روز 18 ژوئن انتخابات ریاست جمهوری ایران برگزار خواهد شد. از آنجا که تنوع کاندیداها از حیث مواضع و اندیشه ها کم است، انتظار می رود که مشارکت مردم در انتخابات زیر 40% باشد. اگر این احتمال محقق شود، در آن صورت برنده با مشکل مشروعیت روبرو خواهد بود.
آیا مهم است که چه کسی رئیس جمهور شود؟
از آنجا که قدرت واقعی در ایران در دو دهه گذشته به شکل فزاینده ای در دست رهبری و سپاه –که وظیفه دفاع از نظام اسلامی و آرمانهای آن در برابر چالش های داخلی و خارجی را بر عهده دارند- متمرکز شده است و با توجه به اینکه تصمیمات مهم امنیتی و سیاست خارجی توسط رهبر گرفته می شود، این سؤال مطرح می شود که آیا مهم است چه کسی پست ریاست جمهوری را بر عهده می گیرد؟
محمد خاتمی که از سال 1997 تا 2005 رئیس جمهور بود، کوشید کشور را به سمتی که مطلوب رهبری نبود ببرد و در نتیجه مغضوب واقع شد. حسن روحانی نیز پس از انکه در نتیجه خروج یکجانبه ترامپ از توافق هسته ای، در رویکرد تطابق و همراهی با غرب شکست خورد، هدف حملات محافظه کاران تندرو قرار گرفت.
اما قدرت محدود رؤسای جمهوری ایران، به این معنا نیست که ریاست جمهوی صرفا مقامی تشریفاتی بوده و رئیس جمهور نمی تواند هیچ تأثیری داشته باشد. این مقام به چند دلیل حائز اهمیت است: نخست اینکه شخصیت رئیس جمهور می تواند سبب تسهیل دیپلماسی شده یا بالعکس در مسیر آن مانع ایجاد کند؛ برای مثال در زمان خاتمی علیرغم محدودیت هایی که وجود داشت، شخصیت خوش برخورد وی سبب ایجاد تحولات و گشایش هایی در عرصه دیپلماسی شد. در نقطه مقابل او محمود احمدی نژاد قرار داشت؛ وی که از سال 2005 تا 2013 رئیس جمهور بود با رفتار عوامفریبانه وغیردیپلماتیک و سخنان جنگ طلبانه اش، باعث شد وقوع هرگونه توافقی بین ایران و آمریکا غیرممکن شود. دوم اینکه گرچه رئیس جمهور ناتوان از به چالش کشیدن رهبری است، اما می تواند در تصمیمات وی تأثیر بگذارد؛ خصوصا اگر مورد اعتماد رهبر باشد.
به طور خلاصه اینکه چه کسی برنده انتخابات 18 ژوئن شود، از حیث آینده روابط ایران با سایر جهان اهمیت دارد.
از ریاست جمهوری رئیسی چه انتظار می رود؟
ابراهیم رئیسی احتمالا رئیس جمهور جدید ایران خواهد بود. وی پس از رسیدن به این مقام، رویکرد اجتماعی محافظه کارانه ای را دنبال کرده و در گسترش اقتصاد مقاومتی –که به جای اولویت بخشیدن به سرمایه گذاری خارجی و استفاده از تکنولوژی بر به حداکثر رساندن ظرفیت های داخلی متمرکز است- می کوشد. به عبارت دیگر وی سیاست هایی را که خاتمی و روحانی سعی در تغییر آن داشتند -اما محافظه کاران جلوی این تغییرات را گرفتند- اِعمال می کند.
اظهارات رئیسی در خصوص اقتصاد در مناظره های انتخاباتی حاوی یکسری مطالب کلی بود و وی هیچ برنامه ای برای اینکه نشان دهد چگونه اقتصاد ایران را احیا خواهد کرد، ارائه نداد. همچون سایر نامزدان محافظه کار، او تأثیر تحریم های آمریکا و شیوع کرونا را بر اقتصاد خفیف شمرد و به جای این دو، مدیریت ناکارآمد دولت را مقصر وضعیت کنونی ایران دانست. او همچنین هیچ اشاره ای به تأثیر کاهش منابع مالی ایران بر توان کشور در احیای اقتصاد نکرد و نگفت که چگونه به منابع مالی دست خواهد یافت؛ درحالیکه حتی اقتصاد مقاومتی نیز محتاج سرمایه گذاری داخلی و خارجی است.
وی همچون سایر نامزدان محافظه کار، هیچ اشاره ای به تأثیر تصمیمات سیاست خارجی ایران از جمله عدم پیوستن کشور به FATF بر وضعیت اقتصاد نکرد و از کنار آن گذشت. رئیسی گرچه مستقیما بیان نکرده، اما با دیدگاه سایر نامزدان محافظه کار در اینکه دولت روحانی اشتباه می کند که برای احیای اقتصاد به توافق با غرب از جمله برجام امید بسته است، اشتراک نظر دارد.
رئیسی قبول دارد که ایران نیازمند توافق و همراهی با سایر کشورها است؛ حتی گفته است که در صورت لزوم مذاکره خواهد کرد؛ اما اشاره ای نکرده که تمایل به مذاکره با چه کشورهایی را دارد و در خصوص چه موضوعاتی گفتگو خواهد کرد. لذا این سؤال ایجاد شده است که آیا وی بر سر اجرای کامل برجام، با واشنگتن همکاری می کند یا خیر؟
با توجه به سوابق و اظهارات رئیسی، در دوران ریاست جمهوری وی بعید است تغییرات عمده ای در سیاست های داخلی و خارجی ایران اتفاق بیافتد. برای مثال گرچه رئیسی از نظر اجتماعی محافظه کار است، اما بعید است که محدودیت های سابقی که در خصوص رفتار یا ظاهر زنان وجود داشت را دوباره وضع کند. او حداقل به شکل لفظی از مشارکت زنان در سیاست و دولت حمایت کرده است. حتی محافظه کاران می دانند که اعمال فشار بسیار روی رفتارهای اجتماعی به ویژه در شرایط سخت اقتصادی، می تواند باعث تضعیف نظام شود.
در خصوص سیاست خارجی نیز تغییران ناگهانی و اقدامات ماجراجویانه بعید به نظر می رسد؛ مگر اینکه تحولات غیرمنتظره ای رخ دهد و برای ایران این فرصت را فراهم کند که موقعیت و نفوذ منطقه ای خود را تقویت نماید.
اینکه رئیسی دست به اقدامات تحریک آمیز در برابر آمریکا بزند نیز دور از ذهن می نماید؛ به خصوص در حال حاضر که رهبر هم تمایلی به مقابله با آمریکا ندارد. وی احتمالا تلاش برای احیای توافق هسته ای و سیاست تعامل با کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس از جمله عربستان را ادامه دهد. رئیسی روابط ایران را با سوریه و عراق تقویت می کند و سیاست روحانی را در گسترش روابط اقتصادی با کشورهای همسایه ادامه می دهد.
از آنجا که روابط خوب با روسیه و چین مورد تأیید رهبری نیز هست، رئیسی زمینه افزایش و تقویت این روابط را فراهم خواهد کرد. به طور خلاصه، وی علیرغم گرایشات ایدئولوژیکی اش، در عمل به احتمال زیاد ادامه دهنده سیاست های روحانی خواهد بود.
از آنجا که رئیسی آرزوی جانشینی رهبر را در سر دارد، پایگاه خود را در میان محافظه کاران مستحکم تر خواهد کرد و در عین حال می کوشد خصومت سایر گروههای سیاسی را بیش از حد برنیانگیزد، تا احتمال جانشینی اش به خطر نیافتد.
شگفتانه اصلاح طلبان
اگر معجزه رخ دهد و رئیسی رقابت را به یک اصلاح طلب یا میانه رو همچون همتی واگذار کند، باز هم نباید انتظار تغییرات زیادی را داشت؛ به ویژه در عرصه سیاست خارجی. همتی در مورد پیامدهای منفی سیاست خارجی ایران بر روی اقتصاد با صراحت سخن گفت و افزود که پیشرفت اقتصادی ایران بدون بهبود روابط خارجی از جمله با آمریکا تحقق نخواهد پذیرفت. وی همچنین مدعی شد که اگر واشنگتن سیگنال های مثبتی بفرستد، با بایدن رئیس جمهور آن کشور دیدار خواهد کرد. اما همانگونه که رهبر اخیرا به صراحت اعلام نمود، سیاست خارجی در وزارت خارجه یا دفتر ریاست جمهوری گرفته نمی شود.
بنابراین همتی در حل مشکلات ایران با آمریکا و سایر کشورهای غربی، موفق تر از خاتمی یا روحانی عمل نخواهد کرد. صرف نظر از اینکه چه کسی رئیس جمهور شود، پیشرفت در روابط ایران و غرب به ویژه آمریکا، به ارزیابی و تصمیمات رهبر بستگی دارد.
اما نگران کننده ترین پیامد مهندسی انتخابات و مشارکت پایین مردم، این است که ایجاد تغییرات تدریجی و مثبت در ایران دشوارتر از همیشه خواهد شد. ناتوانی در اصلاح امور، مشکلات را تشدید کرده و خطر خیزش مردمی را افزایش می دهد؛ چنین چشم اندازی هم برای ایران و هم برای کل منطقه مضر است.
مترجم: فاطمه رادمهر
نظر شما