twitter share facebook share ۱۳۹۶ اردیبهشت ۰۶ 996

بعثت یعنی برخاستن؛ خوانشی دوباره و چندباره از دین؛ دینی که هر بار مقرر می‌شد تا در خدمت انسان - تعبیر امام موسی صدر- باشد اما با کمال تأسف توسط متولیان به انحراف می‌رود و انسان را به خدمت خویش می‌گیرد.

برخاستن انسانی از انسان‌ها به نمایندگی از همه آدمیان تا برای چندمین‌بار برضد مصادره دین به نفع قدرت، ثروت و شهوت برآشوبد و متولیان دین انحرافی را به مبارزه بخواند.

اما و هزار اما که این دین نیز بسان ادیان پیشین به آسیب‌هایی همانند آن‌ها گرفتار شد؛ آسیب‌هایی همچون جابه‌جایی بنیان‌ها و بنیادها با قالب‌ها و شکل‌ها، به خدمت گرفتن انسان‌ها، انحراف در اهداف، دُگماتیزم در فهم، استبداد و بسیاری دیگر از آسیب‌ها که دین را با ناکارآمدی مواجه کرده است.

بعثت پیام‌هایی داشت که یا شنیده نشد و یا در کوتاه‌مدت به فراموشی سپرده شد؛ پیام‌هایی چون آزادی، امنیت، عدالت، اخلاق، کرامت و در یک کلمه به رسمیت شناختن هویت انسان بما هو انسان.

قرآن در سوره قریش خداوندی خدا را به دو نعمت مهم امنیت اقتصادی و امنیت اجتماعی گره می‌زند و خدا را این‌گونه تعریف می‌کند: «الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» خدایی که در این آیه معرفی می‌شود خدایی است که از مسیر دین می‌خواهد رفاه اقتصادی ایجاد کند و امنیت اجتماعی را ارزانی بدارد.

در جاهایی دیگر از اینکه دین پلی برای سیطره بر انسان‌ها باشد و یا انسان‌ها به خدمت گرفته شوند تحذیر داده می‌شود و این غرض مهم را با آیاتی که خطابش پیامبر است این‌گونه بازتاب می‌دهد: «وَمَا أَنْتَ عَلَیهِمْ بِوَکیلٍ» یا «نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا یقُولُونَ وَمَا أَنْتَ عَلَیهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَکرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ یخَافُ وَعِیدِ»؛ «لَسْتَ عَلَیهِمْ بِمُصَیطِرٍ».

این دین که آمده بود نردبان آسمان باشد و تمدن انسانی بسازد پس از یک اوج قابل تحسین توسط متدینان نابخرد چنان به حضیض می‌افتد که در جهان به نمادی برای خشونت تبدیل می‌شود. این دین پیام‌های زیبایی داشت که یا شنیده نشد و یا پس از شنیده شدن در کوتاه‌مدت به فراموشی سپرده شد؛ پیام‌هایی چون:

1. آزادی انسانی؛ 2. اخلاق محوری؛ 3. امنیت انسانی؛ 4. عدالت در جامعه انسانی؛ 5. برابری انسانی؛ 6. هویت و کرامت انسانی.

در بعثت سخن از نفی طبقات اجتماعی گفته شد و قرار بود دستگاه الوهیت انسانی برچیده شود؛ در بعثت قرار بود جامعه از امینت برخوردار شود و حقوق انسان‌ها به رسمیت شناخته شود؛ در بعثت قرار بود اخلاق‌گرایی اصالت پیدا کند و همه‌چیز بر محور اخلاق بچرخد اما افسوس و صد افسوس نه‌تنها اخلاق بر صدر ننشست که تکلیف‌گرایی محوریت یافت؛ نه‌تنها آلهه‌های انسانی برچیده نشدند بلکه به تکثیر آلهه‌ها رسیدیم؛ نه‌تنها امنیت تأمین نشد بلکه استبداد در لباس دین درآمد و رنگ تقدس و جاودانگی گرفت و...

آیا نیازی به خوانش دوباره پیداکرده‌ایم....

نویسنده: علی شفیعی

منبع: دین انلاین

نظر شما