گروهی از انسان ها، بی خبر از همه عیب هایی که خود گرفتار آنند، همواره به تجسس در لغزش ها و عیب های دیگران سرگرمند، در حالی که به فرموده حضرت علی علیه السلام: «بزرگ ترین عیب آن است که به عیب دیگران مشغول شوی، حال آنکه همان عیب در تو نیز وجود دارد».
امام باقر علیه السلام نیز در رهنمودی گهربار فرموده است: «برای اثبات عیب اخلاقی یک انسان، همین کافی است که نقص دیگران را ببیند و همان را در خود مشاهده نکند یا اینکه مردم را به ترک کاری سرزنش کند که خود، قادر به ترک آن نیست».
انسان های بزرگ و پارسا، به جای عیب جویی از دیگران، در جست وجوی عیب خویش و رفع آن هستند و تا زمانی که خود را از همه عیب ها پاکیزه نبینند، به خود جرأت عیب جویی از مردم را نمی دهند. از حضرت علی علیه السلام روایت است: «خوشا به حال آن کس که عیب خودش، او را از پرداختن به عیب های مردم باز دارد.» در جایی دیگر نیز می فرماید: «کسی که عیب جویی می کند، باید از خودش آغاز کند»
اما آنچه فرد را به عیب جویی وا می دارد گاهی ریشه در حسادت و کینه ورزی دارد، شخص عیب جو از این راه می خواهد افراد مورد حسادت خویش را از نگاه مردم بیندازد و آنان را نزد مردم بی ارزش سازد. همچنین، گاهی با این کار درصدد آن است که عیب های خویش را موجه و کم اهمیت نشان دهد و سرپوشی بر خطاها و لغزش های فراوان خود بگذارد
حکایت این روزهای شهرداری تهران، حکایت شخصی است که عیوب پرشمار خود را نادیده گرفته و به دلایل گوناگون، نمایاندن و بزرگ جلوه دادن مشکلات دیگر کشورها را وجهه همت خود قرار داده است.
شهرداری تهران برای چندمین بار است که به دليل دادن فضای تبلیغ گسترده به مؤسسهای به نام «اوج» و بیلبوردهای پرحاشیه این مؤسسه زیر علامت سؤال گروهی از مردم میرود. پس از بیلبوردهای «صداقت آمریکایی»، «با یک گل بهار نمیشود» و... حالا مؤسسه اوج با جملاتی تأملبرانگیز «حقوق بشر آمریکایی» را به رخ تهران پرآسیب این روزها کشیده است.
جملاتی نظیر «آیا میدانید در هر ٩ ثانیه یک زن آمریکایی مورد ضربوشتم قرار میگیرد؟»، «آیا میدانید که از هر٠ ١١ شهروند آمریکایی یک نفر در زندان است؟» یا «آیا میدانید در آمریکا از هر پنج نوزاد، دو نوزاد به صورت نامشروع به دنیا میآید؟» این روزها روی در و دیوار و منظر عمومی شهر قرار گرفته است؛ جملاتی که قبل از هر واکنش رسمی با واکنش مردم و هنرمندان و کنشگران اجتماعی در فضاهای در دسترسشان و البته تعاملات روزمره خودشان به وجود آمد. وقتی که در تاکسی نشستهایم و با عبور از این تابلوها بحث بین مسافران شروع میشود که: «خودمان کم عیب داریم؟»، «خودمان کم معتاد و جوان بیکار و خشونت و دزدی داریم؟»، «کسی خشونت علیه زنان خودمان را محاسبه کرده؟ چرا عددش را اعلام نمیکنند؟»، «چشممان را به همه بچههایی که این روزها داستان فروختن و معتاد به دنیا آمدنشان را میشنویم، ببندیم و دنبال شمردن فرزندان نامشروع آمریکاییها برویم؟»...
مؤسسهای که این بیلبوردها را تهیه و اجرا کرده است، مؤسسه فرهنگی و رسانهای «اوج» نام دارد. براساس آنچه در بخش معرفی سایت این مؤسسه آمده است، سازمان هنری و رسانهای «اوج» در سال ٩٠ فعالیت خود را آغاز کرده و در این پنج سال به پشتوانه گرمی که داشته و دارد، توانسته در چندین بزنگاه مهم، اثرگذاری مورد نظرش را داشته باشد.
حتما مردم و مخاطبان، تابلوی معروفی که به شکل نمادین مذاکرهکننده ایرانی و آمریکایی را روبهروی هم نشان میداد یا بیلبورد بزرگی نزدیک میدان ولیعصر که در آن رئیسجمهور آمریکا را در کنار شمر قرار داده بود و... یادشان هست که درست در روزهایی که مذاکرهکنندگان هستهای در گیرودار گفتوگو با ١+٥ بودند فضا را به سمت تردید و سؤال برای مردم و حس بیاعتمادی برد. اینگونه بود که محتواهای تولیدشده این مؤسسه با حمایت بیدریغ و بیتوضیح شهرداری تهران در نقاط مهم و پرتردد شهر به عنوان موضع نظام جمهوری اسلامی ایران قلمداد شد و تا مدتها موج منفی رسانههای غربی را به همراه داشت.
اما بیلبوردهای «صداقت آمریکایی» تنها اقدام اتاق فکر این مؤسسه نبود. پس از ابلاغ سیاستهای جمعیتی از سوی رهبر انقلاب و موج خبری که در ادامه آن درباره افزایش جمعیت و ضرورتهای آن به وجود آمد، این مؤسسه هم در تلاش برای تبلیغ افزایش جمعیت و تشویق به فرزندآوری اقدام به تحلیل محتوا و نصب بیلبوردهایی در شهر با عنوان «با یک گل بهار نمیشود» کرد. این بیلبوردها که مقایسهای نابرابر بین خانواده پرجمعیت و کمجمعیت بود، از رسانههای مکتوب و دیداری و شنیداری رسمی تا شبکهها و گروههای مجازی غیررسمی بازتاب پیدا کرد. این بیلبوردها هم با اثری منفی و بالعکسی که روی مفهوم افزایش فرزند داشت، خیلی زود از سطح شهر جمعآوری شد.
اما دراینمیان برخی سؤالات و ابهامات وجود دارد. از جمله اینکه مؤسسهای که هنوز پنج سال از عمر فعالیت آن نگذشته، چطور میتواند اینطور در فضای تبلیغات شهری یکهتازی کند؟ گرچه در این سالها درباره تابلوها و بیلبوردهای تبلیغات شهری، ساماندهی و رتبهبندی درخورتوجهی صورتگرفته اما شهرداری تهران هنوز نتوانسته انحصار شرکتها، مؤسسهها و سازمانهای دولتی و نیمهدولتی و وابسته به نهادهای خاص را بشکند. آیا شهرداری تهران به همه مؤسسههای تبلیغاتی در سطح شهر تهران اجازه میدهد با این دسترسی گسترده و فراگیر و این سطح از بیان «مفاهیم دلسوزانه»، فعالیت کنند؟ آیا شهرداری تهران در این بازار آشفته بیپولی که به جان فروش زمینهای ذخیره و باغات شهر تهران افتاده، از این مؤسسه پول نقد دریافت میکند یا اینجا هم تهاتر و جایگزینی پروژه و... است؟
*شرق
نظر شما