در خاطرات منتشرشده پس از فوت آقای هاشمی رفسنجانی، چهره تأثیرگذار سیاسی ایران، او به دیدارهایش با حیدر علیاف، رئیسجمهور وقت آذربایجان، در جریان نخستین جنگ قرهباغ در نوامبر ۱۹۹۳ اشاره کرده است. به گفته رفسنجانی، علیاف از ایران میخواست در درگیری با ارمنستان از جمهوری آذربایجان حمایت نظامی کند.
رفسنجانی نوشته است: «یکی از اظهارات تکراری او این بود که ایران باید از فرصت جنگ با ارامنه استفاده کند تا حضور خود را در آذربایجان گسترش دهد. گاهی حتی میگفت آذربایجان متعلق به ایران است و از ما میخواست بیاییم، از آن دفاع کنیم و کنترلش را بهدست بگیریم.»
او در ادامه افزوده: «وقتی در نخجوان بودیم، حرفهای مشابهی زد. او استدلال میکرد که اگر ایران آذربایجان را زیر نفوذ خود درآورد، سلطه روسیه بر سراسر قفقاز دچار لرزش میشود.»
حالا با گذشت سیودو سال از آن روزها، شرایط بهکلی تغییر کرده است. دیگر مقامهای آذربایجانی خواهان نقشآفرینی تهران در امور باکو نیستند.
اکنون این مقامهای ایرانی هستند که بهنظر میرسد نمیدانند چگونه باید با همسایهای کوچک اما پرادعا برخورد کنند؛ همسایهای که اگرچه در سال ۱۹۹۱ از اتحاد جماهیر شوروی استقلال یافت، اما زمانی بخشی از خاک ایران بود، تا آنکه طبق قراردادهای گلستان (۱۸۱۳) و ترکمانچای (۱۸۲۸) به امپراتوری روسیه واگذار شد.
در دهه گذشته، توازن قدرت میان این دو کشور دستخوش تغییرات چشمگیری شده است. برخی چهرهها و رسانههای آذربایجانی اکنون حتی خواهان الحاق بخشهایی از خاک ایران هستند.
در همین حال، جنگ ۱۲ روزه اخیر ایران با اسرائیل و ایالات متحده شکاف سیاسی میان تهران و باکو را عمیقتر کرده است. در تهران، نگرانیها از روابط روبهگسترش نظامی و اطلاعاتی آذربایجان با اسرائیل در حال افزایش است.
پهپادهای اسرائیلی از کجا آمدند؟
بلافاصله پس از پایان جنگ اسرائیل با ایران، ساکنان مناطق نزدیک مرز شمالغربی ایران از رؤیت پهپادهای اسرائیلی که از سمت آذربایجان وارد میشدند، خبر دادند. این گزارشها بعدها از سوی صداوسیمای ایران نیز بازتاب یافت؛ نهادی که رئیس آن را رهبر جمهوری اسلامی منصوب میکند. گزارشها حاکی از آن بود که پهپادهایی که در حملات به شهرهایی چون تهران، تبریز و ارومیه استفاده شدند، از آذربایجان وارد ایران شدهاند.
این ادعاها توجه زیادی را برانگیخت، تا جایی که سخنگوی وزارت خارجه، اسماعیل بقایی، در یک نشست خبری در این باره مورد سؤال قرار گرفت. او گفت: «ما این موارد را با کشورهای همسایه در میان گذاشتهایم و این موضوع را پیگیری میکنیم.» چند روز بعد، رئیسجمهور ایران، مسعود پزشکیان، اعلام کرد که رئیسجمهور آذربایجان، الهام علیاف، به او اطمینان داده که اسرائیل از خاک آذربایجان برای حمله استفاده نکرده است.
این اطمینانبخشی، بسیاری را در ایران قانع نکرد. نه رسانهها و نه کارشناسان سیاسی آن را نپذیرفتند.
یکی از استادان روابط بینالملل مستقر در تهران، که نخواست نامش فاش شود، گفت اینکه هم وزارت خارجه و هم رئیسجمهور این موضوع را مطرح کردهاند، نشان میدهد مسئله تا چه حد برای ایران جدی است.
او گفت: «اگر ایران درباره نقش اسرائیل از سمت مرز آذربایجان مطمئن نبود، این موضوع را در این سطح بالا مطرح نمیکرد.»
او همچنین اظهار داشت که سخنان پزشکیان درباره تضمینهای علیاف نشانهای از شکست سیاست خارجی ایران در قفقاز است.
وی افزود: «آنچه پزشکیان گفت صرفا در چارچوب تعارفات دیپلماتیک بود. در واقع، از زمان آخرین جنگ قرهباغ، ایران نمیداند چگونه با آذربایجان برخورد کند. از آن زمان، آذربایجان از کشوری دوست یا دستکم بیطرف، به تهدیدی آرام اما جدی بدل شده است.»
این استاد دانشگاه به دیدارهای سطح بالا میان مقامهای آذربایجان و اسرائیل بهعنوان شواهدی دیگر از همکاری نزدیک میان باکو و تلآویو اشاره کرد.
اسرائیل در مرزهای ایران
آذربایجان پس از جدایی از اتحاد جماهیر شوروی، ابتدا به ترکیه، رقیب منطقهای ایران، نزدیک شد. سپس، روابط نظامی و اقتصادی خود را با اسرائیل، که ایران آن را دشمن اصلی خود میداند، عمیقتر کرد.
در سالهای اخیر، آذربایجان به یکی از تأمینکنندگان اصلی نفت و گاز اسرائیل تبدیل شده، و در عوض، تجهیزات پیشرفته نظامی و اطلاعاتی از اسرائیل وارد کرده است. بنا به برخی گزارشها، اسرائیل بین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰، حدود ۷۰ درصد از زرادخانه نظامی آذربایجان را تأمین کرده است.
آذربایجان همچنین با دولت جدید سوریه، که پس از برکناری بشار اسد از ایران فاصله گرفته، همکاری میکند.
به گفته این استاد دانشگاه در تهران: «در غیاب یک راهبرد روشن در قفقاز، ایران تنها نظارهگر نزدیک شدن تلآویو به مرزهای خود است.»
او هشدار داد که اتحاد منطقهای جدید میان اسرائیل، سوریه و آذربایجان میتواند بهزودی اسرائیل را از طریق ترکیه نیز به دروازههای ایران برساند. تنها مانع باقیمانده، باریکهای ۴۳ کیلومتری از خاک ارمنستان است که ایران را به نخجوان — منطقهای جداافتاده از آذربایجان — متصل میکند.
کنترل این مسیر، که به نام دالان زنگزور نیز شناخته میشود، یکی از خواستههای کلیدی آذربایجان و ترکیه از زمان جنگ ۴۴روزه قرهباغ در سال ۲۰۲۰ بوده است. اگر جنگ دیگری میان آذربایجان و ارمنستان درگیرد، ایران بیم آن دارد که این دالان به کنترل آذربایجان درآید.
این کارشناس هشدار داد که آذربایجان تنها با اسرائیل همراستا نشده، بلکه در حال الگوبرداری از راهبردهای نظامی آن نیز هست.
او گفت: «در سالهای اخیر، آذربایجان جنگهای کوتاه اما شدید را ترجیح داده است. این رویکرد به آنها کمک کرده به اهدافشان برسند. به همین دلیل، احتمال وقوع جنگ دیگری با ارمنستان زیاد است. در بلندمدت، ایران باید برای فشار نظامی احتمالی از شمالغرب آماده شود. حتی حالا هم صداهای بلندتری از آذربایجان به گوش میرسد که خواهان جدایی بخشهایی از خاک ایران هستند.»
خواست تجزیه مناطق ایران
منظور این کارشناس، افزایش درخواستها از سوی برخی چهرههای آذربایجانی برای جدایی مناطق ترکزبان ایران بود. پانترکها این مناطق را «آذربایجان جنوبی» مینامند؛ مناطقی که شامل استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، زنجان و حتی بخشهایی از مناطق کردنشین ایران میشود.
هواداران ایده «کردستان بزرگ» و «ارمنستان بزرگ» نیز برخی از همین مناطق را قلمرو تاریخی خود میدانند.
یکی از تازهترین کمپینهایی که خواهان تجزیه ایران شد، پس از پایان جنگ ۱۲روزه از سوی رسانه آرازنیوز در شبکه اجتماعی ایکس (توئیتر سابق) بود. این کارزار که به زبانهای فارسی و ترکی اجرا شد، خواستار اتحاد ترکهای تبریز، باکو و آنکارا بود. بسیاری از شرکتکنندگان در این کمپین، ویدیوهایی از خود منتشر کردند که در آن نشان دست «گرگهای خاکستری» — گروهی افراطی و راستگرا — را نشان میدادند.
در نمونهای دیگر، رسانه آذربایجانی Caliber گزارشی به زبان انگلیسی منتشر کرد که در آن آقای علی خامنهای، رهبر ایران، را «دشمن اصلی آذریها» توصیف کرده بود.
یک دیپلمات بازنشسته ایرانی که در سالهای پس از استقلال آذربایجان در وزارت خارجه فعالیت داشته، گفت که این تاکتیکها از همان زمانی آغاز شد که آذربایجان جنگ اول قرهباغ (۱۹۸۸–۱۹۹۴) را باخت.
او گفت: «وقتی باکو متوجه شد که نمیتواند ایران را وارد جنگ با ارمنستان کند، سریعاً به دشمن ایران، یعنی اسرائیل، روی آورد. البته نگرانیهایی وجود داشت، اما آذربایجان از نظر نظامی، سیاسی یا اقتصادی بازیگر بزرگی محسوب نمیشد، بنابراین ایران راهبرد روشنی در قبال آن تدوین نکرد.»
اما این محاسبه حالا تغییر کرده است.
بیطرفی فعال؟
آذربایجان توانسته روابط نظامی قویای با اسرائیل برقرار کند و با صادرات نفت و گاز، اقتصاد خود را تقویت نماید. اما به گفته این دیپلمات، رویکرد ایران نسبت به آذربایجان همچنان بدون تغییر مانده است.
ایران موضع خود را در مناقشه میان آذربایجان و ارمنستان «بیطرفی فعال» توصیف کرده؛ سیاستی که از نظر این دیپلمات، اکنون نتیجه معکوس داده است.
او گفت: «ایران بهای اینچنین بیطرفیای را میپردازد. شاید در ابتدا منطقی بهنظر میرسید، اما وقتی آذربایجان به اسرائیل نزدیک شد، این موضع به ضرر ایران تمام شد. در واقع، این بیطرفی نبود، بلکه انفعال بود.»
او همچنین ادعای مقامهای ایرانی مبنی بر اینکه مخالفتشان با دالان زنگزور صرفاً به دلیل حفظ مسیرهای تجاری به اروپاست را رد کرد. آمارهای تجاری سال ۲۰۲۳ نشان میدهد که ایران تنها ۴۱۲ میلیون دلار کالا به ارمنستان صادر کرده و فقط ۴۵ میلیون دلار از آن وارد کرده است.
به گفته او، دو دلیل عمیقتر پشت موضع ایران وجود دارد: نخست، سیاست دیرینهاش در همسویی با منافع روسیه در منطقه؛ دوم، هراس از نزدیک شدن بیش از حد اسرائیل به مرزهایش.
او افزود: «رهبران جمهوری اسلامی هرگز انتظار نداشتند که از سمت آذربایجان با تهدید امنیتی مواجه شوند. تمرکز آنها بر گسترش نفوذ در کشورهای عربی بود و این موضوع را نادیده گرفتند. همینجا بود که غافلگیر شدند.»
او در پایان، با وجودی که تأیید نکرد اسرائیل از حریم هوایی آذربایجان برای حملات اخیر استفاده کرده، گفت استفاده آذربایجان از پهپادها، تجهیزات نظارتی و سامانههای دفاعی ساخت اسرائیل، خود گواه روشنی بر نفوذ گسترده اسرائیل است.
او در پایان افزود: «در حال حاضر، ایران چارهای جز ورود به گفتوگوهای دیپلماتیک با آذربایجان ندارد. اما در بلندمدت، این رویکرد ممکن است اوضاع را بدتر کرده و یک نقطه فشار دیگر به اسرائیل بدهد.»
او گفت: «چه اسرائیل از خاک آذربایجان حمله کرده باشد چه نه، مسئله اصلی این است که ایران میداند در مرز شمالغربیاش آسیبپذیر است. پرسش اصلی اکنون این است که آیا تصمیمگیران ارشد اقدامی خواهند کرد یا به همان مسیر شکستخوردهٔ ‘بیطرفی فعال’ ادامه خواهند داد.»
منبع: میدل ایست ای
برای مطالعه بیشتر در این زمینه رجوع کنید به:


نظر شما