twitter share facebook share ۱۳۹۵ اسفند ۱۶ 1623

از دیدگاه روانشناسان، اعمال و رفتار مردم گویای طرز فکر، باورها و اخلاق حاکم بر جامعه است؛ برای نمونه نوع رانندگی و حرکت وسایل نقلیه در کوچه و خیابان نشان می دهد که مردم چه اندازه برای حقوق یکدیگر احترام قائلند و یا استفاده از دزدگیر و حصار بیانگر حس ناامنی و ترس جامعه از سرقت می باشد. اما در کشورهایی که اختلاف طبقاتی شدید حاکم است و برخی در خانه های مجلل به سربرده و بعضی دیگر زاغه نشینند، چه چیزی به ذهن خطور می کند؟

بسیاری بی درنگ پیکان انتقاد را به سمت حکومت نشانه رفته و دولت را یگانه مسئول آبادانی و ایجاد رفاه برای قشر محروم می دانند؛ غافل از آنکه نیازهای مردم و نابسامانی های اجتماعی آنقدر پر شمار است که رفع آن فراتر از توان و امکانات ارگان های دولتی می باشد. شهرداری ها و وزارتخانه ها نمی توانند به تنهایی تمام نیازمندان جامعه راشناسایی کرده و انان را تحت پوشش خود قرار دهند. این اصل در مورد فقر معنوی نیز حاکم است و تنها با ساخت مساجد، کتابخانه و سایر مراکز تربیتی، نمی¬توان نیازهای معنوی مردم را برطرف نمود، بلکه در کنار انجام مسئولیت های دولت در این زمینه، نیاز به راه درمانی دیگری است و آن ترویج احسان و نیکوکاری در جامعه می باشد؛ همان صفت شایسته اخلاقی که از بدو ظهور اسلام، پیامبر اکرم (ص) منادی آن بوده است.

اندیشمندان راه سربلندی و پیشرفت جامعه را در ترویج «احسان» به عنوان ارزشی اجتماعی و اخلاقی می دانند و در اهمیت بخشیدن بدان تا جایی پیش رفته اند که نیکوکاری را حتی بر عدالت برتری داده اند؛ حال آنکه عدالت از اصول دین است و ارزشی است که ریشه ظلم و ستم را برکنده، احقاق حقوق مردم را تضمین می کند و موجب قوام ملک و دولت می شود.

قرآن اما ارزش و اهمیت عدالت را هم تراز با احسان قرار داده است و هر دو را دارای ارزشی ثابت، اصیل و لازم الاجرا می داند؛ چنانکه حق تعالی می فرمایند: « إن الله يأمر بالعدل والإحسان؛ همانا که خداوند بر عدل و احسان فرمان می دهد». روایات، احادیث و تفاسیر معصومین نیز بیانگر آن است که گرچه نیکوکاری ارزشی است انسانی و اخلاقی، اما عدالت نیز تضمین کننده حقوق انسان، گیاه و حیوان بوده، سبب شکل دهی و سامان گردش زندگی بر زمین می گردد بنابراین ارزشی است که اصالت آن در دین اسلام ثابت و بلاشک است؛ امیرمؤمنان علی(ع) در بیان ارتباط بین احسان و عدالت چنین می فرمایند: «العدل الإنصاف، والإحسان التفضّل؛ عدالت از انصاف است و احسان زائیده بخشش و کرم»

نیکوکاری تمام جنبه های زندگی را در بر گرفته و در دستاوردهای اجتماعی همچون همیاری نقشی مهم ایفا می کند. قشر محروم و مستمند جامعه به مدد احسان از پشتوانه ای نیرومند برخوردار شده، احساس می کنند که تنها نیستند و می توانند هزینه های مسکن، درمان، آموزش و دیگر احتیاجات خود را به یاری نیکوکاران فراهم آورند. در غیاب ارزش احسان، نیازمندان خود را بی پشت و پناه می بینند و تحت فشار زندگی برای تأمین نیازهای خویش، از به خطر انداختن امنیت و استقرار جامعه و انجام اعمال غیر قانونی و نادرست ابایی ندارند.

از این روست که قرآن خجالت و ترس را مورد نکوهش قرار داده و فرجام خوبی را برای این دو صفت نمی بیند؛ چرا که این دو صفت، انسان را از کار و تلاش و دستیابی به ثروت باز می دارد. قرآن همچنین خطر فاسد شدن فرد و جامعه را در صورت حذف احسان گوشزد نموده و داستان قارون را به عنوان مثال ذکر می کند. قارون که از ثروت عظیمی برخوردار بود با این فرمان خداوند مواجه می شود که: « وابتغ فيما آتاك الله الدار الآخرة ولا تنس نصيبك من الدنيا وأحسن كما أحسن الله اليك ولا تبغ الفساد في الارض؛ از آنچه خداوند به تو داده(ثروت)، برای بدست آوردن آخرت استفاده کن و بهره ات از دنیا را فراموش کن. همانگونه که خداوند به تو نیکی کرده، نیکی کن و هرگز در زمین به دنبال فساد مباش».

پول و املاک بی حساب و اندوخته های مالی بیش از میزان نیاز، نه تنها خدمتی به صاحب خویش نکرده و در چشم به هم زدنی از دست خواهد رفت، که گاه به عامل فساد در جامعه تبدیل می شود. این یک برهان عقلی است که اگر منبع قدرت و ثروت در راه تولید و اشتغال به کار نرود، چرخه اقتصاد به حرکت در نیاید و از میزان بیکاری کاسته نشود، به عاملی برای در خطر افتادن جامعه تبدیل خواهد شد.

این حقیقتی است که در بسیاری از کشورهای اسلامی شاهد هستیم؛ ثروت ها در دست عده ای انگشت شمار انباشته می گردد و آنها برای کسب ثروت بیشتر اموال خود را در کشورهای دیگر سرمایه گذاری می کنند درحالیکه جوانان کشورهای مسلمان در فقر و بیکاری و گرسنگی به سر می برند و با مشکلات و سختی ها دست و پنجه نرم می کنند. در این روند، رفتارهای اجتماعی خطر آفرین همچون رشوه، فساد اداری، تقلب و کلاهبرداری رواج می یابد و امنیت و استقرار جامعه مورد تهدید قرار می گیرد.

بنابراین تأثیر نیکوکاری را نمی توان تنها در کمک رسانی به نیازمندان و رفع نیاز فقیران جامعه دید بلکه احسان جلوه ای است از تمدن بشری که موجب می گردد روح همبستگی در اجتماع تقویت شده و همگان خود را در قبال تغییر و اصلاح در جامعه مسئول ببینند و در راه آبادانی کشور کوشا باشند.

نویسنده: محمدعلی تقی جواد
مترجم: محمد منوری

نظر شما