twitter share facebook share ۱۳۹۷ آبان ۲۷ 1042

مالیات این‌گونه تعریف می‌شود: «مبلغ معینی از پول است که دولت به منظور تأمین هزینه های خود، از اشخاص یا سازمان‌ها می گیرد». این هزینه ها شامل بخش هایی می‌شود که دولت اداره آن را در دست دارد؛ همچون ارتش، نیروی انتظامی و آموزش و پرورش و ...

مالیات‌ از افراد یا سازمان‌ها به صورت نقد گرفته شده و پرداخت آن یک الزام قانونی به‌شمار می‌آید، بدون اینکه طرف معامله حق داشته باشد در مقابل پرداخت این مبلغ، خدمات یا کالایی را درخواست کند. البته درآمد حاصل از مالیات‌ها در امور عام‌المنفعه که مورد نیاز همه اقشار جامعه است مصرف می‌شود؛ بنابراین علی رغم آنکه پرداخت مالیات ذاتاً مابه ازایی ندارد، ولی مالیات دهنده خود در شمار بهره‌مندان از این قانون است.

به عبارت دیگر با توجه به نحوه صرف درآمدهای حاصل از مالیات، مالیات دهندگان می‌توانند در مقابل پرداخت مالیات انتظار ارائه خدماتی را از جانب دولت داشته باشند خدماتی که می تواند به شکل تأمین زیرساخت‌های مناسب، اجرای قانون به‌طور کامل، یا ایجاد یک سیستم اجتماعی که به افراد نیازمند کمک کند، ارائه شود.

 

دسته‌بندی مالیات و انواع آن

استانداردهای زیادی برای تقسیم‌بندی مالیات وجود دارد. مالیاتی که در آن، شرایط مؤدی مالیاتی در تعیین میزان مالیات پرداختی لحاظ می‌شود، مالیات بر درآمد یا مالیات مستقیم نام دارد. اما اگر شرایط فرد لحاظ نشود، بر آن مالیات غیرمستقیم (مالیات بر ارزش افزوده که بر تولیدکننده و مصرف‌کننده الزام می‌گردد) اطلاق می گردد. دسته سوم از انواع مالیات، مالیات‌های جزئی است که تنها بر انواع خاصی از کالاها و خدمات قرار داده شده و درصدی از درآمد اجمالی مالیات‌ها را تشکیل می‌دهند، مانند مالیات بر مشروبات الکلی. و اما گروه چهارم از مالیات‌ها براساس منطقه و اتحادیه و صنف اخذ می‌شوند.

تلاش افراد برای فرار از پرداخت مالیات امری نوظهور نیست، بلکه از بدو تأسیس قانون مالیات، فرار مالیاتی نیز وجود داشته است. بازرگان معروف ایتالیایی «جیوانی دی پاگیو مورلی» در قرن چهارده میلادی به پاسداشت اخلاق را در پرداخت مالیات هشدار داده می‌گوید: «همان‌گونه که از طاعون ترس و وحشت دارید، از فریبکاری و کلاهبرداری نیز پرهیز کنید، مگر در امور مالیاتی چراکه اینجا شرایط فرق می‌کند، شما دروغ نمی‌گویید تا کالایی که از آن شما نیست را صاحب شوید بلکه دروغ می‌گوئید تا کالای خود را از غارت غیرعادلانه در امان نگاه دارید». این عبارت به روشنی ارتباط بین رفتارهای مالیاتی (تکلیف قانونی به پرداخت مالیات) و بین عدالت مالیاتی (احساس و درک عدالت در تقسیم عادلانه مالیات) را نشان می‌دهد.

 

عکس‌العمل‌های قانونی و غیرقانونی

سه‌گونه رفتار برای فرار از مالیات وجود دارد که عبارتند از: فرار از مشمول شدن قانون مالیاتی، دور زدن قانون مالیات (فرار مالیاتی)، و سرپیچی از پرداخت مالیات. البته از بین این سه روش تنها روش اول قانونی است مانند کسی که ملکی می‌خرد که از پرداخت مالیات معاف شود یا مقر شرکت خود را به خارج از کشور انتقال می‌دهد و یا از کالاهایی که دولت آن را مضر دانسته و بر آنها مالیات قرار داده مثل دخانیات و مشروبات الکی استفاده نمی‌کند.

عکس صورت اول، سرپیچی از پرداخت مالیات می‌باشد که رفتاری کاملاً غیرقانونی است. غالباً این سرپیچی در سود حاصل از سرمایه‌گذاری در زمینه املاک صورت می‌گیرد؛ بدین گونه که، سرمایه‌داران سعی می‌کنند سرمایه خود را از کشور خارج کرده و در کشورهایی سرمایه‌گذاری کنند که بر این‌گونه فعالیت‌های اقتصادی و سودهای قانونی مالیات وضع نمی‌کنند؛ به این ترتیب سود حاصل از سرمایه‌گذاری خود در کشور دیگر را در کشور محل اقامت خویش گزارش نداده و از دادن مالیات فرار می کنند.

اما راه‌های قانونی برای عدم پرداخت مالیات همان منافذ، یا عدم وضوح و شفافیت قانون است که افراد آنها را پیدا کرده و بدین ترتیب از دادن مالیات امتناع می‌نمایند. اگر قوانین و ضوابط مالیاتی مورد سوء‌استفاده قرار گیرند ما با پدیده دور زدن قانون مالیاتی مواجه می‌شویم که به‌طور گسترده در بازارهای پولی و مالی صورت می‌گیرد.

 انعکاس مالیاتی یا تأثیر مالیات

وضع مالیات بر رفتار اقتصادی افراد تأثیرگذار است؛ مثلاً افزایش مالیات بر ارزش افزوده می‌‌تواند به کاهش مصرف یک کالا در اقتصاد خانواده منجر شود و با افزایش این نوع مالیات، سود خالص حاصل از تولید کالا برای تولیدکننده کاهش می‌یابد. همچنین با إلزام مالیات، پدیده دیگری ظهور می‌کند که به بازگشت مالیاتی (تأثیر مالیاتی) معروف است و اینجا باید بین دو دیدگاه قانونی و دیدگاه اقتصادی و مالی تفاوت قائل شد. شخصی که مؤظف است مالیات پرداخت کند را قانون تعیین می‌کند (بازگشت ظاهری ـ مسئول پرداخت مالیات)، اما طبق استاندارد و دیدگاه اقتصادی این مالیات بر کسی تأثیر خواهد گذاشت که سطح رفاه و آسایش وی بر اثر الزام مالیات کاهش می‌یابد، که لازم نیست حتماً این شخص با آن شخصی که قانون تعیین می‌کند یکی باشد.

مثلاً اگر فرض کنیم یک کشور بر چای مالیات قرار داده است، تأثیر و بازگشت ظاهری بر کسی است که این چای را از کشوری دیگر وارد می‌کند که همان بازرگان این کالا می‌باشد و قانون او را مؤظف به پرداخت مالیات کرده است درحالی‌که تأثیر و پیامدهای مالیات بر کسی است که از این چای استفاده می‌کند و در مقابل مصرف هر میزان از آن، مبلغی اضافی در مقابل آن مالیات پرداخت می‌نماید و برای بی‌اثر کردن این مالیات مجبور است میزان مصرف خود را کاهش دهد.

 

استانداردهای تأثیرگذاری مالیات

پرسش اینجاست چه کسی تأثیرگذاری مالیات را تعیین می‌کند؟ در حقیقت این قانونگذار نیست که در این باره تصمیم می‌گیرد بلکه طبیعت و شرایط بازار است که این امر را معین می‌سازد. تأثیر بازار بر میزان عرضه و درخواست است که می‌تواند بیانگر این عکس‌العمل باشد.

فرض کنیم مالیات سوخت افزایش پیدا کند، اگر مصرف‌کنندگان از یک میزان سوخت ثابت استفاده کنند و هیچ تغییری در میزان آن دیده نشود این رانندگان هستند که تمام پیامدهای آن را متحمل می‌شوند. همین امر در مورد صنایع دارو و درمان‌ پزشکی نیز صادق است اما اگر این میزان کمی انعطاف‌پذیر باشد مثلاً مالکان جایگاه‌های سوخت در صورت کاهش قیمت سوخت از عرضه آن خودداری کنند در این صورت بار این تغییر قیمت را مالکان جایگاه‌های سوخت متحمل می‌شوند.

به عبارت دیگر انعطاف‌پذیری و تغییر در میزان درخواست و عرضه کالاها و خدمات می‌تواند بر آنها تأثیر بگذارد و میزان مالیات قرار داده شده براساس همین میزان و استاندارد تعیین می‌شود؛ براساس همین معیار است که قانون‌گذار به ایجاد مالیات جدید و یا تغییر مالیات سابق می‌پردازد.

مترجم: سید محمد منوری

نظر شما