این آتش تنها دامن افغانستان را نمی گیرد
گروههای جهادی موجود در افغانستان که برخی از آنها همچون القاعده، اهداف و برنامه های فراملی دارند، با پیشرفت سریعی که در افغانستان داشتند، اکنون به الگویی برای سایر گروههای جهادی تبدیل شده اند و نشان داده اند که می توان دولت ها را علیرغم برخورداری از حمایت قدرت های بزرگ جهانی شکست داد. این اتفاق در شرایطی می افتد که کارزار مقابله با گروههای تروریستی نیز در دو دهه گذشته، کاهش شدیدی یافته است. به گفته اسفندیار میر تحلیلگر امنیتی جنوب آسیا، وقتی تهدیدها افزایش پیدا می کند و همزمان تلاش ها برای مقابله با آن کاهش می یابد، ترکیب خطرناکی رخ می دهد «جهادی های آسیای مرکزی قدرت نمایی می کنند، جهادی های ضد چین به چینی های شاغل در پاکستان حمله می کنند، احتمال بروز خشونت های منطقه ای به شدت افزایش یافته است؛ تهدید ادامه دارد و ما فقط نشسته ایم و در مورد بحرانی شدن اوضاع صحبت می کنیم»
فروپاشی جمهوری افغانستان در پی خروج آمریکا از آن کشور، به اندازه رویدادهای حمله آمریکا به افغانستان پس از حملات یازده سپتامبر یا خروج نیروهای شوروی و سقوط رژیم کمونیستی از افغانستان، برای منطقه اهمیت دارد «این تغییر را می توان به زلزله ای تشبیه کرد که به طرق مختلف باعث تغییرات سیاسی در این بخش از جهان خواهد شد»
پیش بینی اینکه چه تغییراتی در آینده سیاسی منطقه رخ دهد، دشوار است؛ اما انتظار می رود که خطر، متوجه مناطق آسیای جنوبی و میانه باشد. از هم اکنون منافع چین در پاکستان هدف حمله قرار گرفته است؛ ماه آوریل یک ماشین بمب گذاری شده در هتل لوکسی که میزبان سفیر چین در کویته بود، منفجر شد و این اتفاق در شرایطی رخ داد که هتل فاصله چندانی با پایگاههای طالبان در جنوب افغانستان نداشت. ادعا می شود که این حمله توسط تحریک طالبان پاکستان یا همان طالبان پاکستان (سازمانی تروریستی که با القاعده در ارتباط است و بیشتر نیروهایش در مرز پاکستان-افغانستان مستقر هستند) انجام شده است. ماه گذشته انفجار بمب در اتوبوسی که به سمت سد و پروژه برق آبی داسو در نزدیکی مرز پاکستان-چین در حرکت بود، باعث کشته شدن 12 نفر از جمله 9 شهروند چین شد. هیچ گروهی مسئولیت این حمله را نپذیرفت؛ اما پکن آنقدر نگران این تحرکات شد که نمایندگان طالبان را برای ملاقات با وزیر خارجه کشور وانگ یی دعوت کرد. چین به عنوان بخشی از ابتکار کمربند و جاده 60 میلیارد دلار برای انجام پروژه های مختلف در پاکستان سرمایه گذاری کرده است و حالا هم این سرمایه گذاری و هم منافع عظیمی که از طریق پروژه های استخراج معادن در افغانستان عایدش می شود را در خطر می بیند
سفر هیأت طالبان به چین اولین دیدار بین دو طرف نبود، اما پیش از این هیچگاه وزیرخاجه چین با نمایندگان طالبان مذاکره نکرده بود. با این کار، پکن این پیام را فرستاد که طالبان را به عنوان یک نیروی سیاسی قانونی و مشروع به رسمیت می شناسد. آقای وانگ همچنین پس از عکس گرفتن با ملاعبدالغنی، طالبان را «یک نیروی نظامی و سیاسی مهم در افغانستان» توصیف کرد و افزود «انتظار می رود که این گروه نقش مهمی در روند صلح و آشتی و بازسازی کشور ایفا کند»
آنچه پکن از طالبان می خواهد، این است که به تعهد خود مبنی بر قطع روابط با تمام سازمان های تروریستی از جمله تحریک طالبان پاکستان و جنبش اسلامی ترکستان شرقی (گروهی که پکن آن را به ایجاد ناآرامی در سین کیانگ متهم می کند اما واشنگتن آن را از لیست گروههای تروریستی خارج کرده است) پایبند باشند.
هرگونه حمله ای که توسط طالبان یا گروههای نزدیک به آن، به اتباع چینی که در جنوب آسیا مشغول کار هستند رخ دهد، بدون شک بر آینده روابط چین و طالبان تأثیر می گذارد. البته مشخص نیست که پکن در تلافی این حملات چه خواهد کرد
اگر تلاش سیاسی و دیپلماتیک جدی ای برای جلوگیری از پیشروی طالبان و مهار گروههای دیگری همچون القاعده که زیر سایه طالبان در حال فعالیت هستند، صورت نگیرد، حملات تروریستی افزایش پیدا می کند و نه فقط چین بلکه هر شش کشور هم مرز با افغانستان، از جمله ایران و پاکستان و هند با خطر مواجه خواهند شد
از آنجا که روسیه نیز نگران تأثیر جنگ افغانستان در ازبکستان، ترکمنستان و تاجیکستان و انجام حملات تروریستی در خاک خود است، این امکان وجود دارد که همراه با چین و آمریکا وارد عمل شوند و متحدان و دوستان خود را برای پایان دادن به جنگ و خصومت متقاعد کنند. البته تحلیلگران این احتمال را بعید می دانند و معتقدند که این اوضاع متشنج و نابسامان که با توافق آمریکا و طالبان آغاز شد، با سکوت و سکون بین المللی همینگونه ادامه خوهد یافت
به سوریه نگاه کنید بعد از یک دهه جنگ و سرمایه گذاری مالی، نظامی و سیاسی آمریکا در آن کشور، بشار اسد همچنان رئیس جمهور است. امروز سوریه با 6.7 میلیون نفر، بیشترین جمعیت آواره داخلی را در جهان دارد و 6.6 میلیون سوری نیز به کشورهای دیگر از جمله لبنان و ترکیه و اردن پناهنده شده اند
تهدید گروههای تروریستی که در داخل و اطراف سوریه فعالیت می کنند و استفاده از سلاح های شیمیایی اسباب نگرانی است و بازیگران خارجی همچون ایران، ترکیه، روسیه و اسرائیل بر آتش جنگ و درگیری این کشور دامن زده اند
برای افغانستان هم نگرانی بعدی این است که جنگجویان خارجی از سراسر جهان، بار دیگر روانه این کشور شوند. همین حالا هم شورشیانی با ملیت های دیگر در آن کشور حضور دارند؛ اما بیشتر آنها از کشورهای همسایه هستند. اگر این شورشیان از مناطق و کشورهای دورتر روانه افغانستان شوند، احتمال گسترش حملات بیشتر می شود
حسین حقانی سفیر سابق پاکستان در واشنگتن و مدیر امور آسیای جنوبی و مرکزی مؤسسه هادسون می گوید که طالبان از نظر ایدئولوژی، آموزش و منابع مالی، به القاعده و سایر گروههای تروریستی جهان مرتبط است «با توجه به اینکه مرز برای جهادی ها معنایی ندارد و نظم کنونی جهانی را غیر اسلامی می دانند، فعالیت هایشان محدود به منطقه نمی ماند و متوجه اروپا و آمریکا نیز خواهند شد؛ اینجا مسئله زمان اتخاذ چنین رویکردی است»
نمی توان برای بحران فعلی پایان خوبی را متصور شد، مگر اینکه قدرت های جهانی پیامدهایی را که بی تفاوتی نسبت به مسئله افغانستان می تواند داشته باشد، به موقع درک کنند
چرا ارتش افغانستان به این سرعت شکست خورد؟
در چند روز گذشته نیروهای امنیتی افغان در بیش از 15 شهر از جمله قندهار و هرات، در مقابل پیشروی های طالبان تاب نیاوردند و شکست خوردند.
آنگونه که در فیلم های منتشر شده توسط طالبان نشان داده می شود، حملات سریع این گروه، تسلیم شدن نیروهای امنیتی افغان و افتادن هلیکوپترها و سایر تجهیزات نظامی آمریکایی ها به ارزش میلیون ها دلار به دست شورشیان طالبان را در پی داشته است. در حومه برخی از شهرها برای هفته ها جنگ های شدیدی جریان داشت، اما در نهایت این طالبان بود که موفق شد خطوط دفاعی ارتش را شکسته و وارد شهرها شود
فروپاشی ارتش افغانستان در حالی رخ می دهد که آمریکا در دو دهه گذشته بیش از 83 میلیارد دلار خرج اسلحه و تجهیزات نظامی و آموزش نیروهای امنیتی آن کشور کرده است.
ایجاد تشکیلات امنیتی قوی برای افغانستان، یکی از برنامه های دولت اوباما بود؛ او بدنبال راهی بود تا کنترل امنیت کشور را به دست خود افغان ها داده و بعد از ده سال از افغانستان خارج شود. این تلاش ها منجر به ساخت ارتشی شد که در ظاهر بسیار شبیه به ارتش آمریکا بود و گمان می رفت بتواند جای آمریکا را در ادامه جنگ بگیرد؛ اما روند حوادث نشان می دهد که بعید نیست به زودی شاهد شکست و فروپاشی کامل ارتش افغانستان باشیم.
درحالیکه آینده افغانستان روز به روز بیشتر مبهم و نامعلوم می شود، یک چیز عیان تر می گردد: اینکه تلاش بیست ساله آمریکا برای ایجاد نیروی نظامی مستقل و قوی در افغانستان شکست خورده است و این شکست زمانی خود را نشان داده است که کشور دارد به دست طالبان می افتد
اما فروپاشی ارتش افغانستان نه در روزهای اخیر، که ماهها پیش از اعلام خروج نیروهای آمریکا توسط بایدن آغاز شد؛ وقتی سربازان در پاسگاههای مناطق روستایی، توسط جنگجویان طالبان محاصره شده بودند و غذا و مهماتشان به پایان رسیده بود. شورشیان به انان قول می دادند که اگر تسلیم شوند، به آنان اجازه می دهند که به سلامت عبور کنند و با همین شیوه روز به روز جاده ها و ولسوالی های بیشتری را تصرف کردند. همه کسانی که بدست طالبان شکست می خوردند، یک دلیل برای شکست خود می آوردند: پشتیباتی هوایی وجود نداشت، یا غذا و مهمات تمام شده بود
شمار نیروهای امنیتی افغان روی کاغذ 300,000 تن ذکر شده است اما تعداد واقعی بسیار کمتر بوده و به خاطر فساد حاکم بر دستگاههای دولتی، این تحریف صورت گرفته است. گفته می شود که در روزهای اخیر تعداد نیروهایی که با طالبان می جنگند، یک ششم این عدد می باشد.
سربازان و نیروهای پلیس به شدت از رهبری افغانستان خشمگین و ناراضی هستند. وقتی طالبان پس از اعلام خروج نیروهای آمریکایی، بر سرعت تحرکات خود افزود، این باور در نیروهای امنیتی تقویت شد که جنگیدن برای دولت اشرف غنی ارزش مردن را ندارد. سربازان و نیروهای پلیس در مصاحبه هایی که انجام می دهند از ناامیدی خود می گویند و اینکه احساس می کنند توسط دولت به حال خود رها شده اند.
در یکی از خطوط مقدم جنگ در قندهار در جنوب افغانستان، نیروهای امنیتی بعد از هفته ها جنگ، یک قوطی پر از سیب زمینی به عنوان جیره غذایی دریافت کردند. در شرایطی که گرسنگی و خستگی داشت آنها را از پا در میاورد، یکی از نیروهای پلیس با انتقاد از فقدان حمایت کافی در جنگ بر سر دومین کلان شهر کشور، فریاد زد: «با این سیب زمینی ها نمی توان خطوط مقدم جبهه را حفظ کرد». روز پنجشنبه خط مقدم فروپاشید و قندهار بدست طالبان افتاد
نیروهای امنیتی افغان از سال 2001 تاکنون بیش از 60 هزار نفر کشته داده اند؛ اما عبداللهی از فرماندهان پلیس قندهار، عامل اصلی موفقیت طالبان در کنترل ولسوالی های مختلف را نه قدرت این گروه، که بی عرضگی دولت می داند
اوج شکست های ارتش روز چهارشنبه رقم خورد؛ در آن روز پایگاه لشکر 217 در فرودگاه شهر قندوز به دست طالبان افتاد و به این ترتیب شورشیان یک فروند بالگرد، یک پهپاد آمریکایی و چندین خودروی زرهی را تصرف کردند
ژنرال عباس توکلی فرمانده لشکر 217 که روز سقوط پایگاه در ولایت مجاور بود، در واکنش به این شکست گفت: «متأسفانه شماری از نمایندگان پارلمان و سیاستمداران، دانسته یا نداسته بر آتشی که توسط دشمن روشن شده بود بنزین ریختند. ارتش افغانستان در نتیجه جنگ روانی باخت و مناطق تحت تصرف خود را از دست داد»
این جنگ روانی در سطوح مختلف جریان دارد؛ برای مثال خلبانان افغان می گویند که رهبرانشان برای جان آنها اهمیتی قائل نیستند: چندین مرد و زن خلبان در مأموریت های پرتعدادی که برای تخلیه پاسگاههای دورافتاده داشتند، در آتش سوختند.
آن تعداد از نیروهای کماندو که باقی مانده اند و برای کنترل مناطق تحت کنترل دولت استفاده می شوند، بدون هدف مشخص و بدون استراحت و خواب کافی از یک ولایت به ولایت دیگر برده می شوند. گروههای شبه نظامی قومیت های مختلف نیز همگی در آستانه سقوط هستند
دومین شهری که این هفته سقوط کرد شبرغان بود که ژنرال دوستم حفاظت از آن را بر عهده داشت؛ روز جمعه نیز محمد اسماعیل خان از جنگ سالاران مشهور افغان که هفته ها در برابر حملات طالبان به هرات مقاومت کرده بود، شکست خورد و به اسارت درآمد
عبدالحلیم از افسران پلیس که در خط مقدم نبرد قندهار می جنگید، می گوید: «یگان عملیات ویژه او نیمی از قدرت خود را داشت، چون از 30 نفر 15 نفر حضور داشتند. چگونه با این مقدار نیرو و مهمات می توان طالبان را شکست داد»
برآوردهای رسمی پیش از این از 50,000 تا 100,000 جنگجوی طالبان خبر می داد اما به گفته مقامات آمریکایی، با ضمیمه شدن جنگجویان خارجی به آنها و سربازگیری اجباری در مناطقی که به تصرف طالبان درآمده، بر تعداد آنها افزوده شده است. طبق گزارش ها بخش عظیمی از جنگجویان طالبان پاکستانی هستند
شاید آمریکا مجبور شود به افغانستان بازگردد
بعد از سالها جنگ و کشته شدن شمار زیادی از نیروهای آمریکایی، درخواست خروج بین مردم آمریکا رو به فزونی گرفت؛ رئیس جمهور نیز این خواسته را اجابت کرد و سربازان آمریکایی را به کشور بازگرداند
هنوز مدت زیادی از خروج نیروهای آمریکایی نگذشته بود که گروهی تندرو به شهرهایی که آمریکا از آنها خارج شده بود یورش بردند، غیرنظامیان را کشتند، قدرت را به دست گرفتند و به این ترتیب میراثی را که آمریکا با صرف میلیاردها دلار برای ایجاد کشوری باثبات برجای گذاشته بود، از بین بردند
این اتفاقی بود که بعد از عقب نشینی نیروهای آمریکایی از عراق در زمان باراک اوباما در سال 2011 رخ داد: جهادی های داعش اقدام به تأسیس خلافت اسلامی کردند و با اعمال تندروانه و خشونت بار خود سبب شدند بار دیگر آمریکا ارتش خود را روانه آن کشور کند
حالا همین سناریو ممکن است برای افغانستان تکرار شود؛ چنانکه می بینیم خلأ ایجاد شده بدلیل خروج نیروهای آمریکایی را، طالبان -همان گروه افراط گرایی که آمریکا بعد از حملات یازده سپتامبر برای سرنگونی اش به افغانستان حمله کرد- به سرعت پر کرد.
از دو دهه پیش که جورج دبلیو بوش اعلان «جنگ علیه ترور» کرد، سیاستگذاران هر دو حزب اصلی آمریکا برای حفظ منافع این کشور در جوامع دور و پیچیده ای همچون عراق و افغانستان همواره دچار چالش و مشکل بوده اند؛ گاه از گسترش دموکراسی و حقوق بشر در ان کشورها حمایت کرده اند و گاه خشم خود را از اینکه تلاش های پرهزینه آمریکا دستاورد چندانی نداشته است ابراز نموده اند
به گفته «رایان کروکر» دیپلمات بازنشسته آمریکایی و سفیر سبق آمریکا در عراق و افغانستان: «به عنوان یک ملت و دولت از صبر استراتژیک برخوردار نیستیم؛ متأسفانه دشمنان ما در منطقه به این نتیجه رسیده اند که ما بر اصول و خط مشی خود باقی نمی مانیم و پس از چندی تغییر مسیر می دهیم»
از نظر بایدن زمان خروج از افغانستان فرا رسیده است؛ اما این خطر وجود دارد که تحولات آینده، این کشور را وادار به بازگشت کند. در روزهای اخیر که طالبان شش مرکز ولایتی را تصرف کرده و ضعف نیروهای افغان در حفظ مواضع خود آشکار شده، سیاست خروج آمریکا با انتقادات زیادی روبرو شده است
طالبان متهم شده اند که از ترور و بمب گذاری استفاده کرده اند تا در مذاکرات صلح اختلال ایجاد کنند، فعالان حقوق بشر نگران هستند که بار دیگر برای زنان محدودیت هایی وضع شده و از اشتغال و رفت و آمد آزادانه منع شوند. کارشناسان امنیتی نیز هشدار می دهند که گروههای تروریستی همچون القاعده و داعش می توانند از خاک افغانستان برای طراحی حملات جدید خود در خارج استفاده کنند.
تا به حال نشانه ای مبنی بر تجدیدنظر بایدن در تصمیمش دیده نشده است و موضعی که مبنی بر خروج گرفته، طبق نظرسنجی ها توسط اکثر آمریکایی ها حمایت می شود.
اما آنچه بر درستی این تصمیم سایه می اندازد، پیشینه نافرجام خروج اوباما از عراق در سال 2011 است. در آن زمان که بایدن معاون رئیس جمهور بود، القاعده تا حد زیادی توسط آمریکا و ارتش عراق سرکوب شده بود؛ اما دولت عراق گرفتار فساد بود، ارتش کشور آمادگی کافی برای تأمین امنیت را نداشت و جامعه به دلیل مسائل فرقه ای دچار اختلاف و دودستگی شده بود.
دو سال بعد جهادی های داعش که از هرج و مرج و جنگ داخلی سوریه استفاده کرده و در آن کشور پایگاهی برای خود ایجاد کرده بودند، به عراق حمله کرده، شهرها را یکی پس از دیگری تصرف کردند و اعلام تشکیل خلافت نمودند
آمریکا که از خشونت این گروه شوکه شده بود و می ترسید این گروه الهام بخش سایر گروههای تروریستی در جهان شود، ارتش خود را در رأس ائتلافی بین المللی به عراق بازگرداند و در همکاری با نیروهای داخلی آن کشور، کار انهدام جهادی ها را آغاز کرد
به گفته «حارث حسن» از اعضای ارشد بنیاد کارنگی «نمی توان عراق سال 2011 و افغانستان امروز را با هم مقایسه نکرد». وی افزود بسیاری از عواملی که در ظهور داعش در عراق نقش داشتند، اکنون نیز در افغانستان وجود دارند. این فکرِ سیاستگذاران که مشکلات افغانستان به مرزهای آن کشور محدود شده و فراتر نخواهد رفت، اشتباه است.
«هرقدر هم که آمریکا بخواهد خود را از باتلاق افغانستان نجات دهد، ظهور گروههایی همچون داعش و طالبان و سایر گروههایی که تندرو هستند و می توانند کل منطقه را بی ثبات کنند، در نهایت منافع آمریکا را تحت تأثیر قرار خواهد داد»
آمریکا از زمانی که بوش دستور حمله به افغانستان را در سال 2011 به منظور انهدام گروههای تروریستی و سرنگونی دولت طالبان صادر کرد، در ان کشور درگیر شده است
با حمله آمریکا، رهبران القاعده و طالبان به پاکستان فرار کردند. سال 2003 آمریکا پایان عملیات رزمی خود را اعلام نمود و مأموریت خود را به کمک برای ایجاد دموکراسی در افغانستان تغییر داد
علیرغم برخی موفقیت ها، فساد حاکم بر دولت افغانستان مانع از توسعه کشور شد؛ همسایگان از نیروهای نیابتی خود در داخل افغانستان حمایت می کردند و طالبان به عنوان یک گروه شورشی دوباره فعالیت خود را از سر گرفت. اوباما شمار نیروهای آمریکایی را کاهش داد و ترامپ با دور زدن دولت افغانستان مذاکراتی را با طالبان آغاز کرد
بایدن بعد از ورود به کاخ سفید، خروج نیروهای آمریکایی را از افغانستان اعلام کرد و استدلالش این بود که اگر با تمام کارهایی که آمریکا تاکنون در افغانستان کرده، نتوانسته به نتیجه برسد و مشکلی را حل کند، زین پس هم نمی تواند.
بسیاری از آمریکایی ها با این دیدگاه هم نظر هستند؛ اما برخی دیگر نگرانند که تاریخ بار دیگر تکرار شود. به گفته کروکر خروج آمریکا پس از مذاکره با طالبان، به نوعی «اعلام تسلیم بود. حالا طالبان می توانند با معرفی خود به عنوان حرکتی اسلامی که شیطان بزرگ را شکست داد، صدایشان را به گوش جهانیان برسانند»
مترجم: فاطمه رادمهر
نظر شما