چند سال پیش ادعا شد که یکی از سران طالبان (ملا اختر منصور) که در ایران بوده در راه بازگشت از ایران کشته شده است! اما وزارت خارجه ایران این گزارشها را تکذیب کرد.
از حدود دو سال پیش نیز، مقامهای آمریکایی و شماری از سران نهادهای امنیتی افغانستان، مدعی ارتباط احتمالی و کمک تجهیزاتی و نظامی ایران به طالبان شدند. آنان با توجه به اینکه اعلام شده بود یک انبار تسلیحاتی از طالبان در ایالت فراه کشف شده، مدعی شدند که سلاحها از ایران به دست طالبان رسیده است. در آن زمان سفیر ایران در کابل این ادعاها را رد کرد و گفت با طالبان تماس داریم اما این تماس را تبدیل به ارتباط نکردیم زیرا نخواستیم برای طالبان مشروعیتزایی شود.
حالا اما مقامات ایران علناً در رسانه های داخلی و خارجی اعلام کرده اند که با گروه تروریستی طالبان در حال مذاکره هستند. ماه گذشته سخنگوی وزارت امور خارجه از دیدار و گفتوگوی هیاتی از طالبان با معاون سیاسی وزیر امور خارجه در تهران خبر داد و گفت: این هیات مذاکرات مفصلی با هیات ایرانی به ریاست «سید عباس عراقچی» انجام داد. وی ادامه داد: با توجه به این که بیش از ۵۰ درصد از خاک افغانستان در اختیار طالبان است و باتوجه به وجود ناامنی، بیثباتی و مشکلاتی که در داخل این کشور وجود دارد، آنها تمایل به مذاکره با ایران داشتند و مذاکرات با اطلاع دولت افغانستان انجام شد
در خصوص چرایی علنی شدن این مذاکرات کارشناسان چند علت را مطرح می کنند. نوذر شفیعی، کارشناس مسائل شبه قاره معتقد است: «در شرایطی که کشورهای ترکیه، قطر و مهمتر از آن امارات متحده عربی و عربستان سعودی در پروسه مذاکره و گفت و گو با طالبان ورودی فعال داشتهاند، اگر تهران در پی موازنه قوا بر نیاید و به شکل جدی وارد مذاکره با طالبان نشود، احتمال دارد تضاد منافع ریاض و ابوظبی به موازات نگاه منفی آمریکا باعث شود تا طالبان به دستاویز و مهره ای برای تحت فشار قرار گرفتن امنیت جمهوری اسلامی بدل شود.»
پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل افغانستان نیز در گفت و گو با خبرگزاری اسپوتنیک، مذاکره آمریکا با طالبان در ابوظبی و طرح صلحی را که این کشور با همکاری و مشارکت پاکستان، عربستان و امارات تدارک دیده است را یکی از دلایل تحرک بیشتر ایران در مذاکره با طالبان می داند.
به گفته این کارشناس، طرح صلح ابوظبی طرحی است که در صورت محقق شدن آن، مرزهای ایران و افغانستان در استان خراسان جنوبی و سیستان و بلوچستان تحت کنترل طالبان قرار خواهد گرفت. پس با توجه به اینکه ایران از این مذاکرات کنار گذاشته شده و این مصالحه نیز با منافع امنیتی و ملی ایران در تضاد قرار دارد، مسئولان کشور درصدد برآمدند به طور جدی با طالبان وارد مذاکره شده و در راستای منافع ملی خود حرکت کنند.
ملازهی در ادامه افزود: «از زمان آمدن آقای زلمای خلیل زاد به عنوان نماینده آمریکا اتفاقات تازه ای رخ داده، آقای خلیل زاد در مذاکرات ابوظبی و احتمالا مذاکرات آینده در جده تلاش می کند که طالبان را قانع کند که شما از طریق نظامی نمی توانید به قدرت برسید اما از طریق سیاسی این امکان وجود دارد که بیایید و با دولت افغانستان مصالحه کنید و تبدیل به یک حزب سیاسی شود و با توجه به جایگاهی که دارید و پنجاه درصد از خاک افغانستان در اختیار شماست، می توانید از طریق سیاسی به قدرت برسید و مشکلی وجود ندارد.»
اما علت دیگر این مذاکرات را می توان در حضور داعش در افغانستان و تهدید پررنگ تر و جدی تر این گروه برای ایران دید. هم اکنون تردیدهایی وجود دارد که داعش بعد از شکستی که در سوریه و عراق خورده، در حال انتقال نیروهای خود به افغانستان است. گفته می شود این نیروها به مناطقی انتقال پیدا میکنند که یا حوزه امنیتی روسیه است یا حوزه امنیتی چین یا ایران. مثلا دره فرغانه در شمال افغانستان که آسیای مرکزی را به افغانستان ارتباط می دهد؛ نزدیک ترکستان شرقی که علیه چین و برای استقلال می جنگند و به نوعی امنیت چین را مدنظر دارند. از این سو نیز داعش به غرب افغانستان و هم مرز با ایران مانند هلمند و مناطق شرقی ایران که مرزهای آسیب پذیری دارد، تمرکز دارد.
به تازگی وزیر خارجه روسیه اعلام کرد که داعش با حمایت از بیرون، در حال انجام اقداماتی است تا افغانستان را به پایگاه خود تبدیل سازد و از آنجا به سوی کشورهای آسیای میانه منطقه عملیات خود را گسترش دهد.
از این رو است که می بینیم علاوه بر ایران و امریکا و کشورهای عربی منطقه، روسیه نیز تماسهایی را با طالبان برقرار کرده است؛ چنانکه آبان ماه گذشته گفتوگوهای صلح چندجانبه افغانستان در مسکو با مشارکت نمایندگانی از گروه طالبان و شورای عالی صلح افغانستان برگزار شد.
در این شرایط به نظر می رسد که بین ایران، چین و روسیه یک هماهنگی و یا وحدت نظر نسبت به این موضوع وجود دارد که اگر داعش علیه این کشور ها وارد عمل شود، در آن صورت طالبان را مورد حمایت قرار دهند تا این گروه نقش یک سپر دفاعی را بازی کرده و با داعش درگیر شود.
به عبارت دیگر این سه کشور -به ویژه ایران و روسیه- ترجیح دادهاند طالبان را بهعنوان یک گروه بومی در افغانستان به رسمیت بشناسند تا مانع از آن شوند که گروههای سلفی و داعش بخواهند افغانستان را به پایگاه خویش تبدیل کنند.
حشمتالله فلاحتپیشه رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس درباره مذاکرات ایران با طالبان با بیان اینکه باید بپذیریم مذاکره به معنای دوست شدن نیست، گفت: «عالم سیاست اینگونه است کشوری که به مذاکره «نه» بگوید عرصهای از عرصههای سیاست را از دست میدهد.»
وی ادامه داد: «جمهوری اسلامی ایران با طالبان اختلافات و تنشهایی جدی داشته است که به دلایل تاریخی از بین رفته است. واقعیتی که وجود دارد این است که در حال حاضر طالبان به یک قدرت در افغانستان تبدیل شده است، ایران موارد و خطرات از طالبان بدتر را در افغانستان میبیند، سیاستی که آمریکاییها در پیش گرفتهاند و انتقال سران داعش به این کشور و تلاش برای ایجاد یک شرایط جدید در منطقه مسالهای است که ما میبینیم. در یک چنین شرایطی طبیعتا معتقدیم باید علیه موجودیت جدید داعش که در حال شکلگیری است با طالبان همکاری داشته باشیم به همین دلیل ایران رسما این مذاکره را اعلام و از آن دفاع کرد».
البته ایران و طالبان دارای یک نقطه مشترک نیز درباره افغانستان هستند و آن خروج نظامی آمریکا از افغانستان است؛ به گفته دیااکو حسینی کارشناس ارشد مرکز بررسیهای استراتژیک شاید همین مسئله نیز در پسزمینه تلاشها و گفتوگوهای ایران با طالبان اثرگذار بوده است.
ایران همواره بابت حضور دایمی آمریکا در افغانستان اظهار نگرانی کرده است. بنابراین اگر مذاکرات طالبان با آمریکا منجر به ترک افغانستان از سوی ارتش آمریکا یا کاهش چشمگیر حضور آن شود، این یک پیروزی مشترک برای ایران و طالبان خواهد بود.
مشارکت طالبان در حکومت چه تبعاتی برای ایران دارد
ملازهی در خصوص تبعات به قدرت رسیدن طالبان از طریق سازوکار دیپلماتیک، توضیح داد: «طالبان یک گروه ایدئولوژیک نزدیک به عربستان سعودی است و ایران و عربستان نیز رقابتهایی با یکدیگر دارند. در این میان طالبان ایدئولوژیک شاید در مقطع فعلی با ایران مراوداتی داشته باشد اما به محض آنکه به قدرت دست پیدا کند به مواضعی که به عربستان نزدیکتر است گرایش پیدا خواهد کرد و جناحی که با ایران همکاری دارد تضعیف خواهد شد.»
المانیتور نیز در این خصوص می نویسد: «با مشارکت دادن طالبان در روند تشکیل حکومت ممکن است بخش اعظمی از نیروهای سیاسی هوادار ایران، قربانی شده و به حاشیه رانده شوند. ضمن اینکه ترک فوری افغانستان توسط ارتش آمریکا میتواند این کشور جنگزده را درگیر ناآرامیهایی کند که قابل توسعه به مرزهای شرقی ایران نیز میباشد.
همچنین باتوجه به وابستگی طالبان به پاکستان و خصومتی که با هند دارند، تسلط طالبان بر افغانستان، تهدیدی است برای بندر راهبردی چابهار و صادرات بیش از دو میلیارد دلاری ایران به افغانستان. بنابراین اگر احیای قدرت طالبان به معنی رابطهای چهارجانبه میان طالبان، اسلامآباد، ریاض و ابوظبی باشد، آنگاه هیچ تضمینی برای همزیستی مسالمتآمیز ایران با طالبان وجود ندارد.»
نظر شما