چه کسی حرف آخر را در لبنان میزند؟
فرمانده ارتش لبنان ژنرال جوزف عون هفته گذشته دومین قسط کمکهای مالی قطر به ارتش لبنان را دریافت کرد و حالا میتواند تا آیندهای نزدیک حقوق سربازانش را بدهد.
ارتش فقیر لبنان 60 میلیون دلار کمک دریافت میکند؛ این جدای از کمکهای غذایی است که به ارتش صورت میگیرد. یک سال پیش عون که در جستجوی کمک مالی بود، از همتای فرانسوی خود درخواست بسته کمکی فوری شامل شیر، آرد و قطعات یدکی برای خودروهای ارتش کرد. این درخواست که گویای ضعف ارتش و بیتوجهی مقامات کشور به این نهادِ مهم بود، اسباب خشم و ناراحتی مردم را در داخل لبنان فراهم ساخت. بیش از 4000 سرباز ارتش را ترک کردهاند تا کاری پیدا کنند و خانوادههای خود را تأمین نمایند.
عون پیش از درخواست کمک، رهبران کشور را مورد انتقاد قرار داده و گفته بود؟ شماها چه برنامهای دارید و چگونه میخواهید ارتش ملی کشور را حفظ کنید؟
عون که یک مسیحی مارونی 58 ساله است (و ارتباطی هم با میشل عون رئیس جمهور لبنان ندارد)، شخصیت مهمی است؛ او تحصیلکرده است، به چهار زبان صحبت میکند و در کار خود مهارت و تجربه زیادی دارد.
تا یک ماه و نیم دیگر میشل عون دوران ریاست جمهوری خود را به پایان میرساند. از فرمانده ارتش لبنان به عنوان جایگزین مناسبی برای او یاد میشود اما او کاندیدای مورد علاقه حسن نصرالله نیست. نصرالله مایل است سلیمان فرنجیه را در کاخ ریاست جمهوری مستقر کند.
علیرغم درگیریهای سالهای اخیر بین ارتش و حزبالله در جریان تظاهراتهایی که علیه دولت لبنان صورت گرفت، نصرالله روابط خوبی با ژنرال عون دارد. اگر عون بخواهد به عنوان رئیس جمهور لبنان کشور را با آرامش اداره کند، چارهای ندارد جز اینکه نظر مساعد و همراهی نصرالله را جلب کند.
رهبر حزبالله باید ترکیب کابینه جدید را تأیید کند و موافقت خود را با توافقی که بین لبنان و اسرائیل بر سر تعیین مرز دریایی درحال شکلگیری است اعلام نماید. بر اساس گزارشها نصرالله پیشنهاد کرده است که نجیب میقاتی نخستوزیر کنونی همچنان در این سمت به کار خود ادامه دهد و کابینه فعلی نیز بدون تغییر باقی بماند.
بنابراین نصرالله اهمیتی برای انتخابات ماه مه و خشم مردم نسبت به نظام و بحران اقتصادی کشور قائل نیست و میخواهد همه چیز همانگونه که تاکنون بوده است، ادامه یابد. به نظر میرسد که پیشنهاد نصرالله، برای رئیس جمهور و نخستوزیر فعلی قابل قبول بوده است و تنها کافی است که پارلمان نیز این پیشنهاد را بپذیرد و کابینه را تصویب کند.
با نهایی شدن این تصمیم، لبنان میتواند به جامعه بینالملل نشان دهد که در کشور اجماع وجود دارد و به این ترتیب دوباره کمکهای مالی به لبنان سرازیر شود.
در خصوص نهایی شدن مرز دریایی بین اسرائیل و لبنان در آبهای مدیترانه، نصرالله آخر هفته به مناسبت اربعین حسینی سخنرانی کرد و دیدگاه خود را در مورد این مرز به وضوح بیان نمود «لبنان فرصتی تاریخی دارد که تکرار نخواهد شد. اکنون میتوانیم برای مقابله با بحران اقتصادی و بهبود زندگی خود نفت و گاز تولید کنیم».
این اظهارات نشان میدهد که نصرالله بعد از تهدیدات اولیهاش علیه اسرائیل و آمریکا، اکنون با توافقِ صورت گرفته موافق است. وی شرایط خود را برای اعلام رضایت با توافق مشخص کرد و توضیح داد که اسرائیل این شرایط را پذیرفته است.
نصرالله با اشاره به یک منطقه حفاری اسرائیل گفت: «چند روز پیش پیامی غیر علنی به طرف اسرائیلی فرستادیم و هشدار دادیم که اگر از میدان کاریش اقدام به تولید نفت و گاز کنند مشکلساز خواهد شد. طرف اسرائیلی پاسخ داد که آنچه در میدان کاریش اتفاق میافتد استخراج نفت و گاز نیست و صرفا برای آمادهسازی خط لوله است»
وی با تأکید بر اینکه حزبالله طرف مذاکره با اسرائیل نبوده است گفت: «مذاکرات دولت را از نزدیک دنبال میکنیم». از آنجا که به گفته نصرالله اسرائیل پیام را دریافت کرده و مطابق انتظار پاسخ داده است، میتوان حدس زد که تدوین متن نهایی توافق در مراحل پایانی است.
اما باید به یک نکته توجه کرد؛ اینکه اینجا لبنان است و هرلحظه ممکن است جنگی رخ دهد. امسال اربعین حسینی با چهلمین سالگرد کشتار فلسطینیان اردوگاه صبرا و شتیلا توسط شبهنظامیان مسیحی فالانژ که با اسرائیل همسو بودند، همزمان شد.
نصرالله با یاد این کشتار سعی کرد از این فرصت برای تسویه حساب با فالانژیستها و دیگر مسیحیانی که رقیب سیاسی او هستند استفاده کند.
وی گفت: «اسرائیل در این کشتار مشارکت داشت اما گروههای شناخته شده لبنانی که با اسرائیل همکاری داشتند، مسئول این کشتار بودند». وی سپس رقیبان مسیحی خود را مستقیما مورد خطاب قرار داد و گفت «این چهره واقعی شماست؛ بخشی از آنچه که با دستان خود مرتکب شدید».
آیا ایران کنترل کرانه باختری را در دست خواهد گرفت؟
هنری کیسینجر زمانی میگفت که جمهوری اسلامی باید تصمیم بگیرد کشور است یا نهضت. اما انتخاب نظام از زمانی که چهل سال پیش روی کار آمد، روشن بوده است: جمهوری اسلامی نه تنها پروژهای انقلابی که پروژهای امپراتوری است و تهران میکوشد امپراتوری خود را تا مرزهای اسرائیل گسترش دهد.
خشونت در کرانه باختری تحت کنترل تشکیلات خودگردان فلسطین در حال افزایش است. فتح گروهی که کنترل کرانه باختری را در دست دارد، به شدت منفور است. محمود عباس –رهبر فتح- هفدهمین سال حکومت خود را سپری میکند. نظرسنجی که ماه مارس 2022 توسط مرکز تحقیقات و نظرسنجی فلسطین انجام شد، نشان داد که تقریبا سه چهارم پاسخ دهندگان خواهان استعفای عباس هستند.
عباس که نوامبر امسال 87 ساله خواهد شد، روز به روز خودکامهتر میشود و روزنامهنگاران و منتقدان را زندانی میکند. عباس بسیار بیشتر از عرفات، قدرت را در انحصار خود درآورده است.
در این میان رقیبان فتح در حال افزایش نفوذ خود هستند. آنگونه که خالد ابوطعمه روزنامهنگار شرح میدهد، عباس حاکمیت خود را بر بخشهایی از کرانه باختری از دست داده، تظاهرات طرفداران حماس به امری رایج بدل شده و نابسامانی گسترده سبب شده است که برخی از پادشاهی اردن درخواست مداخله کنند.
شهرهای نابلس، جنین و هبرون اخیرا هدف حملات اسرائیل قرار گرفتهاند. از بهار 2022 نیروهای اسرائیلی در حملات روزانه، بیش از 1500 نفر را به اتهام اقدامات تروریستی بازداشت کردهاند.
یایر لاپید در اظهارات 8 سپتامبر خود نسبت به «واقعیت در حال تغییر» در کرانه باختری هشدار داد. اوایل هفته آویو کوچاوی رئیس ستاد ارتش اسرائیل گفت: «افزایش عملیاتهای تروریستی در کرانه باختری، ناشی از درماندگی نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان فلسطین است. در این منطقه عملا حکومتی وجود ندارد و این امر زمینه مساعدی را برای اقدامات تروریستی فراهم کرده است»
آنگونه که تروزمن در بنیاد دفاع از دموکراسیها میگوید، افزایش حملات تروریستی علیه اسرائیل از کرانه باختری نشان میدهد که تشکیلات خودگردان کنترل سرویسهای امنیتی را از دست داده است و اقتدارش در کرانه باختری روز به روز کمتر میشود. این درحالی است که بر نفوذ و قدرت گروههای رقیبش که تحت حمایت ایران هستند، افزوده میگردد.
تشکیلات خودگردان سه دهه پیش در نتیجه روند صلح اسلو ایجاد شد. قرار بر این بود که این تشکیلات در ازای کنار گذاشتن عملیاتهای تروریستی و همکاری با مقامات اسرائیل، کمکهای بینالمللی دریافت کند. از آن زمان حمایت از تشکیلات خودگردان، محور اصلی استراتژی آمریکا در خاورمیانه قرار گرفته است.
تشکیلات خودگردان کنترل نوار غزه را نیز بر عهده داشت اما در پی شکست در انتخابات و متعاقب آن جنگ کوتاهی که در سالهای 2006 و 2007 با حماس داشت، غزه را از دست داد.
حالا ایران امیدوار است که نیروهای نیابتیاش کنترل کرانه باختری را نیز بدست آورند. آنگونه که دیوید ماکسول از بنیاد دفاع از دموکراسیها میگوید «ایران بدنبال محاصره اسرائیل در حلقه آتش است». با حضور حزبالله در لبنان وسوریه، کنترل حماس بر غزه و با توجه به ضعف پادشاهی اردن، کرانه باختری آخرین پایگاهی است که باقی مانده است. اگر نیروهای نیابتی ایران این منطقه را نیز تصاحب کنند تهران در موقعیت خوبی برای رسیدن به هدف خود یعنی نابودی اسرائیل قرار خواهد گرفت.
کمیته گزارش و تحلیل خاورمیانه CAMERA سالهاست که نسبت به افزایش نفوذ ایران در مناطق تحت حاکمیت فتح هشدار داده است و با توجه به نگاه به شدت منفی عباس نسبت به ایران، تلاش ایران برای کنار گذاشتن فتح چیز عجیبی نیست.
سلف عباس یاسر عرفات نقش مهمی در حمایت از انقلاب اسلامی 1979 داشت و چندین دهه روابط خود را با جمهوری اسلامی حفظ کرد. ماجرای کارین در سال 2002 که در آن ارتش اسرائیل 50 تن تسلیحات ایرانی را که برای عرفات فرستاده شده بود رهگیری و ضبط کرد، باعث شد که دولت جورج بوش دست از حمایت از عرفات بردارد. آنگونه که CAMERA مستند کرده است در سالهای اخیر چند مقام ارشد فتح همچون عباس زکی خواستار تجدید روابط با تهران شدهاند.
در فیلم خورشید طلوع میکند از یکی از شخصیتهای فیلم پرسیده شد که چگونه ورشکست شده است؟ او پاسخ داد «به تدریج، سپس ناگهان». حالا آمریکا ممکن است در کرانه باختری به زودی با چنین وضعیتی مواجه شود.
مترجم: فاطمه رادمهر
نظر شما