twitter share facebook share ۱۴۰۰ شهریور ۲۰ 1170

از نوزده هواپیماربای حملات یازده سپتامبر، به جز چهار نفر بقیه شهروند سعودی بودند. اسامه بن لادن رهبر القاهده و مغز متفکر حملات نیز متولد سعودی بود. در دو دهه ای که از آن حمله گذشته است، سعودی با القاعده در داخل خاک خود مقابله کرده، کتاب های درسی را اصلاح نموده، جلوی تأمین مالی تروریسم را گرفته و با آمریکا در مهار تروریسم همکاری نموده است.

اما گام هایی که پادشاهی برای عقب نشینی از ایدئولوژی دینی خود برداشت، از پنج سال گذشته آغاز شد. اندیشه های وهابیت مبتنی بر تفسیر سخت گیرانه ای از اسلام است که در عربستان پایه گذاری شد و معتقدان به این اندیشه، آن را در داخل و خارج از مرزهای سعودی ترویج کردند.

برای شمار زیادی از مردم آمریکا حادثه یازده سپتامبر، فروپاشی برج های تجارت جهانی و مرگ نزدیک به 3000 نفر، برای همیشه با عربستان گره خورده است.

علیرغم اصرار دولت عربستان مبنی بر نادرست بودن ادعای همکاری با هواپیماربایان، خانواده ها موفق شدند جو بایدن را مجبور کنند اسناد مربوط به حملات را از حالت طبقه بندی شده خارج کند. خانواده های قربانیانِ تیراندازی سال 2019 در یک پایگاه نظامی در فلوریدا نیز، از سعودی برای گرفتن دیه شکایت کرده اند و مدعی هستند که حکومت آن کشور می دانست این افسرِ عربستانیِ نیروی هوایی، افراطی شده است و می توانست جلوی کشتار را بگیرد.

اما مشارکت عربستان با آمریکا از جمله حضور نیروهای آمریکایی در خاک عربستان پس از جنگ اول خلیج فارس، رهبری کشور را هدف گروههای افراطی قرار داد.

فهد ناظر سخنگوی سفارت عربستان در این باره گفت: «مهم است که بدانیم تروریست هایی که یازده سپتامبر به آمریکا حمله کردند، مردم و رهبری سعودی، پرسنل نظامی و مقدس ترین اماکن مذهبی ما در مکه و مدینه را نیز هدف حملات متعدد قرار داده اند» و افزود که همکاری سعودی و آمریکا برای مقابله با تروریسم جان هزاران نفر را نجات داده است.

اما با وجودی که عربستان با القاعده و داعش مبارزه می کرد، حاکمان آن کشور همچنان امتیاز سخنرانی و نفوذ در جامعه را –در ازای حمایت بی چون و چرا از پادشاهی- منحصرا در اختیار روحانیون فوق محافظه کار قرار دادند.

این پیمان نانوشته در سال 2017 به پایان رسید. محمد بن سلمان برای جذب سرمایه گذاری خارجی، بازگشت کشورش به «اسلام میانه رو» را اعلام نمود. البته این روند یک سال پیشتر آغاز شده بود؛ در آن سال بن سلمان با حمایت پدرش، قدرت و اختیارات پلیس مذهبی را گرفت. پلیس های مذهبی دختران و پسران را به خاطر معاشرت باهم می گرفتند، ماشین هایی که موزیک پخش می کردند را دنبال می کردند و مغازه ها را مجبور می کردند پنج بار در روز برای نماز تعطیل کنند.

به گفته «راغده درغام» مؤسس اندیشکده بیروت و ستون نویس روزنامه های سعودی: «آنچه در بیست سال گذشته در عربستان اتفاق افتاده، پاکسازی افراط گرایی است...و این کار آسانی نیست».

بن سلمان اوایل سال جاری در تلویزیون سعودی گفت که هویت سعودی بر پایه میراث عربی-اسلامی بنا شده است. سخنان وی گویای آن بود که او نقش و اهمیت اسلام و عرب بودن را در تشکیل هویت سعودی برابر می داند و تلاش دارد هویتی بسازد که دیگر به اهداف پان اسلامی و ایدئولوژی های مذهبی و فوق محافظه کارانه شیخ محمد بن عبدالوهاب مرتبط نیست.

بن سلمان در این مصاحبه افزود: «اگر شیخ محمد عبدالوهاب از گور بیرون می آمد و می دید ما به متنی که وی نوشته است بی کم و کاست پایبندیم، او را در مقام الوهیت نشانده ایم و از خود هیچ اجتهادی نداریم، اولین کسی بود که با این رفتار ما مخالفت می کرد».

«علی شهابی» که با دربار سعودی ارتباط دارد، معتقد است لحن حاکمیت به روحانیت این پیام را می فرستد که «میانه روی تنها راهی است که آنان می توانند پیش گیرند».

البته اعتدال و میانه روی از منظر حاکمان سعودی، تنها مسائل اجتماعی و دینی را شامل می شود. گرچه از زمان یازده سپتامبر عربستان بیست سال تلاش کرده است تا تصویری که از این کشور در اذهان شکل گرفته را تغییر دهد اما در عرصه سیاسی در بر همان پاشنه می چرخد و به سرکوب ادامه می دهد. قتل جمال خاشقچی تنها یک نمونه از آن است.

«بروس ریدل» از محققان مؤسسه بروکینگز که 30 سال برای سیا کار می کرد می گوید، روابط آمریکا و عربستان در طول این سالها تغییرات زیادی را پشت سر گذاشته است؛ اما حتی وقتی روابط بین دو کشور در بهترین حالت قرار دارد «قبولاندن اینکه عربستان بهترین دوست آمریکا است سخت است».

عربستان هنوز از یک جامعه باز و آزاد فاصله زیادی دارد اما محدودیت های اجتماعی که طی چندین نسل در آن کشور ایجاد شده بود به تدریج در حال رفع شدن است و دیگر کنسرت، سینما و رانندگی زنان غیرقانونی و محال نمی باشد.

در دو دهه پس از یازده سپتامبر به مدد رسانه های اجتماعی، اینترنت و ارتباطات جهانی، تغییرات شگرفی در جهان حاصل شد. این تغییر در عربستان نیز قابل مشاهده است؛ بیش از یک سوم جمعیت عربستان پس از یازده سپتامبر به دنیا آمده و زیر 14 سال هستند. بیش از 60% نیز کمتر از 35 سال دارند و همه بعد از یازده سپتامبر به بلوغ رسیدند.

این جوانان مانند ولیعهد 36 ساله، هنگامی که در سال 1979 شاه ایران سقوط کرد و رژیمی ضد آمریکایی و ضد سعودی روی کار آمد، در این دنیا نبودند. در همان سال افراط گرایان سنی، مکه مقدس ترین شهر مسلمانان را محاصره کردند.

حاکمان سعودی در واکنش به رویدادهای آن سال، به تندروهای داخل حکومت قدرت دادند و دست وهابیون را برای شکل دادن به زندگی مردم باز گذاشتند. جنگ قدرت بین ایران و عربستان شکل گرفت و در قالب جنگ های فرقه ای و نیابتی در سراسر خاورمیانه ادامه پیدا کرد.

در آخرین نمونه این جنگ های نیابتی، عربستان و سایر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس با تأمین مالی و تسلیحاتی و استخدام جنگجویان جهادی برای جنگ با شبه نظامیان شیعه مورد حمایت ایران در سوریه، بر آتش جنگ داخلی آن کشور دمیدند.

آنچه امروزه می بینیم نتیجه تلاش مشترک آمریکا، عربستان و پاکستان در دهه هشتاد است. سالها قبل از آنکه تابعیت بن لادن سلب شود وی به همراه سایر مجاهدین توسط سیا و دربار سعودی کمک مالی و تسلیحاتی شد تا شوروی را در افغانستان شکست دهد.

سالها بعد بن لادن از پایگاه القاعده در افغانستان و درشرایطی که تحت حمایت و پناه طالبان قرار گرفته بود، نقشه حملات یازده سپتامبر را کشید. حالا چند هفته ای می شود که طالبان به قدرت بازگشته است.

به گفته درغام، وقتی عربستان را قضاوت می کنیم باید به منافع استراتژیک وسیعی که روابط سعودی و آمریکا را از مدتها قبل پایه گذاری کرده است بنگریم. «آمریکایی ها فکر می کنند حادثه یازده سپتامبر مساوی با عربستان است اما باید آگاه شوند و به همکاری و مشارکتی که طی سالیان متمادی است بین دو کشور وجود دارد نگاه کنند».

*منبع: آسوشیتدپرس

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما