twitter share facebook share ۱۴۰۴ مهر ۲۶ 686
این خطر وجود دارد که درگیری‌های میان طالبان افغانستان و پاکستان، شکافی ماندگار در روابط دو کشور پدید آورد؛ شکافی که می‌تواند موجب آشوبی تازه در منطقه شود.

سقوط سریع روابط میان افغانستان و پاکستان بسیاری از ناظران را غافلگیر کرد. این اتفاق به‌ویژه از آن جهت عجیب به نظر می‌رسد که ارتش پاکستان — قدرت واقعی در پشت صحنه سیاست این کشور — خود سازنده و حامی اصلی جنبش طالبان در دهه ۱۹۹۰ بود و از قدرت‌گیری آن پشتیبانی کرد. در دو دههٔ نخست قرن بیست‌ویکم نیز، زمانی که طالبان با دولت تحت حمایت آمریکا در کابل در جنگ بود، اسلام‌آباد به‌طور پنهانی از آن حمایت می‌کرد. در سال ۲۰۲۱، زمانی که طالبان دوباره افغانستان را تصرف کرد، پاکستان آشکارا از این پیروزی خوشحال شد و آن را جشن گرفت.

در آن زمان، اسلام‌آباد تصور می‌کرد که طالبان در افغانستان نقش «وابسته» یا «دست‌نشانده»‌اش را بازی خواهد کرد و برایش «عمق استراتژیک» فراهم می‌آورد تا بتواند به رویارویی خود با هند ادامه دهد. اگر پاکستان ناچار می‌شد درگیری مستقیمی با دهلی‌نو داشته باشد، وجود دولتی دوست در کابل می‌توانست خطر جنگ هم‌زمان در دو جبهه را از میان ببرد. افزون بر این، افغانستان برای پاکستان پایگاهی بود برای آموزش گروه‌های شبه‌نظامی مورد حمایتش که سپس می‌توانستند به کشمیر تحت کنترل هند نفوذ کنند.

اما برای پاکستان، این محاسبه به شکستی عظیم تبدیل شد. طالبان که از وابستگی خود به پاکستان و رفتار متکبرانه‌اش ناراضی بود، اکنون علیه حامیان سابق خود چرخیده است. این موضوع به‌روشنی در درگیری‌های مرزی اخیر میان افغانستان و پاکستان نمایان شد که در آن ده‌ها نفر از هر دو طرف کشته شدند. این درگیری‌ها پس از حملات هوایی پاکستان به کابل و ولایت پکتیا رخ داد.

دولت پاکستان ادعا کرد که هدف این حملات، مواضع «تحریک طالبان پاکستان» یا همان TTP بوده است. گروه TTP سال‌هاست که در ایالت خیبرپختونخوا، واقع در مرز با افغانستان، با ارتش پاکستان در حال جنگ است؛ منطقه‌ای که عمدتاً همان قوم پشتونی در آن ساکن هستند که ستون فقرات طالبان افغانستان را تشکیل می‌دهند. این دو گروه از نظر ایدئولوژیک و قومی بسیار به هم شبیه‌اند.

در همین حال، طالبان با رفتاری تحقیرآمیز، پاکستان را بیشتر آزرده کرد. چراکه درگیری‌های مرزی دقیقاً هم‌زمان با سفر «امیرخان متقی»، وزیر خارجه طالبان، به دهلی‌نو رخ داد؛ جایی که او آشکارا به اسلام‌آباد هشدارهای تند داد. در بیانیهٔ مشترکی که در پایان این سفر صادر شد، متقی حملهٔ تروریستی به منطقهٔ «پهَلگام» در کشمیر را — که به گروه‌های مورد حمایت پاکستان نسبت داده می‌شود — محکوم کرد، و هر دو طرف (هند و افغانستان) بر حمایت از «تمامیت ارضی یکدیگر» تأکید کردند؛ عبارتی که از نظر هند به‌طور ضمنی شامل کشمیر نیز می‌شود.

البته، تنش در روابط افغانستان و پاکستان پدیده‌ای تازه نیست و باید در چارچوب تاریخی درستی دیده شود. در واقع، دوران‌های کوتاه آشتی میان دو کشور — از اواسط دههٔ ۱۹۹۰ تا سال ۲۰۰۱ و سپس برای چند سال پس از بازگشت طالبان به قدرت در ۲۰۲۱ — استثناهایی موقت در روندی بلندمدت از روابط پرتنش یا حتی خصمانه بوده‌اند.

زمانی که پاکستان در سال ۱۹۴۷ از دل هند بیرون آمد و برای عضویت در سازمان ملل درخواست داد، افغانستان تنها کشوری بود که به عضویت آن رأی منفی داد. مخالفت کابل با عضویت پاکستان ریشه در مناقشه بر سر «خط دیورند» داشت، مرزی که میان افغانستان و هند ترسیم شد. افغانستان هیچ‌گاه مشروعیت این مرز را نپذیرفت و آن را تحمیل استعماری بریتانیا دانست. این موضوع برای افغانستان احساسی و حیاتی است، زیرا این مرز سرزمین قوم پشتون را دو پاره کرد، قومی که از نظر سیاسی در افغانستان نفوذ و قدرت اصلی را دارد.

احساسات پشتونی و شعار «پشتونستان بزرگ» که هم از سوی کابل تبلیغ می‌شد و هم در میان پشتون‌های دو سوی مرز وجود داشت، روابط دو کشور را سال‌ها مسموم کرد. پاکستان این مسئله را تهدیدی وجودی می‌بیند، زیرا از دید آن، خطر احاطه شدن از شرق توسط هند و از غرب توسط افغانستان وجود دارد. حتی بدون درگیری مستقیم، چنین وضعیتی پاکستان را در ضعف راهبردی قرار می‌دهد، چون ناچار است نیروهایش را میان دو جبهه تقسیم کند، به‌جای آنکه همه را در برابر هند متمرکز نماید. این تنش در دوران حکومت‌های گوناگون افغانستان — از سلطنت ظاهرشاه گرفته تا جمهوری داوودخان و سپس رژیم مارکسیستی مورد حمایت شوروی — ادامه یافت.

حمایت پاکستان از شورش مجاهدین افغانستان در دههٔ ۱۹۸۰، که با همکاری ایالات متحده و عربستان سعودی انجام شد، تا حد زیادی با هدف روی کار آوردن حکومتی وابسته به اسلام‌آباد بود. پاکستان تا حدودی در این هدف موفق شد، زمانی که طالبان در سال‌های ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ بر افغانستان حکومت کردند.

اما «جنگ آمریکا علیه ترور» همه‌چیز را تغییر داد. طبق برخی گزارش ها، در سال ۲۰۰۱، دولت جرج بوش به ژنرال پرویز مشرف، رئیس‌جمهور وقت پاکستان، هشدار داد که یا با آمریکا علیه طالبان همکاری کند یا «آماده بازگشت به عصر حجر» باشد. پاکستان ظاهراً تغییر موضع داد، طالبان را کنار گذاشت و به آمریکا و متحدانش اجازه داد تا از خاکش برای سرنگونی طالبان و ایجاد دولت جدید در کابل استفاده کنند.

بااین‌حال، در همان زمان، اسلام‌آباد سعی کرد درهای دیگر را برای خود باز نگه دارد. رهبران طالبان را در شهر کویته پناه داد و به آنان اجازه داد عملیات نظامی محدود علیه دولت تحت حمایت آمریکا در افغانستان (به رهبری حامد کرزی) را ادامه دهند. در عین حال، به ایالات متحده خدمات لجستیکی در جنگش علیه طالبان ارائه داد. همین تناقض در سیاست پاکستان باعث شد روابطش با کابل همواره سرد و بی‌اعتماد باقی بماند.

در نهایت، حمایت مداوم پاکستان از طالبان، نقش اصلی در پیروزی این گروه بر دولت مورد حمایت آمریکا در افغانستان در سال ۲۰۲۱ داشت. اما حالا که رژیم طالبان ظاهراً بر حمایت پاکستان تکیه داشت، این وابستگی یک‌طرفه برای کابل دیگر غیرقابل‌تحمل شده بود.

اصلی‌ترین انگیزه در سیاست افغانستانی پاکستان، همیشه جلوگیری از نفوذ هند در کشور همسایهٔ غربی‌اش بوده است. هند از دیرباز روابط خوبی با افغانستان داشته، که یکی از دلایل آن به دشمنی مشترک هر دو کشور با پاکستان برمی گردد. دهلی‌نو در پروژه‌های توسعه‌ای متعددی در افغانستان مشارکت داشت و این کشور را دروازه‌ای برای دسترسی به آسیای مرکزی می‌دید.

اما حالا، طالبان از این رابطهٔ نابرابر با پاکستان و مسئلهٔ پشتون‌ها خسته شده و به هند نزدیک‌تر می‌شود، همان‌طور که سفر یک‌هفته‌ای وزیر خارجه‌اش به دهلی‌نو نشان داد. چیزی که اسلام‌آباد را واقعاً خشمگین کرده، این است که متقی دهلی‌نو را به عنوان مکانی برای سخنرانی‌های ضدپاکستانی خود برگزید.

این رویداد برای هند خوشایند است، زیرا نشان‌دهنده بازگشت کابل به روابط دوستانه با دهلی‌نو و خصومت با اسلام‌آباد است؛ چیزی که دقیقاً با منافع راهبردی هند هم‌سو است. هند نیز در پاسخ، با اعلام بازگشایی سفارتش در کابل و اجازه دادن به طالبان برای در دست گرفتن کنترل سفارت افغانستان در دهلی، به طالبان پاداش داده است. به نظر می‌رسد به رسمیت شناختن رسمی حکومت طالبان از سوی هند نیز در آیندهٔ نزدیک رخ دهد.

و همان‌طور که در روابط بین‌الملل اغلب رخ می‌دهد، هرچه اوضاع تغییر کند، در نهایت همان الگوهای قدیمی تکرار می‌شوند.

منبع: نشنال اینترست


 پاکستان با واقعیتی تازه روبه‌رو است: شاید طالبان را از دست داده باشد

این خطر وجود دارد که درگیری‌های میان طالبان افغانستان و پاکستان، شکافی ماندگار در روابط دو کشور پدید آورد؛ شکافی که می‌تواند موجب آشوبی تازه در منطقه شود.

طبق گزارش رسانه‌های تحت کنترل طالبان، این دو همسایه، چند روز پس از آن‌که بر سر آتش‌بس و مذاکراتی در آخر هفته در دوحهٔ قطر توافق کرده بودند، روز جمعه بار دیگر به تبادل آتش پرداختند. رادیو حریت گزارش داد که نیروهای افغان شامگاه جمعه در پاسخ به حملات هوایی پاکستان بر استان مرزی پکتیکا، عملیات «تلافی‌جویانه» علیه پاسگاه‌های نظامی پاکستان آغاز کرده‌اند.

به گزارش همین منبع، دست‌کم سه عضو یک تیم کریکت در پکتیکا کشته و چند نفر دیگر زخمی شدند؛ تازه‌ترین قربانیان درگیری‌ای که طی این ماه ده‌ها کشته بر جای گذاشته و متحدان سابق را رو در روی هم قرار داده است.

پاکستان پس از جنگ افغانستان و شوروی، به ایجاد، تسلیح و حمایت از طالبان کمک کرد و یکی از تنها سه کشوری بود که پس از تصرف کابل در سال ۱۹۹۶، رژیم طالبان را به رسمیت شناخت. مقام‌های اسلام‌آباد در سال ۲۰۰۱، زمانی که حملات یازدهم سپتامبر و سپس تهاجم آمریکا به افغانستان رژیم طالبان را به‌سرعت سرنگون کرد، با اکراه از این جنبش روی‌گردان شدند، زیرا ادامهٔ حمایت دیگر ممکن نبود.

وقتی کابل در سال ۲۰۲۱ بار دیگر به دست طالبان افتاد، عمران خان، نخست‌وزیر وقت پاکستان، از افغان‌ها به‌خاطر «رهایی از زنجیرهای بردگی» تمجید کرد. رئیس سازمان اطلاعات پاکستان از نخستین مقام‌های خارجی بود که به دیدار رژیم تازه رفت و به خبرنگاران گفت: «همه‌چیز درست خواهد شد.»

اما چهار سال بعد، روابط دو طرف به‌شدت تیره شده است. اکنون اسلام‌آباد نگران است که طالبان را برای همیشه از دست داده باشد.

این درگیری فزاینده بازتابی است از نارضایتی رو‌به‌افزایش در اسلام‌آباد از موج حملات مرگبار در خاک پاکستان. مقام‌های پاکستانی بیشتر این حملات را به طالبان پاکستانی یا «تحریک طالبان پاکستان» (TTP) نسبت می‌دهند — گروهی که با رهبر طالبان افغانستان بیعت کرده است — و از رژیم کابل خواسته‌اند آن‌ها را مهار کند.

اسلام‌آباد می‌گوید طالبان افغان به این گروه پناه داده و از آن حمایت می‌کنند. طالبان افغان مدت‌هاست حضور TTP در خاک افغانستان را انکار می‌کند. اما قطع سراسری اینترنت در سراسر افغانستان به‌مدت ۴۸ ساعت در ماه گذشته، به نوعی این ادعا را بی‌اثر کرد؛ چراکه در همان زمان، اکانت های مرتبط با TTP  از اینترنت ناپدید شد.

به گفتهٔ یک مقام پاکستانی که نخواست نامش فاش شود، نور ولی محسود، رهبر TTP، هدف حملهٔ هوایی پاکستان در کابل در هفتهٔ گذشته بود، هرچند اسلام‌آباد مسئولیت آن را نپذیرفته است. این مقام افزود محسود زنده ماند و روز پنجشنبه در پیامی ویدئویی ظاهر شد.

در داخل پاکستان، شورش محسود در شمال‌غرب کشور موجب بازنگری سیاسی دربارهٔ روابط گذشتهٔ اسلام‌آباد با طالبان شده است.

محمد عامر رانا، کارشناس ضدتروریسم پاکستانی گفت: «پاکستان مدت‌ها دچار این توهم بود که طالبان افغانستان پس از به‌قدرت‌رسیدن، به نیرویی ثبات‌آفرین تبدیل خواهد شد. اما بازی دوگانهٔ پاکستان — هم‌زمان همراهی با ائتلاف تحت رهبری آمریکا و ارتباط پنهانی با طالبان — نه یک نبوغ استراتژیک، بلکه اشتباهی تاریخی بود.»

شفقت علی خان، سخنگوی وزارت خارجهٔ پاکستان، روز جمعه گفت: «پاکستان گفت‌وگو و دیپلماسی و رابطه‌ای سودمند برای هر دو کشور را با افغانستان بسیار ارزشمند می‌داند، اما همهٔ اقدامات لازم را برای حفاظت از سرزمین و جان مردم خود انجام خواهد داد.»

در محافل عمومی و خصوصی، تحلیلگران و مقام‌های پاکستانی از این ناراضی‌اند که یکی از اصلی‌ترین پیوندهای اسلام‌آباد با طالبان — یعنی شبکهٔ حقانی — تاکنون برای پایان‌دادن به کارزار TTP، اقدام قاطعی نکرده است.

به گفتهٔ مقام‌های پاکستانی، سراج‌الدین حقانی، وزیر کشور طالبان و رهبر شبکهٔ حقانی، در سال ۲۰۲۱ در مذاکرات میان دو طرف نقش داشت. اما شکست آن گفت‌وگوها موجی از حملات شبه‌نظامی را برانگیخت که در بیش از یک دهه در پاکستان بی‌سابقه بود.

عاصف دورانی، نمایندهٔ ویژهٔ پیشین پاکستان در امور افغانستان، به واشنگتن‌پست گفت: «حقانی‌ها اکنون بخشی از مشکل شده‌اند. تحریک طالبان پاکستان حاضر نیست سلاح خود را زمین بگذارد.»

در همین حال، رژیم طالبان، پاکستان را مقصر می‌داند. محمد ابراهیم خان، سناتور پیشین پاکستانی که ماه گذشته هیئتی را به کابل رهبری کرد، گفت میزبانانش معتقد بودند که پیش از برکناری عمران خان در سال ۲۰۲۲ به اتهام فساد، می‌شد با او به توافق رسید.

پایگاه رأی عمران خان تا حدی در میان پشتون‌های پاکستانی بود که پیوندهای قومی با پایگاه‌های طالبان در افغانستان دارند. ابراهیم خان گفت: «بعد از برکناری او، اوضاع کاملاً تغییر کرد.»

به گفتهٔ تحلیلگران، برای طالبان، خلع سلاح TTP می‌تواند ادارهٔ افغانستان را دشوارتر کند. رها کردن متحدان ایدئولوژیک ممکن است موجب نارضایتی در میان نیروهای بدنهٔ رژیم شود و به گروه‌های رقیب مانند داعش که در مناطق مرزی افغانستان و پاکستان فعال است، فرصت جذب نیرو بدهد.

برخی اعضا و هواداران رژیم طالبان نیز از وجود یک کشمکش درونی قدرت سخن می‌گویند. آنان به شرط ناشناس ماندن دربارهٔ این موضوع حساس صحبت کردند.

یکی از اعضای شبکهٔ حقانی گفت: وخامت روابط با پاکستان عمدتاً به‌دلیل تندروهای منزوی در قندهار است؛ همان‌ها که در پشت بسیاری از محدودیت‌های سخت‌گیرانه علیه زنان قرار دارند.

تحلیلگران می‌گویند افزایش نفوذ قندهار به قیمت تضعیف حقانی‌ها تمام شده است. هرچند سراج‌الدین حقانی همچنان وزارت کشور را در اختیار دارد، اما رهبری طالبان در سال‌های اخیر او و سایر رقبای سیاسی را از دیگر مناصب کلیدی کنار زده است.

آن عضو شبکهٔ حقانی گفت: «احساسات ضدپاکستانی در میان رهبران قندهاری رو به افزایش است. در حالی‌که ما با پاکستان منافع مشترک زیادی داریم، از جمله حضور خانواده‌های اعضای ما در آن کشور.»

رهبران طالبان در قندهار شاید به‌دلیل موفقیت‌های اخیر در روابط خارجی احساس قدرت بیشتری کنند. روسیه در تابستان امسال رژیم طالبان را به رسمیت شناخت، و چین و هند نیز میزبان وزیر خارجهٔ آن‌ها برای دیدارهایی رسمی بودند.

طالبان همچنین ممکن است در تلاش باشد استقلال خود از پاکستان را اعلام کند. سخنگوی طالبان، ذبیح‌الله مجاهد، این هفته در ایکس نوشت: «مجاهدین با روحیه‌ای بالا از سرزمین و مردم خود دفاع خواهند کرد.»

هرگونه تشدید درگیری احتمالاً بیش از همه در استان خیبر پختونخوا در شمال‌غرب پاکستان احساس خواهد شد؛ جایی که بسیاری از پشتون‌های پاکستانی زندگی می‌کنند.

این استان کانون شورش TTP بوده است. صدها سرباز پاکستانی در حملات شبه‌نظامیان در آن‌جا کشته شده‌اند. رانا، تحلیلگر پاکستانی، هشدار داد: «بسیار حیاتی است که مانع شویم این مسئله به اختلاف قومی بین پشتون‌ها تبدیل شود.»

تا این لحظه، حمایت از TTP در این استان اندک بوده است، هرچند این گروه در حال تشدید فعالیت‌های تبلیغاتی خود است که بسیار شبیه به روش طالبان افغانستان است.

با این حال، حملات اخیر و احساس بی‌توجهی دولت به امنیت مردم، موجب خشم و دل‌سردی گسترده در منطقه شده است. در عین حال، تلاش تازهٔ پاکستان برای جلب سرمایه‌گذاران آمریکایی جهت استخراج عناصر کمیاب در این ناحیه، بر نارضایتی سیاستمداران محلی افزوده است.

عمران خان که هنوز در حال گذراندن محکومیت خود است، از این مناقشه بهره گرفته و پیشنهاد داده است در ازای آزادی‌اش با طالبان وارد گفت‌وگو شود. او همچنان از حمایت گستردهٔ رأی‌دهندگان در خیبر پختونخوا برخوردار است؛ مردمی که احساس می‌کنند از نظر سیاسی به حاشیه رانده شده‌اند.

رانا در پایان گفت: « آیندهٔ پاکستان به مشارکت و شنیده شدن صدای پشتون‌ها بستگی دارد؛ این عامل تعیین می‌کند آیا کشور می‌تواند از خیالات پرهزینهٔ گذشته رهایی یابد یا خیر»

منبع: واشنگتن پست


نظر شما