آزادى براى انسان، اصل است، بنابراين بازداشت و حبس متهم پيش از محكوميت هرگز مجاز نيست، مگر آن كه ضرر احتمالى ناشى از آزاد بودن متهم، مهم‏تر از ضرر حبس باشد.  

زندان متضمن ضرر و زيان‏هاى فراوان است:

1. زيان‏هاى اقتصادى: از آن‏جا كه زندانى اغلب بيكار مى‏ شود، هزينه او بر دولت و خزانه ملت تحميل مى‏ گردد، و از طرف ديگر هزينه اداره خود زندان نيز بر عهده بيت‏ المال است. پس در واقع سه ضرر وارد مى ‏شود كه شامل توقف درآمد زندانى، هزينه زندگى او و هزينه اداره زندان مى‏ باشد.

2. زيان‏هاى فرهنگى: چون معمولاً زندانى از دست‏آوردهاى فرهنگى كه در حال آزاد بودنش مى‏ توانست كسب كند بازداشته مى ‏شود.

3. زيان‏هاى سياسى: معمولاً زندانى نمى‏ تواند در رشد سياسى خود و جامعه مشاركت كند.


4. زيان‏هاى اجتماعى: وقتى شخص به زندان مى‏ رود معمولاً خانواده‏ا ش بى‏ سرپرست مى ‏ماند، و اين خود موجب زيان‏هاى فراوان و شايد جبران‏ ناپذير اجتماعى مى‏ گردد.

5. ايجاد مشكلات روحى براى زندانى

6. ايجاد مشكلات اخلاقى براى خانواده زندانى: چه بسا زندان سبب مى‏ شود زن و فرزندان زندانى به دليل نبود سرپرستى كه مراقب آنان باشد، گرفتار رذايل و آلودگى ‏هاى اخلاقى شوند.

7. ضررهاى عمرانى: در صورتى كه مهندس يا معمارى كه نقش موثری در آبادانى و عمران دارند به زندان بيفتند.

8. زيان‏هاى بهداشتى: وقتى پزشك و نظاير او به زندان مى‏ افتند، و يا ايجاد بحران بهداشتى در اثر وقوع بيمارى‏ هاى مسرى در بين زندانيان.

9. زيان‏هاى ناشى از جرم زايى: چون گاهى مجرم، ساير زندانيان را آموزش مى‏ دهد و چگونگى ارتكاب جرايم را به آنان مى‏ آموزد، و چه بسا وقتى زندانيان آزاد مى‏ شوند با ارتكاب جرايمى كه راه انجام آن را آموخته‏ اند موجب افساد در جامعه و رواج جرم و جنايت شوند.

10. زيان‏هاى ديگر؛ مانند: از بين رفتن احساس مسئوليّت در زندانى، چون انسان‏ها اغلب از ارتكاب جرايم شرم دارند، ولى هنگامى كه شخص زندانى مى‏ شود و مى‏ داند كه مردم او را مجرم مى‏ دانند، شرم و حياى او كم مى‏ شود، و خود را مسئول نمى ‏بيند تا از ارتكاب مجدد آن خوددارى كند.

لازم به ذكر است، كسى كه حدّ شرعى مى‏ خورد و يا حبس مى‏ شود نبايد خود و خانواده‏ اش مورد اهانت قرار گيرند، زيرا اهانت مسلمان يا خوار و سبك كردن او و يا ريختن آبرويش جايز نيست، از اين رو است كه پخش مصاحبه راديويى يا تلويزيونى يا انتشار در روزنامه و نظاير آن، به ويژه هنگامى كه اقرار و مانند آن به وسيله اكراه گرفته شده باشد حرام است.

يكى از احكام مهمى كه بر اصل آزادى انسان مترتب مى ‏شود، منع مطلق شكنجه و آزار است. بنابراين هرگونه شكنجه و اذيت و آزار با هر رنگ و توجيهى كه باشد، به طور قطع ممنوع و حرام است. پس راهبران جنبش‏هاى اسلامى بايد چه در درون جنبش و چه در خارج آن، چه پيش از رسيدن به حكومت و چه پس از رسيدن به آن، چه نسبت به دوستان و چه در مورد دشمنان، به شدت از توسل به آن اجتناب ورزند. به واقع كسى كه كرامت انسان را مخدوش مى‏ كند، نمى ‏تواند مدافع و پاسدار كرامت آدمى باشد. و كسى كه به شكنجه متوسل مى‏شود -هر چند براى يك بار- و مى ‏گويد من مى‏ خواهم انسان را به كرامت برسانم سخنش جز لغو و بيهوده نيست.

در توجيه توسل به شكنجه معمولاً گفته مى ‏شود، براى كشف جرم و اقرار مجرم، چاره‏ اى از آن نيست. اما بى ‏ترديد مى ‏توان حق را بدون استفاده از شكنجه و آزار كشف كرد و به واسطه ادله و شواهد، پرسش و پاسخ فراوان يا شيوه هايى از اين قبيل، كه در قضاوت‏هاى اميرمؤنان عليه‏ السلام معروف است، به واقعيت پى برد.

یکی از نکات حائز اهمیت آن است که اِسلام اِعمال مجازات‏ها را تنها پس از تحقق يافتن سلامت جامعه تجويز كرده است. روايت شده:

«ان الحكم و الحدود لإمام المسلمين»؛ یعنی احكام در زمان و مكان حضور و وجود امام مسلمانان جارى مى ‏شود. منظور از وجود امام مسلمانان آن است که حکومت اسلام برپا باشد و روشن است كه حكومت اسلام تنها در صورتى تحقق مى ‏يابد كه آزادى‏ هاى مردم موجود بوده و هر انسانى بتواند برحسب شايستگى‏ها و توانمندى‏ هاى خود به دانش، مال و مقام دست يابد، و اين به نوبه خود توانايى او را براى داشتن محل كسب، مسكن، ازدواج و ساير شئون زندگى آدمى متناسب با كرامتش، سبب مى‏ شود.

پس هر گاه فضا اسلامى نباشد انسان قادر به تحصيل مال و ثروتى نخواهد بود كه با آن زندگى ‏اش را اداره كند، و در چنين شرايطى چگونه مى ‏توان دست دزد را قطع كرد؟ و يا وقتى نمى ‏تواند وسايل ازدواج را فراهم كند، چگونه ممكن است او را شلاق زد؟ و يا اگر شراب و فحشا سراسر بلاد اسلامى را پر كرده باشد، اجراى حد چگونه قابل قبول خواهد بود؟

حقوق و آزادى‏هاى زندانى

زندان دلیلی بر سلب حقوق اجتماعی زندانی نخواهد بود، به گونه ای که حتی در این دوره، زندانی از حقوق بی حد و حصری برخوردار است، از جمله: آزادى انجام معامله، آزادى ايراد سخنرانى و تأليف و نظاير آن، لزوم توجه به تمايلات و سليقه‏ هاى شخصى زندانى، مثلاً ممكن است زندانى دوست داشته باشد تابلوها و اشياى زينتى و قيمتى و نظاير آن را در اتاق خود آويزان كند و حتى حيواناتی را نگهداری کند، حق ملاقات با خانواده به گونه ای که هروقت می خواهند امکان دیدار از یکدیگر را داشته باشند، هم‏چنين بايد به زندانى اجازه داده شود كه خانواده‏ اش همراه او بمانند، تفكيك زندانيان و جداکردن زندانیان خطرناک از سایرین، حق برخوردارى از بهداشت عمومى و فردى از قبيل وسعت فضا، هواى سالم، نوركافى، وسايل تهويه،وسايل بهداشتى و مراجعه زندانى به هر طبيبى كه مى‏ خواهد حتى درخارج از زندان، حق برخوردارى از آسايش روحى که علاوه بر حق مراجعه به روانپزشک بايد در زندان آنچه موجب نشاط و آسايش روح و روان زندانى مى‏ شود فراهم گردد و عواملى كه سبب آزردگى و افسردگى او مى‏ گردد برطرف شود.

بازرسى وضع زندانيان

براى حصول اطمينان از رعايت قوانين مربوط به حقوق زندانيان در همه زمينه‏ هاى يادشده بايد بازرسانى باشند كه همواره وضع زندانيان را تحت نظارت و كنترل داشته باشند.

البته بازرس نبايد از همان گروه اداره كننده زندان باشد چون در اين صورت امكان تبانى آنها عليه زندانيان وجود دارد. پس بازرس بايد از جاى ديگر يا حزب مخالف دولت باشد.

 آينده زندانى

اداره زندان و مقامات ذى‏ربط بايد توجه داشته باشند كه زندانى عضوى از جامعه است و تافته‏ اى جدابافته نيست. پس لازم است بكوشند با برنامه‏ هاى تربيتى و اخلاقى مطابق با هنجارهاى اجتماعى، او را براى بازگشت به آغوش جامعه آماده كنند.

از آن‏جا كه زندانى وقتى آزاد مى‏ شود به جامعه باز مى‏ گردد، چنانچه جامعه آمادگى پذيرش او را نداشته باشد و همواره وى را يك مجرم ببيند، نمى‏ تواند به يك زندگى طبيعى و سالم بازگردد

برگرفته از کتاب حقوق زندانی در اسلام نوشته مرجع عالیقدر آیت الله سید محمد حسینی شیرازی

نظر شما