روابط تهران و باکو مدتهاست که دچار فرازونشیب است اما رویدادهای اخیر از جمله افتتاح سفارت جمهوری آذربایجان در تل آویو، سوء قصد علیه نماینده مجلس آذربایجان در باکو، حمله به سفارت جمهوری آذربایجان در ایران و اقدامات دولت آذربایجان پس از این حمله، روابط دو کشور را بیش از همیشه پرتنش کرده است
پیشتر نیز برگزرای مانورهای نظامی در امتداد مرز دو کشور و همکاری نظامی و اطلاعاتی آذربایجان با اسرائیل، در کنار نگرانی های ایران در مورد کریدور زنگزور و انسداد احتمالی مرز ایران و ارمنستان، بر نگرانی ها و اختلافات دو کشور افزوده بود
با این حال علیرغم تهدیدات متقابل، تنش بین دو کشور از کنترل خارج نشده و به درگیری نظامی نینجامیده است. در واقع در طول سه دهه گذشته روابط تهرن و باکو به طور مداوم از چرخه تشدید تنش و تنش زدایی پیروی کرده است؛ تکرار این چرخه این سؤال مهم را مطرح می کند که چه چیزی ایران و اذربایجان را علیرغم اینهمه مشکلات جدی، از جنگ باز می دارد؟ دو کشور چه کارت ها و اهرم های فشاری علیه یکدیگر دارند که مانع از تبدیل تنش به درگیری نظامی می شود؟ از دید من هفت عامل وجود دارد که به ایجاد توازن و وابستگی متقابل بین دو کشور کمک می کند و مانع از ادامه طولانی مدت تنش و وقوع جنگ می شود
نخستین عامل اقتصاد و تجارت است. بیش از 50% حجم تجارت ایران با منطقه قفقاز جنوبی، با جمهوری آذربایجان است که تقریبا معادل مجموع تجارت ارمنستان و گرجستان می باشد. همین امر آذربایجان را به شریک اقتصادی و تجاری پیشرو تهران در منطقه بدل می کند. ایران هشتمین صادرکننده بزرگ به جمهوری آذربایجان است و در 9 ماهه اول سال 2022 اذربایجان 19% از کل تجارت ایران با کشورهای حاشیه دریای خزر را به خود اختصاص داده است. حجم تجارت دوجانبه درحال افزایش است؛ به گفته علیرضا پیمان پاک رئیس سازمان توسعه تجارت ایران، حجم مبادلات تجاری ایران و اذربایجان در جولای 2022 نسبت به جولای 2021 صددرصد افزایش داشته است. حفظ روابط تجاری دوجانبه برای ایران با توجه به تأثیر تحریم های آمریکا بسیار مهم است؛ تهران به سادگی نمی تواند با ادامه یا تشدید تنش ها با جمهوری آذربایجان، شریک تجاری مهم خود را در قفقاز از دست بدهد
دومین عاملی که در تنش زدایی نقش اساسی دارد، ترانزیت و حمل و نقل است. ایران تنها مسیر ترانزیتی مستقیم و کم هزینه جمهوری آذربایجان برای رسیدن به خلیج فارس، دریای عمان، کشورهای جهان عرب و به ویژه پاکستان است که با باکو مشارکت نزدیک و راهبردی دارد. در عین حال جمهوری آذربایجان بخش مهمی از کریدور حمل و نقل بین المللی شمال-جنوب است که مسیر اصلی ترانزیت و تجارت ایران با مناطق پرجمعیت غربی روسیه، گرجستان و بلاروس می باشد. گذرگاه مرزی آستارا مسیر اصلی ترانزیتی ایران و جمهوری آذربایجان و روسیه است؛ به طور متوسط هر هفت دقیقه یک کامیون از مرز آستارا عبور می کند. مسیر ترانزیتی آذربایجان-ایران اخیرا در نتیجه جنگ اوکراین، تحریم های گسترده غرب علیه روسیه و توافق تجاری ترجیحی بین ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا که در حال ارتقا به توافقنامه تجارت آزاد است، اهمیت بیشتری یافته است. بر اساس براوردهای رسمی ظرفیت کل کریدور حمل و نقل شمال-جنوب می تواند به 15.4 میلیون تن در سال برسد و این نشان می دهد که فضای زیادی برای گسترش حجم تجارت فیمابین وجود دارد. علاوه بر این در اولین نشست سه جانبه ای که سپتامبر 2022 در باکو بین روسیه، ایران و اذربایجان برای توسعه این کریدور برگزار شد، سه طرف بیانیه ای مضا کردند و در آن متعهد شدند ترانزیت بار را افزاش دهند و به 30 میلیون تن تا سال 2030 برسانند
عامل سوم وابستگی شدید منطقه نخجوانِ جمهوری آذربایجان به ایران در زمینه ترانزیت و انرژی است؛ این امر نقش مهمی در محاسبات رهبران باکو دارد و انگیزه ای قوی برای جلوگیری از ادامه و افزایش تنش با ایران است. اگر ارتباط بین آذربایجان و نخجوان از طریق ایجاد کریدور زنگزور در ارمنستان جنوبی برقرار شود، وابستگی آذربایجان به ایران از طریق خط لوله جدیدی که از ایغدیر در ترکیه می گذرد از بین می رود اما فعلا اتکای جمهوری آذربایجان به ایران در این حوزه، به عنوان ترمزی برای تشدید تنش ها عمل می کند
عامل چهارم روابط تهران با ارمنستان و باکو با اسرائیل است. جمهوری آذربایجان و ایران هر دو نگران هستند که بدتر شدن روابط فیمابین، طرف مقابل را تشویق به مشارکت نزدیکتر با رقیبان شان در ایران و تل آویو کند. برای نمونه می توان به سفر آرارات میرزویان وزیر خارجه ارمنستان به تهران در اکتبر 2021 در دوره تشدید تنش های ایران و اذربایجان و نیز تصمیم اخیر باکو برای تأسیس سفارت در تل آویو اشاره کرد. این امر نشان می دهد که تهران و باکو چگونه از کارت های ارمنستان و اسرائیل برای ایجاد بازدارندگی استفاده می کنند
عامل پنجم ترکیه است؛ به ویژه اینکه محور باکو- آنکارا پس از جنگ دوم قره باغ در اواخر سال 2020 به شدت تقویت شده است. ایران به خوبی می داند که اگر به اذربایجان فشار بیش از حد وارد کند، سبب سوق دادن این کشور به سمت تقویت بیشتر روابط نظامی و امنیتی با شریکانش در ترکیه و اسرائیل می شود. علاوه بر این تشدید تقابل ایران با جمهوری آذربایجان و ترکیه می تواند فعالیت گروههای پان ترک و پان اذری را در مناطق آذری نشین شمال غرب ایران افزایش دهد
عامل ششم روسیه است که تلاش می کند نقش متعادل کننده در روابط تهران-باکو ایفا کند. از دید مسکو افزایش تنش بین این دو کشور سبب گشایش جبهه جنگ جدیدی در قفقاز می شود و با توجه به ادامه جنگ اوکراین، این امر می تواند فشار مضاعفی را بر روسیه وارد آورد. علاوه بر این از زمان شروع جنگ اوکراین، روسیه برای ترانزیت و تجارت با ایران، هند و کشورهای عرب خلیج فارس به مسیر داغستان-باکو-آستارا نیاز مبرمی دارد. طبق توافق اخیر تهران و مسکو قرار است با سرمایه گذاری روسیه راه اهن رشت-آستارا به طول 164 کیلومتر در مدت سه سال تکمیل شود. بنابراین ادامه و تشدید تنش ها بین تهران و باکو در شرایط فعلی به نفع روسیه نیست
عامل هفتم وابستگی ترانزیت و انرژی اروپا به جمهوری آذربایجان در نتیجه جنگ اوکراین است. آذربایجان در کریدور میانی و نیز به عنوان تأمین کننده اصلی گاز اروپا نقش مهمی دارد. افزایش تنش بین تهران و باکو می تواند یکی از مهمترین مسیرهای ترانزیتی و انتقال انرژی به اروپا را به طور جدی تهدید کند و تأثیر قابل توجهی بر این قاره بگذارد
از بین همه عوامل پیش گفته وزن عامل روسیه از همه بیشتر است. اگر جنگ روسیه با اوکراین ادامه یابد و منجر به تضعیف بیشتر اقتصاد و موقعیت این کشور در شورای امنیت سازمان ملل شود، ممکن است نقش مسکو به عنوان یک متعادل کننده منطقه ای تحت تأثیر قرار بگیرد و نتیجه این امر احتمالا بی ثباتی بیشتر قفقاز جنوبی و تقویت محور باکو-آنکارا خواهد بود. چنین وضعی می تواند شرایط را برای جمهوری آذربایجان برای ایجاد کریدور زنگزور فراهم کند و به تبع ان واکنش نظامی ایران را برای حفظ امنیت مرزش با ارمنستان در پی داشته باشد. در چنین شرایطی تنش بین تهران-باکو می تواند به سرعت از کنترل خارج شود
مترجم: فاطمه رادمهر
نظر شما