در ویدئوهایی که اخیرا در رسانه ها انتشار یافت، «لطیفه آل مکتوم» دختر حاکم دوبی که بیش از یکسال مفقود شده بود، از نحوه دستگیری خود توسط ده کماندو در قایقی در سی مایلی سواحل هند، پرده برداشت و گفت که در حال فرار از دبی، به وی آرامبخش تزریق شده و زمانی که بیدار شده، خود را در دبی یافته است.
حالا او در ویلایی که برای وی حکم زندان دارد، نگهداری می شود و پنج افسر مرد بیرون ساختمان و دو افسر زن در داخل از او مراقبت می کنند. لطیفه می گوید: افسران به او گفتند که اتهامی متوجه او نیست اما دیگر رنگ آسمان را نخواهد دید و اضافه می کند که وی اسیر پدرش شیخ «محمد بن راشد آل مکتوم» حاکم دبی، نخست وزیر امارات و یکی از قدرتمندترین رهبران خاورمیانه شده است.
جزئیاتی که از نحوه دستگیری و شرایط زندگی لطیفه منتشر شده، به تنهایی تکان دهنده است؛ اما وقتی این مسئله را در کنار شهرت دبی به عنوان یکی از پیشرفته ترین کشورهای منطقه قرار می دهیم، این داستان شگفت آورتر هم می شود. بدرفتاری با لطیفه، آن هم به دست پدرش، نشان دهنده فاصله زیادی است که بین تصویری که ما از دبی به عنوان بهشتی برای زنان در ذهن داریم، با واقعیت های زندگی زنان به ویژه زنان خانواده های اصیل و پرآوازه وجود دارد.
پس از انتشار ویدئوهای مزبور، دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل گفت که از امارات در مورد ادعاهای شاهزاده لطیفه پرس و جو خواهد کرد. وزارت خارجه دو کشور انگلیس و آمریکا نیز گفتند که تحقیقات سازمان ملل در مورد پرونده لطیفه را از نزدیک پیگیری می کنند. در همین حال، خانواده سلطنتی دبی با رد ادعاهای لطیفه، اعلام کردند که شاهزاده در خانه تحت مراقبت است.
شاهزاده لطیفه سال 2018 وقتی نامادری اش شاهزاده «هیا بنت حسین» ضیافت ناهاری با حضور «مری رابینسون» کمیسیونر حقوق بشر سازمان ملل ترتیب داده بود، در منظر عموم دیده شد؛ هدف اصلی از ترتیب دادن این ملاقات، اثبات زنده بودن شاهزاده لطیفه بود. چند ماه بعد شاهزاده هیا همراه با دو فرزند بیولوژیکی خود به انگلستان پناهنده شد؛ در جلسه دادگاه که برای رسیدگی به درخواست شاهزاده هیا برای حضانت دو فرزندش برگزار شده بود، مشخص شد که لطیفه برخلاف خواست خود در دبی نگه داشته شده و پیشتر نیز این رفتار با شمسا خواهر بزرگتر لطیفه صورت گرفته بود و این مسئله سبب فرار شاهزاده هیا سومین همسر شیخ محمد از خانه شده است.
لطیفه که اکنون 35 سال دارد، در ویدئوی منتشر شده می گوید «هیا، مری رابینسون را به من معرفی کرد اما نگفت که وی رئیس حقوق بشر سازمان ملل است؛ اگر می دانستم، همه چیز را می گفتم. همه چیز از قبل برنامه ریزی شده بود؛ مرا فریب دادند»
اطلاعاتی که لطیفه منتشر کرد –از نحوه برنامه ریزی و شکست طرح فرارش تا اسارت عذاب آوری که هم اکنون تحمل می کند- سؤالات زیادی در مورد دبی، که بدلیل شرایط آسان زندگی و فرهنگ مدارا، در سطح بین المللی به عنوان یکی از جذاب ترین مقاصد گردشگری و قطب های اقتصادی شناخته شده، ایجاد کرده است. تصویری که ما از دبی داریم، حداقل در مقایسه با سایر کشورهای منطقه، از واقعیت دور نیست؛ زنان به خدمات بهداشتی، آموزشی و بازار کار به سهولت دسترسی دارند و می توانند بدون مشکل رانندگی کنند؛ می توانند بدون اینکه نیاز به اجازه قیم مرد خود داشته باشند به سفر روند و زندگی خود را داشته باشند. گزارش اخیری که توسط مجمع جهانی اقتصاد منتشر شده، نشان می دهد که امارات از نظر برابری های جنسیتی، بعد از اسرائیل در جایگاه دوم قرار دارد.
سالهاست که امارات به قبله آمال بسیاری از زنان منطقه بدل شده است. مطالعه ای که سال 2010 انجام شد، نشان می داد که از هر هشت زن، بیش از یک نفر در آرزوی مهاجرت به امارات هستند؛ حال آنکه این تمایل در بین مردان کمتر بود. امنیت و راحتی تردد، از جانب این زنان به عنوان دو فاکتور مهم برای انتخاب امارات مورد اشاره قرار گرفته بود. امارات زنان را تشویق به مشارکت در فعالیت های سیاسی نموده و آنان را در مقام وزارت و نمایندگی پارلمان منصوب کرده است. یکی از دلایل اتخاذ چنین رویه ای این است که بدست آوردن جایگاهی خوب در رتبه بندی جهانی برای کشور مهم می باشد. اما علیرغم این پیشرفت ها، امارات همچنان عقب است و در بین 153 کشور جهان، از حیث برابری جنسیتی در رده 120 ام قرار دارد؛ امری که نشان می دهد هنوز کارهای زیادی چه در سطح کشور و چه در سطح منطقه نیاز به انجام است.
در امارات بسیاری از مشکلات فراتر از آن است که با مشارکت ساده زنان در عرصه سیاسی حل شود. هنوز قوانین شرع بر احوال شخصیه حاکم است و امارات همچون همسایگانش به مردان اجازه می دهد که در مقام قیمومیت زنان عمل کرده و با تصمیمات خود زندگی آنان را دستخوش تغییر قرار دهند. برخلاف مردان، زنان برای ازدواج نیاز به اجازه پدر و برای طلاق نیاز به اجازه شوهر دارند؛ این امر زمینه باج خواهی را برای مردان فراهم کرده و به شوهران این امکان را می دهد تا در صورت گرفتن جهیزیه و داراییِ زن، آنان را طلاق دهند و اغلب اوقات هم زن، برای رهایی از ازدواجی که جز رنج و محنت برایش نداشته، ناچار به تن دادن به درخواست شوهر است.
خشونت خانگی علیه زنان که به عنوان شکلی از تأدیب تا سال 2019 همچنان در قانون امری پذیرفته شده بود، اخیرا با این تبصره که می گوید (خشونت فیزیکی برای اینکه به عنوان خشونت در نظر گرفته شود، لازم نیست حتما در حدی باشد که از خود اثری بر جای گذارد) اصلاح شده است. در قانون جدید خشونت خانگی به عنوان عمل فیزیکی، خشونت زبانی یا تهدید، تعریف شده است؛ با این وجود، فرهنگ حاکم بر دادگاههای امارات، باعث شده است که قضات همچنان در مورد مرتکبان خشونت خانگی، نرمش نشان دهند.
در گزارش دولت آمریکا آمده است: «امارات قانون خشونت خانگی را به شکل مؤثری اجرا نکرده و خشونت خانگی علیه زنان از جمله همسرآزاری، همچنان یکی از مشکلاتی است که کشور با آن دست و پنجه نرم می کند» در گزارش مجمع جهانی اقتصاد نیز گفته شده است که اگر پیشرفت منطقه با همین سرعت ادامه یابد، باز هم 150 سال طول می کشد تا شکاف جنسیتی موجود برطرف شود و این در صورتی است که رهبران کشور به واقع متعهد به تحقق اهدافِ اعلامی باشند. برای مثال سال 2012 پس از عمومی شدن پرونده ای که در آن پدر و نامادری، دخترشان را شکنجه کرده بودند، شیخ محمد حمایت خود را از قانون حمایت از کودکان اعلام نمود و خواهان تسریع تصویب و اجرای آن شد. حالا که با رسانه ای شدن داستان لطیفه، روشن شده است که شیخ در آزار دخترش دست داشته، صداقت وی در تلاش هایش برای رفع شکاف های جنسیتی زیر سؤال می رود.
می توانید برای اطلاع بیشتر از مشکلات زنان خانواده های سلطنتی کشورهای خلیج فارس به مقاله ذیل مراجعه کنید:
(پول نمی خواهیم، فقط به ما آزادی بدهید)
زنان معمولی در امارات نیز با آزار گسترده ای روبرو هستند و این در حالی است که ابزار کافی برای تحقق حقوق اولیه و رساندن صدای خود به گوش جامعه و مسئولان را ندارند. به گفته «علاء صدیق» فعال حقوق بشر اماراتی پرونده های بسیار بدتری از مورد شاهزادگان دبی وجود دارد «پس از اطلاع از پرونده لطیفه شوکه شدیم، همه آرزو دارند زندگی یک شاهزاده را داشته باشند.» صدیق با یادآوری پرونده «هند محمد بلوکی» زن اماراتی و مادر چهار کودک که بدلیل دادن دادخواست طلاق، توسط پدر، عمو و برادرش تهدید شد و از دبی گریخت، می گوید: «این پرونده ها با هم فرق دارند اما پایانشان مشابه است و آنچه این پایان را رقم می زند، فقدان حمایت قانونی و سازمان های خصوصی در کشور است.»
داستان شاهزاده ها نشان می دهد که حتی مترقی ترین حاکمان منطقه، در خانواده های خود ستم می کنند و زنان نمی توانند امید داشته باشند که اصلاحاتی که دولت پیشرو آن است، از آنان در برابر این ظلم ها حفاظت کند. این زنان علاوه بر شجاعت بیان سرگذشت و تغییر سرنوشت خود، نیازمند نهادهای بین المللی هستند تا به آنان در پیگیری حقوقشان کمک کنند یا حداقل این امکان را به آنها بدهند که داستانشان را بازگو نمایند. وقتی با زنان طبقه ممتاز و برجسته ای همچون شاهزاده لطیفه اینگونه برخورد می شود، زنان دیگر چه سرنوشتی خواهند داشت؟
مترجم: فاطمه رادمهر
messages.comments