twitter share facebook share ۱۳۹۹ فروردین ۰۵ 1552

چندی پیش مطلبی با عنوان (عصر ارتباطات چه راحت خرافات را می‌روبد) در برخی کانالهای تلگرامی منتشر شد. نویسنده در این نوشتار، «نماز باران» را داستانی می‌داند که سالها در کتابها می‌خواندیم و باورمان می‌شد اما در طول یک دهه‌ی خشکسالی کشورمان، به خاطر ظهور عصر ارتباطات، دیگر کسی جرأت برپایی آن را نداشت زیرا به طرفةالعینی خبرِ آن نماز و نتیجه‌اش  به سرتاسر جهان مخابره می‌شود و در صورت ناکامی، غیر واقع بودن مناسک اینچنینی بر همگان آشکار می‌گردد!

نماز استسقاء چیست؟ آیا در ده‌ی اخیر، این نماز اقامه نشده؟ در صورت اقامه نتیجه چه بوده؟

در پاسخ به این سوالات، در نشستی حقیقت را از محضر استاد گرانقدر سید جعفر حسینی شیرازی جویا شدیم.

بسم الله الرحمن الرحیم
در آغاز سخن، مواردی را شاهد می‌آورم که نماز باران در سالهای اخیر خوانده شده:
۱. در ۵ بهمن ۱۳۹۶ در ننگرهار افغانستان

2. در ۱۶بهمن سال ۱۳۹۶ در مشهد

3. در ۲۷ اذر سال ۱۳۹۶ در تمام مساجد عربستان

۴. 29دی ماه سال 1396 در قم

 با یک جستجو در گوگل می‌توان موارد زیادی از اقامه نماز باران را یافت که در همین سالیان اخیر اقامه شده که تمام استدلال نویسنده محترم بر این گزاره خطا استوار است.

در ادامه بحث را در چهار محور دنبال می‌کنیم.

یکم. باران در قران و ارتباط ان با امور غیبی

{وَيَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ وَلَا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ؛}[1] «و ای قوم من ، از پروردگارتان آمرزش بخواهید ، سپس به درگاه او توبه کنید [ تا ] از آسمان بر شما بارش فراوان فرستد و نیرویی بر نیروی شما بیفزاید و تبهکارانه روی بر مگردانید.»

{فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا * يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا * وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهَارًا؛}[2] «و گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او همواره آمرزنده است. * [ تا ] بر شما از آسمان بارانِ پی در پی فرستد. *  و شما را به اموال و پسران ، یاری کند ، و برایتان باغها قرار دهد و نهرها برای شما پدید آورد.»

{وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ؛}[3] « و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند ، قطعاً برکاتی از آسمان و زمین برایشان می گشودیم »

دوم- نماز و دعای استسقاء در مرحله یأس از عوامل طبیعی است.

در گذشته روشهایی برای استخراج یا ذخیره سازی آب و باران وجود داشته که همواره با پیشرفت علوم مختلف، مترقی شده‌اند و امروزه تحت عنوان ابخیزداری مطرح می‌شوند که به کسب و مدیریت منابع آب می‌پردازد. پیشینیان ما با حفر قنات به بهره برداری از منابع اب در دل کویر می‌پرداختند و امروزه با ساخت سدهای عظیم این مهم حاصل می‌شود. تمامی این فعالیتها در آیاتی از قران کریم که به کار، تلاش و کوشش توصیه می‌کند مورد نظر و تایید خداوند است. در سیره امامان، بویژه حضرت علی (علیه السلام) نیز بر این مهم تأکید شده که ایشان با دست خود به حفر چاه و بهره برداری از چشمه، برای ساخت باغ و کشاورزی می‌پرداختند.  

اگر آنچه از روشهای علمی و طبیعی می‌دانستیم انجام دادیم اما باران نبارید و وسایل طبیعی از تامین آب عاجز ماند و دانشمندان و مهندسان نیز کاری از دستشان برنیامد حال چه باید کرد؟

آیا باید نا امید شد و بر بخت و تقدیر لعن و نفرین فرستاد و از خدا گله و شکایت نمود؟ و به مردم بگوییم کاری از دست علم بر نمی‌آید خدا هم کاری نمی‌کند پس بروید مأیوسانه بمیرید؟!

این یأس و ناامیدی بر جسم و روان انسان اثار سوء فراوان دارد و جامعه شناسان نیز از دیدگاه خود ان را ویرانگر بنیانهای اجتماعی می‌دانند، پس در این حالت باید امید به رحمت خدا داشت زیرا که تمامی امور در دست قدرت اوست. میتواند دری از غیب بگشاید و اسباب عالم را کن فیکون کند و رحمتش را با اسباب طبیعی بر جهانیان نازل سازد.

در واقع نماز استسقاء عبادتی از نوع دعا، استغفار و یاری طلبیدن از دست قدرت الهی است در وقتی که باران نباریده و دیگر امیدی به ابزارهای علمی برای برطرف کردن کم ابی و خشکسالی نیست.

سوم) آيا غرض از نماز استسقاء اعجاز است يا مهيا شدن وسايل طبيعي؟

 

آیا به ما گفته شده که نماز استسقا بخوانید تا ناگهان بدون سبب ظاهری چاهها پر آب شود، چشمه‌ها بجوشد و رودخانه‌ها جاری گردد؟

یا اینکه نماز استسقا بخوانید تا ابرها باران ببارد؟ (که البته بارش ابر سبب طبیعی پر آبی است.)

طبعا جواب واضح است

ما در نماز استسقا از خدا درخواست باران داریم یعنی درخواست سبب طبیعی فراوانی آب. این بحث ما را به بحث کلی‌تری رهنمون می‌سازد؛

 آیا کاربرد دعا برای اعجاز است یا فراهم شدن اسباب طبیعی؟

حوایج مردم را در نظر بگیرید؛ رزق، ازدواج، بچه‌دار شدن، شفای مریض، خانه‌دار شدن، قبولی دانشگاه و ...

عموما وقتی که برای آنها اسباب مادی سخت می‌شود، دست به دعا برمی‌دارند تا خداوند اسباب طبیعی را فراهم کند. دعا برای اعجاز معمولا در وقتی است که اسباب طبیعی جوابگو نیست مثل مریض لا علاج که مواردش در مقایسه با سایر خواسته‌ها بسیار کم است.

به قول مرحوم اخوی بیش از ۹۰٪ از کسانیکه حوائجشان را در مشهد از امام رضا علیه السلام می‌خواهند به حوائجشان هرچند بعد زمانی می‌رسند. معمولا حوائج بیشتر از نوع مادی واجتماعی است که غالبا از راه طبیعی حل می‌شود چون خدا مسبب الاسباب است و ممکن است بوسیله‌ی دعا اسباب را بشکل طبیعی فراهم کند.

{وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا؛}[4] « و هر کس از خدا پروا کند ، [ خدا ] برای او راه بیرون شدنی قرار می دهد. * و از جایی که حسابش را نمی کند ، به او روزی می رساند ، و هر کس بر خدا اعتماد کند او برای وی بس است. خدا فرمانش را به انجام رساننده است. به راستی خدا برای هر چیزی اندازه ای مقرّر کرده است.»

این آیه ارتباط تقوا با راه‌گشایی و رزق را به روشنی بیان کرده است. مراد این نیست که از آسمان بر او سکه زر ببارد بلکه مخرج، راه‌گشایی و رزق که غالبا از راه طبیعی و من حیث لا یحتسب فراهم می‌گردد.

در نماز طلب باران نیز قانون کلی دعا حاکم است؛ بر دل بندگان ناامید از اسباب طبیعی، بارقه امیدی می‌تابد که دست نیاز به آسمان برمی‌دارند، در مواردی همان وقت دعا به استجابت می‌رسد همانند نماز مرحوم ایت الله سید محمد تقی خوانساری که ماجرای آن را من بشخصه از پیرمردهای قمی شنیدم، و بین مردم قم به تواتر ثابت است. (البته کسی که اطلاع از نماز باران سالهای حاضر ندارد و بدون تحقیق منکر آن می‌شود در حالیکه با سرچی ساده در گوگل پیدا می‌شود! هیچ بعید نیست به خود زحمت تحقیق در نماز باران ذیل را هم ندهد و آن را نیز انکار کند.) در بهار سال ۱۳۲۳ در هنگام حضور متفقین در ایران، به دلیل عدم بارش باران، زمین‌های مساعد اطراف قم که به صورت دیم کشت می‌شد دچار خشکسالی شده بود، مردم قم که چاره‌ای جز خواندن نماز باران ندیدند به سراغ آقایان حجت، صدر و خوانساری رفتند که دو نفر اول در پاسخ مردم گفتند اگر شما وظیفه‌های شرعی خود را بجا آورید، آسمان و زمین دستهایشان بر شما گشوده خواهد بود . اما مرحوم خوانساری با اینکه برخی او را از عدم اجابت دعا برحذر می‌داشتند درخواست مردم را پذیرفت،  دو بار نماز استسقاء خواند که در مرتبه دوم دعا مستجاب شد و باران زیادی بارید.

اما گاهی خشکسالی با بارانهای پراکنده پایان می‌یابد وگاه بر خلاف پیش بینی زودتر تمام می‌شود که این دو حالت اخیر بیشتر به نظر مردم نمی‌آید.  در همین رابطه یکی از بزرگان می‌فرمود: (غالب دعاهای مردم مستجاب می‌شود هنگام بیماری دعا می‌کنیم، همسر می‌خواهیم دعا می‌کنیم، هنگام مشکلات دعا می‌کنیم، هنگام فقر دعا می‌کنیم، فرزند می‌خواهیم دعا می‌کنیم، هنگامیکه مشکلات خانوادگی داریم دعا می‌کنیم و... لکن مشکله‌ی ما فراموشی است زیرا غالبا مصلحت در تاخیر استجابت است آنهم از راه‌های طبیعی لذا وقتی مشکل حل می‌شود از دعایی که کردیم غافل می‌شویم. در موارد کمی که دعا مستجاب نمی‌شود شاید به جهت عدم مصلحت در استجابت بوده یا مصلحت مهمتری باعث عدم استجابت شده.)

پس اگر نماز استسقاء اقامه شد و در همان وقت بارانی نبارید، این امر نباید سبب شک و تردید مردم در مناسک اسلامی شود بلکه چون نماز باران، شکلی از اشکال دعاست باید در آن حیطه مورد بحث و بررسی قرار گیرد و اصل مسئله دعا و استجابت باید به درستی برای مردم ترسیم شود.

چهارم- اصل دعا و معنای استجابت آن .

این نویسنده در ادامه‌ی اشکالش می‌گوید: (دکتر ابوالقاسم گرجی - فقیه و مجتهد - که همین روزها سالگرد درگذشت او است، سال‌ها پیش در تلویزیون شنیدم که گفت: در آیهٔ اُدعونی أستجِب لکم، دعا به معنای «خواندن» نیست بلکه به معنای «خواستن» است و معنای آیه این است که: بخواهید تا اجابت شود. بنابراین باید آستین همّت بالا زد و با تجهیز به دانش روز و کسب تجارب دیگر ملل و مراکز پیشرفتهٔ جهانی، با این ویروس مقابله کرد.)

جواب:قطع نظر از اینکه تفسیر دعا به (خواستن) اشتباه است. درباره دعا واستجابت باید مطالبی گفت تا حقیقت آن روشن شود.

دعا بر سه نوع است؛

۱- مجرد مناجات بدون طلب حوائج.

نوع اول همچنانکه روایات اشاره دارند، مخ و مغز عبادت است. زیرا عبادت یا فقط دعا است و یا اینکه دعا رکن رکین آن است. غرض از این نوع دعا فقط قرب الی الله است. همچنانکه در بسیاری از ادعیه‌ی وارد از حضرات معصومین علیهم السلام هیچ طلبی نمی‌بینیم بلکه تنها به تمجید وتنزیه خدای متعال می‌پردازند.

۲- دعا برای طلب حوائج اخروی.

اما نوع دوم، دعای برای حوائج اخروی است. مانند بهشت، حور، قصور،  نجات از آتش و...

3- دعا برای حوائج دنیوی.

وگاهی برای حوائج دنیوی دعا می‌کنیم که غالب حوائج ما از این قبیل است. مانند رزق، همسر، فرزند، خانه، کار و...

این نویسنده فرض کرده که دعا فقط برای حوائج مادی دنیوی است لذا دعا را به شکل اشتباه به خواستن تفسیر نموده.

در نوع نخست هیچ خواستنی نیست. اما در نوع دوم  طلب فضل و کرم خدا در آخرت وامور معنوی است این فضل و کرم فعل خود خدا است و ما قبل و بعد دعا مامور به طاعت اوییم اما طاعت به تنهایی بدون فضل او سبب آن منازل اخروی ومعنوی نمی‌شود.

بله در نوع سوم، طلب ما امور مادی است اما باید بدانیم که امور مادی دو گونه است:

الف)  امور مادی که اسباب طبیعی دارد در اینجا دین نگفته که اسباب طبیعی را رها کن بلکه گفته همراه با دعا آن اسباب را فراهم نما که البته عمل متدینین بر همین سیاق است؛ مثلا ما هیچ وقت نشنیدیم که یک متدین، بدون ازدواج، دعا برای فرزند دار شدن ‌کند. یا رزق و روزی بیشتر از خدا طلب کند اما کار نکند. یا برای شفای خود دعا کند اما از معالجه بپرهیزد. مگر مواردی که در واقع عدم انجام اسباب ظاهری سبب دیگری دارد مثل تنبلی نه اعتماد بر خدا.

ب) واگر آن حوائج اسباب مادی ندارد یعنی ما نمی‌توانیم با اسباب مادی که در این جهان در اختیارداریم به آن خواسته برسیم؛ مثلا بیمار لاعلاجی که پزشک جواب کرده و از علاج دارویی درمانده شده، در این صورت دعا و درخواست ما از خدا هم جهت پیدا شدن سبب مادی من حیث لایحتسب است و هم برای اعجاز.

که البته غالبا اعجاز نمی‌شود چون مصلحت نیست خدا همیشه یا غالبا قانون طبیعی که خود تقدیر کرده را تغییر دهد،  اما فواید دیگر دعا از جمله امیدواری به رحمت خدا و قرب به حضرتش و حفظ روحیه و... مضافا بر آثار دیگر دعا در برزخ و قیامت که به تفصیل در روایات بیان شده به فضل الاهی برای دعاکننده حاصل می‌شود.

کلام آخر:

واقعِ دعا طلب اعجاز نیست مگر در کمترین موارد آن.

حال ما بیاییم دعا که امری معنوی است و منافات با مادیات ندارد را از جانب معنوی آن خالی کنیم و فقط جانب مادی به آن بخشیم، که مثلا دعا همان درس خواندن در دانشگاه و پزشک شدن و مراجعه مریض به پزشک است که به جای دعا می‌توان در جهت رسیدن به آن خواسته سعی و تلاش بیشتر داشت و به آن خواسته رسید!

چه عجیب خواهد بود که مثلا دانشکده پزشکی را به نام دعاگاه پزشکی نام گذاری کنیم! یا کارخانه‌ی ماشین سازی را دعاخانه‌ی ساخت ماشین نام نهیم!

خلاصه منحصر کردن دین به مادیات به معنای نفی دین است در حالیکه دین مرکب از معنویات و تلاش و کوشش است.

و در بحث دعا مطالب مفصلی است که در جلد ۱۲ کتاب شرح اصول کافی به گوشه‌ای از ان اشاره کرده‌ام.

تهیه و تنظیم: سید هادی موسوی

[1] . سوره هود، آیه: 52.
[2] . سوره نوح، آیات: 10-12.
[3] . سوره اعراف؛ ایه: 96.
[4] . سوره طلاق، آیات: 3-2.

نظر شما