twitter share facebook share ۱۴۰۴ تیر ۲۶ 757
برداشت غالب در اسرائیل این است که الشرع در حال تثبیت قدرت خود است و در صورت موفقیت، ممکن است به ریشه‌های جهادگرایانه‌اش بازگردد.

«هشدارها به پایان رسیده‌، اکنون وقت ضربات دردناک است.» این توصیف ایسرائیل کاتز، وزیر دفاع اسرائیل، از حملات هوایی روز چهارشنبه به پایتخت سوریه است؛ حملاتی که به مقر وزارت دفاع سوریه آسیب وارد کرد. این بمباران پس از چند روز درگیری در شهر سویدا میان نیروهای امنیتی سوریه و اعضای اقلیت مذهبی دروزی صورت گرفت؛ درگیری‌هایی که اسرائیل مدعی شده هدف حملاتش محافظت از این جامعه بوده است. در ادامه همان روز، دولت سوریه و رهبران دروزی آتش‌بسی موقت اعلام کردند، اما حملات اسرائیل همچنان ادامه یافت. در ادامه، کارشناسان خاورمیانه شورای آتلانتیک به پرسش‌های اساسی درباره ریشه‌های بحران و پیامدهای آن برای سوریه، اسرائیل، دروزی‌ها و منطقه پاسخ می‌دهند.

۱. دروزی‌ها چه کسانی هستند و چگونه در میانه این درگیری قرار گرفتند؟

دروزی‌ها اقلیت مذهبی و قومی‌ای هستند که عمدتاً در جنوب سوریه و به‌ویژه منطقه سویدا ساکن‌اند. آن‌ها تاریخی پرفراز و نشیب از حفظ هویت جمعی و نوعی خودمختاری داشته‌اند. روابطشان با دمشق همواره پرتنش بوده است؛ چه در دوران قیمومت فرانسه و چه تحت حکومت‌های مختلف سوریه، از جمله حکومت اسدها، همواره دروزی‌ها در برابر قدرت مرکزی مقاومت نشان داده‌اند. تنش میان شبه نظامیان دروزی و قبایل سنی بدوی هم‌مرز نیز پیش از شکل‌گیری دولت مدرن سوریه وجود داشته و معمولاً در مواقع ضعف دولت مرکزی، دوباره شعله‌ور می‌شود.

در جریان خیزش سوریه، دروزی‌ها راهی متفاوت پیمودند: نه با رژیم همراه شدند و نه به اپوزیسیون پیوستند، بلکه تصمیم گرفتند از جوامع محلی خود محافظت کنند و تا حد امکان بی‌طرف باقی بمانند. این رویکرد خودمختارانه مدت‌هاست که دولت دمشق را خشمگین کرده؛ چه در دوران بشار اسد و اکنون در دوران ریاست‌جمهوری احمد الشرع که می‌خواهد کنترل دولت بر جنوب کشور را بازسازی کند.

پس از سقوط رژیم اسد، شیخ حکمت الهجری، یکی از برجسته‌ترین رهبران معنوی دروزی‌ها در سوریه، خواستار محافظت بین‌المللی از جامعه خود شد. این درخواست نشانه‌ای مهم از شکاف فزاینده با دمشق بود. البته الهجری تنها صدای این جامعه نیست؛ برخی رهبران دیگر با تکیه بر ملاحظات داخلی و خارجی نسبت به درخواست کمک خارجی — به‌ویژه از سوی اسرائیل — هشدار داده‌اند، زیرا آن را عامل انزوا و تهدیدی برای اجماع ملی آینده می‌دانند.

روابط خانوادگی و سیاسی عمیق دروزی‌ها با جوامع هم‌کیش در لبنان و اسرائیل نیز بُعد منطقه‌ای به موضوع داده و خطر گسترش بحران را افزایش می‌دهد. ورود اسرائیل به عنوان مدعی حمایت از دروزی‌ها، اوضاع را پیچیده‌تر کرده و سبب بی‌اعتمادی دیگر جوامع سوری شده است.

درگیری‌های خشونت‌بار اخیر در سویدا میان دروزی‌ها و قبایل عرب سنی عمدتاً از تنش‌های دیرینه اجتماعی-اقتصادی و فرقه‌ای ناشی می شود. نیروهای دولتی سوریه نیز با بهره‌گیری از خلأ امنیتی، برای سرکوب این درگیری‌ها و احیای کنترل خود بر سویدا مداخله کرده‌اند، و تلاش کرده‌اند با جلوگیری از گسترش خواسته‌های خودگردانی محلی، اقتدار دولت را تثبیت کنند.

اگرچه حملات هوایی اسرائیل و برخی واکنش‌های بین‌المللی نگرانی‌هایی را ایجاد کرده‌اند، اما جامعه دروزی اکنون بیش از گذشته در موقعیتی آسیب‌پذیر قرار دارد. نیروهای دولتی در آستانه عقب‌نشینی نسبی از سویدا هستند؛ امری که می‌توان آن را نوعی پیروزی برای خاندان الهجری دانست. با این حال، اکنون همه بازیگران در نقطه عطفی قرار گرفته‌اند. یافتن راه‌حل مسالمت‌آمیز برای ادغام دروزی‌ها در ساختار دولت سوریه ضرورتی فوری دارد. در نبود چنین توافقی، خطر ازسرگیری درگیری بسیار بالاست. شعله‌ور شدن مجدد بحران ممکن است فراتر از سطح محلی رود، مناطق دیگر را درگیر کند و انسجام ملی و ثبات منطقه‌ای را تهدید نماید. آرامش شکننده کنونی باید به‌عنوان فرصتی برای گفت‌وگو تلقی شود، پیش از آنکه مرحله‌ای جدید — و شاید خون‌بارتر — آغاز شود.

۲. دولت سوریه اکنون چه دیدگاهی دارد؟

از دیدگاه احمد الشرع، ناآرامی‌ها در سویدا هم تهدید است و هم فرصت. دمشق تلاش دارد کنترل خود را بر منطقه‌ای که مدت‌هاست مقاومت کرده، بازگرداند و برای توجیه مداخله خود از تنش‌های تاریخی میان دروزی‌ها و قبایل بدوی بهره می‌برد. اما مداخله مستقیم و تشدیدیافته اسرائیل، محاسبات دمشق را پیچیده کرده است.

حملات اسرائیل فقط به جنوب محدود نمانده، بلکه مراکز ارتش در دمشق و حتی نزدیکی کاخ ریاست‌جمهوری را نیز هدف گرفته‌اند. پیام این حملات روشن است: اسرائیل از دروزی‌ها حمایت می‌کند و آماده است در صورت لزوم به‌شدت وارد عمل شود و موضع خود در سوریه را بازتعریف کند. اکنون دمشق به این درک رسیده که بهبود روابط با واشنگتن به معنای تضمین آرامش با اسرائیل نیست. همچنین نگران گسترش بحران به سطح منطقه‌ای است؛ به‌ویژه با احتمال دخالت بازیگرانی چون ترکیه.

با این حال، دولت الشرع بر این باور است که زمان و زور به نفع اوست. او انتظار دارد که از طریق مذاکره با رهبران جوامع مختلف در سوریه، آتش‌بس‌های محلی، هرچند کوتاه‌مدت، حاصل شود و مقاومت این جوامع تدریجاً فرسوده گردد. اما اقدامات گزینشی، از جمله خلع سلاح صرفاً دروزی‌ها و نه قبایل بدوی، بی‌اعتمادی را دامن زده و این تصور را تقویت کرده است که دمشق به‌جای آشتی، مسیر سلطه‌طلبی را برگزیده است.

در نهایت، بحران سویدا خطرات مدیریت گذار سیاسی سوریه از راه اجبار، و نه اجماع را آشکار می‌سازد؛ به‌ویژه در منطقه‌ای پر از بازیگران خارجی و در حالی که اسرائیل منتظر فرصت برای بهره‌برداری از بی‌ثباتی و تضعیف تلاش‌های دمشق برای یکپارچگی ملی است. الشرع می‌داند که وارد قلمروی ناشناخته‌ای شده و باید محاسبات خود را بازبینی کند.

۳. اسرائیل اکنون چه دیدگاهی دارد؟

رویدادهای اخیر در سوریه این واقعیت را برجسته کرده‌اند که هرگونه خوش‌بینی درباره پیوستن قریب‌الوقوع سوریه به توافق‌نامه‌ ابراهیم، بسیار خوش‌خیالانه بوده است.

شعله‌ور شدن خشونت فرقه‌ای علیه جمعیت دروزی سویدا، در حدود ۸۰ کیلومتری مرز اسرائیل، چالشی چندلایه برای اسرائیل در لحظه‌ای حساس به وجود آورده است. ارتش اسرائیل که از عبور صدها دروزی اسرائیلی به سوریه — برای حمایت از هم‌کیشانشان —غافلگیر شده بود، انتظار دارد که این درگیری‌ها همچنان ادامه یابد.

مشارکت نظامی اسرائیل در سوریه از انگیزه‌های خرد و کلان برخوردار است. در سطح خرد، دولت بنیامین نتانیاهو در حال بسیج نیرو در کنار جامعه دروزی است؛ جامعه‌ای که اعضای آن در اسرائیل به‌عنوان متحدان وفادار شناخته می‌شوند. بسیج ارتش دفاعی اسرائیل (IDF) که بسیاری از دروزی‌ها در آن به‌صورت دلیرانه خدمت کرده‌اند، برای مقابله با خشونت علیه دروزی‌های سوری، به اسرائیل اجازه می‌دهد که موضع اخلاقی اتخاذ کرده و همبستگی خود را با دروزی‌های اسرائیلی به نمایش گذارد.

در سطح کلان، اسرائیل به دنبال مهار وخامت اوضاع امنیتی در سوریه است. از دیدگاه اورشلیم، دو احتمال برای حملات علیه دروزی‌ها در سویدا وجود دارد: یا عاملان وابسته به الشرع هستند (و رئیس‌جمهور جدید چهره واقعی جهادی‌اش را آشکار کرده)، یا دولت مرکزی در دمشق ناتوان از اعمال کامل اقتدار خود در کشور است و نمی‌توان به آن اعتماد کرد. هیچ‌یک از این سناریوها به اسرائیل اجازه انفعال نمی‌دهد.

اسرائیل همچنین نسبت به تلاش دیگر بازیگران منطقه‌ای — به‌ویژه ترکیه — برای ورود به صحنه هوشیار است. با وجود گزارش‌هایی از آتش‌بس، اوضاع در میدان احتمالاً برای آینده‌ای قابل پیش‌بینی، متشنج باقی خواهد ماند.

۴. واشنگتن چگونه باید با این وضعیت برخورد کند؟

برای واشنگتن، کاهش فوری تنش‌ها در جنوب سوریه از اهمیت بالایی برخوردار است. مقام‌های دولت ترامپ در حال رایزنی‌های تلفنی برای تحقق این هدف هستند، اما رسیدن به آن نیازمند تلاشی هماهنگ است.

خطرات بسیارند. همان‌طور که آمریکا امیدوار است با دستیابی به آتش‌بس و توافق تبادل گروگان‌ها، به جنگ غزه پایان دهد، شعله‌ور شدن جبهه‌ای دیگر که بی‌ثباتی منطقه‌ای را تشدید کند، نگران‌کننده است. هدف از تصمیم دونالد ترامپ برای رفع برخی تحریم‌ها علیه سوریه، کمک به دولت الشرع برای ثبات‌بخشی به کشور است. اما این روند با صحنه‌هایی از خشونت اسلام‌گرایان مرتبط با دمشق علیه دروزی‌ها سازگار نیست. این تصاویر همچنین موجب ورود اسرائیل و حمله به دمشق شده است. تلاش‌های دروزی‌های اسرائیلی و لبنانی برای عبور به سوریه و کمک به هم‌کیشانشان نیز به پیچیدگی اوضاع افزوده است. چنین هرج‌ومرجی فرصت‌هایی برای ایران فراهم می‌کند تا نفوذ از‌دست‌رفته‌اش در سوریه را بازسازی کند.

وعده رفع تحریم‌های ترامپ و پیگیری‌های فرستاده ویژه‌اش تام باراک، به آمریکا اهرم‌هایی برای فشار بر دمشق داده است. واشنگتن باید فوراً از این اهرم‌ها برای مهار نیروهای تشدیدکننده درگیری و عاملان حمله به دروزی‌ها استفاده کند. دیگر شرکای آمریکا که بر دمشق نفوذ دارند — از جمله ترکیه، عربستان و قطر — نیز باید پیامی مشابه ارسال کنند و روشن سازند که کمک‌ها و سرمایه‌گذاری‌های موردنیاز سوریه برای بازسازی، به‌شدت وابسته به رفتار فعلی‌اش است.

هم‌زمان، آمریکا باید از اسرائیل بخواهد شدت حملاتش را کاهش دهد. اقداماتی محدود برای دفاع از دروزی‌ها و محافظت از مرز اسرائیل-سوریه قابل درک است، اما حمله به مراکز حکومتی در دمشق ممکن است به زنجیره‌ای از بی‌ثباتی منجر شود. این امر فرصت واقعی برای دستیابی به توافق عدم‌تخاصم میان سوریه و اسرائیل را از بین می‌برد. هنوز معلوم نیست آیا سوریه تحت حکومت الشرع قادر به تثبیت خود هست یا نه، اما واشنگتن باید به اسرائیل یادآوری کند که شکست این تجربه، احتمال ازسرگیری درگیری با نیروهای نیابتی ایران در سوریه — و حتی رویارویی مستقیم‌تر با ترکیه — را افزایش می‌دهد.

۵. این وضعیت چه تأثیری بر چشم‌انداز عادی‌سازی سوریه و اسرائیل دارد؟

حملات اسرائیل به مقر وزارت دفاع سوریه در دمشق، هم ضربه‌ای به گفت‌وگوهای پشت‌پرده درباره کاهش تنش‌ها میان دو کشور است و هم نشانگر اهمیت رسیدن به توافق عدم‌تخاصم میان سوریه و اسرائیل.

دولت اسرائیل از یک‌سو تحت فشار جامعه دروزی اسرائیل قرار دارد که در پی درگیری‌ها میان گروه مسلح دروزی در جنوب سوریه و نیروهای وابسته به دولت، خواهان حمایت از هم‌کیشانشان هستند. از سوی دیگر، برخی مقامات اسرائیلی نسبت به توانایی دولت جدید سوریه برای ثبات‌بخشی کشور تردید دارند. حملات به مرکز قدرت دولتی در دمشق، ضربه‌ای به حاکمیت شکننده دولت نوپای سوریه است که مهار آن برایش دشوار خواهد بود. اگر این وضعیت کنترل نشود، ممکن است به درگیری وسیع‌تری منجر شود که سوریه را بیش از پیش متلاشی نموده و گروه‌های مسلح و افراط‌گرا را جسورتر می‌کند؛ سناریویی که در نهایت تهدیدات امنیتی علیه اسرائیل را نیز تشدید خواهد کرد.

اگرچه عادی‌سازی روابط سوریه و اسرائیل در آینده نزدیک بعید به نظر می‌رسد، اما دستیابی به توافق عدم‌تخاصم که نگرانی‌های امنیتی اسرائیل را رفع کرده و عملیات‌های نظامی اسرائیل در خاک سوریه را مهار کند، همچنان ممکن است. دولت سوریه پس از حملات اسرائیل به‌سرعت آتش‌بسی با دروزی‌ها اعلام کرد؛ نشانه‌ای از تمایلش برای جلوگیری از تشدید تنش با اسرائیل. تحقق این توافق احتمالی، نیازمند تغییر عمده‌ای در رویکرد اسرائیل به سوریه است؛ یعنی گذار از سیاست تضعیف به حمایت از کسانی که به‌دنبال یکپارچگی کشورند، نه تجزیه آن.

منبع: شورای آتلانتیک


چرا اسرائیل به سوریه حمله کرد؟

هفته‌هاست که اسرائیل و سوریه درگیر مذاکرات محرمانه‌ای از طریق کانال‌های پشت‌پرده هستند. هدف از این مذاکرات یافتن راه‌حلی دیپلماتیک برای دهه‌ها تنش -عمدتاً بر سر سرزمین‌هایی که اسرائیل در جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۶۷ از سوریه تصرف کرده- است.

رسانه‌های خبری اسرائیل مملو از پیش‌بینی‌های خوش‌بینانه دربارهٔ امضای یک توافق محدود عدم‌تخاصم، یا حتی یک توافق صلح تاریخی میان دولت یهودی و جهادگرایان سابقی بود که در دسامبر گذشته کنترل دمشق را به دست گرفتند.

اما حملات بی‌پروای اسرائیل در این هفته علیه نیروها و زیرساخت‌های دولتی سوریه ـ از جمله در پایتخت، دمشق ـ نشان داد که این انتظارات در بافتار ژئوپولیتیکی ناپایدار کنونی، زودرس و غیرواقع‌بینانه‌اند. این اقدام همچنین نمونه‌ای از آن است که اسرائیل ـ که هنوز از شوک حملهٔ ناگهانی حماس در اکتبر ۲۰۲۳ رنج می‌برد، اما از پیروزی‌های اخیرش علیه حزب‌الله و ایران روحیه گرفته ـ اکنون احتمال بیشتری دارد که برای پیشگیری از تهدیدهای احتمالی، دست به استفاده پیش‌دستانه از زور بزند، حتی اگر این کار روندهای دیپلماتیک برای رسیدن به همان هدف را از مسیر خارج کند.

ایتامار رابینوویچ، تاریخ‌نگار اسرائیلیِ متخصص در امور سوریه که در دهه ۱۹۹۰ هدایت مذاکرات اسرائیل با سوریه را بر عهده داشت، گفت: «این اقدام بسیار متناقض به‌نظر می‌رسد... این مسیر با تلاش برای مذاکره در تضاد است.»

رابینوویچ افزود، این حملات بازتابی است از دکترین نظامی جدید اسرائیل پس از ۲۰۲۳، که ترکیبی عجیب از «پارانویا پس از حمله ۷ اکتبر» و «احساس قدرت پس از موفقیت در لبنان و ایران» است و نتیجه‌اش، ترجیح آشکار استفاده از زور به‌جای دیپلماسی است.

محرک مشخص حملات این هفته اسرائیل، اعزام نیروهای دولتی سوریه به جنوب‌غرب این کشور بود؛ تلاشی برای کنترل درگیری‌های میان قبایل بادیه‌نشین و اقلیت دروزی سوریه. اگرچه بیشتر زرادخانهٔ سوریه طی حملات گسترده اسرائیل در زمستان گذشته و سال‌ها جنگ داخلی از میان رفته، اما دولت سوریه توانست کاروانی از تانک‌های قدیمی و نیروهایی سوار بر وانت‌های نظامی به منطقه اعزام کند.

از نگاه اسرائیل، این اتفاق دو چالش به همراه داشت:

نخست، تهدید امنیتی در جنوب‌غرب سوریه، جایی که اسرائیل می‌خواهد مانع از تجمع نیروهای بالقوه متخاصم شود، از جمله اسلام‌گرایان سابق که اکنون در ارتش سوریه ادغام شده‌اند.

دوم، نارضایتی داخلی در میان اعضای جامعه دروزی اسرائیل ـ که اقلیتی کوچک اما تأثیرگذار است ـ که دست به اعتراض زدند، جاده‌ها را بستند و حتی در مواردی پس از گزارش‌هایی دربارهٔ اعدام‌های فراقانونی، به زور وارد خاک سوریه شدند.

کارمیت والنسی، کارشناس امور اسرائیل و سوریه در مؤسسه مطالعات امنیت ملی در تل‌آویو، گفت: «بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، ماه‌هاست که می‌گوید جنوب سوریه باید منطقه‌ای غیرنظامی باقی بماند. پس وقتی تانک‌های سوریه به این منطقه نزدیک شدند، اسرائیل نه‌فقط برای دفاع از دروزی‌ها، بلکه برای اجرای خواسته‌اش در حفظ غیرنظامی‌بودن منطقه وارد عمل شد.»

در حال حاضر، مشخص نیست که اسرائیل تا چه اندازه برای یک کارزار نظامی بلندمدت در جنوب سوریه آمادگی دارد یا اینکه این حملات تنها تلاشی موقت برای فرونشاندن خشم دروزی‌های اسرائیل بوده است. تقریباً ۱۵۰ هزار دروزی تحت حاکمیت اسرائیل زندگی می‌کنند، از جمله حدود ۲۰ هزار نفر در بلندی‌های جولان؛ منطقه‌ای که اسرائیل در جنگ ۱۹۶۷ از سوریه گرفت و بعداً آن را به خاک خود ضمیمه کرد. برخلاف دیگر گروه‌های عرب‌تبار در اسرائیل، دروزی‌ها معمولاً در ارتش خدمت می‌کنند؛ برخی از آنان تا درجهٔ ژنرالی نیز ارتقا یافته‌اند و برخی دیگر در جریان جنگ غزه جان باخته‌اند.

این امر باعث شکل‌گیری پیوندی میان شهروندان یهودی و دروزی اسرائیل شده است، هرچند قانونی جنجالی که در سال ۲۰۱۸ تصویب شد و جایگاه آن‌ها را در دولت یهود تضعیف می‌کرد، باعث نارضایتی زیادی در جامعه دروزی شد.

رفیق حلابی، شهردار دالیات‌الکرمل (یکی از بزرگ‌ترین شهرهای دروزی‌نشین اسرائیل)، گفت که اعتراض‌های دروزی‌ها دولت اسرائیل را برای اقدام تحت فشار قرار داده‌، به‌ویژه پس از آنکه گزارش شد حدود هزار مرد دروزی اسرائیلی به خاک سوریه وارد شده‌اند.

با این حال، حلابی می‌گوید که هنوز قانع نشده است که دولت اسرائیل واقعاً قصد دارد همچنان در بحران سوریه مداخله کند؛ «آیا اسرائیل واقعاً می‌خواهد در بحران سوریه دخالت کند؟ من مطمئن نیستم. آن‌طور که من متوجه شدم، آن‌ها هم می‌خواهند وارد ماجرا شوند، و هم نمی‌خواهند.»

منبع: نیویورک تایمز


درگیری اسرائیل و سوریه، تهدیدی برای سیاست آمریکا است

در ۱۶ ژوئیه، جنگنده‌ها و پهپادهای اسرائیلی مجتمع وزارت دفاع سوریه و جایی در نزدیکی کاخ ریاست‌جمهوری را هدف قرار دادند که به انفجاری مهیب منجر شد. به‌گفته وزارت بهداشت سوریه، در این حمله دست‌کم یک نفر کشته و ۱۸ تن زخمی شدند.

اسرائیل این حمله را به‌مثابه هشداری برای حفاظت از اقلیت دروزی سوریه توصیف کرد و هشدار داد که در صورت عقب‌نشینی‌نکردن نیروهای دولتی سوریه و شبه‌نظامیان هم‌پیمان آن‌ها از جنوب کشور، ضربات «دردناک‌»‌تری در راه خواهد بود. اما چرا اسرائیل باید به‌نام دفاع از دروزی‌ها، یک ساختمان مهم دولتی را در دمشق بمباران کند؟

دروزی‌ها اقلیتی مذهبی و از نظر قومی عرب هستند و جمعیتی نزدیک به یک میلیون نفر در سراسر جهان دارند؛ حدود ۷۰۰ هزار نفر از آن‌ها در استان سویدا در سوریه زندگی می‌کنند. حدود ۱۵۰ هزار دروزی دارای تابعیت اسرائیلی هستند و در ارتش اسرائیل (IDF) خدمت می‌کنند، در حالی‌که ۲۰ هزار دروزی دیگر در بلندی‌های جولانِ اشغالی، عمدتاً هویت سوری خود را حفظ کرده‌اند.

بخشی از این جوامع، نخست‌وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو را برای مداخله تحت فشار قرار داده‌اند. اما اسرائیل انگیزه‌های خاص خود را نیز دارد، از جمله حفظ منطقه‌ای حائل در جنوب سوریه که عمدتاً دروزی‌نشین است؛ منطقه‌ای که به منزلهٔ سپری در برابر دولت جدید سوریه تلقی می‌شود؛ دولتی که اسرائیل با دیدهٔ تردید به آن می‌نگرد. دولت احمد الشرع، رویکردی آشتی‌جویانه نسبت به اسرائیل اتخاذ کرده و اعلام نموده که خواهان درگیری نیست. اما برداشت غالب در اسرائیل این است که الشرع در حال تثبیت قدرت خود است و در صورت موفقیت، ممکن است به ریشه‌های جهادگرایانه‌اش بازگردد.

این یکی از دلایلی است که بلافاصله پس از فروپاشی رژیم بشار اسد، اسرائیل بیشتر ظرفیت نظامی متعارف سوریه را بمباران کرد. دلیل دیگر حمله اخیر، نقشی است که اسرائیل برای خود به‌عنوان «حامی دروزی‌ها» قائل است؛ هم به‌دلیل وجود شهروندان دروزی در داخل اسرائیل، و هم برای تقویت تصویر اسرائیل به‌عنوان یک جامعه چندفرهنگی در دل یک دولت یهودی.

حمله اسرائیل پس از یک هفته درگیری‌های سنگین در سویدا صورت گرفت؛ درگیری‌هایی که صدها کشته بر جای گذاشته و گزارش هایی دربارهٔ اعدام‌های صحرایی و یک قتل‌عام در بیمارستان منتشر شده است. شعله‌ور شدن دوباره خشونت‌ها از آنجا آغاز شد که افراد مسلح بادیه‌نشین، یک تاجر سبزی‌فروش دروزی را در یک ایست بازرسی موقتی در بزرگراه دمشق-سویدا ربوده و غارت کردند. این اقدام به سلسله‌ای از گروگان‌گیری‌های متقابل انجامید که نهایتاً به درگیری مسلحانه کشیده شد. دمشق ادعا می‌کند که مشغول مبارزه با «گروه‌های قانون‌شکن» است، در حالی‌که شبه‌نظامیان دروزی می‌گویند توپخانه ارتش و نیروهای بادیه‌نشین هم‌پیمان دولت به‌طور کورکورانه آتش می‌گشایند.

آتش‌بسی که اواخر روز ۱۵ ژوئیه اعلام شده بود، ظرف چند ساعت شکست خورد و آتش توپخانه از سر گرفته شد. شیخ یوسف جربوع، روحانی دروزی، و وزارت کشور سوریه در ظهر روز ۱۶ ژوئیه آتش‌بس جدیدی را اعلام کردند که به نیروهای دولتی اجازه می‌دهد تا ایست‌های بازرسی خود را حفظ کنند. اما این‌که آیا جناح‌های تندرو دروزی این توافق را بپذیرند یا نه، هنوز مشخص نیست. جناح دروزی تحت رهبری شیخ حکمت الهجری با انتشار بیانیه‌ای بار دیگر بر حق این جامعه برای دفاع از خود تأکید کرد.

همزمان، اسرائیل در حال جابه‌جایی نیروهای خود است: یک سخنگوی نظامی اعلام کرد که یگان‌هایی که در حال حاضر در غزه مستقر هستند، به مرزهای جولان منتقل می‌شوند و گردان‌های اضافی نیز برای «چند روز درگیری» در امتداد مرز سوریه در حالت آماده‌باش هستند.

این تشدید بحران، مسیر نوپای عادی‌سازی روابط واشنگتن با رئیس‌جمهور موقت سوریه و جهادگرای سابق، احمد الشرع را در معرض تهدید قرار داده است. دونالد ترامپ در ماه مه در ریاض به‌طور علنی از شرع حمایت کرد، تحریم‌ها را لغو نمود و جایگاهی برای سوریه در پیمان ابراهیم در نظر گرفت. اما پس از حمله اسرائیل به دمشق، این طرح اکنون در هاله‌ای از تردید قرار گرفته است.

توماس باراک، نماینده ویژه آمریکا در امور سوریه و سفیر در ترکیه، مرتباً با احمد الشرع دیدار کرده و از اقلیت‌های سوری خواسته است که اقتدار دولت مرکزی در دمشق را بپذیرند. اما با توجه به نشانه‌هایی از اقدامات بیشتر اسرائیل، خطر گسترش درگیری میان اسرائیل و سوریه به‌سرعت در حال افزایش است. با این حال، به‌نظر می‌رسد واشنگتن در پشت صحنه در حال تلاش برای کاهش تنش می باشد.

دولت ترامپ به‌روشنی می‌خواهد دولت جدید دمشق موفق شود؛ این موضوع را می‌توان از لغو کامل تحریم‌ها و مواضع صریح حمایتی در زمینهٔ وحدت سوریه تحت رهبری دمشق دریافت. اما این واقعیت که نزدیک‌ترین متحد آمریکا در خاورمیانه اکنون سوریه را بمباران می‌کند، با اهداف واشنگتن در تناقض است. احتمالاً آمریکا در تلاش است تا مانع از وخامت بیشتر اوضاع شود. این‌که آیا حمله اخیر به دمشق باعث عقب‌نشینی دولت الشرع از سویدا خواهد شد یا نه، هنوز مشخص نیست.

منبع: responsiblestatecraft


چرا اسرائیل دمشق را هدف قرار داد؟

جنگنده‌های اسرائیلی در ۱۶ ژوئیه، پایتخت سوریه را هدف حملات خود قرار دادند. این حملات کاخ ریاست‌جمهوری، وزارت دفاع و فرماندهی ارتش را نشانه رفت و دست‌کم یک کشته و چند زخمی برجای گذاشت.

این حملات در پی وقوع خشونت‌های فرقه‌ای در استان عمدتاً دروزی‌نشین سویدا در جنوب‌غربی سوریه صورت گرفت. صدها نفر طی روزهای اخیر در درگیری‌های میان بادیه‌نشینان، شبه‌نظامیان دروزی و نیروهای دولتی سوریه، و همچنین بر اثر حملات هوایی اسرائیل کشته شده‌اند. اسرائیل می‌گوید هدف از این حملات، چه در جنوب و چه در دمشق، پایان دادن به حمله دولت سوریه به دروزی‌ها و اعمال منطقه غیرنظامی اعلام شده در اطراف سویدا پس از سرنگونی رژیم بشار اسد در ماه دسامبر بوده است.

با این حال، هنوز مشخص نیست که این اتفاقات، دروزی‌ها یا اسرائیل را واقعاً ایمن‌تر خواهد کرد یا نه. در کوتاه‌مدت، این حملات احتمالاً احمد الشرع، رئیس‌جمهور موقت سوریه و جهادگرای پیشین سنی‌مذهب را تضعیف خواهد نمود و آشتی میان سوریه و اسرائیل را ـ که آمریکا در تلاش برای تحقق آن بوده ـ دشوارتر خواهد ساخت. بسته به تصمیم‌هایی که آقای شرع و بنیامین نتانیاهو اتخاذ خواهند کرد، این رویداد ممکن است به بی‌ثباتی بیشتر در سوریه نیز دامن بزند.

یکی از دلایل این تشدید بحران، تلاش شرع برای سرکوب اقلیت‌های سوریه، از جمله دروزی‌هاست، نه آشتی با آنان و ادغامشان در یک دولت چندقومیتی. پس از آن‌که ربوده‌شدن یک تاجر دروزی در ۱۱ ژوئیه باعث درگیری میان جنگجویان محلی، گروه‌های جهادی و شبه‌نظامیان دروزی در سویدا شد، او نیروهای دولتی را برای مداخله اعزام کرد؛ گویی که می‌خواست از این حادثه برای تثبیت کنترل بر این استان جنوب‌غربی با بهانهٔ پایان‌دادن به خشونت‌ها استفاده کند.

به گفتهٔ یک میانجی، رهبران محلی دروزی پیشنهاد دادند تسلیم دولت شوند و سلاح‌های خود را تحویل دهند. اما تصمیم شرع برای اعزام نیرو، پیشاپیش موجی از خشونت‌ را توسط جهادی ها به راه انداخته بود. ده‌ها نفر از دروزی‌ها در خشونتی کشته شدند که یادآور قتل‌عام صدها علوی در ماه مارس بود. سبیل برخی از آن‌ها توسط مهاجمانشان به‌زور تراشیده شد، و ویدیوهایی از این تحقیر در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست گشت.

در ماه مارس، هیچ‌کس به یاری علوی‌ها نشتافت. بسیاری از سوری‌ها معتقد بودند که آنان سزاوار این مجازات‌اند، چراکه وفادار به اسد بودند. اما دروزی‌ها، که فرقه‌ای باطنی و خاص‌اند و جمعیتشان در منطقه شام حدود یک میلیون نفر برآورد می‌شود، در ارتش اسرائیل حضور قابل‌توجهی دارند. همزمان با اعزام نیرو توسط شرع به سویدا، جوامع دروزی در سراسر شمال اسرائیل از دولت خود خواستند که برای نجات هم‌کیشان سوری‌شان مداخله کند. آن‌ها جاده‌های شمالی را بستند، از حصار مرزی سوریه عبور کردند و موفق به دیدار با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، شدند؛ در پی این دیدار، نتانیاهو با مداخله در این درگیری موافقت کرد.

آرزوی شرع برای تبدیل سوریه به کانون قدرت اهل سنت در منطقه، با هژمونی اسرائیل و نقش خودخوانده‌اش به‌عنوان حامی اقلیت‌های منطقه در تعارض قرار دارد. با این حال، تا همین اواخر، به‌نظر می‌رسید که آشتی میان این دو ممکن باشد. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، مشتاق است که سوریه به «پیمان ابراهیم» بپیوندد. پیش‌نویس یک پیمان «عدم‌تخاصم» قرار بود ادعای سوریه بر بلندی‌های جولان ـ که اسرائیل در سال ۱۹۶۷ اشغال و سپس الحاق کرده ـ را به تعویق اندازد و مسیر را برای عادی‌سازی روابط هموار کند.

شرع تاکنون در برابر حملات مکرر اسرائیل به تجهیزات نظامی به‌جای‌مانده از رژیم اسد واکنش نشان نداده و زمانی که اسرائیل در خاک سوریه پیشروی کرد، سکوت اختیار کرده است. گفته می‌شود او طی سفرهای خود به امارات متحده عربی و جمهوری آذربایجان با مقام‌های اسرائیلی دیدار کرده است. همچنین در ماه های گذشته، فرماندهانش در جنوب، مانورهای نظامی را به‌طور مستقیم با افسران ارتش اسرائیل هماهنگ می‌کردند.

اما اکنون دستیابی به توافق بعید به‌نظر می‌رسد. به‌نظر می‌رسد که آقای نتانیاهو به این نتیجه رسیده که استفاده از نیروی نظامی، هم امنیت اسرائیل را تقویت می‌کند و هم جایگاه سیاسی او در داخل کشور را بهبود می‌بخشد. نشان‌دادن چهره‌ای مقتدر در برابر تهدیدهای بالقوه در دیگر نقاط، ممکن است برای او در مذاکرات مربوط به آتش‌بس در غزه فضای مانور بیشتری فراهم کند. اما این اقدام هم‌زمان خطر دامن‌زدن به خشونت‌های فرقه‌ای در سوریه را نیز در پی دارد.

بسیاری از تحولات به تصمیم آتی آقای شرع بستگی دارد. اگر دروزی‌ها را در مواضع خود باقی بگذارد، ممکن است پایگاه جهادی‌اش تضعیف شود و اقلیت‌های دیگر کشور، به‌ویژه کردها که همچنان در برابر تمرکزگرایی او مقاومت می‌کنند، جسورتر شوند. این تصمیم به‌طور عملی ممکن است به معنای پذیرش کنترل اسرائیل بر جنوب سوریه باشد. اما اگر تهاجم را از سر بگیرد، بی‌ثباتی بیشتری را به‌دنبال خواهد داشت و نه‌تنها اقلیت‌های وحشت‌زده، بلکه جریان اصلی اهل‌سنت و حامیان غربی‌اش را نیز از خود دور خواهد کرد.

یکی از دانشجویان دروزی در سوریه می‌گوید: «زور و انتقام، بیشتر دشمن می‌آفریند تا دوست.» بسیاری در منطقه امیدوارند که اتفاقات این هفته، جرقهٔ دور جدیدی از خشونت را نزند.

منبع: اکونومیست


نظر شما