در ظاهر جنگ غزه برای حکومت ایران خوب بوده است؛ متحد ایران (حماس) توانست با حمله 7 اکتبر ضربه سخت و جبران ناپذیری به اسرائیل وارد کند و با وقوع جنگ غزه دیگر اعضای محور مقاومت (در عراق، لبنان، سوریه و یمن) با حمله به اهداف اسرائیل و آمریکا، قدرت ایران را به نمایش گذاشتند. حوثی ها (نیروی نیابتی ایران در یمن) به تانکرهای نفت در دریای سرخ حمله کردند و با پرتاب موشک هایی با برد 800 کیلومتر نشان دادند که ایران علاوه بر سلطه بر خلیج فارس، می تواند امنیت حمل و نقل تجاری در کانال سوئز را تهدید کند. به گفته یک دیپلمات سابق سازمان ملل در تهران: «آنها به جهان نشان دادند که اگر می خواهند خاورمیانه را باثبات نگه دارند، به ایران نیازمندند»
نمایش قدرت ایران در شرایطی رخ می دهد که حکومت توانست پس از یکسالِ پرآشوب، کنترل خود را بر کشور بازپس گیرد. اواخر سال 2022 تظاهرات گسترده ای در ایران در پی فوت مهسا امینی در بازداشت پلیس امنیت اخلاقی براه افتاد و به نظر می رسید که نظام در آستانه سرنگونی است؛ ولی در نهایت اعتراضات سرکوب شد. انزوای دیپلماتیک و اقتصادی ایران نیز درحال کاهش است؛ این کشور خود را به عنوان تأمین کننده سلاح برای روسیه معرفی کرده است. صادرات نفت (به ویژه به چین) درحال رونق است؛ ماه مارس با میانجیگری چین، روابط دیپلماتیک ایران و عربستان ازسر گرفته شد. ماه اوت ایران برای پیوستن به بریکس (بلوک اقتصادهای بزرگ درحال ظهور) دعوت شد. ماه سپتامبر آمریکا موافقت کرد 6 میلیارد دلار از دارایی های ایران را آزاد کند
اما همه اینها باعث نشده که ایران احساس قدرت بیشتری کند؛ چنانکه می بینیم حملات نیروهای نیابتی خود به اسرائیل را (در واکنش به جنگ غزه) مهار کرده است. ایران از حماس حمایت می کند ولی تا بدانجا پیش نمی رود که اسرائیل و آمریکا را به انتقام جویی وادارد. از دلایل این احتیاط می توان به ضعف اقتصادی ایران و نارضایتی در میان مردم این کشور اشاره کرد؛ اما از این دو عامل مهمتر، سن آقای خامنه ای و احتمال تغییر رهبری است. این امر باعث شده است که تمرکز حاکمان ایران بیشتر روی حفظ قدرت خود باشد و تمایلی به دامن زدن به آشوب های منطقه ای نداشته باشند
ایران دهه ها شبکه هایی از نیروهای نیابتی شبه نظامی را در منطقه پرورش داد؛ ولی حالا که وقت استفاده از این نیروهاست، به نظر می رسد تمایلی به استفاده از انها ندارد. درخواست حماس از «برادران مقاومت اسلامی در لبنان، ایران، یمن، عراق و سوریه برای پیوستن به مردم فلسطین و بیرون راندن اشغالگران از سرزمین های مقدس»، تا حد زیادی نادیده گرفته شده است. حزب الله با احتیاط گام برداشته و به درگیری و حملات موشکی پراکنده در مرز بسنده کرده است. در شرایطی که همگان منتظر سخنرانی نصرالله بودند، او حرف خاصی برای گفتن نداشت؛ یوآو گالانت وزیر دفاع اسرائیل در این زمینه گفت: «هیچکس برای کمک به حماس نیامده، نه ایرانی ها و نه حزب الله»
گرچه مقامات ایران هنوز به فرمول خود برای حل مناقشه فلسطین-اسرائیل اشاره می کنند: همه پرسی از ساکنان اصلی فلسطین (بدون احتساب یهودیان)؛ کمال خرازی مشاور سیاست خارجی آقای خامنه ای گفت که «تصمیم برای به رسمیت شناختن اسرائیل بر عهده فلسطینیان است؛ ما قرار نیست با تصمیم آنها مخالفت کنیم». در مجمع عمومی سازمان ملل که 27 اکتبر برگزار شد، ایران به راه حل دو کشوری رأی مثبت داد؛ این امر مستلزم به رسمیت شناختن اسرائیل است و با سیاست دیرینه ایران مغایرت دارد. در روزهای اخیر نیز آقای خامنه ای با رد این جمله منسوب به او که «یهودیان یا صهیونیست ها را باید به دریا انداخت» تندروها را شوکه کرد
شاید این مواضع اعتدالی برای این است که ایران نمی خواهد مقصر حمله 7 اکتبر حماس شناخته شود. آقای خامنه ای در اولین اظهار نظر خود پس از حمله حماس به اسرائیل، سه بار در عرض 90 ثانیه دخالت ایران را تکذیب کرد. ناصر کنعانی سخنگوی وزارت امور خارجه تأکید کرد «گروههای مقاومت در منطقه از ایران دستور نمی گیرند»
اگر منظور او این است که آنها آزادانه تصمیم می گیرند و عمل می کنند، این حرف بی معنی است. سازمان اطلاعاتی اسرائیل مدعی است که عبدالرضا شهابی از فرماندهان سپاه در یمن، کار هدایت حوثی ها را بر عهده دارد. همچنین پس از حمله 7 اکتبر، اسماعیل قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه «اتاق عملیات مشترک» را در نزدیکی مرز سوریه با اسرائیل باز کرده و پهپادهای جنگی را از سوریه به اسرائیل به پرواز دراورده است
ایران ممکن است دستور حمله 7 اکتبر را صادر نکرده باشد، ولی سپاه به وضوح به حماس کمک کرده است تا توانایی لازم برای انجام این حمله را بدست آورد. حملات پهپادی علیه نیروهای دفاعی اسرائیل، نشان دهنده حمایت لجستیکی از حماس است و به گفته یک تحلیلگر ایرانی «این کار کار یک دولت بوده است»
اینکه ایران در حمله حماس دست داشته یا نه، سؤال ما نیست؛ سؤال ما این است که چرا ایران اینقدر می کوشد تا از تشدید تنش جلوگیری کند؟ برخی ناظران سکوت ایران را تاکتیکی برای جلوگیری از حمله به خود می دانند اما یک احتمال جالب تر این است که این کشور دارد استراتژی خود را تغییر می دهد؛ به این معنا که توجه رهبران ایران بیشتر معطوف به امور آشفته داخلی است. آقای خامنه ای فرصت زیادی برای اینکه در رأس امور قرار بگیرد ندارد و بحران جانشینی بعد از او می تواند نظام را بی ثبات کند. به گفته یاسر میردامادی تحلیلگر ایرانی: «برای اینکه کار انتقال رهبری بدون مشکل و به آرامی پیش رود، به اقتصاد بهتر و سیاست خارجی آرام تری نیاز است»
ماجراجویی خارجی و نزاع داخلی به این امر کمک نمی کند. همین مسئله بود که موجب شد آقای خامنه ای شش ماه قبل از حمله 7 اکتبر، با کاهش دو سومی تولید اورانیوم غنی شده 60 درصدی ایران، جلوگیری از حملات نیروهای نیابتی به اهداف آمریکایی و جلوگیری از آزار کشتی های امریکایی در تنگه هرمز موافقت کند. در مقابل هم آمریکا چشم خود را بر تجارت نفت ایران (که مشمول تحریم است) بست؛ در پی این اقدام صادرات نفت چهار برابر شده و از 300000 بشکه در روز در سال 2022 به بیش از 1.2 میلیون بشکه در روز در سال 2023 رسیده است. همچنین پس از حمله حماس، چون ایران از واکنش نیروهای نیابتی خود جلوگیری کرد، بایدن بی سروصدا به عراق اجازه انتقال 10 میلیارد دلاری که بابت برق به ایران بدهکار بود را داد و اینگونه به حکومت ایران پاداش داد
همه اینها به اقتصاد ایران کمک کرده و درآمدهای نفتی و غیرنفتی این کشور را از زمان اعمال مجدد تحریم ها توسط ترامپ در سال 2018 به بالاترین سطح خود رسانده است. فروش نفت به چین از 200000 بشکه در روز در سال 2020 به بیش از 1.2 میلیون در ماههای اخیر افزایش یافته است. درامدهای نفتی از 25.5 میلیارد دلار در سال 2021 به 42.6 میلیارد دلار در سال 2022 رسیده است
اما تحولات بیشتری باید اتفاق بیفتد تا مردم ایران تأثیر آن را در اقتصاد و زندگی خود احساس کنند. گرچه صادرات ایران افزایش یافته، ولی به دلیل تحریم های آمریکا، ورود درامدهای حاصل از آن به کشور همچنان با دشواری مواجه است. تاجران ایرانی مجبور هستند پول کالاهای خود را به شکل مبادلات غیررسمی ارز و معاملات ارز دیجیتال، یا نقدی (از طریق دبی، کردستان عراق و افغانستان) وارد کشور کنند. نزدیک بندر الحمریه، سالن های ماساژ متعددی وجود دارند که احتمالا به پولشویی ایران کمک می کنند. یک دیپلمات غربی در دبی با اشاره به آسمان خراش هایی که تا افق کشیده شده، می گوید: «بسیاری از درامدهای ایران در همینجا باقی می ماند»؛ شهر مملو از خانه ها و کلاب های جدید ایرانی است
اما ایران حتی اگر بتواند تمام درامدهای حاصل از صادرات را وارد کشور کند، همچنان با کسری زیاد بودجه مواجه است. این کشور برای متعادل کردن بودجه اش نیاز به صادرات 1.5 میلیون بشکه در روز به قیمت هر بشکه 85 دلار دارد؛ ولی درحال حاضر نفت با قیمت کمتری معامله می شود و ایران مجبور است نفت را زیر قیمت بازار و با تخفیف به خریداران بفروشد.
بخش زیادی از درآمد نفت به خزانه سپاه و دیگر وابستگان حکومت واریز می شود. آقازاده ها و فرزندان طبقه نخبه، لامبورگینی های خود را در شمال تهران به رخ می کشند و برای خرید و مهمانی راهی لندن و دبی می شوند. هزاران نفر از آنها آمریکا و کانادا را برای زندگی انتخاب کرده اند و تورنتو از حجم زیاد ایرانیان لقب تهرانتو گرفته است
این درحالی است که شرایط زندگی برای ایرانیان عادی روز به روز سخت تر می شود. افزایش تورم از رشد دستمزدها بیشتر است؛ قیمت مواد غذایی نسبت به سال گذشته 40% افزایش یافته و افزایش قیمت گوشت دوبرابر این نرخ بوده است. 30% از جمعیت معادل بیش از 26 میلیون نفر از مردم ایران، با حقوقی کمتر از 7 دلار در روز زندگی می کنند و رسما زیر خط فقر هستند. استادان دانشگاه شغل دوم دارند و به عنوان راننده تاکسی کار می کنند. گزارش هایی از فروش اعضای بدن ایرانیان به امارات و ترکیه منتشر شده است. کسانی که پول دارند، ترجیح می دهند آن را در خارج از کشور سپرده گذاری کرده یا سرمایه گذاری کنند
دولت ابراهیم رئیسی به عنوان ناتوان ترین و تندروترین دولت در دوران جمهوری اسلامی شناخته می شود. اکثر وزیران او یا از سوی سپاه تعیین شده یا فارغ التحصیل دانشگاه امام صادق (از دانشگاههای حوزوی پایتخت با گرایش ایدئولوژیک) هستند و صلاحیت کافی را ندارند. دولت برای جبران کمبود تولید داخلی، اقدام به وارد کردن بنزین کرده و از ترس ناآرامی هایی که ممکن است در پی افزایش قیمت بنزین رخ دهد، آن را با قیمت یارانه ای می فروشد. همچنین برای جبران کسری صندوق های بازنشستگی، سن بازنشستگی پنج سال افزایش یافت و این امر اعتراضاتی را برانگیخت
زمینه های زیادی برای سرمایه گذاری خارجی در ایران وجود دارد، ولی تحریم ها و سوء مدیریت، سرمایه گذاران را فراری می دهد. چین با ایران چندین یادداشت تفاهم امضا کرده، ولی برای اجرای این پروژه ها، منتظر لغو تحریم ها است. سرمایه گذاری سعودی مشروط به توقف حمایت ایران از نیروهای نیابتی اش در منطقه شده است. در این میان روسیه آخرین امید ایران است؛ ایرانیان مدعی هستند که روسیه قرار است در ازای تسلیحات ایرانی از جمله پهپادها، در میادین نفتی و شبکه ریلی شمال به جنوب سرمایه گذاری کند؛ ولی تا به امروز گامی در این مسیر برداشته نشده است
مشکلات زیست محیطی ایران بحران اقتصادی این کشور را تشدید کرده است. تابستان گذشته دمای هوا در جنوب به 60 درجه سانتی گراد نزدیک شد. خشکسالی باعث شده که تمام ذخایر آبی ایران خالی شود؛ بیابان زایی امکان معیشت مردم را از بین برده و صدها هزار نفر را روانه شهرها کرده است. افزایش جمعیت شهرها سبب قطع آب و برق شده و بر اعتراضات مردم افزوده است. مشاور رئیس جمهور هشدار داده است که تا سال 2050 کمبود آب می تواند 70% از ایرانیان را مجبور به ترک کشور کند
این مشکلات در روند انتقال قدرت به رهبر جدید دشواری های بیشتری ایجاد می کند. برای اطمینان از تحکیم نظام، مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری از وجود منتقدان پاک سازی شده و انتخابات که زمانی فرایندی نسبتا رقابتی بود، تبدیل به فرایندی نمایشی شده است
تا به امروز آقای خامنه ای از معرفی جانشین احتمالی خود، اجتناب کرده است. آقای رئیسی یکی از گزینه های تصدی این مقام بود ولی بعد از ریاست جمهوری، با دستاوردهایی که در زمینه اقتصادی کسب کرده، احتمال رهبری او کمتر از همیشه شده است. آقای خامنه ای ممکن است مجتبی را به عنوان رهبر بعدی در نظر داشته باشد، ولی ایرانیان که سلسله پهلوی را سرنگون کردند، تمایلی به ایجاد سلسله ای دیگر ندارند؛ لذا بعد از فوت آقای خامنه ای ممکن است شاهد جنگ قدرت در بین نخبگان باشیم
بعد از جنگ غزه به نظر می رسید که ممکن است تنش داخلی در ایران تشدید شود و کشور را به فروپاشی نزدیک کند. ایرانیان از کمک های مالی به شبه نظامیان خارجی بسیار خشمگین بودند؛ برخی از اسرائیل اعلام حمایت کردند و به کسانی که پرچم فلسطین را در ورزشگاه آزادی برافراشته بودند ناسزا گفتند. اما نظام سعی کرد رویه ای را در پیش بگیرد که مردم را آرام کند
آمران به معروف در ایران هنوز فعال هستند؛ زنان چادری، حجاب زنان را در مترو زیر نظر دارند. استید دانشگاه به دلیل همراهی با زنان بی حجاب اخراج می شوند. کافه هایی که قوانین را زیر پامی گذارند، یا جریمه شده و یا تعطیل می گردند. با این وجود دولت نمی تواند همه کافه ها را ببندد و بسیاری از اوقات به ندرت می توان یک زن باحجاب در آنها دید. می توان گفت حکومت همانطور که در قضیه دیش های ماهواره تسلیم شد، این بار نیز در برابر فشار مردم سر فرو خواهد آورد
نخبگان درحال ظهور ممکن است به طور غریزی لیبرال تر از پیشینیان خود باشند. بسیاری از آقازاده ها به اندازه دیگر جوانان ایرانی مجذوب غرب و آزادی هایش هستند. به گفته یک تحلیلگر در تهران: «آنها دبی و ترکیه را می بینند و از قوانین اسلامی که حکومت ایران دیکته کرده، پیروی نمی کنند». برخی ناظران فکر می کنند که مجتبی خامنه ای در صورت رسیدن به مقام رهبری، ممکن است از جنبه هایی از حکومت محمد بن سلمان الگوبرداری کند. از دید آنها حکومت ایران ممکن است خودکامه تر گردد، ولی از سختگیری های مذهبی کاسته می شود. برخی دیگر نقش سپاه را در رهبری آینده ایران پررنگ تر می دانند. جانشین آقای خامنه ای طبق قانون اساسی باید یک روحانی باشد، ولی اگر نمایندگان مجلس خبرگان نتوانند در مورد یک نفر به توافق برسند، ممکن است برخی از فرماندهان سپاه یک نفر را دیکته کنند
برخی تحلیلگران امیدوار هستند رویه ای که کشور بعد از 7 اکتبر در مورد سیاست های منطقه ای اش در پیش گرفته، به امری معمول و همیشگی بدل شود. حل و فصل مناقشه فلسطین با راه حل دو کشوری، به ایران امکان می دهد تا درگیری خود را با اسرائیل کاهش دهد. ایرانیان می دانند که آمریکا برجام را احیا نخواهد کرد و تحریم ها را در سال انتخاباتی لغو نمی کند، اما رسیدن به توافقی جامع با آمریکا در میان مدت قابل تصور است
مخالفان داخلی نظام، سازمان یافته نیستند؛ اپوزیسیون در تبعید متحد نیستند و محبوب ترین کانال تلویزیونی آنها منووتو به تازگی تعطیلی خود را اعلام کرد. طرفداران تغییر نظام امیدهای خود را به بعد از انتخابات آمریکا موکول کرده اند و برخی مشتاق هستند که ترامپ با سیاست فشار حداکثری به قدرت بازگردد. جمهوری اسلامی که سال آینده 45 ساله می شود پایداری خود را نشان داده است؛ ولی پیامدهای حمله حماس نشان داد که ایران حاضر نیست به اندازه نیروهای نیابتی اش خطر کند
مترجم: فاطمه رادمهر
درج این مقاله به معنی تأیید اظهارات مطرح شده نبوده و صرفا به منظور آشنایی خوانندگان با نظرات مختلف صورت گرفته است.
نظر شما