twitter share facebook share ۱۳۹۶ تیر ۲۲ 1157

کافی است به حافظه کمی دورترمان مراجعه کنيم و تابوهايی چون ويدئو، ماهواره، ايدز و... را به ياد آوريم که با برخوردهای قهری هرگز از ميان نرفتند بلکه اين جامعه بود که واقعيت اين پديده‌ها را پذيرفت و اکنون ديگر نه بحث قبح آنها مطرح است و نه ممنوعيتشان؛ اين درست مي‌تواند سرمشقی برای پرداختن به بسياری از آسيب‌های اجتماعی باشد که هميشه در بايگانی ذهن مسئولان ما خاک خورده‌اند اما بروز و ظهورشان را در جامعه کسی نمي‌تواند کتمان کند.

مسئله آزارهای جنسی نه مختص ايران بلکه در همه جای جهان وجود دارد، با اين تفاوت که در کشورهای ديگر سازوکار تعريف‌شده‌ای برای آموزش، کنترل و تقويت کودکان وجود دارد؛ بااين‌حال، در کشورمان تاکنون حتی طرح موضوع هم نوعی هتاکی، گستاخی و عبور از خطوط قرمز به شمار مي‌آمده است. تابوی مسائل جنسی در خانواده ها باعث شده والدین بیشتر ترجیح بدهند که از این بحث‌ها اجتناب کنند و کمتر در مورد تبعات آن بحث و بررسی نمایند.

بحث امنیت جنسی عموما در چارچوب قوانین اجتماعی دنبال می‌شود ولی متاسفانه این امر در جامعه ما هنوز دارای محدودیت های فراوان فرهنگی، مذهبی و سیاسی است. در نتیجه به دلیل عدم بحث کافی در جامعه، نه تنها مردم از شدت و ماهیت بسیار خطرناک این مشکل به اندازه کافی اطلاع ندارند بلکه اعتقادات غیر سازنده‌ای هم پیدا می‌کنند؛ مثلا کودک قربانی یا خانواده او را هم گناهکار می‌دانند.

این‌که باور کنیم کودکان در کوچه و خیابان، در راه مدرسه و مغازه امنیت ندارند، فاجعه‌ای است که تمام ابعاد انسانی را زیر سؤال می‌برد. کودکانی که توسط افراد دور یا نزدیک، غریبه یا آشنا مورد آزار قرار می‌گیرند و همین موضوع آرامش آن‌ها را برای همیشه سلب می‌کند. این در حالی است شانس بیاورند و مثل آتنا و ستایش کشته نشوند. تاثیری که این گونه موارد روی ذهن کودکان می‌گذارد و این‌که تا چه حد امنیت روانی آن‌ها را به چالش می‌کشاند موضوعی است که باید به آن پرداخته شود.

کودک آزاری

کودک آزاری واژه‌ای است که بار‌ها و بارها آن را شنیده‌ایم اما معنای آن ‌را به صورت دقیق نمی‌دانیم. طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی، به هرگونه سوءرفتار فیزیکی، عاطفی، جنسی، غفلت و یا رفتار توام با بی‌توجهی و یا هرگونه عمل دیگری که منجر به آسیب حقیقی به سلامت کودک، رشد، ادامه حیات، یا شأن وی در زمینه مسئولیت‌پذیری، اعتماد یا قدرت شود که موجب افزایش احتمال آسیب گردد، «کودک‌آزاری» گفته می‌شود.

کودک آزاری فیزیکی آن دسته از رفتارهایی است که با استفاده از نیروی فیزیکی به صورت عمدی علیه یک کودک انجام شده و سلامت، بقاء، رشد و کرامت وی را به خطر می‌اندازد؛ مانند ضرب و شتم، لگد زدن، تکان دادن، گاز گرفتن، خفه کردن، سوزاندن، مسموم کردن؛ این نوع سوء رفتار غالبا تحت عنوان «تنبیه» توسط خانواده یا دیگران انجام می‌شود.

کودک آزاری جنسی نیز آن دسته از رفتارهایی است که شامل هر گونه رفتار جنسی با کودکان، مغایر با قوانین، شرع و هنجارهای جامعه رخ می‌دهد؛ سوء‌رفتار جنسی می‌تواند هم توسط بزرگسالان و هم نوجوانان انجام شود. بزرگسالان دخیل در سوء‌رفتار جنسی در بسیاری از موارد جزو خویشاوندان نزدیک و یا آشنایان کودک هستند که با حیله، تهدید، تشویق یا با اجبار، کودک را به این کار وا می‌دارند.

سوء رفتار عاطفی - روانی نیز شامل عدم توانایی والدین و خانواده برای فراهم کردن یک محیط مناسب و پشتیبان در جهت رشد و پرورش کودک است؛ این رفتار می‌تواند آسیب‌های جدی روانی، روحی، اخلاقی و فیزیکی و اجتماعی را برای کودک به دنبال داشته باشد. تحقیر، سرزنش، تهدید،‌ ترساندن، حبس، تبعیض، تمسخر، مقایسه مکرر کودک با خواهر و برادرها یا همسالان، عدم پذیرش و رفتار پرخاشگرانه مثال‌هایی از این گونه سوءرفتار است. سوء رفتار عاطفی به عزت نفس کودک آسیب جدی زده و در مواردی حتی می‌تواند به مشکلات تکاملی مانند اختلال تکلم منجر شود.

سازمان بهداشت جهانی تخمین زده است که 20 درصد زنان و پنج تا 10 درصد مردان گزارش داده‌اند که در دوران کودکی مورد سوء رفتار جنسی قرار گرفته بودند و در سال 2002 حدود 150 میلیون دختر و 73 میلیون پسر زیر 18 سال مورد حمله جنسی از جمله تجاوز قرار گرفته بودند.

همچنین تحقیقات نشان داد که در اکثر قتل‌های کودکان زیر 14 سال اعضای خانواده مجرم بوده‌اند. فوت کودک تنها بیانگر قسمت کوچکی از مشکلات ناشی از سوء رفتار با کودکان است. سالانه میلیون‌ها کودک قربانی سوء رفتارهای غیرکشنده و بی توجهی می‌شوند و تعدادی از تحقیقات بین المللی نشان دادند که بسته به کشور مورد بررسی یک چهارم تا نصف کودکان گزارش سوء‌رفتار فیزیکی داشته‌اند.

عوارض کودک آزاری برای کودکان

عوارض سندرم سوء رفتار با کودکان بر سلامت فردی و اجتماعی، بسیار گسترده‌تر از مرگ و یا آسیب فیزیکی به تنهایی هستند و شامل آسیب‌های فیزیکی و تاثیرات مخرب بر سلامت روانی و رشد قربانیان می‌شوند. مطالعات نشان داد که تجربه سوء رفتار و دیگر شکل‌های خشونت در دوران کودکی با رفتارهای پرخطر در دوران بزرگسالی در ارتباط هستند. اینها می‌توانند شامل قربانی خشونت شدن و یا اقدام به خشونت، افسردگی، سیگار کشیدن، چاقی، رفتارهای پرخطر جنسی، بارداری‌های ناخواسته و سوء مصرف مواد مخدر و الکل باشد. این رفتارهای پرخطر می‌توانند منجر به مرگ، بیماری‌های مختلف و ناتوانی شوند. از جمله می‌توان به بیماری‌های قلبی، بیماری‌های منتقله از راه جنسی، سرطان و خودکشی اشاره کرد.

سوء رفتار با کودکان در نتیجه می‌تواند منجر به اثرات گسترده فیزیکی، روحی و اجتماعی شود که آنها هم برای کودک و هم برای جامعه پرهزینه هستند.

اهمیت کودکان، افراد تشکیل دهنده نسل آینده جامعه بر هیچ کسی پوشیده نیست. همچنین اهمیت توجه به گروه سنی کودکان زمانی بیشتر مشخص می‌شود که توجه کنید کودکان فارغ از نوع طبقه اقتصادی، اجتماعی، از آسیب پذیرترین اقشار جامعه هستند. در جامعه تقریبا همه افراد با گروه سنی کودکان در تماس و تعامل نزدیک هستند اما اقشار دیگری وجود دارند که مخاطب اول حرفه آنها کودکانند، مانند مربیان، معلمان و پزشکان اطفال. از این رو کودکانی که در خانواده مورد سوء رفتار قرار می‌گیرند در گام بعدی به مربی، معلم و به پزشک خود پناه می‌برند بنابراین ضرورت آگاهی افرادی که به این دسته از حرفه‌ها مشغولند به مسئله سوء رفتار با کودکان، بیش از پیش مشخص می‌شود که با آگاهی از نحوه شناسایی و برخورد با موارد احتمالی سوء رفتار و انتشار این آگاهی، به ساخت دنیایی با آینده زیباتر کمک خواهند کرد.

خشونت‌های دوران کودکی در 18 سالگی سر باز می‌کند

محسن محبی روانشناس و جامعه شناس اجتماعی در رابطه با امنیت روانی کودکان می‌گوید: امنیت روانی در کودکان از 2 تا 7 سالگی اهمیت ویژه ای دارد. یکی از مواردی که ما در اختلالات روانی شاهد آن هستیم این است که کودکان در سن 5 تا 7 سال یک رابطه دوستان با والدین خود بر قرار می‌کنند که شامل تقلید، حاشیه امنیت و امنیت روانی برای کودک است. امنیت روانی برای کودک مثل بستری است که تمامی طرح ها، رفتار‌ها و تقلید‌ها را در بر می‌گیرد به طوری که کودک حتی نوع گفتار و حرف زدن را هم تقلید می‌کند. حالا اگر در این سنین کودک مورد کودک آزاری از هر نوع آن قرار بگیرد برای مثال پدر او پرخاش‌گر باشد و یا مادر او سرد باشد و نسبت به کودک توجه لازم را نداشته باشد یا این‌که مورد سوء استفاده جنسی قرار بگیرد یا تنبیه بدنی و خشونت کلامی بیش از حد را تحمل کند، ما شاهد این خواهیم بود که یک بستر مریض از اختلال‌ها در کودک به وجود می‌آید که بعد از 18 سالگی سر باز کرده و همان رفتاری که در 5 سالگی کودک به جای محبت دیده است را درسنین  18 سال به بالا نشان می‌دهد، بچه‌هایی که در سنین 5 تا 7 سالگی امنیت روانی نداشته‌اند معمولا در سنین بالا مورد اختلالات سلوک می‌شوند. یعنی اختلالاتی که طی آن کودک بیقرار‌، پرخاشگر و مضطرب است به طوری که عصبانیت او ممکن است در برخی موارد به افسردگی منجر ‌شود و هزاران اختلال دیگر که زیر مجموعه همین نداشتن امنیت روانی در کودکان است.

چگونه کودکانمان را در مقابله با آزار جنسی مقاوم کنيم؟

پدر و مادرها می‌توانند بدون بکار بردن لفظ آزار جنسی پنج نکته اساسی برای پیشگیری از آزار جنسی را به کودکان خود (پنج تا ۱۱ سال) یاد بدهند. اینکه چگونه این را به فرزندتان یاد بدهید به خود شما بستگی دارد، شما بهتر از هر کس دیگری می‌دانید چگونه این کار را انجام دهید؛ اما چند توصیه ساده:

- گفتگو درباره ایمنی و امنیت کودک را تکرار کنید و فقط به یک بار بسنده نکنید. یادآوری این نکات در گفتگوهای ساده روزمره بسیار مفیدند.

- زمانی که کودک حاضر یا مایل به چنین گفتگویی نیست اصرار نکنید و آن را به موقعیت مناسب دیگری موکول کنید.

- این گفتگوها را در مکالمات و برنامه‌های روزمره یا حتی بازی ادغام کنید؛ در این صورت چنین گفتکوهایی هم برای شما هم برای کودک راحت‌تر و طبیعی‌تر خواهد بود.

1. هر چیزی که با لباس زیر پوشانده شود عضو خصوصی است. هیچکس حق ندارد به آنها دست بزند، هیچکس حق ندارد که بخواهد آن را ببیند، هیچکس حق ندارد درباره آن با شما حرف بزند. اگر چنین اتفاقی افتاد کودک باید نه بگوید.

2. به کودک یاد بدهید موقع حمام پدر و مادر و موقع درمان پزشک یا پرستار اجازه دارند به بدن او دست بزنند به شرط اینکه قبلا حتما از کودک اجازه بگیرند. در غیر این صورت هیچکس مجاز به چنین کاری نیست و کودک باید به هر کسی در این باره نه بگوید. هیچ‌کس اجازه ندارد کاری با بدن او بکند مگر در مواردی مثل حمام رفتن با پدر و مادر یا معاینه پزشک. اگر کسی چنین درخواستی کرد کودک حتما باید به فرد مورد اعتمادش این موضوع را اطلاع دهد.

3. نه گفتن را به کودک یاد بدهید. کودک حق نه گفتن دارد و باید به او یاد داد که این حق اوست و نباید از نه گفتن احساس خجالت یا ناراحتی کند. وقتی کودک نه گفتن را یاد بگیرد و آن را حق خود بداند، یاد می‌گیرد که اختیار بدن و احساساتش دست خودش است. بعنوان پدر و مادر گاهی شما مجبور می‌شوید که بر خلاف میل کودک رفتار کنید اما اگر کودک بتواند به اعضای خانواده نه بگوید یاد می‌گیرد که به دیگران هم نه بگوید. به کودک آموزش دهید به هر کس بخواهد با بدن او کاری کند نه بگوید و اصرار یا تطمیع یا هر روش دیگری نباید نه را عوض کند.

4. کودک باید یاد بگیرد درباره رازهایی که او را نارحت می‌کنند حرف بزند. به کودک باید یاد داد که بین راز خوب و بد تفاوت وجود دارد. رازهای خوب (مثلا خرید پنهانی هدیه) را می‌توان مخفی نگه داشت اما رازهای بد را باید به فرد مورد اعتماد گفت. برای اینکه کودک بتواند چنین کند باید اعتماد به نفس داشته باشد و این با زندگی در آسایش و امنیت حاصل می‌شود. بزرگترین ابزار کودک‌آزار مخفی‌کاری است؛ «این رازی بین من و تو است». کودک باید بداند هر رازی که ناراحتش می‌کند یا بر خلاف میلش است نباید راز باقی بماند.

5. اگر کودک احساس غم، نگرانی یا ترس می‌کند می‌تواند با بزرگسالی که به او اعتماد دارد این را در میان بگذارد. به کودک اطمینان خاطر بدهید که این احساسات منفی تقصیر او نیستند و بیان آنها هم برایشان دردسرساز نخواهد بود. مطرح کردن این ترس‌ها و نگرانی‌ها الزاما نباید فقط با پدر و مادر باشند، ممکن است این موضوعات با خواهر و برادر، دوست خانوادگی، معلم یا پزشک و روان‌شناس مطرح شوند.

نظر شما