چرا پاکستان در میانه تشدید تنش بین ایران و اسرائیل، زینبیون را در لیست گروههای تروریستی قرار دارد؟
بر پی ممنوعیت فعالیت گروه لواء زینبیون –تیپی که عمدتا متشکل از مبارزان شیعه پاکستانی است که توسط سپاه پاسداران ایران اموزش دیده اند- توسط دولت پاکستان در اواخر ماه مارس، پاکستان رسما اعلام کرد که این گروه را در لیست سازمان های تروریستی قرار داده است
در اطلاعیه وزارت کشور پاکستان که در تاریخ 11 اوریل منتشر شد، آمده است: «زینبیون در فعالیت هایی شرکت دارد که برای صلح و امنیت کشور مضر تلقی می شود»
پیشتر واشنگتن در ژانویه 2019 با این استدلال که زینبیون از سپاه ایران حمایت مادی می کند، این گروه را به لیست سیاه مالی خود اضافه کرده بود
ممنوعیت فعالیت زینبیون پس از تشدید تنش بین تهران و اسلام آباد در ماه ژانویه، بر سر حملات فرامرزی علیه جدایی طلبان بلوچ در دو کشور، صورت گرفت
نامگذاری زینبیون به عنوان گروهی تروریستی، در زمانی حساس انجام می شود؛ در زمانی که ایران درحال بسیج نیروهای محور مقاومت علیه ارتش اسرائیل است و تنش ها تا به حدی افزایش یافته که دو کشور حتی مستقیما به یکدیگر حمله کرده اند
ریشه زینبیون به جنگ داخلی سوریه برمی گردد. این گروه -همچون گروه فاطمیون که متشکل از مبارزان شیعه افغانی است- برای حمایت از دولت سوریه و حفاظت از زیارتگاه های شیعه در برابر گروههای افراط گرای سنی، تحت هدایت سپاه ایران تشکیل شد و اکنون بخشی از محور مقاومت است
زمانبندی این رویداد از این جهت جالب است که تنها دو روز قبل از عملیات وعده صادق ایران –در پاسخ به حملات هوایی اسرائیل به کنسولگری این کشور در دمشق- انجام شد. از زمان آغاز جنگ غزه فعالیت محور مقاومت علیه اسرائیل تشدید شد؛ حزب الله در پاسخ به حملات روزانه اسرائیل به جنوب لبنان و در حمایت و همبستگی با غزه، بر شدت عملیات خود علیه اسرائیل افزود، انصارالله یمن نیز عملیات خود را علیه کشتی های مرتبط با اسرائیل در دریای سرخ و اقیانوس هند افزایش داد. ولی با اقدام پاکستان در نامگذاری زینبیون به عنوان گروهی تروریستی، همکاری این گروه با محور مقاومت عملا محدود می شود
یک مقام ارشد پاکستانی گفت: «اسلام آباد معتقد است که بازگشت احتمالی مبارزان این گروه، ممکن است ناآارمی های مذهبی را در برخی مناطق کشور تشدید کند. باتوجه به این نگرانی ها، دولت از محدود کردن فعالیت های این گروه حمایت می کند»
وی افزود: «سازمان های اطلاعاتی پاکستان و امریکا برای مقابله با این تهدید با هدف حفظ صلح و امنیت در منطقه، با یکدیگر همکاری نزدیکی داشته اند. تصمیم به تروریست نامیدن این گروه، بر تعهد پاکستان به مبارزه با همه اشکال تروریسم تأکید دارد»
این اقدام باتوجه به همسویی ارتش پاکستان با غرب جای تعجب ندارد. علیرغم اینکه پاکستان دائما مخالفت خود را با اسرائیل و صهیونیسم ابراز می کند، تروریست نامیدن زینبیون، باتوجه به اینکه هیچگونه اقدامی علیه منافع پاکستان نداشته اند، نشان می دهد که این کار برای ایجاد تعادل در روابط بین المللی پاکستان انجام شده است
پاکستان از یک جنبش مسلحانه تحت حمایت ایران فاصله گرفته تا در کنار کشورهای عرب خلیج فارس و غرب –که به نفوذ منطقه ای ایران سوء ظن دارند- قرار گیرد. این اقدام را می توان همسویی با عربستان –به دلیل حمایت مالی قابل توجهی که ریاض از اسلام آباد دارد- و دیگر کشورهای خلیج فارس و مخالفت با ایران و محور مقاومت تعبیر کرد
به نوشته روزنامه پاکستانی داون این تحول «از نگاه برخی ناظران اقدامی از سوی اسلام آباد برای راضی کردن واشنگتن است و برخی دیگر باتوجه به سفر اخیر وزیر خارجه عربستان به پاکستان، آن را اقدامی برای جلب رضایت ریاض می دانند»
این اقدام می تواند از نگاه شیعیان پاکستان تسلیم شدن در برابر فشارهای خارجی و دارای انگیزه های فرقه ای تعبیر شود و باعث گردد که آنها با جامعه احساس بیگانگی کنند. شیعیان پاکستان در طول تاریخ این کشور هدف خشونت های فرقه ای بوده اند و زینبیون این پتانسیل را دارد که در صورت عدم تمایل یا ناتوانی دولت، به عنوان حافظ جامعه شیعه عمل کند
اما این اقدام که با هدف تقویت امنیت ملی انجام شده است، ممکن است اثر معکوس داشته باشد و با دامن زدن بیشتر به مشکلات فرقه ای، باعث جسورتر شدن گروههای تندرو شده و سبب تضعیف امنیت ملی شود
باتوجه به اینکه اضافه شدن زینبیون به لیست گروههای تروریستی چند روز قبل از سفر ابراهیم رئیسی به پاکستان انجام شد، برخی این اقدام را «با هدف فشار بر ایران برای توقف جنگ نیابتی فرقه ای در پاکستان» تعبیر می کنند
همزمان با سفر ابراهیم رئیسی، آمریکا پاکستان را تهدید به تحریم کرد. در این سفر هشت یادداشت تفاهم امضا شد و تعهداتی مبنی بر افزایش تجارت دوجانبه به ده میلیارد دلار داده شد. در پایان سفر هر دو طرف توافق کردند که به سرعت توافقنامه تجارت آزاد را نهایی کنند و جلسات بعدی رایزنی های سیاسی دوجانبه و کمیته تجارت مشترک، در آینده نزدیک برگزار شود. در بیانیه پایانی، هر دو کشور تجاوزات و جنایات اسرائیل علیه مردم فلسطین را به شدت محکوم کردند و خواستار آتش بس فوری و بی قیدوشرط شدند
باتوجه به همه انچه گفتیم، قراردادن زینبیون در لیست سازمان های تروریستی، ممکن است برای محور مقاومت چالش برانگیز باشد؛ ولی صرفا تلاشی از سوی پاکستان برای ایجاد تعادل در روابط بین المللی است و ضدیت پاکستان با ایران را نشان نمی دهد
پشت پرده «راه توسعه»
در اولین سفر اردوغان رئیس جمهور ترکیه به عراق در یک دهه گذشته، دو کشور بیش از 20 قرارداد امضا کردند و در بیانیه های مشترک بر پروژه «راه توسعه» -که شامل یک بزرگراه و راه آهن به طول 1200 کیلومتر از بصره به بندر مرسین ترکیه می شود- تمرکز نمودند
این پروژه 17 میلیارد دلاری که «جاده ابریشم جدید» نامیده می شود، رقیب ابتکار کمربند و جاده چین و کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا است که هیچکدام از عراق عبور نمی کنند. کریدور راه توسعه با کاهش قابل توجه در زمان حمل و نقل، می تواند یک کریدور کلیدی در پیوند آسیا و اروپا باشد
اردوغان 22 آوریل به بغداد و اقلیم کردستان رفت و با محمد سودانی نخست وزیر عراق و همتای خود عبداللطیف راشد در بغداد دیدار کرد. سپس برای دیدار با نچیروان بارزانی رئیس دولت اقلیم و مسرور بارزانی نخست وزیر کردستان به اربیل رفت
این دیدار در شرایطی انجام شد که روابط این دو همسایه سالها با تنش های زیادی همراه بود و دو کشور بر سر منابع آب و صادرات نفت با یکدیگر اختلاف داشتند. ترکیه در شمال عراق حضور نظامی دارد، چندین پایگاه نظامی ایجاد کرده است و مرتب به مواضع حزب کارگران کردستان –که در مناطق کوهستانی کردستان عراق پناه گرفته اند- حملات هوایی می کند
با وجود این تنش ها، ترکیه یکی از شریکان اصلی تجاری عراق باقی مانده و کالاهای ترکیه بر بازارهای عراق سیطره دارد. قراردادهای اخیر سبب تقویت تجارت دوجانبه و همکاری های بیشتر در زمینه انرژی، دفاعی، گردشگری، آموزش، ورزش و سلامت می شود
در جریان سفر اردوغان، عراق، ترکیه، قطر و امارات یادداشت تفاهم چهارجانبه ای برای همکاری در پروژه راه توسعه امضا کردند. اما موانع پیش روی این پروژه هنوز باقی است؛ مسیر این پروژه که از بصره شروع می شود، از تکریت و موصل می گذرد و سپس وارد ترکیه می شود
به گفته عثمان بهادر محقق ارشد در مرکز BICC «بی ثبات کردن این مسیر بسیار آسان است؛ زیرساخت های امنیتی، سیاسی و اجتماعی لازم برای چنین پروژه ای هنوز ایجاد نشده است. پروژه راه توسعه این پتانسیل را دارد که توسط بسیاری از گروهها از جمله حشد شعبی، شبه نظامیان یا گروههای کرد و حتی داعش مورد هدف قرار گیرد»
حشد شعبی که سال 2014 برای مبارزه با داعش ایجاد شد، نفوذ خود را در کشور پیوسته افزایش داده است. در خصوص پ.ک.ک، بغداد اهرم های کمی برای کاهش حضور این گروه در شمال عراق دارد و گرچه برای نشان دادن حسن نیت خود این گروه را سازمانی تروریستی شناسایی کرده، ولی مقابله با آن در عمل برای دولت مرکزی چالش برانگیز است. در همین حال ترکیه بدنبال کسب مجوز از بغداد برای انجام عملیات بزرگ نظامی در شمال عراق در تابستان امسال است
به گفته محمد صالح کارشناس فارین پالیسی: «تهاجم ترکیه و درگیری با پ.ک.ک آن هم درست در زمانی که منطقه کردستان با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کند، باعث می شود که منطقه بی ثبات تر از قبل گردد. حکومت اقلیم در تنگنا قرار دارد؛ نه می تواند جلوی حمله ترکیه را بگیرد و نه هیچ نفوذی بر پ.ک.ک دارد که این گروه را مجبور به ترک مناطق مرزی کند»
مهمترین اهرمی که ترکیه بر عراق دارد موضوع آب است. عراق بدنبال سهم عادلانه از رودخانه های دجله و فرات است که بیش از 90% از آب شیرین این کشور را تشکیل می دهند. بر اساس گزارش ها ترکیه که چندین سد روی این دو رودخانه ساخته، با افزایش جریان آب به عراق و کمک به استفاده بهینه از ان در کشاورزی موافقت کرده است
صالح می گوید: «ترکیه از مسئله آب و تمایل عراق برای گسترش تجارت منطقه ای، برای رسیدن به خواست خود مبنی بر محاصره و مبارزه با پ.ک.ک استفاده می کند»
بهادر احتمال خروج امریکا از عراق و ترس از تقویت نفوذ ایران را، در تحرکات اخیر سودانی دخیل می داند. به گفته وی: «در صورت موفقیت پروژه راه توسعه، عراق در سیستم تجاری کشورهای خلیج فارس و اروپا ادغام می شود و وابستگی اش به ایران کاهش می یابد»
دلیل ترس ایران از احتمال ریاست جمهوری مجدد ترامپ چیست؟
در ماههای اخیر صحبت های زیادی در مورد اینکه ریاست جمهوری ترامپ در امریکا چه معنایی برای اروپا، جنگ روسیه و اوکراین، تنش اسرائیل و فلسطین و مسئله چین دارد، شده است. ولی یک کشور دیگر نیز رقابت انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا را از نزدیک دنبال می کند: ایران
ریاست جمهوری مجدد ترامپ می تواند خطرات زیادی برای رهبران ایران به دنبال داشته باشد؛ به ویژه باتوجه به تنش های اخیر بین تل آویو و تهران، تهدید قریب الوقوع جنگ گسترده تر در خاورمیانه و دیگر چالش های مهم داخلی در ایران
ریاست جمهوری ترامپ از سه راه می تواند تهدیدی برای نظام جمهوری اسلامی باشد: وارد کردن شوک بزرگ اقتصادی، اقدام نظامی جسورانه تر علیه ایران و افزایش جنبش های اعتراضی در این کشور
سال 2018 ترامپ آمریکا را از توافق هسته ای خارج کرد و در راستای کارزار فشار حداکثری، تحریم های فلج کننده ای را علیه ایران وضع نمود
اسحاق جهانگیزی معاون وقت رئیس جمهور ایران، سال بعد از خروج آمریکا را سخت ترین سال از زمان تشکیل جمهوری اسلامی در ایران توصیف کرد. کارزار ترامپ صادرات نفت ایران را به پایین ترین سطح در تاریخ –زیر 400 هزار بشکه در روز- کاهش داد و به تبع آن درامدهای ارزی حاصل از فروش نفت که 70% از درامدهای دولت را تشکیل می دهد، کاهش پیدا کرد. همچنین بین سالهای 2018 تا 2020، ارزش پول ملی ایران بیش از 600% کم شد
پس از انتخاب جو بایدن به ریاست جمهوری آمریکا در سال 2020 ایران توانست صادرات نفت خود را افزایش دهد. اخیرا گزارش شده است که صادرات نفت ایران در سه ماهه اول سال 2024 به بالاترین میزان در شش سال اخیر یعنی حدود 1.56 میلیون بشکه در روز رسیده است. جمهوری خواهان آمریکا دولت بایدن را به دلیل عدم اجرای تحریم ها علیه ایران، مقصر می دانند
با تضعیف اقتصاد ایران، بازگشت احتمالی ترامپ می تواند موج جدیدی از فشارها را به همراه داشته باشد. برای مثال اتاق بازرگانی ایران خاطر نشان کرده است که بازگشت ترامپ باعث می شود صادرات نفت ایران دوباره آسیب ببیند
رئیس مرکز پژوهش های مجلس نیز با اشاره به کسری بودجه 3.7 میلیارد دلاری ایران، هشدار داد که بازگشت ترامپ مستلزم آمادکی برای افزایش فشار تحریم ها و شوک اقتصادی است
یکی دیگر از کارشناسان اقتصادی به نام مرتضی افقه درباره فروپاشی اقتصاد ایران هشدار داد و گفت: «باتوجه به سیاست های شدید ضد غربی ایران در دوران ریاست جمهوری رئیسی و سلطه جناح های تندرو بر مجلس، ترامپ برای تشدید کارزار فشار حداکثری مصمم تر خواهد شد»
درحال حاضر نشانه های تأثیر پیروزی احتمالی ترامپ بر اقتصاد ایران دیده می شود. اوایل امسال ریال ایران 20% از ارزش خود را از دست داد. بازگشت احتمالی ترامپ همچنین یادآور ضربه هایی است که ایران در دوران نخست ریاست جمهوری وی از حیث امنیتی دید و مهمترین آن کشته شدن سردار سلیمانی فرمانده سابق نیروی قدس سپاه در حمله هوایی آمریکا بود
در حمله هوایی اخیر اسرائیل به سفارت ایران در دمشق در ماه جاری نیز هفت تن از نیروهای قدس از جمله دو فرمانده ارشد کشته شدند. این امر منجر به حمله تلافی جویانه ایران به اسرائیل شد و ترامپ با بازنشر توئیت تهدیدآمیزی که سال 2018 زده بود، به این حمله واکنش نشان داد
او همچنین در تجمع هوادارنش گفت: «دلیل اینکه اسرائیل مورد حمله قرار گرفته، این است که ما ضعف های زیادی از خود نشان دادیم. اگر من سرکار بودم این اتفاق نمی افتاد»
باتوجه به تشدید تنش ایران و اسرائیل و لفاظی های ترامپ، بازگشت احتمالی او می تواند ایران را بیش از پیش آسیب پذیر کند. برای مثال می تواند منجر به تشدید اقدام نظامی آمریکا و اسرائیل علیه شبه نظامیان نیابتی ایران در عراق و سوریه، یا حملات جسورانه تر علیه خود ایران شود
حتی قبل از تنش های اخیر ایران و اسرائیل، مهدی محمدی مشاور رئیس مجلس ایران در امور راهبردی گفت که در صورت روی کار آمدن مجدد ترامپ ،ایران سالهای بسیار سختی پیش رو خواهد داشت و در حوزه امنیت ملی با چالش های سختی مواجه خواهد شد. وی در ادامه از چشم انداز «تهدید حداکثری» علیه تهران سخن گفت
انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان، اوایل سال جاری در ایران برگزار شد. میزان مشارکت رسمی رأی دهندگان تنها41% گزارش شد؛ در تهران مشارکت 24% بود که کمترین میزان در تاریخ جمهوری اسلامی بود
این سومین بار در چهار سال گذشته است –از جمله دو انتخابات پارلمانی و یک انتخابات ریاست جمهوری- که در آن مشارکت رأی دهندگان زیر 50% است. پیش از سال 2020 مشارکت رأی دهندگان معمولا از 60% و حتی 70% فراتر می رفت
باتوجه به میزان کاهش مشارکت رأی دهندگان و سه جنبش اعتراضی بزرگ و سراسری از سال 2017 در ایران، رهبران این کشور در میانه جدی ترین بحران مشروعیت در تاریخ جمهوری اسلامی قرار دارند
این بحران مصادف شده است با انتخاب رئیسی –به عنوان چهره ای فوق محافظه کار- به ریاست جمهوری و تقویت جایگاه جناح های تندرو در مجلس جدید. نمایندگان جدید مجلس از دولت می خواهند که با قدرت بیشتری آمریکا و متحدانش را به چالش بکشد و محدودیت های شدیدتری را بر زندگی مردم در داخل اعمال کند؛ که از جمله این محدودیت ها سانسور اینترنت و اجرای قوانین شرع است
رسانه های ایرانی معتقدند که ظهور چهره های سیاسی غیرمحبوب و فوق محافظه کار می تواند نارضایتی عمومی از نظام را افزایش دهد. در چنین شرایطی پیامدهای اقتصادی احتمالی ناشی از روی کار آمدن مجدد ترامپ، می تواند موج جدیدی از اعتراضات سراسری را در ایران به همراه داشته باشد
رهبر ایران در زمان روی کار آمدن احتمالی ترامپ، حدود 86 سال سن خواهد داشت. انتقال قدرت در ایران در دوران ریاست جمهوری ترامپ، می تواند با ابهامات بیشتری همراه شود
آمریکا با تمرکز بر برنامه هسته ای، دست ایران را در منطقه باز می گذارد
اگر واشنگتن راهبرد جامعی برای رسیدگی به نقش بی ثبات کننده تهران در خاورمیانه ارائه می کرد، ممکن بود از گسترش درگیری بین ایران و نیروهای نیابتی اش از یک طرف و اسرائیل و متحدانش از طرف دیگر جلوگیری شود. تشدید درگیریِ امروز خاورمیانه –که در 13 آوریل با حمله مستقیم ایران به اسرائیل همراه بود- نتیجه سیاست کوته بینانه آمریکا در قبال ایران برای بیش از یک دهه است
از زمان دوره اول ریاست جمهوری اوباما، واشنگتن توجه خود را کاملا معطوف برنامه هسته ای ایران کرد و تمام فعالیت های این کشور –از جمله نقش آفرینی اش در منطقه- را نادیده گرفت. در طول مبارزات انتخاباتی در سال 2008 نیز اوباما قول داد که توافق هسته ای با ایران را در اولویت برنامه های خود در خاورمیانه قرار دهد
واشنگتن فکر می کرد که تعامل با ایران در مورد پرونده هسته ای اش، اقدامات بی ثبات کننده ایران در منطقه را نیز محدود می کند. همین فرض انگیزه امضای توافق هسته ای ایران شد؛ ولی ایران برجام را به عنوان یک پیروزی سیاسی جشن گرفت و به فعالیت های خود در منطقه ادامه داد
درحالی که دولت اوباما درحال مذاکره با ایران در مورد برنامه هسته ای بود، دو تحول مهم در ایران رخ داد که هیچکدام باعث تجدیدنظر واشنگتن نشد. نخستین تحول جنبش سبز و موج اعتراضات سراسری در ایران و اعتراضات بهار عربی در سوریه بود، که ایران به سرعت مشاوران خود را برای کمک به بشار اسد به ان کشور فرستاد
و تحول دوم ادامه توسعه برنامه موشک های بالستیک ایران بود. هیچکدام از این تحولات تمرکز واشنگتن را از توافق هسته ای با ایران منحرف نکرد. منطق واشنگتن این بود که غنی سازی هسته ای بزرگترین تهدیدی است که ایران در خاورمیانه ایجاد می کند. طرف آمریکایی معتقد بود که همکاری با ایران در این موضوع در ازای لغو تحریم ها، باعث اعتمادسازی بین دو کشور خواهد شد و این اعتماد مبنایی خواهد بود که بر اساس آن ایران می تواند در موضوعات دیگری مانند برنامه موشکی و مداخلاتش در خاورمیانه، با آمریکا وارد گفتگو شود. ولی این امید واهی واقعیت های سیاسی ایران را تغییر نداد و ایران به توسعه برنامه موشکی و مداخلات منطقه ای خود ادامه داد
این نگاه کوته بینانه اوباما ،امروز توسط دولت بایدن تکرار می شود. او نیز بر توافق هسته ای با ایران تمرکز کرده و سایر فعالیت های بی ثبات کننده تهران را نادیده گرفته است
حتی ترامپ نیز چندان از مسیری که اوباما در پیش گرفته بود، منحرف نشد. سال 2018 ترامپ آمریکا را از برجام خارج کرد و کارزار فشار حداکثری را علیه ایران آغاز نمود؛ ولی دولت او هیچ طرحی برای مقابله با برنامه موشکی ایران یا مداخلات منطقه ای اش نداشت و این درحالی بود که فعالیت های ایران در سوریه، نسبت به دوران ریاست جمهوری اوباما گسترده تر شده بود
در همین حال خروج ایالات متحده از برجام، به تهران فرصت داد تا واشنگتن را مقصر بداند و سرمایه سیاسی خود را در میان حامیانش گسترش دهد. گرچه ترامپ از عبارت فشار حداکثری برای توصیف استراتژی خود در قبال ایران استفاده کرد، اما واقعیت این بود که اقدامات واشنگتن چندان حداکثری نبود
امریکا سال 2019 سپاه را در لیست سازمان های تروریستی قرار داد ولی اقدامات دولت ترامپ باعث نشد که ایران رفتار خود را اصلاح کند، بلکه جسورتر هم شد. ناگذاری سپاه به عنوان گروهی تروریستی، تأثیر چندانی نداشت زیرا این سازمان به شبکه های بانکی بین المللی متکی نیست. ترور سردار سلیمانی نیز باعث فروپاشی سپاه نشد و این سازمان همچنان به فعالیت های برون مرزی خود ادامه داد. ایران به لحاظ مالی به خاطر تحریم ها در فشار بود ولی تحریم ها برای ایجاد تغییر در رفتار این کشور کافی نبود
واشنگتن تهران را مسئول حمله سال 2019 حوثی های یمن به تأسیسات نفتی آرامکو در عربستان دانست ولی سیاست محکمی در قبال ایران یا حوثی ها اتخاذ نکرد. همچنین هنگامی که قایق های تندرو سپاه در سال 2020 کشتی های نیروی دریایی آمریکا در خلیج فارس را مورد آزار قرار دادند، ایالات متحده ترجیح داد پاسخی ندهد. اواخر همان سال دولت ترامپ در تلاش برای تمدید تحریم تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران شکست خورد و مجبور شد به طور یکجانبه این تحریم ها را اعمال کند. از نظر ایران این شکست نشان دهنده انزوای دیپلماتیک آمریکا بود. وقتی همان سال واشنگتن بر تحریم های تهران افزود، ایران با افزایش غنی سازی واکنش نشان داد
ایران از بی توجهی آمریکا به مداخلات تهران در منطقه در دولت های اوباما، ترامپ و بایدن سود برد. این بی توجهی به حوثی ها اجازه داد تا موقعیت خود را در یمن تحکیم کنند، به اسد کمک کرد تا در قدرت بماند و حزب الله را قادر ساخت تا به قدرتمندترین بازیگر سیاسی در لبنان تبدیل شود. سایر گروههای مسلح تحت حمایت ایران در خاورمیانه از جمله حماس نیز از این وضعیت سود بردند و سلاح، پول و کمک های آموزشی بیشتری از ایران دریافت کردند
با توجه به این سیاست های کوته بینانه ای که آمریکا در قبال ایران اتخاذ کرد، نباید شگفت آور باشد که چرا خاورمیانه اکنون در جنگ است. تهاجم 7 اکتبر حماس به اسرائیل، نتیجه استراتژی شکست خورده آمریکا در قبال ایران بود
نفوذ ایران در منطقه صرفا نتیجه قدرت این کشور نیست؛ بلکه تاحد زیادی محصول شکست استراتژی ایالات متحده است. به عبارت دیگر رفتار واشنگتن به ایران قدرت بخشیده تا به عنوان یک نیروی بی ثبات کننده در خاورمیانه عمل کند
اما تنش اخیر بین تهران و تل آویو آسیب پذیری ایران را نشان داد. وقتی ایران به اسرائیل حمله کرد، متحدان غربی و شریکان عرب اسرائیل فعالانه به دفاع از آن کمک کردند. ایران با وجود تمام گروههای نیابتی اش، فاقد چنین شبکه دفاعی قدرتمندی است. این می تواند فرصت مناسبی برای آمریکا باشد. واشنگتن باید استراتژی خود را در قبال تهران تغییر داده، با متحدان منطقه ای اش برای ایجاد یک چارچوب امنیتی در خاورمیانه، صلح در سوریه و یمن و احیای روند صلح اسرائیل و فلسطین وارد تعامل شود و ایران را نیز در این روندها مداخله دهد. سیاست کنونی آمریکا در قبال ایران بازتابی از سیاست این کشور در سوریه است؛ سیاست منفعلانه ای که در دوران اوباما اتخاذ شد و پیامدهای وحشتناکی داشت
مترجم: فاطمه رادمهر
درج این مقاله به معنی تأیید اظهارات مطرح شده نبوده و صرفا به منظور آشنایی خوانندگان با نظرات مختلف صورت گرفته است
نظر شما