مرگ مرحلهی آغازین عالم آخرت بوده و پدیدهای است که در آن تردیدی نمیباشد. در آیات قرآن به صورت گستردهای به موضوع مرگ پرداخته شده همچون آیهی 185 سورهی آل عمران که میفرماید: «کلُّ نَفْسٍ ذَآئِقَةُ الْمَوْتِ»؛ هر کس مرگ را میچشد و یا آیهی 30 سوره زمر «إِنَّک مَيِّتٌ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ» قطعاً تو خواهی مُرد و آنها نیز خواهند مُرد.
علاوه بر قرآن در روایات نیز در باب مرگ سخن بسیار رانده شده است رسولخدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمودند: «دنیا زندانِ مؤمن است و بهشت کافر و مرگ پُل مؤمن بهسوی بهشت است و پُل کافر بهسوی دوزخ.» همچنین امام حسن ـ علیه السلام ـ در توصیف مرگ چنین فرموده است: «بزرگترین خوشی و سروری است که بر مؤمن وارد میشود آنگاه که از سرای بلا و سختی به سرای نعمت جاویدان منتقل میگردد. در عین حال بزرگترین نابودی برای کافر است آنگاه که او را از بهشتی که برای خود ساخته به آتشی میبرند که از بین نمیرود.»
از جمله دلایلی که برای چرایی مرگ آمده اعلام بینیازی خدا از هر چیز و هر کس میباشد. از امام صادق ـ علیه السلام ـ چنین روایت شده است: «قومی نزد پیامبر خود آمده و گفتند به درگاه خدا دعا کن تا مرگ را از ما بردارد او نیز دعا نمود و خداوند مرگ را از آنان برداشت جمعیت آنان در اثر عدم مرگ و میر رو به فزونی گذاشت تا جایی که یک فرد باید از صبح کار کرده پدر، مادر، جد، و جدِ جدش را روزی میداد و بدانها رسیدگی مینمود پس کار بر آنان سخت شد و از طلب معاش باز ماندند آنگاه نزد پیامبر خود آمده و خواستند که أجل بر آنان باز گردد.»
روح و عالم قبر
انسان در عالم قبر، قیامت و بهشت نیز در مراتب کمال سیر صعودی دارد زیرا که خدای متعال نامحدود است و هر چه موجود محدود را به خویش نزدیک گرداند و بهسوی رحمت خود بالا برد همچنان این فاصلهی نامتناهی پابرجاست. به همین علت میباشد که علیرغم بهرهمندی بهشتیان از برترین نعمتها این سیر صعودی و حرکت به سمت کمال ادامه پیدا میکند فشار قبر و سؤالاتی که در قبر پرسیده شده و انسان باید بدان پاسخگو باشد دربارهی روح معنا مییابد نه جسم. پس از مرگ روح به بدن باز نمیگردد مگر هنگام قیامت منظور از روایاتی که از رجوع روح به بدن، فشار قبر و غیره سخن میگوید بازگشت روح در عالم مثال و قالب مثالی است نه همین بدن خاکی. روح پس از جدایی از جسم همانگونه که در این دنیا به بدن خاکی تعلق داشت به بدنی مثالی تعلق میگیرد در این خصوص از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت شده است که ارواح مردگان در بدنهایی مانند بدنهای خاکی خود هستند و در روایتی دیگر از حضرت نقل شده که ارواح مؤمنان در حجرههایی از بهشت به سر میبرند از غذای آن میخورند و از نوشیدنیهای آن میآشامند.
شبههای در باب جاودانگی عذاب در قیامت
استمرار بیپایان عذاب گنهکاران با عدالت الهی منافات دارد چرا که مجازات باید متناسب با جرم باشد پس عذاب کافران گرچه تا بینهایت در دوزخ باقی بمانند، باید خاتمه یافته و آتش جهنم رو به سردی گراید. دیدگاه آیتالله سید محمد شیرازی در پاسخ به شبههی پیشرو این میباشد که اهل آتش هر یک به قدر گناه خود سوزندگی و دردناکیِ عذاب را احساس میکند و عذاب آنان بر دوام و بقایشان در آتش، بست و توضیح یافته است. چرا که خدای متعال در آیهی 40 سوره شوری میفرماید: «کیفر بدی مجازاتی است همانند آن.» همچنین این احتمال وجود دارد که برکاتِ جهنم نسبت به میزان استحقاق گناهکاران مختلف باشد آیات و روایت گوناگون نیز بر دوام عذاب برخی از اهل آتش دلالت دارد. همچون آیاتِ 161 و 162 سوره بقره که میفرماید: «کسانی که کافر شدند و در حال کفر مُردند لعنت خدا و فرشتگان و همهی مردم بر آنان باد. در آن لعنت جاودانه بمانند نه عذابشان کاسته گردد و نه مهلت یابند.» و یا آیهی 56 سورهی نساء که چنین میگوید: «به زودی کسانی را که به آیات ما کفر ورزیدهاند در آتشی سوزان درآوریم که هر چه پوستشان بریان گردد پوستهای دیگری برجایش نهیم تا عذاب را بچشند.» بنابراین هیچ یک از عقل و نقل دلالتی بر ادعای ایشان ندارد بلکه مقتضای قاعده خلود در جهنم میباشد اما مجازات انجام شده متناسب با عمل است مگر آنکه عمل عدم خلود را اقتضاء کند.
معاد جسمانی
از مهمترین پرسشها در زمینه رستاخیز، جسمانی و یا روحانی بودن معاد است. در این خصوص چندین دیدگاه وجود دارد برخی قائل به روحانی بودن معاد هستند، دستهی دوم بر جسمانی و روحانی بودن معاد باور دارند. اما نه جسم عنصری که دارای فعل و انفعالات طبیعی و شیمایی بلکه معتقدند در قیامت روح به بدنی مثالی و برزخی تعلق میگیرد که فاقد جرم ماده است. همانند جسمی که در خواب و رویا قابل مشاهده میباشد.
بر اساس دیدگاه دستهی سوم که نظر غالب اندیشمندان بوده و با آیات و روایات نیز منطبق است، رستاخیز هم روحانی است و هم جسمانی است. اما روح با همان بدنی که در دنیا بدان تعلق داشته در قیامت در پیشگاه خداوند حاضر خواهد شد.
استدلالات طرفداران این نظریه بدین شرح است:
1. بیان سرگذشت افرادی همچون عُزیر و اصحاب کهف اشارهایست به این حقیقت که رستاخیز هم روحانی و هم جسمانی است.
2. سخن گفتن اعضای بدن در قیامت همچون آیهی 65 سورهی یس که میفرماید: «الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَي أَفْوَاهِهِمْ وَتُکلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا کانُوا يَکسِبُونَ»؛ امروز بر دهان آنها مهر مینهیم و دستهایشان با ما سخن میگویند و پاهایشان بر کارهایی که کردهاند شهادت میدهند.
3. مژده به بهرهمندی از نعمتهای مادیِ بهشت همچون میوههای رنگارنگ و گوشت پرندگان و هشدار نسبت به عذاب جسمانی همچون سوختن گوشت و پوست و استخوان و نوشیدن آب حمیم و خوردن ذقوم؛ همانند آنچه در آیهی 56 سورهی نساء آمده است: «إِنَّ الَّذِينَ کفَرُواْ بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا...»؛ آنان که ما را منکر شدند به زودی در آتش دوزخ افکنیم هر چه پوست تنشان بسوزد به پوست دیگر مبدل سازیم.
4. بیان آیاتی در خصوص برانگیخته شدن مُردگان از قبر و نیز آیات دیگری در باره ی قدرت الهی به جذب کردن استخوان مردگان و پدیدآوردن آنان به همان شکلی که در ابتدا بودند همگی دال بر معاد روحانی و جسمانی با همین بدن مادی و خاکی است امری که در برابر قدرت لا یزال الهی نه غیر ممکن است و نه زحمت و مشقتی به همراه دارد.
برگرفته از کتاب مباحثی در عقاید با رویکرد فقهی نوشته ایت الله سید محمد شیرازی(ره)
messages.comments