twitter share facebook share ۱۴۰۱ فروردین ۱۱ 718

دیوید بن گوریون نخست‌وزیر و بنیانگذار اسرائیل در رؤیاهای خود نیز تصور نمی‌کرد که وزیران خارجه مصر، بحرین، مراکش و امارات در نزدیکی مقبره وی برای گسترش همکاری‌های منطقه‌ای گرد هم آیند.

انتخاب مکان نشست تصادفی نبود. الیاس خوری نویسنده لبنانی در این خصوص می‌گوید: «اسرائیل بر استفاده از چنین نمادهایی اصرار دارد و همزمان نمادهای فلسطینیان را از بین می‌برد. این اجلاس تحقیر‌آمیز بود؛ اسرائیل حاکمان عرب را برای زیارت از عامل بدبختی فلسطینیان گرد هم آورد».

اجلاس نقب نشستی تاریخی بود. تل‌آویو به یک نیروی پیشرو در منطقه تبدیل شده است و این اجلاس نقش رهبری اسرائیل را بیش از پیش آشکار کرد.

درحالی‌که این گردهمایی در پاسخ به تهدید هسته‌ای ایران و به‌دنبال حملات اخیر حوثی‌ها به تأسیسات نفتی عربستان برگزار شد، یاییر لاپید وزیر خارجه اسرائیل اعلام کرد که این نشست به رویدادی سالانه تبدیل خواهد شد.

وی افزود که پایه‌های یک «معماری جدید منطقه‌ای» بنا نهاده شده که نگرانی اصلی آن بازدارندگی ایران و نیروهای نیابتی‌اش است. تصویری که از این اجلاس منتشر شد، وجهی نمادین داشت و پیام روشنی را از این اجلاس مخابره می‌کرد «اسرائیل سنگ‌بنای امنیت منطقه است». در این تصویر وزیران خارجه اسرائیل و آمریکا در مرکز و در کنار وزیران عرب ایستاده و دست به دست یکدیگر داده بودند.

تلاش آرام اسرائیل برای رهبری منطقه با گامی که این کشور برای عادی‌سازی رابطه با امارات، بحرین، سودان و مراکش از طریق توافق‌نامه ابراهیم برداشت، اغاز شد. کشورهای منطقه به‌درستی دریافته‌اند که تنها از طریق عادی‌سازی رابطه با اسرائیل، می‌توانند به دستاوردهای بزرگ استراتژیک برسند و اسرائیل دروازه ورود به آمریکا و ارتباط با مقامات آن کشور است.

امارات و بحرین می‌خواستند با دولتی متحد شوند که پیشرفته‌ترین فناوری و ابزار اطلاعاتی را در منطقه دارد و می‌تواند در مقابل ایران بایستد. امارات همچنین می‌خواست جنگنده‌های اف‌35 آمریکایی را خریداری کند که پیش‌نیاز آن تأیید ضمنی اسرائیل بود.

در سودان دولت متزلزلی که پس از بشیر بر سر کار آمد، بدنبال حذف نام این کشور از لیست کشورهای حامی تروریسم بود و می‌دانست که راه میانبر این است که درب اسرائیل را بزند.

مراکش خواهان پایان دادن به بن‌بستی بود که بر سر اختلافاتش با الجزایر در مورد صحرای غربی ایجاد شده است. پس برای اینکه آمریکا حاکمیت مراکش را بر این منطقه به‌رسمیت بشناسد، با واشنگتن بر سر عادی‌سازی روابط با اسرائیل معامله کرد.

در صفِ بعدی کشورهایی که در انتظار عادی سازی روابط با اسرائیل هستند، عربستان ایستاده و منتظر زمان مناسب برای برقراری رابطه با تل‌آویو در ازای درخواست کمک و محافظت از خودش است. محمد بن سلمان اخیرا در مصاحبه‌ای با آتلانتیک، اسرائیل را متحد بالقوه و نه دشمن توصیف کرد. بنابراین عادی‌سازی رابطه عربستان با اسرائیل قطعی است و تنها در مورد زمان آن سؤال وجود دارد.

در همین حال کانال‌های رسمی و غیررسمی بین دو کشور روز به روز بیشتر می‌شود؛ برای مثال علیرغم اینکه عربستان در اجلاس نقب حضور نداشت، ساعاتی پس از پایان نشست، وزیر خارجه آمریکا با همتای سعودی خود تماس گرفت و او را در جریان تحولات قرار داد.

اسرائیل از تهدیدی که ایران برای منطقه ایجاد کرده بهترین استفاده را برده و سرمایه سیاسی بزرگی بدست آورده است؛ به گونه‌ای که اکنون این کشور را می‌‌توان رهبر منطقه دانست. اینکه این رهبری در آینده نزدیک چه پیامدهایی برای اعراب خواهد داشت، باید منتظر ماند و دید.

*منبع: میدل ایست آی

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما