برداشتن مرزهای جغرافیایی از میان کشورهای اسلامی و متحد و یکپارچه کردن انها از درخشانترین افکار ایت الله شیرازی بود ایشان در اینباره در کتاب بیداری مسلمانان مینویسد:
بر ما لازم است حكومت يكپارچه اسلامى را كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) بنيان نهاد، به جامعه باز گردانيم چه اين كه مورّخان نقل كرده اند كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در حيات خود توانست حكومت هاى جزيرة العرب (مكّه، مدينه، طائف) و امثال آن و نيز حكومت يمن، بحرين و در نهايت كويت و حاشيه خليج فارس را متحد سازد. پس از رسول خدا(صلى الله عليه وآله)مسلمانان همين راه را پى گرفتند و دولت اسلامى در زمان حاكمان نخستين و در روزگار اميرمؤمنان على(عليه السلام)حكومتى يكپارچه بود و به گواهى تاريخ، بيش از پنجاه كشور موجود در نقشه امروزى جهان زير سلطه و حاكميت اميرمؤمنان(عليه السلام) قرار داشت.
مرزهاى جغرافيايى كنونى، ساخته جهل داخلى و استعمار خارجى است. راستى چه معنا دارد در برابر مسلمانان كه در كشور خود، يعنى وطن بزرگ اسلامى زندگى مى كنند، مرزبندى هاى جغرافيايى وجود داشته باشد؟ آيا اين برخلاف سخن خداى متعال نيست كه مى فرمايد: (وَ إِنَّ هَـذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَ حِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ) ; «و در حقيقت، اين امّت شماست كه امتى يگانه است و من پروردگار شمايم، پس، از من پروا داريد».
بنابراين لازم است براى از بين بردن اين مرزها و قوانين ساختگى، همه تلاش ها به كار گرفته شود تا كشورهاى اسلامى همچون گذشته، متحد گردند و يك ميليارد مسلمان حكومتى يكپارچه داشته باشند. روشن باشد كه اين كار چيز محال و شگفت نيست، در چين كمونيست قبلاً حكومت هاى متعدّدى وجود داشت، اما حكومت چين توانست با وضع قوانين آنها را متحد كند و دولتى يك ميلياردى به وجود آورد و یا کشورهای اروپایی که در طول جنگ جهانی سالها یکدیگر را کشتند، امروز ه 28 کشور مرزهای خود را بر روی جمعیت 500 ملیونی این اتحادیه گشودند. اگر این اقدام منافع اقتصادی و سیاسی در پی نداشت یقینا با شکست مواجه میشد.
ما در پى آنيم كه كشورهاى اسلامى زير سايه قوانين الهى قرار گرفته و يكپارچه شوند و فرد مسلمان از طنجه تا جاكارتا و از داكا تا طرابلس سفر كند و خود را در آن كشورها بيگانه نداند و در برابرش مرزهاى استعمارى و قوانين وضعى جاهلى قرار نداشته باشد. در پاسخ اين كه چگونه مى توان به اين هدف دست يافت؟ مى گوييم:
نخست: بايد آگاهى اسلامى گسترده اى در سطح امّت پديد آيد تا انسان مسلمان وظيفه خود را بداند و اين امر به طور طبيعى نيازمند نشر دست كم يك ميليارد كتاب آگاهى بخش است كه در آن آگاهى هاى: اقتصادى، سياسى، اجتماعى، تربيتى، اعتقادى و غير آن باشد.
دوّم: ايجاد تشكيلات و سازمان ها; بدين ترتيب كه دست كم بيست ميليون سازمان اسلامى و سر گروه فعال، داشته باشيم، چون مسلمانان يك ميليارد نفر هستند و در نتيجه هر گروه، مسئوليت سازماندهى و جهت دادن پنجاه مسلمان را به عهده بگيرد.
با دو روش ياد شده خواهيم توانست حكومت اسلامى را بازآفرينى كنيم، حكومتى كه قوام آن بر دو چيز است: نخست آن كه همه قوانين آن از كتاب، سنّت، اجماع و عقل برگرفته شده باشد و ديگر آن كه عالى ترين مقام حكومتى مرضىِّ خداى متعال باشد و اين خشنودى با وجود شروط رهبرى حكومت اسلامى در آن شخص و منتخب بودنش از سوى اكثريّت امّت ـ چنان كه آيات و روايات بر آن دلالت دارند ـ تحقق خواهد يافت.
ایت الله شیرازی را که گروهی مخالف وحدت مسلمین میدانند در جای جای اثارش به حفظ وحدت و یک پارچگی مسلمانان فرا میخواند؛ در این کتاب میخوانیم:
امّت اسلامى و دو راهى تراژدى و درمان آن
بر پايه برخى آمار شمار مسلمانان به يك ميليارد مسلمان مى رسد، اما از نظر جغرافيايى، قاره اى و زبان، پراكنده هستند و زير سيطره استعمارگران و استثمارگران زندگى مى كنند و قوانين آنان كه الهى بود اكنون وضعى شده است. اين پراكندگى و تفرقه از آن روى دامنگيرشان گشته كه اسلام را در عمل به عنوان روش زندگى برنگزيده اند. خداى سبحان، درباره پيامد چنين رويگردانى مى فرمايد: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِى فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَـمَةِ أَعْمَى * قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِى أَعْمَى وَ قَدْ كُنتُ بَصِيرًا * قَالَ كَذَ لِكَ أَتَتْكَ ءَايَـتُنَا فَنَسِيتَهَا وَ كَذَ لِكَ الْيَوْمَ تُنسَى ; و هركس از ياد من دل بگرداند، در حقيقت، زندگى تنگ ]و سختى [خواهد داشت و در روز رستاخيز او را نابينا محشور مى كنيم. مى گويد: پروردگارا، چرا مرا نابينا محشور كردى، با آن كه بينا بودم؟ مى فرمايد: همان طور كه نشانه هاى ما بر تو آمد و آن را به فراموشى سپردى، امروز همان گونه فراموش مى شوى».
گرفتارى در زنجيره اى از مشكلات، نتيجه طبيعى كسانى است كه از ياد خدا روى بر مى تابند و فرمان او را اطاعت نمى كنند و در دنيا و آخرت زيان آشكارى نصيب آنان مى شود. خود ما سرگذشت مسلمانان را در جهان ديده ايم. اكنون مسلمانان گروه گروه و پراكنده هستند و به تعبير قرآن كريم (طَرَآئِقَ قِدَدًا) ; «فرقه هاى گوناگون» شده ايم و مرزهاى ساختگى بين كشورهاى اسلامى كشيده شده است. وانگهى در حالى كه مسلمان برادر مسلمان است، امروز دشمن يكديگر شده اند و مصداق اين آيه گشته اند: (يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيْدِيهِمْ وَ أَيْدِى الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَـأُولِى الاَْبْصَـرِ) ; «به دست خود و دست مؤمنان خانه هاى شان را ويران مى كنند، پس اى ديدهوران عبرت گيريد».
بر كسى پوشيده نيست كه اين آيه درباره كافران نازل شده، اما امروزه بر مسلمانان منطبق است. امروز مسلمانان در هرجا از نظر فرهنگى، سياسى و اقتصادى عقب مانده اند. جنگ عراق عليه ايران كه حزب بعث عليه امّت مسلمان عراق و ايران برافروخته چيزى جز بازى استعمارى نبود كه قربانيان آن جوانان مسلمان ايرانى و عراقى اند و طبق برخى آمارها شمار كشته هاى دو طرف به دويست هزار رسيد. راستى چرا اين جنگ آغاز شد؟ پاسخ آن است كه حزب بعث آن را برافروخت و امريكا، اسرائيل، انگليس، فرانسه، روسيه و چين هم او را تأييد و با برنامه ريزى، راهكار، پول و اسلحه حمايتش کردند.
موضع ما در برابر آن چيست؟ چرا ناموس مسلمانان مورد تجاوز قرار مى گيرد؟ چرا كشورهاى مان نابود مى گردد؟ چرا ثروت هاى مان به یغما میرود؟ چرا پول هاى مان هزينه خريد اسلحه و قتل و خون ريزى مى شود؟
چندى پيش جنگى ميان كردها و عرب هاى عراق به وجود آمد و بيش از بيست سال طول كشيد، اما چرا اين جنگ آغاز شد؟ گروه هايى هستند كه به ناسيوناليسم اعتقاد دارند، حال آن كه ملّى گرايى از اسلام نيست. در حديثى با منطوق نفى ناسيوناليسم آمده است كه: «من تعزّى بعزاء الجاهلية فأعضوه بهن أبيه و لا تكنّوا; هر كس به افتخارات جاهلى فرا خواند و بدان دعوت كند او را بگوييد: شرمگاه پدرت را گاز بگير و با كنيه از او ياد نكنيد».
افتخار به قوميّت، قبيله، منطقه و زبان رفتارى جاهلانه است. قوميّت جز روش ابوجهلى و ابولهبى و كفار جاهلى نيست، پس چرا گروهى از مسلمانان آن را روش و شعار خودشان قرار داده اند؟ و فرياد قوميّت عربى (پان عربيسم) ـ كه تاكنون ادامه دارد ـ قوميّت ايرانى (پان ايرانيسم) در زمان دو پادشاه سابق، قوميّت تركى (پان تركيسم) در زمان آتاتورك، قوميّت كردى (پان كرديسم) و يا ديگر قوميّت ها سر مى دهند؟
همين قوميّت هاست كه موجب از دست رفتن فلسطين شد. در فلسطين، لبنان، مصر، اردن و جزيرة العرب ما را كشتند (انگليسى ها و مزدوران آنان در اطراف جزيرة العرب در يك جبهه بيش از صد و پنجاه هزار انسان مسلمان را كشتند).
در فيليپين، كشمير، اريتره، سومالى، برمه، پاكستان شرقى و غربى (روزى كه شرق پاكستان از غرب آن جدا شد) و در يمن ما را كشتند و يمن را دو نيمه كردند. چرا يك قرن است كه كشته و زندانى مى شويم و ناموس مسلمانان مورد تعرض قرار مى گيرد؟
به كشورهاى گسترده و پراكنده اروپايى بنگريد كه نزديك به ششصد و پنجاه ميليون نفر جمعيت دارد و نزديك به چهل سال است در بين آنان نه جنگى وجود دارد و نه كودتا و همه جنگ ها و كودتاها در كشورهاى اسلامى است و اين جز دام هاى استعمارگران و مستكبران نيست كه براى نابودى و از بين بردن ما به كشورهاى ما آمده اند و منابع ما را غارت مى كنند و خون هايمان را مى ريزند و در بازداشت گاه ها و زندان ها شكنجه مان مى دهند.
رويگردانى ما از خدا و قوانين الهى و از وحدت مسلمانان، باعث اين همه مشكلات شد و چاره اى جز بازگشت به حكم خداى متعال نيست، يعنى مسلمانان را متحد سازيم و حكومت اسلامى با يك ميليارد جمعيت را بدون مرز و مانع و قيد و شرطى برپا داريم. بايد كشورهاى اسلامى يكپارچه باشند و تحقق خارجى وحدت اسلامى جز از راه احساس اتحاد در ژرفاى جان مسلمانان ممكن نخواهد بود. امّت يكى، پروردگارمان يكى، كتاب مان يكى، پيامبرمان يكى و شريعت اسلامى بر كتاب و سنّت استوار است و بايد ما به طور كامل از آن پيروى كنيم. روشن باشد كه اسلام در نماز، روزه، تعمير مسجد و امثال آن منحصر نيست، البته اينها بخشى از اسلام است و در كنار آنها اجزاى ديگرى است كه از جمله آنها وحدت كشورهاى اسلامى در زير يك پرچم مى باشد.
بزرگترین عامل عقب ماندگی مسلمانان، جهل و نادانی انهاست. عدم توسعه یافتگی فرهنگی سبب شده ملیت و نژاد را سبب برتری خود بدانند و از یک دیگر فاصله گیرند پس گام نخست در راه اتحاد اسلامی ایجاد رشد فکری است. ایشان در این باره مینویسد:
ايجاد رشد فكرى در امّت اسلامى
پيش تر ضرورت ايجاد حكومت يك ميلياردى مسلمانان را گوشزد كرديم. برپايى چنين حكومتى پس از رفع موانع روانى و كنار گذاشتن مرزبندى هاى جغرافيايى، زبانى و ملّى محقق خواهد شد، زيرا اين مرزها و موانع خارجى در حقيقت از مرزها و موانع روانى نشأت مى گيرد. اين كه افراد، عراقى، كويتى، ايرانى، پاكستانى، هندى و ترك هستند جاى خود دارد، اما اين ها از آن جهت است كه يكديگر را بشناسند نه آن كه نسبت به همديگر بيگانگى كنند، يعنى ايرانى و عراقى و پاكستانى و كويتى در هر چيزى برادرند.
اما اين كه فرد پاكستانى جز با داشتن گذرنامه، ويزا و دعوتنامه حق ورود به كويت را نداشته باشد يا بالعكس، مسأله اى است مخالف با روح اسلام و همان گونه كه اسلام با شراب، قمار، زنا و ديگر حرام ها مخالف است با اين امر نيز مخالفت مىورزد و شايد اين حرام از ديگر حرام ها شديدتر باشد، چون گسست و رويگردانى مسلمانان از يكديگر را در پى دارد و باعث تسلط اجنبى بر مسلمانان مى شود، همان گونه كه كمونيسم بر افغانستان، تاجيكستان، ارمنستان، تركمنستان، آذربايجان، قرقيزستان و قزاقستان تسلط يافت و امريكا و اسرائيل و انگلستان، بر خاورميانه. بنابراين بايد تلاش هايمان را متحد كنيم و وحدت خود و امّت مان را بازگردانيم، اما چگونه؟
اين كار با چند چيز تحقق مى يابد كه آگاهى اسلامى پيش درآمد آن است. از آن رو بر هر مسلمانى واجب است با بهره گيرى از رسانه هاى ديدارى، شنيدارى، نوشتارى، انجمن ها، نشست ها و غيره آگاهى هاى اعتقادى، اقتصادى، سياسى، دينى، اجتماعى، پرورشى، نظامى، كشاورزى، صنعتى و استقلالى مسلمانان را در سراسر كشورهاى اسلامى گسترش بدهد. به اين منظور، اگر ما يك ميليارد نسخه كتاب چاپ و در سراسر كشورهاى اسلامى توزيع كنيم سهم هر مسلمان يك نسخه خواهد بود و اين كمترين وظيفه ما است. بنابراين ما بايد دست كم براى چاپ اين تيراژ كتاب به منظور آگاهى بخشى، همّت بگماريم.
رسانه های رژیم صهیونیستی اعلام کردند كه در طول سال گذشته، نزديك به پانزده ميليون كتاب در اسرائيل توزيع شد. مفهوم آن اين است كه هر اسرائيلى ـ از كوچك تا بزرگ ـ هر كدام پنج كتاب دريافت كرده اند. اسرائيل به مردمش آگاهى هاى انحرافى و ستمگرانه مى دهد و همه تلاشش را بر مسموم كردن فكر و فرهنگ متمركز كرده است. پس چرا ما كه بر حق هستيم براى يك ميليارد مسلمان چنين كارى نكنيم؟ اسلام به كتاب، نوشتن و خواندن تشويق مى كند و بنابر مشهور نخستين سوره اى كه نازل شد سوره «إقرأ» (علق) بود كه در آن از خواندن و نوشتن سخن رفته است. رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) نيز درباره دانش اندوزى مى فرمايد: «طلب العلم فريضة على كلّ مسلم و مسلمة ; طلب علم بر هر مرد و زن مسلمان واجب است».
امام صادق(عليه السلام) فرمود: «ليت السياط على رؤوس أصحابي حتّى يتفقّهوا في الحلال والحرام ; اى كاش تازيانه بر سر ياران من مى بود تا دانش حلال و حرام را بيندوزند».
تفقّه به معناى فهميدن است كه يكى از جزئياتش درك زندگى مى باشد. آن حضرت در حديثى ديگر فرمود: «العالم بزمانه لا تهجم عليه اللوابس ; آگاه به زمان خود گرفتار شبهه ها نمى شود». «لوابس» جمع «لابسه» است، يعنى امور شبهه ناك كه موجب انحراف و ناآگاهى فرد مى گردد. از اين رو اگر ما يك ميليارد كتاب چاپ و در بين مسلمانان توزيع كنيم، گامى در راه آگاهى بخشى برداشته ايم. زمانى كه جمعيت جهان چهار ميليارد بود، در مجله اى آمده بود: اتحاد جماهير شوروى فقط در يك سال 21 ميليارد كتاب چاپ و توزيع كرد.
همچنين «كتاب سرخ» مائو كه بيش از نيم قرن از تاريخ انتشار آن نمى گذرد به چهارصد زبان ترجمه شده است. در مقابل قرآن كريم كه پانزده قرن از نزول آن بر پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)مى گذرد، ترجمه هاى آن بنا به گفته آگاهان از 230 زبان فراتر نرفته است! چرا ما در شرايطى كه ديگران در پى آگاهى بخشى هستند، اين بايسته را رها كرده ايم؟
اميرمؤمنان(عليه السلام) فرمودند: «و الله الله في القرآن لا يسبقكم بالعمل به غيركم ; خدا را خدا را در مورد قرآن، كه در عمل به آن ديگران بر شما پيشى نگيرند».
ما آگاهى دهى به مردم و نشر معارف الهى را رها كرديم و عقب مانديم، اما باطل گرايان و منحرفان به نشر افكارشان پرداختند و پيش افتادند و اين سنّت الهى در زندگى است. فرهيخته كردن و آگاهى بخشى به يك ميليارد مسلمان يكى از پايه هاى بنيادى در ايجاد حكومت يك ميلياردى مسلمانان است و به جهت اهميّت آگاهى و رشد فكرى است كه خداى سبحان مى فرمايد: (إِنَّ إِبْرَ هِيمَ كَانَ أُمَّةً...) ; «به راستى او ابراهيم يك امّت بود».
خداوند ابراهيم(عليه السلام)را يك امّت مى داند و علت آن رشد فكرى اوست، چنان كه فرمود: (وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَآ إِبْرَ هِيمَ رُشْدَهُ...) ; «در حقيقت پيش از آن، به ابراهيم رشد ]فكرى[اش را داديم».
ما بايد در راه رشد فكرى مسلمانان جهاد كنيم; جهاد با قلم، زبان و انواع رسانه هاى تبليغى تأثيرگذار امروزى و اين، برتر از جهاد در ميدان جنگ است. لذا در حديث آمده است: «مداد العلماء أفضل من دماء الشهداء ; مركّبِ ]قلمِ[ عالمان از خون شهيدان برتر است»
دليل آن روشن است، زيرا قلم و بيان دو عاملى است كه مردم را به سوى جهاد در ميدان هاى جنگ گسيل مى دارد. افزون بر آن كه اين دو، از شريعت و دست آوردهاى جهاد در ميدان جنگ پاسدارى مى كنند. قلم دانشورانى چون: صدوق، مفيد، كلينى، مجلسى، سيّد مرتضى، علاّمه، محقق، شهيد اوّل و شهيد ثانى و غير آنان، تعاليم رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) و قوانين و دستورات اسلام را به ما رسانده است. اين قلم بود كه اخبار جنگ و جهاد پيامبر(صلى الله عليه وآله) و اخبار انقلاب امام حسين(عليه السلام)و شهادتش را به ما رساند. قلم و كتاب همه اين چيزها را براى ما حفظ كرده و فرهنگ اسلامى را به طور كامل به ما رسانده است. با كار فرهنگى گسترده و انديشه پرورى، بخشى از وظيفه اى را كه خدا بر ما واجب كرده به انجام خواهيم رساند و گام اول را در راه ايجاد حكومت اسلامى جهانى برخواهيم داشت.
رسانه از اهمیتی ویژه در دنیای سیاست برخوردار است. ابرقدرتها با تبلیغات خود را صاحب حق و دیگران را منحرف و عقب مانده معرفی میکنند؛ ما باید با تبلیغات وسیع اسلام رحمت و مودت را به جهانیان معرفی کنیم تا اینه داعش را در نشان دادن چهره اسلام درهم شکنیم و جهانیان را جذب اسلام نماییم. ایت الله شیرازی در راه رسیدن به عزت و وحدت اسلامی در این باره مینویسد:
گسترش اگاهى در كشورهاى غير اسلامى
بسندگى به آگاهى بخشى به مسلمانان در كشورهاى اسلامى حركت اسلامى را محدود كرده، آن را از گسترش باز مى دارد. بنابراين لازم است دامنه آگاهى اسلامى تكامل يافته را به كشورهاى غير اسلامى نيز بكشانيم. اين كار بر دو پايه استوار است:
الف. مسلح كردن مسلمانان موجود در كشورهاى خارجى به فرهنگ اسلامى و آموزش چگونگى تبليغ اسلام به آنان. شمار مسلمانان در كشورهاى خارجى بسيار زياد است، مثلا در فرانسه نزديك به چهار ميليون، در آلمان فزون تر از آن، در چين افزون بر صد ميليون، در اتحاد جماهير شوروى ]به همين تعداد[، در امريكا حدود سه ميليون مسلمان سياه پوست و شمار زيادى مسلمان غير سياه پوست و در بريتانيا نزديك به يك ميليون مسلمان وجود دارد.
ب. رساندن صداى اسلام به گوش كافران و مخالفان اسلام، از طريق راديوهايى كه براى اين هدف و به زبان هاى گوناگون فعاليت كند و از طريق مجلات، روزنامه با شمارگان بسيار و انتشار كتاب هايى كه ماهيّت و اهداف انسانى اسلام را روشن مى كند، با هدف هدايت آنان و يا دست كم كاستن از دشمنى هاى آنان عليه اسلام. روشن باشد كه تبليغات كمونيستى، صهيونيستى و صليبى بر بسيارى تأثير گذاشته است و براى آنان از اسلام دينى وحشتناك، سخت و وحشى ترسيم كرده است و از اين رو، اقدام حكومت هاى بيگانه عليه مسلمانان ـ اعم از جنگ، قتل عام، پاكسازى هاى دينى و جز آن ـ با مخالفت قابل توجهى از سوى مردم مواجه نمى شود و غالباً مورد تأييد نيز قرار مى گيرد.
صهيونيسم در خارج از اسرائيل بر بيش از هزار روزنامه سيطره دارد كه در ميان آنها روزنامه هاى جهانى هستند. اين سلطه، يكى از ابزار به دست آوردن افكار عمومى غرب و بلكه جهان به نفع خودشان است با آن كه غاصب و اشغال گرند و جمعيت آنان (كل يهوديان) از بيست ميليون نفر (نيم درصد جمعيت مسلمانان) تجاوز نمى كند. در مقابل، با آن كه ما مسلمانان يك ميليارد نفر و صاحبان اصلى حق هستيم و هر جا كه باشيم سركوب شده، محروم و آواره ايم، اما در راه رساندن صداى خود به جهانيان تلاش نمى كنيم و حتى يك روزنامه پرتيراژ كه افكار و مظلوميّت ما را به اطلاع جهانيان برساند در اختيار نداريم.
بنابراين لازم است نگرش درستى از اسلام در اختيار بيگانگان قرار دهيم و اين كار با امور زير تحقق يابد:
الف. آموزش ميليون ها مسلمانى كه در كشورهاى غير اسلامى زندگى مى كنند;
ب. تأسيس ايستگاه هاى راديويى و تلويزيونى و نشر مجلات، روزنامه ها و نشريات;
ج. تأسيس نهادهاى تبليغى اسلامى در كشورهاى غير اسلامى كه هر مؤسسه اى اقلاً هزار شعبه و نمايندگانى در سراسر كشور داشته باشد كه به امر فروش، نشر و توزيع كتاب و مجله پرداخته، در كنار اين كار به برقرارى ارتباط با توده هاى مردم و نيز فرهنگ هاى آن كشورها بپردازند و با برقرارى ارتباط زمينه اى براى هدايت و توجيه آنان فراهم آورند.
تحقق اين امر يك خيالى، خام يا آرزوى دست نيافتنى نيست، بلكه امرى است شدنى، لكن نيازمند تلاشى سخت و طولانى در حدود بيست سال است تا اين هدف تحقق يابد. اميرمؤمنان(عليه السلام) در اين باره مى فرمايد: «المرء يطير بهمّته، كما يطير الطائر بجناحيه ; انسان با ]بال[ همت خود پرواز مى كند آن سان كه پرنده با بالهايش مى پرد».
از اين رو اگر ما از همّت والا و اراده اى قوى برخوردار باشيم به خواست خدا اهداف والاى خود را تحقق خواهيم بخشيد.
نظر شما