twitter share facebook share ۱۴۰۱ دی ۱۸ 516

هبه یکی از پناهندگان سوری در آلمان است که 18 ماه گذشته در تلاش برای جدایی از همسر خود بود. ماه نوامبر همسرش با طلاق موافقت کرد و چند روز بعد هم با زنی دیگر ازدواج نمود.

هبه سال 2016 وقتی که باردار بود به تنهایی و همراه با دخترش از سوریه جنگ زده به آلمان فرار کرد. او هیجان داشت که بالاخره بعد از چهار ماه به شوهرش در آلمان می پیوندد

وی می گوید که هیچوقت شش سال بعد خود را اینگونه تصور نمی کرد؛ در شرایطی که طلاق گرفته، در آپارتمان خودش زندگی می کند، حضانت فرزندانش را مشترکا بر عهده دارد و برای پیدا کردن شغل زبان آلمانی می آموزد

پرسیدم که چند وقت است با شوهرش ازدواج کرده است؟ می گوید: «از سال 2012، اما روابط بین ما در سوریه خیلی بد نبود؛ آنجا دعواهای معمولی داشتیم. رابطه مان اینجا خیلی بد شد»

تعداد پناهندگان سوری مطلقه در آلمان رو به افزایش است. آمار دقیقی از این تعداد در دست نیست ولی نجات ابوعقل وکیل خانواده که در برلین مشغول به کار است، می گوید سال 2017 یعنی یکسال بعد از ورود اولین موج پناهجویان سوری به آلمان، شاهد افزایش چشمگیر پرونده های طلاق بوده است

سال گذشته اداره آمار فدرال آلمان گزارش داد که در مجموع 449000 شهروند سوری از سال 2016 در این کشور اقامت داشته اند و 19100 سوری در سال 2021 تابعیت این کشور را بدست آورده اند

اما یاسمین مرعی بنیانگذار یک مؤسسه حمایت از زنان خودسرپرست در برلین که خود یک پناهنده سوری است، از افزایش تعداد طلاق در بین پناهجویان شگفت زده نشده است

به گفته وی: «خانواده های پناهجو با تغییرات اجتماعی زیادی روبرو هستند. مردی که به آلمان می آید سالها طول می کشد تا اجازه ورود خانواده اش را بگیرد. دوری از خانواده برای مدت طولانی کار ساده ای نیست و در این مدت مردم تغییر می کنند»

از سوی دیگر وقتی خانواده ها به هم ملحق می شوند، این بار باید در یک فرهنگ غریب ادغام گردند. به گفته مرعی: «شرایط جدید در آلمان به ویژه برای زنان متفاوت است. در سوریه بسیاری از زنان اصلا کار نمی کردند و حتی اگر اشتغال داشتند باز هم زیر چتر حمایتی پدر یا شوهر خود بودند»

اما زنانی که به آلمان می آیند با نوع جدیدی از استقلال مواجه می شوند. آنها از درآمد مستقل، حمایت های قانونی، دسترسی آسان به مراقبت های بهداشتی و مراقبت از کودکان برخوردار هستند و در کل، کنترل بیشتری روی زندگی خود دارند

به گفته مرعی: «اگر زنان از ازدواج خود راضی نباشند، دلیلی برای ماندن در این رابطه نمی بینند». آزادی ای که زنان سوری در آلمان با آن مواجه هستند، باعث می شود که سریع تر به فکر جدایی بیفتند

ابوعقل می گوید: «به مردانی که به آلمان می آیند پول زیادی داده نمی شود. وقتی خانواده به پدر ملحق می شود، با خانه بزرگ و امکانات مالی خوبی مواجه نیست. اغلب زنان نمی خواهند در چنین خانه هایی زندگی کنند و گاه تهدید می کنند که می خواهند بروند و بچه ها را با خود ببرند. لذا نمی دانم که آیا اعطای این میزان از آزادی کار درستی است یا نه؛ سوری ها بعد از امدن به آلمان و مواجهه با شرایط و آزادی های جدید، دچار شوک فرهنگی می شوند»

به گفته مرعی آزادی ای که در آلمان هست باعث می شود مردان حس کنترلی که روی زنان و فرزندان خود در سوریه داشتند را از دست بدهند «بسیاری از مردان فکر می کنند اگر همسرانشان از منزل بیرون بروند، با مردان دیگر هم صحبت خواهند شد. مردها احساس ارزش و قدرتی که قبلا داشتند را ندارند»

یکی دیگر از محرک های طلاق خشونت خانگی است. ارین بیکر خبرنگار مجله تایم یک سال و نیم زندگی شش خانواده پناهنده سوری را که سالهای 2015 و 2016 به اروپا آمده بودند از نزدیک دنبال کرد. او می گوید که در اروپا پیدا کردن شغل جدید برای مردان گاهی سخت تر از زنان است و واقعیت با انتظاراتی که مردان از خود به عنوان سرپرست و نان اور خانواده دارند در تضاد می باشد «وقتی مردی می بیند که نمی تواند نقش نان آور را ایفا کند اما همسرش می تواند، از وضعیت ناراضی می شود.» بسیاری از مردان عرب که وارد آلمان شدند چنین حسی داشتند؛ برخی از مردان افسرده شدند و برخی دیگر پرخاش جو. در نهایت این شرایط در بین بسیاری از خانواده ها منجر به خشونت ورزی و طلاق شد

هبه نیز به همین دلیل تصمیم به طلاق گرفت: «ما با هم تفاهم نداشتیم؛ در مورد هر چیزی که حرف می زدیم در نهایت به دعوا ختم می شد». علیرغم وجود مشکلات، هبه در زندگی مشترک ماند تا اینکه شوهرش شروع به کتک زدن او جلوی چشم فرزندانش کرد «مجبور شدم دخترم را به روان درمانگر بفرستم. آن موقع بود که فهمیدم دیگر نمی توانم آن شرایط را تحمل کنم»

پس درخواست طلاق داد اما شوهرش نپذیرفت. هبه خانه را ترک کرد؛ چند ماه را در کمپ پناهندگان مخصوص زنان گذراند و آنجا با بسیاری از زنانی که موقعیت مشابه او داشتند روبرو شد. «یک هم اتاقی داشتم که اهل حمص بود؛ شوهرش با زن دیگری ازدواج کرد و او را طلاق داد. بیشتر زنان کمپ یا طلاق گرفته بودند و یا از شوهران خود جدا زندگی می کردند»

اما اینگونه نیست که زنان سوری نتوانند در سوریه از شوهران خود طلاق بگیرند. ابوعقل می گوید «قانون سوریه قانون بسیار خوبی است». قانون احوال شخصیه سوریه به مردان و زنان حق طلاق داده است اما مشکل عرف جامعه است. به گفته مرعی سنت های اجتماعی و واکنشی که جامعه نسبت به طلاق نشان می دهد از قانون قدرت بیشتری دارد «در جامعه سوریه طلاق ننگ است و زنان سوری فکر می کنند که اگر طلاق بگیرند انگ می خورند»

مریم چند ماه قبل از ترک سوریه به عنوان یک زن مطلقه زندگی می کرد اما طلاق گرفتن برای او تصمیم آسانی نبود «پدرم می گفت واقعا می خواهی مطلقه شوی؟ از منظر او اگر من طلاق می گرفتم مردم شهر در مورد من فکر بد می کردند. بنابراین اصرار داشت که در صورت طلاق، نزد آنها در حومه شهر بروم و خانه و زندگی ای که برای خودم ساخته بودم را رها کنم»

به گفته مرعی: «زنان باید برای طلاق، آبروی خانواده و آینده و شغل خود را در نظر بگیرند». اما در آلمان برخورد جامعه متفاوت است؛ آن میزان از نظارت اجتماعی که از سوی همسایگان و خویشان در سوریه وجود دارد در المان نیست و بسیاری از زنان با طلاق آینده ای روشن تر برای خود و فرزندانشان می بینند

البته به گفته ارین بیکر حتی در آلمان، طلاق همچنان در جامعه سنتی سوریه مایه شرمساری است و باعث می شود که زن مطلقه منزوی شود

این را مرعی نیز تأیید می کند. وی در فیسبوک با یک زن در تماس بود که از ترس طرد شدن حاضر نمی شد حتی به بهای امنیت خود از شوهرش جدا شود «او هرگز نام واقعی خود را به من نگفت زیرا می ترسید هویتش فاش شود. این زن که 4 فرزند دارد و در برلین زندگی می کند، به من گفت که در 8 ماه گذشته از خانه خارج نشده زیرا شوهرش اجازه نمی دهد»

اگر زنان شجاعت درخواست طلاق را بدست آورند، باید خود را برای عواقب ان آماده کنند. بیکر در پروژه خود با یک زن 23 ساله سوری به نام ایه آشنا شد که یک ماه قبل از مهاجرت به آلمان، ازدواج کرده بود «او دید که در آلمان فرصت های بسیاری پیش رویش قرار دارد تا بتواند آن چیزی باشد که دوست دارد، تا بتواند رؤیاها و خواسته های خود را تحقق ببخشد و استقلال داشته باشد. وی در معرض یک جهان جدید و یک فرهنگ کاملا متفاوت قرار گرفت و آن را پذیرفت. هرچه ایه در جامعه بیشتر ادغام می شد، خشم و کینه محمد فزونی می گرفت. اختلافات آنها به مشاجره های بلند و آزار جسمی تبدیل شد؛ یک سال به این منوال گذشت تا اینکه ایه تصمیم به طلاق گرفت اما محمد فرزندشان را با خود به سوریه برد و به ایه گفت تنها راهی که می تواند به پسرش برسد، این است که به آنها در سوریه بپیوندد».

یکی دیگر از زنانی که بیکر در پروژه خود با آنها آشنا شد، مادر مجرد 38 ساله ای بود که در آلمان زندگی می کرد. وی با طلاق گرفتن از همسرش به آزادی رسید؛ توانست ضمن در اختیار گرفتن مهار زندگی اش، فرصت های جدیدی برای معاشرت پیدا کند اما «روزی که دوستان سوری ام فهمیدند من با یک مرد آلمانی ملاقات می کنم همه مرا طرد کردند». او در شرایطی که باید در یک کشور غریب با فرهنگی بیگانه زندگی می کرد، منزوی شد و جامعه سوری آلمان او را تنها و بی پشت و پناه گذاشت.

آزادی زنان سوری برای طلاق گرفتن در آلمان به آنها نوید امنیت، استقلال، شادی و کنترل بیشتر روی زندگی شان را می دهد اما هنوز بسیاری از آنها باید بهای این تصمیم را بپردازند. از هبه پرسیدم که بعد از طلاق چه حسی دارد و فکر می کند آیا اکنون خوش بخت تر و مستقل تر است؟ با اطمینان می گوید که «قوی ترم»

منبع: المانیتور

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما