twitter share facebook share ۱۳۹۵ دی ۲۸ 769

سخن من یک مقدمه دارد، یک توضیح و یک نتیجه. نکته مقدماتی این است که امروزه متأسفانه خشونت از نوع و به نام دین، سایر اقسام خشونت را تحت الشعاع قرار داده و دغدغه بقاء و امنیت، دیگر دغدغه های رهایی بخش را به دور افکنده و اصطلاحا فریز کرده است. چنین روندی، به نفع ارتقای کیفیت زندگی و حیات مولد نیست و موجب ایجاد نهادها و تولید ساختارهایی خواهد شد که به نظرم ذخایر نسلی را نابود خواهد کرد. نکته مقدماتی دیگر این که طی پنج سال اخیر که اصطلاحاتی نظیر خلافت اسلامی، انتحار یا استشهاد، سلفیسم جهادی، قلمروگشایی و بیعت با خلیفه، هجرت و … رواج پیدا کرده، یک باره متوجه شدیم متأسفانه جامعه دانشگاهی و حتی حوزوی ما، کاری جدی در این زمینه تولید نکرده است. به عبارت دیگر، میزان آشنایی جامعه دانشگاهی – حوزوی ما با مباحث و روندهای اطراف ایران به مراتب کمتر از غرب شناسی و مسائل غربی هاست. غالب روشنفکران، عربی نمی دانند و نمی خوانند، غالب حوزویان هم غرب را اصلی ترین نیروی مهاجم قلمداد کرده، از تمرکز عمیق روی خارج نزدیک طفره رفته اند. حال که دانشگاه به حد شگفت آوری توسعه کمی یافته، حوزه ها نیز رشد خوبی داشته اند انتظار این است که به زمینه های موجده و مقوم خشونت در همین نزدیکی توجه و تعمق بیشتری بشود.

من قصد ندارم در تشریح آینده خشونت در منطقه خودمان، دوباره تاریخ را توصیف کنم، بنابراین روی پنج کتاب و توصیه های اساسی آنها تمرکز می کنم. به نظرم نکاتی هست که حداقل خود من از آنها غافل بودم. کتبی که از آنها اسم می برم، سال ها پیش منتشر شده اند و غالب اینها در ایران هم ترجمه نشده اند تا وجدان ما، اندک آشنایی با روندهای جاری پیدا کند. به همین خاطر وقتی خبری درباره ترور سفیر روسیه در آنکارا می شنویم یا عملیات انتحاری دختر ۹ ساله را می بینیم متعجب می شویم. این تعجب، محصول اطلاع اندک از فکر خشونت است که فصل خشونت بار را تکریم و حتی تقدیس می کند.

کتاب اداره التوحش، سال ۲۰۱۱ در ۱۱۳ صفحه  به قلم یکی از تئوریسن های سرشناس جریان سلفی تکفیری نگاشته شده است. این کتاب، رهنامه قابل توجهی را پیش چشم و پای گروه های رادیکال قرار داده است. این کتاب در پنج مبحث تنظیم شده و مسأله مرکزی آن این است که با در هم ریختن مرزهای مقرر بین دولت های مقیم شامات و بین النهرین چگونه می توان این هرج و مرج را سامان داده، خلافت اسلامی را تأسیس کرد. نخستین مبحث کتاب به توضیح این می پردازد که عبارت اداره التوحش (وضعیتی که دولتها به خاطر جنگ داخلی مستأصل شده اند و مردم در شرایط اسفناکی از حیث امنیت و درمان و رفاه به سر می برند) چیست و سوابق تاریخی آن کدامند. در مبحث های چهارگانه دیگر هم، ابی بکر ناجی از اقدام قاطع، برق آسا، نمایش و اعمال خشونت در حد اعلا علیه متمردین، کفار، مرتدین و جواسیس دفاع کرده، با استناد به قطعاتی از حدیث و نقل ها همه نوع اعمال خشونت علیه گروه های مزبور را موجه می داند.در این بخش درباره سازوکار مدیریت متصرفات، شرایط مدیران، قواعد عضوگیری دیگران (اخیار و اغیار)، خیانت خودی ها، تعلیم و تربیت به سیاق صدر اسلام، مشکلات پیش روی خلافت اسلامی و امثالهم نیز راهنمایی می کند. مبحثی از کتاب به شیوه های مطیع سازی (طریق التمکین) مردم در متصرفات اختصاص دارد. در آن جا با تجویزهای مهمی در مورد عربستان و یمن و پاکستان و دیگر بلاد اسلامی، توضیح می دهد که حکومت و حکمرانی حتماً از آن مؤمنان است و به همین خاطر آموزش های دینی و تسلط بر قواعد مدیریت اسلامی، نخستین شرط در مدیریت سرزمین هایی است که به دست نیروهای افراط گرای اسلامی افتاده است. کلمه «شدت» صدها بار در کتاب تکرار شده است و روح حاکم بر کتاب، نفی هر گونه مدارا با ساکنان مناطق مفتوحه است.

کتاب دوم، المذکره الأستراتیجیه (نکته های استراتژیک) نوشته عبدالله بن محمد در سال ۲۰۱۱ است. کتاب دوم « نکته ها یا یادداشت های استراتژیک» است. این کتاب از سوی مؤسسه ماسده الاعلامیه (ارگان شبکه شیوخ الأسلام) در سال ۲۰۱۱ یعنی سه سال قبل از اعلام رسمی دولت اسلامی در مسجد موصل منتشر شده و چهار نکته یا تجویز استراتژیک داد. این چهار نکته، نقطه به نقطه از سوی افراط گرایان دینی مورد توجه و غالباً عمل واقع شده است. نخستین نکته یا توصیه استراتژیک عبدالله بن محمد این است که همان گونه که در صدر اسلام دعوت و تلاش از مدینه آغاز و این شهر به پایگاه و نقطه عزیمت اسلام شد، دولت اسلامی نیز ضرورت دارد با بهره گیری از قیام مردم علیه حکام عرب و سرنگونی بن علی در تونس و حسنی مبارک در مصر، باید در سرزمین های اسلامی قیام کنند تا خلافت اسلامی تشکیل شود و دشمنان به تعبیر عبدالله بن محمد، صهیوصلیبی نتوانند سرزمین های اسلامی را چندپاره کنند.

دومین توجیه استراتژیک عبدالله بن محمد، نامشروع بودن نظام سیاسی سایکس پیکو و ضرورت برچیدن مرزها [قبل از دولتهای مرکزی] است. عبدالله، سایکس پیکو را محصول معامله بین آتاتورک – انگلیس در سال ۱۹۲۳ می شمارد و الغای خلافت را سرآغاز تفرقه بین امت می نامد. به باور عبدالله بن محمد، حرکت اسلامی افغانستان در سال ۱۹۹۶ (مقصود وی طالبان است)،  چچن (۱۹۹۶)، سومالی و عراق (۲۰۰۶) و بسیاری دیگر نشان گر تلاش اسلام گرایان برای اعاده ی خلافت است اما لازم است سلفی های جهادی با کنار زدن اسلام گرایانی چون اخوان المسلمین، حماس و امثالهم زمینه را برای تحقق دولت و خلافت اسلامی مهیا کنند. به عبارت دیگر، بعد از فروریزی مرزها و متلاشی کردن دولت های حاکم (غیر اسلامی و وابسته به صلیبی ها) دو منطقه شامات و یمن باید به عنوان دو رکن و بازوی خلافت تصاحب شوند و با بیدارسازی ولایت های دیگر نظیر ولایت مغرب ، ولایت خراسان و چچن و سینا، شبکه ای از حامیان خلافت اسلامی فعالیت خود را هماهنگ کنند.

سومین توصیه استراتژیک عبدالله بن محمد تشریح امتیازات ولایاتی است که قرار است پایگاه اقدام علیه دشمن شوند. او پنج دلیل ذکر می کند تا اثبات کند سلفیون جهادی در خوشه های متعدد اسلامی، شرایط مساعدی دارند. به باور او حمله آمریکا به افغانستان و عراق، حجت را برای قیام و سازماندهی علیه این شرایط مهیا کرده است و سلفیون جهادی می توانند و باید با شناسایی امکانات خود و دشمن، منسجم تر شوند. او شناسایی و تخریب کلیه تأسیسات نفتی [برای مثال زمین گیر کردن آمریکا و و حکومت های وابسته] و نیز مسدودسازی تنگه های باب المندب و سوئز را مورد تأکید قرار می دهد تا در هنگامه جنگ، دشمن نتواند به تردد امن پیشین ادامه دهد. در کنار این تدبیر، در جوار سرزمین خلافت، پیراستن خلافت اسلامی از غیر مسلمانان نیز مورد توجه و تأکید است که در قالب آن کلیه ی کفار [شامل صلیبی ها و شیعه و …] باید اسلام بیاورند یا به اجبار کوچ کنند.

چهارمین توصیه استراتژیک عبدالله بن محمد، مجموعه ای از برنامه های عملی است که به باور نویسنده، برای تثبیت حضور سلفیون جهادی و تحکیم خلافت ضروری هستند:

مجموعه کارهای اولیه برای استقرار در نواحی مشخص شده

مجموعه تدابیر دسته دوم در شعاعی وسیع تر

مجموعه اقدامات استراتژیک از قبیل مسدودسازی سوئز و کنترل شدید باب المندب (ص ۴۱) و کوچاندن (تهجیر) اجباری با تأسی به خیانت یهودی ها به پیامیر (ص) در مدینه منوره.

در پایان این مرحله، عبدالله بن محمد سال ۱۹۹۰ نقطه عطفی در تاریخ مجاهدین (ص ۵۱) و بحث تنظیم قاعده جهاد، واپسین بحث این کتاب بسیار مهم است که با توصیف افتخارآمیز ماجرای ۱۱ سپتامبر، حمله به تمام تأسیسات آمریکا و وابستگان آنها در کلیه نقاط عالم را مجاز اعلام کرده، توصیه معروف بن لادن را تکریم و تحسین می کند که در آن بن لادن به خداوند قسم می خورد که آمریکا و مافیها را مورد حمله قرار خواهد داد و اشغال گران را از فلسطین و سرزمین محمد (ص) اخراج خواهد کرد.

کتاب دیگری که عمیقاً مورد وثوق افراطیون اسلام گرا باقی مانده الجهاد، فریضه الغائبه، کتاب معروفی است که عبدالسلام فرج در سال ۱۹۸۱ یعنی قبل از این که سادات ترور شود، نگاشته است. فرج در ص ۴ این کتاب از برپایی دولت اسلامی یاد کرده است. عبدالسلام فرج به صورتی عریان و بدون مقدمه چینی فقهی و استدلال های مبتنی بر تجارب سیاسی، تصریح می کند که «بر مسلمانان فرض است که دولت اسلامی را برپای دارند و گرنه به جاهلیت می میرند و البته هر کس از این حکم خداوندی عدول کند از کافران است. بحث های او در این رساله مواردی را در بر می گیرد که در حال حاضر فوق العاده مورد تأکید افراطیون است. حکام غاصب، مشابهت های حکام مغول و معاصر، فواید و کاربردهای فتاوای ابن تیمیه در جهان امروز، حکم یاغیان و خائنان، احکام هجرت، خروج علیه حاکم، عدو قریب و عدو بعید، رد رأی کسانی که صرفاً جهاد را دفاعی می دانند، آیه ی شمشیر (سوره توبه آیه ی ۵)، مراتب و نه مراحل جهاد، تفاوت قتال و مرگ، عقوبت ترک جهاد، تکنیک های قتال در اسلام، تقیه در قبال دشمن، دعوت قبل از قتال، رحم به پیران، زنان و کودکان در جهاد، یاری جستن از مشرکان، سازماندهی بین نیروهای مسلمین و جواز قطع درختان کفار و آتش زدن آنها.

چهارمین کتاب مسائل من فقه الجهاد، ابو عبدالله المهاجر است. این مفصل ترین کتابی است که به صورتی بسیار تحقیقی در ۵۶۹ صفحه و به قلم یکی از صریح اللهجه ترین تئوریسین های خشونت افراط گرایانه به رشته تحریر درآمده است. این کتاب به آیات قرآن مجید ارجاع مکرری دارد و لبریز از توجیه حکم با استناد به احادیث فقهای سنی است. به عنوان مثال، نخستین بحث کتاب ابوعبدالله مهاجر دارالحرب است که در ابتدای بحث، ۱۷ آیه از قرآن مجید نقل و پس از آن بحثی با عنوان «سنت نبوی» درج شده است که طی آن از کتبی مانند آثار البخاری، مسلم، صحیح مسلم، ابی المسعود، ابن کثیر، ابوداوود، الترمذی و ده ها اثر و نظر دیگر نقل می شود تا تصریح شود که غرب کنونی دارالحرب است. بحث های تفصیلی کتاب، در واقع قانون اساسی و نقشه راه گروه هایی مانند داعش است. فقط کافی است عناوین و فهرست بحث المهاجر را مرور کنیم و با مرور این احکام، عمیقاً اقدامات داعش به ذهن مخاطب خطور می کند. مشروعیت رمی کفار، مشروعیت غارت اموال و املاک کفار، مشروعیت ترور کفار، مشروعیت بریدن سر کفار، احکام مثله کردن، احکام تنبیه جاسوسان، احکام برخورد با اسیران، عملیات انتحاری و بسیاری موضوعات دیگر  که در واقع، سیاستنامه داعش به شمار می آید.

سخن آخر این که همان گونه که در ابتدای بحث بیان کردم توجه مضاعف و مکرر به اتفاقات و عقبه فکری خشونت، بسیار ضروری است و به نظر می رسد اصلی ترین اولویت برای یکایک ما دانشگاهیان و نیز حوزویان، پرداختن به متون و روندهای فکری است نه دویدن پی حوادث.

دکتر قدیر نصری، دانشیار اندیشه سیاسی در دانشگاه خوارزمی

نظر شما


موضو عات مرتبط