سرنگونی هواپیمای روسیه با شلیک موشک از جتهای ترکیه تا حدودی قابل پیشبینی بود، هم به دلیل تمرکز نیروهای مخالف رژیم سوریه از همه نوعش در نزدیکی مرزهای ترکیه ، هم به دلیل حساسیت دولت آنکارا که حضور نظامی روسیه در سوریه را بیش از پیش به ضرر سیاست خود مبنی بر سرنگونی هر چه زودتر رژیم اسد میدید و هم به لحاظ اتفاقات و هشدارها و جنگ تبلیغاتی که در این زمینه (نقض حریم هوایی ترکیه) میان آنکارا و مسکو جریان داشت. در همین راستا، به رغم عضویت ترکیه در ناتو، واشنگتن که خود با مسکو به توافقات و تنظیماتی در رابطه با تبادل اطلاعات در زمینه مسیر و حرکت پرواز هواپیماهای جنگی روسیه و ائتلاف برای ممانعت از برخورد آنها دست یافته بود، نتوانست ترکیه را متقاعد کند که آن هم به این توافقات بپیوندد و ضریب ریسک را در حریم هوایی در مرزهای مشترک کم کند.
دستیابی به این واقعیت که هواپیمای روسی در قلمرو سوریه در حال پرواز بوده یا وارد قلمرو ترکیه شده بوده، نیازمند پایان یافتن تحقیقاتی است که در جریان است.
با این همه نه اقدام ترکیه در فراخواندن جلسه فوقالعاده ناتو و نه اظهارات تند ولادیمیر پوتین مبنی این که ترکیه از پشت خنجر زده است، به نظر نمیرسد که تحولات را وارد مرحله شدیدتر و کشمکشهای جدیتری بکند و بیشتر شاید معطوف به قبولاندن مسئولیت به طرف مقابل و احتمال اذعان و عذرخواهی و شاید حتی دستیابی به برخی هماهنگی و ملاحظات بیشتر باشد.
پیش از این هم بحران سوریه با چنین مسائل حاشیهای روبرو بوده است. در تابستان ۱۳۹۱ هواپیماهای ترکیه وارد حریم هوایی سوریه شدند که سوریه یک فروند آنها را سرنگون کرد. در آن زمان هم بلافاصله جلسه ناتو تشکیل شد. حضور موشکهای پاتریوت ناتو در ترکیه به دلیل خطرات ناشی از بحران سوریه نیز مدتی بعد از خوابیدن سر و صداها منتفی شد و این موشکها به بیرون از ترکیه انتقال داده شدند.
غرب و روسیه در حال حاضر اولویت را به مبارزه و مقابله با داعش دادهاند. در چنین شرایطی بازشدن یک جبهه جدید در میان این ائتلاف نیمبند، قبل از همه به سود داعش تمام خواهد شد. ضمن این که ترکیه در این رویارویی باید ملاحظات و درنگهای ناتو را هم ملحوظ کند.
از دیگر سو، مناسبات اقتصادی و سیاسی روسیه و ترکیه هم فراتر از آن است که به سادگی بتوان با دامنزدن به این کشمکش به آن آسیب رساند. آنکارا پیوسته نزدیکی به چین و روسیه را به عنوان اهرمی برای فشار به اتحادیه اروپا به کار گرفته و روسیه نیز در بحران اوکراین از بیطرفی ترکیه و نپیوستن آن به تحریم غرب استقبال کرده است و در صدد بسط رابطه با این کشور بوده است.
صحبتهای دیروز دیوید کامرون، نخستوزیر بریتانیا با احمد داوداوغلو و تشویق او به گفتوگوی سریعتر با مسکو و سفر روزهای آتی اولاند به مسکو هم احتمالا در جهت کاهش تنش و بسط گفتوگوی بیشتر میان مسکو و آنکارا عمل خواهد کرد. عدم تمرکز و جانبداری اوباما و اولاند در ملاقات دیروز بر مسئله سرنگونی هواپیمای روسی، فراخواندن طرفین به خویشتنداری، تمرکز بر مهار داعش و دستیابی به راهحل سیاسی در سوریه هم، گام درستی برای کاهش تنش در این زمینه بود.
با این همه، خود حادثه دیروز خطرناکبودن تداوم بحران در سوریه و نیز لزوم مهار آن در کوتاه مدت و ختم آن در بلندمدت را گوشزد میکند. به خصوص اینکه روسیه ، هم با توجه به منفجرشدن هواپیمای مسافربریاش بر فراز سینا و هم به دلیل حادثه دیروز بیش ازپیش متوجه شده است که مشارکت نظامیاش در بحران سوریه با تهدیداتی توام خواهد بود و بدون تمرکز بر یک راه حل سیاسی، لزوما به نتیجه مطلوبی نخواهد رسد.
در رسیدن به چنین راه حلی لازم است که آنکارا جدیتر از گذشته از (داعش) فاصله بگیرد و با آن از در مقابله درآید و مهار آن را به اولویت اول خود بدل کند، همچنین باید میان تروریست خوب و بد تفاوت قائل نشد، النصره و احرار شام و غیره را تافته جدا بافته تلقی نکرد و بالتبع وارد همکاری مستقیم و غیرمستقیم با آنها هم نشد، آن گونه که این روزها در بحث میان آمریکا و سعودی و قطر بر سر تهیه فهرست گروههای خوب و بد مخالف رژیم سوریه مطرح میشود. از دیگر سو، نه غرب ، ترکیه و سعودی و نه ایران و روسیه ، اگر در حل بحران جدی باشند، نمیتوانند بر حداکثر خواستهایشان باقی بمانند.
در مجموع، حادثه دیروز در مرز ترکیه و سوریه، به رغم منفیبودنش و شاید تشدید لفاظیها در چند روز آینده، میتواند تاثیری مثبت بر هماهنگیها در مقابله با داعش و نیز تشدید تلاشها برای دستیابی به راهحلهای کوتاهمدت و بلندمدت برای بحران سوریه باقی بگذارد.
حبیب حسینی فرد
messages.comments