twitter share facebook share ۱۴۰۳ بهمن ۰۳ 117

روابط زناشویی پایه و اساس شکل گیری نهادهای اجتماعی است؛ بدین ترتیب که ابتدا با این رابطه خانواده تشکیل می شود، سپس فرزندان به این نهاد کوچک اضافه می شوند و در نهایت این نهادهای کوچک جامعه را می سازند. بنابراین رشد یا عدم رشد یک جامعه بستگی به نوع و شکل روابط زناشویی موجود در جامعه دارد؛ به عبارت دیگر رابطه پایدار یا متشنج بر سلامت جسمی و روانی و شکل گیری شخصیت فرد تأثیر می گذارد، سپس این فرد با این خصوصیات وارد جامعه شده و آن را تحت تأثیر قرار می دهد.

چگونگی شروع هر چیزی بر نتیجه و پایان آن تأثیر عمیقی دارد و این آغازها هستند که پایانها را می سازند؛ یعنی زمانی که می خواهید بفهمید که یک فرد چرا به این پایان و وضعیت رسیده، باید به گذشته او بازگردید و به رابطه بین والدین و کیفیت آن توجه کنید، که تأثیر آن بر روان و شخصیت کودک اجتناب ناپذیر است.

نبود راه حل های مناسب برای مشکلات زناشویی، علاوه بر افزایش موارد طلاق، تمایل افراد به ازدواج را کاهش می دهد. دختران و پسران مجرد بودن را ترجیح می دهند زیرا یک تفکر منفی درباره ازدواج شکل می گیرد که سبب بی رغبتی به ازدواج شده و به دنبال آن افراد در زنجیره ای از انحرافات اخلاقی گرفتار خواهند شد.

اما مشکل اساسی کجاست؟ آیا مشکل تنش در روابط زناشویی است؟ یا مشکل اصلی در عدم صحبت در این زمینه و پنهان کردن آن است؟ به طوری که برخی افراد صحبت در این امور را امری بسیار شخصی تلقی کرده و از صحبت در این زمینه احساس نقص و شرم می کنند (البته این مسئله از جامعه ای به جامعه ی دیگر متفاوت است). پس مشکل اصلی زمانی است که در باب این مشکلات سکوت می شود، در نتیجه مشکلات انباشته شده و پیچیده تر می شود، زیرا سکوت به معنای ماندن در بحران است و یک بحران بحران دیگری را تولید کرده، مشکلی مشکل دیگر را به وجود می آورد، تا جایی که شکاف بزرگ و عمیقی ایجاد شده و اصلاحات بسیار سخت می شود. بنابراین ما باید درباره این موضوعات با گشایش بیشتری صحبت کنیم.

چرا این عنوان را انتخاب کردم؟

شاید برخی افراد نسبت به عنوان بحث اشکال داشته باشند و آن را دارای بار منفی بدانند. اما از این جهت نام بحران خاموش را انتخاب کردم که چون اغلب مردم این مشکلات را از امور خصوصی و شرم آور می دانند، در مورد آن سکوت می کنند. افرادی که در روابط زناشویی خود با چالش مواجه می شوند، بر این باورند که صحبت کردن در مورد مشکلاتشان نشانه ضعف و نقص است و باعث شرمساری می شود. آنها این مشکلات را پنهان می کنند و راه حل های واقعی را نادیده می گیرند؛ لذا مشکل پیچیده تر می شود و ممکن است طرفین را به سمت طلاق عاطفی یا رسمی سوق دهد. طلاق عاطفی به حالتی اطلاق می شود که زوجین به طور رسمی و قانونی با هم زندگی می کنند، اما از نظر عاطفی و روانی از یکدیگر جدا شده اند، و هر یک در جهنم خود زندگی می کند. در ادامه، برخی افراد ممکن است از طریق طلاق رسمی، به رابطه خود پایان دهند ولی برخی دیگر در این جهنم باقی می مانند.

چرا راه حل ها غیرممکن به نظر می آیند؟

مشکلات و تنش های زناشویی قابل حل هستند، آنچه سبب شده این مشکلات غیرقابل حل به نظر بیایند، نحوه برخورد جامعه با اینگونه قضایا است. در واقع چندین عامل اجتماعی مثل: جدال، تکبر، لجاجت، عدم تفاهم و... سبب می شود که در برخی موارد جدایی های طولانی مدتی بین زوجین ایجاد شود، و برخی افراد علیرغم اینکه جدا از یکدیگر زندگی می کنند، اما حاضر به طلاق همسر نمی شوند. اما چرا به جای لجاجت و عناد، هیچ جستجویی برای راه حل های میانه صورت نمی گیرد؟ در حالیکه فرد عاقل و منطقی (جدای از موضوع انسانی-شرعی) باید به دنبال منافع و خوشبختی خود باشد. لحظه ای فکر کند که چرا می خواهد با این درد زندگی کند؟ در حالیکه می شود به راه حل های میانه یا تفاهم رسید.

دلایل تنش در روابط زناشویی

1- عدم بلوغ روانی:

فردی که به بلوغ روانی رسیده باشد، توانایی مدیریت و کنترل احساسات و رفتارهای خود را به شکل پایدار و متعادل دارد. افرادی که به هنگام بروز مشکل، به سرعت خشمگین می شوند و بدون تأمل و بسیار عجولانه تصمیم می گیرند، فاقد بلوغ روانی هستند، در حالیکه زن و مرد برای تشکیل خانواده باید به یک حداقلی از بلوغ روانی برای جلوگیری از واکنش های سریع و انفجاری و پیامدهای منفی آن رسیده باشند.

2-ویژگیهای شخصیتی منفی

ویژگیهای شخصیتی مخرب و منفی بر ایجاد تنش در روابط زناشویی تأثیر بسزایی دارد. انسان از کودکی با یک سری ویژگیهای مثبت مثل بخشندگی، صبوری و... و یا با یک سری ویژگیهای منفی مثل تکبر، ترس، خودشیفتگی و... پرورش یافته و شخصیتش شکل می گیرد. شکل شخصیت یا تمایلات روانی مثبت یا منفی بر روابط زناشویی تأثیرگذار است. برای مثال: اگر همسر شخص متکبر، از نظر علمی از او پایین تر باشد، او را تحقیر خواهد کرد. یا شخص خودشیفته می خواهد همه جهان حتی همسرش حول او چرخیده و به او خدمت کنند.

3-عدم توانایی در برقراری ارتباط

ارتباط بین افراد، تنها ارتباط فیزیکی و جسمی نیست. انسانها برای برقراری یک ارتباط مؤثر در ابتدا باید توانایی شنیدن و توجه کردن به حرف های دیگری را داشته باشند. سپس دیگری را بفهمند، افکار و نگرش های او را درک کنند و رفتارهای او را بشناسند. این توانایی نه تنها به ایجاد تفاهم کمک می کند، بلکه باعث می شود که افراد بتوانند به طور مسالمت آمیز و هماهنگ با هم زندگی کنند.

برقراری ارتباط مؤثر با دیگران از جمله همسر یک هنر است، و افرادی که از این مهارت بی بهره اند دچار نوعی کندذهنی زناشویی یا اجتماعی هستند؛ به این معنا که در رابطه زناشویی یا تعاملات اجتماعی خود دچار کندی، عدم حساسیت و بی توجهی به نیازها و احساسات دیگران می باشند. این خصیصه منفی به شکل های گوناگونی مثل ناتوانی در همدلی با همسر یا ناتوانی در درک نیازها و احساسات دیگران و... بروز پیدا می کند. اما دلیل مبتلا شدن فرد به کند ذهنی چیست؟ این حالت ناشی از انسداد فرد به درون خود است، همانطور که در آیه قرآنی آمده: «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا؛ آیا منافقان در آیات قرآن تفکر نمی‌کنند، یا بر دلهاشان، خود قفل‌ها (ی جهل و نفاق) زده‌اند.» (محمد-24) قلبی که بر خود قفل زده، یعنی در را بر افکار و اندیشه و برداشت های صحیح بسته است و تبدیل به شخصی مستبد به رأی شده است؛ بنابراین این حالت منجر به عدم برقرای ارتباط مؤثر و سوء تفاهم با همسر می شود. پس انسان سالم و متعادل کسی است که توانایی خوب گوش دادن و درک دیگران را دارد.

4-عدم توجه و بی تفاوتی نسبت به دیگری

عدم توجه مرد نسبت به زن یا برعکس، یکی از عوامل خطرناک در سردی و کمرنگ شدن رابطه است. وقتی انسان کسی را دوست دارد، طبیعتا می خواهد طرف مقابل نیز او را دوست داشته باشد و مورد تقدیر و توجه قرار دهد. اما بیشتر مردم این معادله را درک نکرده و خود را به آن ملزم نمی دانند. مخصوصا در زمان حال به خاطر افزایش حس فردگرایی و فقدان حس مسئولیت، عدم علاقه به کار و پیشرفت و مشغولیت به لذت ها و سرگرمی ها، این مشکل دو چندان شده است.

هر چه فردگرایی بیشتر شود، شعور انسانی کاهش پیدا می کند و در نتیجه توجه به دیگران و مشکلات آنها نیز کاهش می یابد.

امام صادق(ع) می فرماید: «من سعادة الرجل أن يكون القيم على عياله؛ از نيک بختى مَرد، اين است كه تكيه گاه خانواده اش باشد.» کسی می تواند تکیه گاه خانواده باشد که توانایی تحمل مسئولیت را داشته باشد، در حالی که فردگرایی به ناتوانی در تحمل مسئولیت منجر می شود.

رسول خدا(ص) می فرماید: «من ترك التزويج مخافة العيلة فليس منا؛ هر كه از ترس تنگدستى ازدواج نكند، از ما نیست.» انسانی که به دلایل مختلف از جمله ترس از فقر، فردگرایی یا مشغولیت به سرگرمی های دنیوی از ازدواج سر باز می زند، در حقیقت انسانی شکست خورده است زیرا پذیرش مسئولیت های خانوادگی است که انسان را به سوی موفقیت سوق می دهد.

5-جهل جنسی

جهل جنسی یا عدم فرهنگ جنسی، یکی از مهمترین عوامل منفی تأثیرگذار بر روابط زناشویی است. کسی که هدفش تنها ارضای جنسی و وجودش تهی از احساسات و عواطف باشد، منجر به ایجاد ناامیدی و افسردگی در طرف مقابل می شود. در واقع رابطه جنسی سالم و کامل، ترکیبی از برآورده شدن نیازهای جسمی و نیازهای عاطفی است. انسان با سایر موجودات متفاوت است و تنها دارای بعد جنسی صرف نیست، بلکه ابعاد روحی، روانی، معنوی و عقلی او را همراهی می کنند. این ابعاد در کنار یکدیگرند و برای ارضای انسان با هم کار می کنند. برای مثال: اگر انسان به تنهایی و فقط برای سیر شدن غذا بخورد، لذتی از غذا نمی برد، در حالیکه اگر همین شخص در یک جلسه زیبا و شاد به همراه خانواده غذا را میل کند، لذت واقعی را تجربه خواهد کرد. لذا در فقه الرضا(ع) می خوانیم: «لعن رسول الله (صلى الله عليه وآله) ثلاثة: آكل زاده وحده، وراكب الفلاة وحده، والنائم في بيت وحده؛ رسول خدا (ص)سه گروه را لعنت نموده است: كسى كه غذايش را تنها مى‌خورد، و كسى كه تنهايى در بيابان مى‌رود، و كسى كه در خانه‌اى تنها مى‌خوابد.»

یا اشخاصی که (نعوذبالله) سراغ پول حرام یا زنا می روند، نه تنها لذت واقعی نمی برند، بلکه در نهایت با افسردگی دست به گریبان می شوند. این شواهد نشان می دهد که بین لذتهای مادی و معنوی ارتباط تنگاتنگی موجود است و انسان به مجرد لذتهای مادی محض (در همه چیز از جمله مسئله جنسی) اشباع و ارضا نشده و راه عافیت نجوید.

6- عدم توانایی در بیان احساسات

در جوامعی که بیان احساسات را نشانه ضعف و نقص می دانند، افراد احساسات و عواطف خود را سرکوب می کنند، تا حدی که به مرحله ای از بی تفاوتی و سنگدلی می رسند. یعنی نه تنها قادر به بیان احساسات خود نیستند، بلکه به مرور زمان به نقطه ای می رسند که نسبت به احساسات و نیازهای دیگران نیز بی تفاوت می شوند. در چنین وضعیتی روابط عاطفی و اجتماعی فرد دچار مشکل می شود و این امر به جدایی عاطفی، فقدان ارتباط و سردی روابط منجر می گردد 

7-بالا رفتن توقعات مادی و منفعت طلبانه

 ازدواجی که بر اساس توقعات مادی بنا شود، رابطه زناشویی را به سمت مادی شدن سوق می دهد و ازدواجی ظاهری و بدون محتوا شکل خواهد گرفت.

رسول خدا(ص) می فرمایند: «إذا جاءَكُم مَن تَرضَونَ خُلُقَهُ و دِينَهُ فَزَوِّجُوهُ «إلاّ تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتنَةٌ في الأَرضِ و فَسادٌ كَبيرٌ؛هرگاه كسى كه اخلاق و دينش را مى پسنديد به خواستگارى نزد شما آمد، به او زن بدهيد كه اگر چنين نكنيد در روى زمين فتنه و فساد بزرگى پديد آيد». پس در نگاه پیامبر اکرم(ص)، معیار دین و اخلاق است و بر این مبنا، شخصی را باید به دامادی پذیرفت که دارای ویژگیهایی همچون: ایمان، صداقت، اخلاق خوب و رفق و مدارا باشد. به پول فکر نکنید، زیرا مال و روزی انسان متغیر است، یک روز هست و یک روز نیست. چه بسا افرادی که هنگام ازدواج مالی ندارند، ولی بعد از ازدواج با کار و تلاش بی نیاز شده و زندگی شادتری را نسبت به افراد متمکن تجربه می کنند، و چه بسا افراد متمکنی که نیازی به سعی و تلاش نمی بینند، حیاتی کاملا مادی دارند و کمتر احساس رضایت از زندگی می کنند

8- عدم فرهنگ مشاوره و پذیرش نصیحت

غالبا افرادی که با تنش در روابط زناشویی مواجه می شوند، از مشورت با افراد متخصص و پذیرش نصیحت سرباز می زنند، در حالیکه مشکلات مداومی در زندگی دارند، که آنها را نیازمند مشورت و گرفتن راهکار می کند.

 9- غلبه رسوم و افکار کلیشه ای

وقتی ذهنیت جامعه با یک سری افکار کلیشه ای پر شود، این ذهنیت می تواند تصورات منفی درباره ازدواج و همسر ایجاد کند. مثلا جوانان به یکدیگر می گویند، به تو توصیه می کنم که ازدواج نکنی، یا دوست برای رفیقش مشکلات زناشویی اش را بیان می کند، و طبیعی است که وقتی شخص با این ذهنیت منفی وارد زندگی زناشویی می شود، همان تصورات را در زندگی بازتاب می دهد، مثلا مرد علیه همسرش سخن می گوید و برعکس آن.

10-انقلاب شبکه های اجتماعی

یکی از مشکلاتی که انقلاب شبکه های اجتماعی ایجاد کرده، خطای مقایسه است. بدین معنا که افراد به طور مکرر خود یا اطرافیانشان را با دیگران مقایسه می کنند و کم کم به جایی می رسند که این خطای مقایسه، در ذهن آنها پایدار و تبدیل به عادت شده، و احساس نارضایتی و ناامنی را در آنها بوجود می آورد. پس باید مراقب این عادت خطرناک باشید و خود، همسر یا فرزندتان را با دیگران مقایسه نکنید. آری! داشتن نوعی تفکر و رویکرد خاص به مسائل، که متناسب با شرایط و وضعیت افراد باشد ضروری است و سبب رشد و بهبود وضعیت زندگی می شود، اما غالبا افراد تحت تأثیر این شبکه ها و بدون توجه به وضعیت و شرایط موجود خودشان، شروع به تقلید و مقایسه خود با دیگران می کنند. تأثیر این مقایسه در روابط زناشویی کاملا مبرهن است. مثلا ممکن است مرد همسرش را با فلان خواننده یا بازیگر مقایسه کند، یا خانم در اثر مقایسه، به عملهای جراحی زیبایی روی آورد، که گاه در اثر این جراحیها نه تنها زیباتر نشده، بلکه سلامتی خود را نیز از دست می دهد. بنابراین خود را از خطای مقایسه رهانیده و بدانیم که برای تداوم و عمق یافتن یک رابطه تنها زیبایی ظاهری کافی نیست، بلکه زیباییهای معنوی و عاطفی از اهمیت بالاتری برخوردار است. 

همچنان که خدای متعال در قرآن کریم به این مسأله مهم اشاره نموده اند: «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ؛ و از نشانه‌های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه‌هایی است برای گروهی که تفکّر می‌کنند!» (روم-21) آیه شریفه زن و مرد را پناهگاه آرامش یکدیگر دانسته، که باید اسباب راحتی، استقرار و رضایت یکدیگر را فراهم کنند، و این است رمز تداوم و خوشبختی رابطه زناشویی.

راه حلها و جایگزین ها

1- تمرکز بر یادگیری و نهادینه کردن اخلاق در زندگی

نهادینه کردن صفات اخلاقی همچون: تواضع، تسامح، چشم پوشی، عفو و بخشش و... عامل مهمی در ثبات و دوام روابط است. اینگونه رفتار بر پایه درک صحیح و واقع بینانه از زندگی است؛ یعنی افرادی که این رفتارها را از خود نشان می دهند، درک عمیق تری از واقعیت ها دارند و می دانند که برای رسیدن به شادی و آرامش باید روی اهداف بزرگتر تمرکز کرد و از گرفتار شدن در جزئیات کم اهمیت پرهیز نمود، زیرا شیطان در جزئیات پنهان است. پس مشکلات را بزرگ نکنیم و از کاه کوه نسازیم، بلکه به جای لجبازی و مقاومت غیر منطقی انعطاف پذیر باشیم و زندگی را به شکلی مثبت مدیریت کنیم.

2- یادگیری مهارت کنترل خشم

غالبا توهم های انباشته شده در درون انسان یا حساسیت به اشتباهات دیگران، شعله ای از خشم را در درون انسان روشن می کند؛ خشمی که هر یک از ما ممکن است در درون خود تجربه کرده باشیم. این مسأله به ویژه بین زوجها به دلیل برخورد مداوم و داشتن نیازهای مشترک احساسی، عاطفی، جنسی و... بیشتر و بزرگتر می شود. پس آنچه در اینجا یاری رسان و کمک کننده است، یادگیری مهارت کنترل خشم است. اما چگونه؟ 1-از آنجا که احساس خشم با یک فکر توهم آمیز آغاز شده و رشد می کند، اگر در همان ابتدا به اوهام اجازه ورود به ذهن را ندهیم، کم کم کمرنگ و ناپدید شده و کنترل خشم آسان خواهد شد.2- بر داشتن سعه صدر تمرین کرده و در تصمیم گیری شتاب زده عمل نکنیم. 

3-بهره مندی و ایجاد تعادل بین ابعاد مختلف زندگی

انسان برای رسیدن به شادی و رضایت واقعی از زندگی باید ضمن بهره مندی از سه بعد جسمی، معنوی و فرهنگی، بتواند بین این سه بعد تعادل برقرار کند. این تعادل از طریق ایجاد توازن بین عقل و غریزه ایجاد می شود؛ به این معنا که خواسته های غریزی انسان باید تحت کنترل عقل درآمده و با اصول عقلانی تطبیق شود. این تعادل می تواند به درک عمیق تری از لذت ها و اگاهی بیشتری از مفهوم زندگی منجر شود. همچنین وجود مؤسسات ارشادی و مشاوره ای نقش مهمی در حل مشکلات جنسی و زناشویی داشته و می تواند به افراد در شناسایی و حل مشکلات کمک کند. جوانان نیز باید به اهمیت مشورت گیری از افراد متخصص باور داشته و در پذیرفتن نصیحت از دیگران تکبر نورزند.

4- یادگیری ابراز احساسات

ابراز احساسات و عدم سرکوب انها، سبب تقویت و استحکام روابط زناشویی و برداشتن موانع از ارتباط عاطفی شده، و شعله محبت را بین زوجین روشن نگه می دارد. پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «قول الرجل للمرأة إني أحبك لا يذهب من قلبها أبدا؛ گفتن«دوستت دارم» از جانب مرد به زن، هرگز از قلب زن نخواهد رفت.»

5- یادگیری مهارت های ارتباط مؤثر

زوجین باید بتوانند از طریق یادگیری مهارت های ارتباطی و ایجاد مبانی تفاهم، اختلافات فکری را پذیرفته و انها را از طریق گفتگو به صورتی مثبت مدیریت کنند. امام صادق(ع) می فرماید: «من حسن بره بأهله زاد الله في عمره؛ کسی که با خانواده خود به نیکی رفتار کند، خداوند عمرش را افزایش می دهد»، زیرا خوشبختی زناشویی، در سلامت جسمی و روانی نقش بسزایی دارد.

6- اعتماد بر اصل مشارکت و همکاری

زوجین باید بر اصل مشارکت و همکاری تکیه می نمایند، به جای اینکه یکی از طرفین صرفا از دیگری پیروی کند. همچنین طرفین باید نسبت به یکدیگر احترام و توجه، بخشش و فداکاری داشته باشند، زیرا انها در یک کشتی سوار هستند. امام باقر(ع) می فرماید: «ما من امرأة تسقي زوجها شربة من ماء إلا كان خيرا لها من عبادة سنة صيام نهارها وقيام ليلها؛ هيچ زنى نيست كه جرعه اى آب به شوهرش بنوشاند مگر آن كه اين عمل او برايش بهتر از يك سال باشد كه روزهايش را روزه بگيرد و شبهايش را به عبادت سپرى كند» و پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «إنّ الرجُلَ إذا سَقَى امرَأتَهُ الماءَ اُجِرَ؛ اگر مرد به همسر خود آب بنوشاند، اجر داده شود» .«لا يَخدُمُ العِيالَ إلاّ صِدِّيقٌ أو شَهيدٌ أو رَجُلٌ يُرِيدُ اللّه بهِ خَيرَ الدنيا و الآخِرَةِ؛ به زن خود خدمت نكند، مگر صدّيق، يا شهيد، يا مردى كه خداوند خير دنيا و آخرتِ او را بخواهد ». «جُلوسُ المَرءِ عندَ عِيالِهِ أحَبُّ إلى اللّه تعالى مِنِ اعتِكافٍ في مَسجِدِي هذا؛ نشستن مرد نزد زن و فرزندش، نزد خداى متعال محبوبتر است از اعتكاف او در اين مسجد من است.»

7-دریافت فرهنگ جنسی سالم

برای داشتن یک رابطه زناشویی خوب، افزایش آگاهی درباره مسائل جنسی سالم از طریق منابع معتبر و شرکت در دوره های اموزشی به ویژه برای افرادی که در استانه ازدواج هستند لازم و ضروری است.

8- تشویق جامعه به فرهنگ مشاوره برای حل مشکلات، از طریق مراکز ارشادی تخصصی

«وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُواْ حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِّنْ أَهْلِهَا إِن يُرِيدَا إِصْلاَحًا يُوَفِّقِ اللّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا؛ و چنانچه بیم آن دارید که نزاع سخت بین آنها پدید آید، از طرف کسان مرد و کسان زن داوری برگزینید، که اگر مقصود اصلاح داشته باشند خدا میان ایشان موافقت و سازگاری برقرار کند، که خدا دانا و آگاه است.. » (النساء 35.)

در کل یک جامعه پیشرفته جامعه ای است که افراد به جای نادیده گرفتن مشکلات و عدم توجه به انها ، سعی در حل مشکلات داشته و در این راه از خود انعطاف و نرمش نشان دهند.

«أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا، أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا؛ آیا دیدی حال آن کس را که هوای نفسش را خدای خود ساخته؟ آیا تو حافظ و نگهبان او (از هلاکت) توانی شد؟یا پنداری که اکثر این کافران حرفی می‌شنوند یا فکر و تعقلی دارند؟ اینان (در بی‌عقلی) بس مانند چهار پایانند بلکه (نادان‌تر و) گمراه‌ترند.» (الفرقان 43/44.)

اهمیت ازدواج زودهنگام

تجربه نشان می دهد که هر چه سن ازدواج به تعویق بیافتد، ازدواج دشوارتر، پیچیده تر و عجولانه تر شده و ممکن است انتخاب های بدتری شکل گیرد. گاهی تأخیر در سن ازدواج، جوانان به ویژه مردان را به سمت انحرافات و تجربیات جنسی خارج از محدوده ازدواج سوق می دهد که تأثیرات نامطلوبی را در آینده بر روابط زناشویی آنها خواهد گذاشت. همچنین سرکوب این غریزه می تواند سبب مشکلات روانی شود، در حالیکه ازدواج در سنین بین 18- 19 سالگی به شرط بلوغ عقلی و رشد فرهنگی و سلامت روانی، سن مناسب تری است و نتیجه مطلوب تری خواهد داشت؛ زیرا در این سنین زوجین انعطاف پذیری بیشتری داشته، با یکدیگر رشد می کنند و به تفاهم می رسند. 

*ارائه شده در جلسات هفتگی مرکز تحقیقاتی نبأ با عنوان (روابط زناشویی.... بحران های خاموش و راه حل های غیر ممکن)

مترجم: حکیمه سادات راغب زاده


نظر شما