ترامپ وارد کاخ سفید شد، ذهنیت اصلی او فشار بر ایران نبود. او با پرهیز از توهین و جنگ لفظی، گفت که قصد آمریکا تغییر رژیم ایران نیست؛ می خواهد با تهران به توافق برسد و دستیابی به تسلیحات هسته ای را تنها خط قرمز خود در رابطه با ایران می داند. از سمت ایران نیز سیگنال های مشابهی ارسال شد و به نظر می رسید که رویکرد جدید ایران، مذاکره مستقیم با ترامپ است. ولی اکنون از آنجا که ترامپ توجهی به مسئله ایران نشان نمی دهد، پنجره مذ اکره به سرعت درحال بسته شدن است و هر آن احتمال می رود که پرونده ایران به دست نئومحافظه کارانی بیفتد که در دور اول ریاست جمهوری ترامپ، مانع از دستیابی به توافق شدند
همانگونه که در اوت سال گذشته نوشتم، ترامپ در دور اول ریاست جمهوری خود، علیرغم لفظی های تند و تهدیدهای نظامی اش، واقعا بدنبال توافقی جدید با ایران بود. اما تندروهایی همچون مایک پمپئو و جان بولتون که می خواستند اوضاع را به سمت جنگ سوق دهند، به او توصیه های بدی کردند. آنها ترامپ را فریب دادند و این تصور را در او ایجاد کردند که با تشدید تحریم ها، می تواند ایران را درهم شکسته و مجبور کند تا در برابر خواسته های امریکا تسلیم شود
ترامپ خواهان توافق بود و فشار بر ایران را قبل از مذاکرات، کاملا منطقی می دانست. اما هرکسی که اندک شناختی از ایران داشت، می دانست طرح خواسته های حداکثری و تسلیم کامل ایران در کنار تحریم های خفه کننده، استراتژی بود که به مذاکره ختم نمی شد، بلکه به جنگ می رسید
سال 2024 لحنی که ترامپ در مورد ایران در پیش گرفت، بسیار متفاوت بود؛ دیگر نشانه ای از تغییر رژیم، مطالبات حداکثری و توهین در سخنان او وجود نداشت. در عوض او بر تمایل خود برای رسیدن به توافق و صلح با ایران تأکید می کرد. معاون وی در یک برنامه تلویزیونی، استدلالی استراتژیک علیه جنگ با ایران مطرح کرد و گفت «منافع آمریکا در این است که با ایران وارد جنگ نشویم و در این زمینه منافع ما با اسرائیل همراستا نیست». این اظهارات قطعا سبب خوشحالی نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل نشد
ترامپ با انتقاد علنی از تندروهایی مانند پمپئو، جان بولتون و نیکی هیلی و اخراج برایان هوک، نشان داد که متوجه شده است که این افراد در دور اول ریاست جمهوری، مشاوره های بدی به او دادند و او را به سمت اتخاذ سیاست اشتباهی راهنمایی کردند؛ پس باید رویکرد متفاوتی در پیش بگیرد. پسر ترامپ (دونالد ترامپ جونیور) نیز در کارزار انتخاباتی پدر، قول داد که در دور دوم ریاست جمهوری ترامپ، نئومحافظه کاران از دولت حذف شوند. حتی هنگامی که ترامپ رسما فشار حداکثری علیه ایران را بازگرداند، بر رویکرد جدید خود تأکید کرد؛ سعی نمود فشار حداکثری را کم اهمیت جلوه دهد و اعلام کرد که از امضای این سند رنجیده و ناراضی است
گرچه ترامپ خواهان توافق با ایران است، ولی در هفته های اخیر کاملا مشخص شده است که موضوع ایران در اولویت برنامه های او نیست. با وجود پرونده هایی همچون اوکراین، غزه و اختلافات آمریکا با مکزیک و کانادا، بحران ایران هنوز فوریت کافی را برای ترامپ پیدا نکرده است و هر چیزی که در اولویت نباشد، در اختیار دیگرانی قرار می گیرد که ممکن است در سیاست خارجیِ «اول آمریکا»، با ترامپ هم نظر نباشند. پرونده ایران در حال حاضر در دست شورای امنیت ملی آمریکا است که برخی چهره های جنگ طلب در آن حضور دارند. سیاستی که این شورا دنبال می کند ،مشابه با استراتژی مایک پمپئو و جان بولتون در سال 2018 است
بین انچه ترامپ پیش از این گفته بود و انچه در یادداشت شورای امنیت ملی آمریکا آمده است، همخوانی وجود ندارد. درحالی که ترامپ تنها سلاح هسته ای را خط قرمز خود اعلام کرده بود، در این یادداشت خواسته های بسیاری آمده که بسیاری از آنها همان 12 خواسته ای است که پمپئو در دور اول ریاست جمهوری ترامپ مطرح کرده بود. یادداشت نه تنها تسلیحات هسته ای را برای ایران غیرمجاز می داند، که «توانایی ساخت تسلیحات هسته ای» را ممنوع اعلام می کند؛ این بدان معناست که کل فرایند غنی سازی هسته ای زیر سؤال رفته است. ممنوعیت غنی سازی، دقیقا همان خواسته اسرائیل است که می خواهد از این طریق هرگونه امکان دیپلماسی را با ایران از بین ببرد
شورای امنیت ملی آمریکا همچنین به موضوع موشک های بالستیک قاره پیمای ایران و خنثی سازی شبکه های نیابتی این کشور می پردازد و آنها را در اولویت خواسته های آمریکا قرار می دهد. این شورا ضمن کارزاری برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران، خواهان اعمال مجدد تحریم های سازمان ملل تحت مکانیسم ماشه می شود
تناقض گسترده ای که بین اهداف اعلام شده ترامپ و سیاست شورای امنیت ملی آمریکا وجود دارد، سبب درنگ ایران شده و آقای خامنه ای را بر آن داشته است تا ایده مذاکره مستقیم با آمریکا را کنار بگذارد. در پی این تصمیم رهبری، رئیس جمهور اصلاح طلب ایران که در کارزار انتخاباتی خود وعده آغاز گفتگو با امریکا را داده بود، دست از هرگونه اقدام کشید. ایران از دو جهت نگرانی دارد: نخست اینکه نئومحافظه کاران در کاخ سفید تلاش های دیپلماتیک را خراب کنند (همان کاری که سال های 2019 تا 2020 انجام دادند) و دوم اینکه ترامپ به محض آغاز مذاکرات هسته ای، مسائل دیگری را مطرح کند که ایران آن مسائل و موضوعات را غیرقابل مذاکره می داند
گرچه موقعیت منطقه ای ایران پس از سقوط بشار اسد در سوریه و تضعیف حزب الله، تضعیف شده است؛ ولی در موضوع هسته ای قضیه فرق می کند. ایران برنامه هسته ای خود را به شدت گسترش داده است. آژانس بین المللی انرژی اتمی گزارش می دهد که ایران حدود 275 کیلوگرم اورانیوم غنی شده 60 درصدی انباشته کرده است که برای تولید شش سلاح هسته ای کافی است. ایران تضعیف شده ولی هنوز به نقطه تسلیم نرسیده و اقتصادش در آستانه فروپاشی قرار نگرفته است. احیای فشار حداکثری، نه تنها تهران را به سمت سرمایه گذاری بیشتر در برنامه هسته ای خود سوق می دهد که صداهای طرفدار ساخت بمب را تقویت می کند
در شرایطی که آمریکا به اسرائیل سلاح داده و از نسل کشی این کشور علیه مردم غزه حمایت می کند، و در شرایطی که اسرائیل بدون هیچ واکنشی از سوی غرب، به تصرف اراضی کرانه باختری، لبنان و سوریه ادامه می دهد و در نظم جدید جهانی، به نظر می رسد که هر کشوری تنها به فکر خود است و هرکاری که دوست دارد انجام می دهد، درخواست تسلیم کامل هسته ای ایران به جای دستیابی به یک توافق متوازن، شدنی نیست و زمینه را برای جنگ فراهم می کند
اظهارات ترامپ در طول سال گذشته نشان می دهد که او به این درک رسیده است؛ ولی تا زمانی که پرونده ایران در اولویت برنامه های وی نباشد –ترامپ هنوز یک نماینده در امور ایران منصوب نکرده و ایرانیان نمی دانند باید با چه کسی ارتباط برقرار کنند- نئو محافظه کاران که معمولا سیاست های سخت گیرانه و جنگ طلبانه دارند، کنترل صحنه سیاسی را در دست خواهند گرفت و این موضوع باعث می شود که فرصت دیپلماسی و مذاکره با ایران از بین برود
این بحران تا ماه ژوئن غیرقابل حل خواهد شد. بندهای غروب در برجام، ماه اکتبر منقضی می شود و اروپاییان احتمالا ماه ژوئن مکانیسم ماشه را فعال خواهند کرد؛ امری که در صورت وقوع باعث می شود ایران خروج خود را از معاهده منع گسترش سلاح هسته ای اعلام کند. بنابراین تنها سه ماه برای مذاکره باقی مانده است؛ اگر مذاکرات شکست بخورد، تحریم های سازمان ملل دوباره برقرار می شود و ایران به طور کامل از npt خارج می گردد. در آن مرحله دیگر کسی درباره قطعی بودن وقوع درگیری تردیدی ندارد و تنها مسئله، زمان جنگ است
از اواسط دهه 1990 اسرائیل تلاش کرده است تا ایران را به اولویت اصلی امنیت ملی آمریکا تبدیل کند و به طور مرتب برنامه هسته ای ایران را تهدید به اقدام نظامی نماید. هدف اسرائیل این بوده است که موضع واشنگتن را در برابر ایران سخت تر کند و در صورت امکان آمریکا را وارد جنگ با ایران نماید؛ زیرا خود به تنهایی توانایی لازم برای نابودی تأسیسات هسته ای ایران را ندارد
با تضعیف قدرت بازدارندگی ایران، دولت نتانیاهو که از سوی آمریکا هیچ محدودیتی را پیش روی خود نمی بیند، تمایل بیشتری برای حمله به ایران پیدا کرده است. اسرائیل معتقد است که می تواند بدون اینکه واشنگتن را درگیر یک باتلاقی دیگر در خاورمیانه کند، عواقب حمله به ایران را مدیریت نماید. تا زمانی که ترامپ توجه ویژه ای به حل پرونده ایران نداشته باشد، پنجره جنگ با اسرائیل باز خواهد ماند؛ در نتیجه دور نگه داشتن ایران از اولویت ها و دستور کار مستقیم ترامپ، استراتژی مطلوبی برای اسرائیل است
اما اسرائیل دچار یک اشتباه محاسباتی شده است. این کشور علیرغم دریافت 23 میلیارد دلار کمک نظامی از آمریکا ،نتوانست حماس را در همسایگی خود از بین ببرد و برای حل این مشکل نیاز به آمریکا دارد. اساسا یکی از دلایلی که ترامپ از موضوع ایران منحرف شده، تمرکز او بر غزه است. ایران گرچه تضعیف شده ولی هنوز ظرفیت پرتاب صدها موشک پیشرفته به اسرائیل و پایگاه های آمریکایی را در منطقه دارد
اسرائیل در 15 ماه گذشته موازنه منطقه ای را به نفع خود تغییر داده ولی هنوز نمی تواند برنامه هسته ای ایران را بدون کشاندن پای آمریکا به معرکه، نابود کند. در حال حاضر ترامپ ممکن است از موضوع ایران منحرف شده باشد؛ ولی در صورت وقوع جنگ، این ایران است که تمرکز آمریکا را از دیگر اولویت های استراتژیک این کشور -از شرق آسیا گرفته تا مرکز مکزیک- منحرف می کند
ترامپ در سخنرانی تحلیف خود، پرافتخارترین میراث خویش را «متحد کردن» و «صلح طلبی» خواند. افراد نزدیک به او مدعی هستند که ترامپ به دریافت جایزه صلح نوبل چشم دارد. اکنون او فرصتی منحصر به فرد برای دستیابی به توافق با تهران در اختیار دارد؛ اما اگر رسیدگی به پرونده ایران را به نئو محافظه کاران شورای امنیت واگذار کند، این فرصت تبدیل به بحران شده و میراث او ممکن است از صلح به جنگ تغییر کند
مترجم: فاطمه رادمهر
نظر شما